سبک زندگی


2 دقیقه پیش

شناخت بهترین آتلیه کودک و بارداری

بچه ها به سرعت بزرگ می‌شوند، زودتر از چیزی که فکرش را می‌کنید یا انتظارش را دارید. زمانی توانایی راه رفتن یا حرف زدن ندارند ولی اندک زمانی بعد آنها را در حال دویدن و مکالمه ...
2 دقیقه پیش

فیلم: تزیین اتاق کودک با گل‌های مقوایی

همین الان یک نگاهی به اتاق کودکتان بیندازید. آیا دلتان نمی خواهد چیزی به آن اضافه کنید؟ وقتی پولش را ندارید، پس باید از خلاقیتتان کمک بگیرید. در این ویدئو گل هایی مقوایی ...

خاطرات خواندنی عزیزترین دختر ناصرالدین شاه


تاج السلطنه یکی از عزیزترین دختران ناصرالدین شاه بوده است که برخلاف تمام زنان آن دوران چه در اندرونی و چه در خارج آن، گونه ای زندگی کرد که به عنوان روشنفکر و منتقد و نترس در تاریخ زنان ایران معروف شده است.

هفته نامه ایران بانو، ضمیمه روزنامه ایران*: «در شب پنجشنبه روز آخر ماه ربیع الاول 1332 هجری- قمری، هفت دَلو، یک عصری که هوا ابری و تیره و مانند افکار و خیالات خودم محزون و غم دیده بود در اتاق نیمه روشنی نشسته و مشغول به نقاشی بودم. برف به شدت می بارید و هیچ صدایی جز وزش باد مسموع (شنیده) نمی شود. سکوت غمناکی سراپای وجودم را احاطه کرده و افزوده بر او روشنایی قرمز رنگ ملایمی از بخاری ساطع (پخش) بود.»

این جملات شروع نگارش خاطراتی است که 103 سال پیش از زنی جوان به نام «زهرا» از شاهزادگان دربار ناصرالدین شاه قاجار- که لقب «تاج السلطنه» را با خود همیشه همراه داشت- به یادگار مانده است. این زن یکی از عزیزترین دختران ناصرالدین شاه بوده است که برخلاف تمام زنان آن دوران چه در اندرونی و چه در خارج آن، گونه ای زندگی کرد که به عنوان روشنفکر و منتقد و نترس در تاریخ زنان ایران معروف شده است.

خاطرات تاج السلطنه عزیزترین دختر ناصرالدین شاه

زنی منتقد در دربار

تاج السلطنه یکی از مطرح ترین زنان منتقد و روشنفکر دوره قاجار است که با بسیاری دیگر از زنان آن دوران تفاوت داشت. شاهزاده ای که در دربار قاجار در ناز و نعمت زندگی می کرد اما زمانی که به شعور و آگاهی رسید به سختی از وضع دربار، رفتار پدر تاجدار خود و ستمی که از سوی او بر زنان می رفت انتقاد کرد و سرانجام در شمار فعالین جنبش های زنان قرار گرفت.

خاطره نویسی و «تاج السلطنه»

پرداختن به زندگی تاج السلطنه و بررسی شخصیت او به چند دلیل بسیار قابل اهمیت است. او از معدود افرادی است که در آن دوران دست به نوشتن خاطره نویسی زده است. نوشتن خاطرات شخصی، در فرهنگ ما حتی در بین مردان هم غریب بود. تاج السلطنه به موقعیت خانوادگی خود توانسته بود از نعمت خواندن و نوشتن بهره مند شود. همان طور که می دانیم آموزش دختران در آن دوران، مخالف عرف بود و زنان اجازه رفتن به مدرسه را نداشتند.

صراحت گفتار و احساسات زنانه

آنچه را که این شاهزاده قجری در نقل خاطراتش می آورد در جای خود بسیار تازه و قابل تامل است. از جمله صداقت گفتار اوست که بدون پیچیدگی و ترس، از احساسات زنانه، عشق و دلدادگی و خواسته های برحق خود سخن می گوید و بسیار ارزشمند است. صراحت زبان و گفتن از دردها و مشکلات و سختی هایی که نه تنها خودش بلکه زنان هم زمان خودش داشته اند در روشن کردن زندگی زنان در صد سال پیش بسیار تاثیرگذار است.

انتقاد شدید دختر به شاه پدر!

نکته دیگری که شخصیت تاج السلطنه را برجسته می کند، دید بسیار انتقادی او نسبت به پدرش؛ یعنی ناصرالدین شاه و بررسی رفتار و شخصیت او، هم به عنوان شاه مملکت و هم به عنوان پدر است. او نادانی، بی کفایتی، کوته فکری، خوشگذرانی پدر و داشتن حرمسرا و زنان متعدد را یکی از عوامل عقب ماندگی ایران در آن زمان می داند. البته برادرش؛ مظفرالدین شاه که بعد از پدر روی کار می آید و دیگر درباریان هم از نقدهای او در امان نبودند.

بدترین القاب به نزدیکان مظفرالدین شاه

تاج السلطنه در انتقادی که از مظفرالدین شاه، برادرش می کند، او را فردی نالایق، بی خبر، بدون عزت نفس، نادان و عشرت طلب معرفی می کند، او را نکوهش می کند و مسافرت های بی مورد و وام های بی دلیل و پیشکاران نالایق و فرصت طلب شاه را به باد انتقاد می گیرد تا جایی که از نسبت دادن بدترین القاب به نزدیکان شاه هم ترسی ندارد.

انتقاد شدید بر وجود «دایه ها»!

در تاریخ ایران و حتی در جهان کمتر دیده شده است که شاهزاده ای علیه خاندان خود این چنین، آنها را به باد انتقاد بگیرد. به ویژه اگر این فرد زن باشد و در دورانی زندگی کند که به گفته خود او زنان جزو بهایم و وحوش به شمار می آیند. او در خاطرات خود، بارها رسم سپردن کودکان را به «دایه» در آن زمان، مورد انتقاد شدید قرار می دهد و روی سخن او در درجه اول با مادر خود و بعد زنان دیگری است که فرزندانشان را از کودکی به دست دایه می سپردند و آنان را از مهر و محبت مادری و شیوه درست تربیت بی بهره می سازند.

تاج السلطنه بر این باور بود که پایه های شخصیتی کودک از همان اوان کودکی از رفتار و ویژگی های مادر شکل می گیرد، بنابراین پرورش یافتن کودک در دامان دایه ای که نه شیوه تربیتی درست را می داند و نه از آموزشی در این زمینه برخوردار است، کاری اشتباه است.

خاطرات تاج السلطنه عزیزترین دختر ناصرالدین شاه

آموزش و تحصیل راه مبارزه با خرافات

او به موقعیت زن در جامعه آن روز به خوبی آگاه است. موجودی که هرگز در هیچ کجا به حساب نمی آمد، از داشتن آموزش و خواندن و نوشتن بی بهره است، حق انتخاب در هیچ موردی حتی در نقش زدن سرنوشت خود را ندارد و مطیع و برده مرد است. تاج السلطنه مهم ترین عامل بدبختی زنان را در نشناختن حق و حقوق خود می داند و در خانه نشستن و خنده و حرافی را، تنها هنر زنان هم نسل خود می داند. در مقابل، راه نجات زن را در آموزش و تحصیل علم، مبارزه با خرافات و سنت های غلط می بیند.

معلمان غرب زده و اشتباهات تاج السلطنه!

البته تاج السلطنه در کنار چنین تفکرات سالم، متاسفانه تحت تاثیر معلمان متجدد خود غرق دنیای غرب و جذابیت های مادی و ضددینی آن می شود تا جایی که حجاب را کنار می گذارد، لباس های فرنگی می پوشد و در نهایت ترک مذهب و شعائر آن می کند.

برخی از منابع اشاره می کنند که او پس از خاتمه دادن به ازدواج ناموفق خود، در روابط آزادانه با مردان افراط می کند. تاج السلطنه بعدها در طول اقامت خود در اروپا نیز تحت تاثیر زندگی زنان اروپایی و اندیشه های فمینیستی آنان و نیز افکار نوین سیاسی و اجتماعی متفکران غربی- که گاهی با فرهنگ اسلامی جامعه تضاد داشت- قرار می گیرد.

نقد بر آداب و رفتار مردسالارانه

تاج السلطنه با وجود شاهزاده بودنش و رشد و تربیت در حرمسرای ناصرالدین شاه از نخستین زنان روشنفکر ایران بوده است که به درستی او را «فمنیست و سوسیالیست» هم خوانده اند. آشنایی این زن با موسیقی، نقاشی، ادبیات، تاریخ، فلسفه و زبان فرانسه در متن خاطراتش به خوبی پیداست. این شاهزاده اگرچه به دلیل دلبستگی فراوان به پدرش گاهی دچار تعصب می شود و حتی هنگام داوری در مورد مخالفان شاه تعصب نشان می دهد اما در نقد آداب و رفتار مردسالارانه نزدیکان و بی تدبیری های برادر تاجدارش مظفرالدین شاه و حتی انتقاد از خود و دیگر بستگانش منصف و واقع بین است.

زندگی از تولد تا طلاق

همان طور که اشاره شد تاج السلطنه دختر دردانه ناصرالدین شاه قاجار بود. او در سال 1301 هجری قمری مصادف با 1262 هجری شمسی به دنیا آمد و مادر او زنی به نام«توران السلطنه» از بستگان پدری شاه بود. بعد از تولدش او را به رسم معمول به دایه ای از کنیزان سیاه دربار سپردند. هفت ساله بود که به مکت فرستادنش اما دو سال بیشتر بنا به دلایلی که بعدا اشاره می شود به مکتب نمی رود. این دختر زیبای دربار را با اینکه «عزیز السلطان» ملیجک معروف و پسرخوانده ناصرالدین شاه، دلباخته و خواهان او بود به شخصی به نام «حسن خان شجاع السلطنه» شوهر می دهند که او هم کودکی به سن خود تاج السلطنه بود.

ناصرالدین شاه که این دختر خود را بسیار دوست داشت شرط گذاشته بود تا بیست سالگی به خانه شوهر نبرند. اما او را بعد از ترور ناصرالدین شاه و در دوره حکومت مظفرالدین شاه به خانه شوهر فرستادند. این ازدواج همان طور که تصورش می رفت به دلایلی از جمله هوس بازی های شوهر سرانجام به طلاق کشید.

وسوسه اطرافیان و متملقین

تاج السلطنه در مسیر زندگی خود با فراز و فرودهایی همراه بود که گاهی باعث رفتارها و تصمیم هایی نادرست که خودش هم به آن اشاره کرده است، شده است. در جایی درباره او آمده است: «عدم همفکری تاج السلطنه با همسرش و نیز تحریک و اختلاف افکنی اطرافیان آنها، سرانجام منجر به جدایی آن دو از هم شد و وجود سه فرزند نیز نتوانست مانع این امر شود. تاج السلطنه در خاطراتش علاقه به یادگیری دانش و سفر به اروپا را علت جدایی خود از همسرش بیان می کند.
وی بعدها از این اقدام پشیمان شده و وسوسه اطرافیان و به ویژه آموزش های معلم خود را که سعی در جدا کردن او از مذهب داشت، مسبب جدایی اش می داند و می گوید: «این متملقین، مذهب و جدیت من در اوامر آسمانی را هم مخالف با خیالات فاسد خود دیدند، خواسته مرا از قید مذهب خلاص کرده، بعد با کمال آسانی از شوهرم هم جدا کنند.»

غربزدگی تا رسیدن به بی دینی!

در آخرین نوشته های تاج السلطنه خود او به صراحت به این موضوع اشاره می کند که تحت تاثیر افرادی غرب زده به لامذهبی می رسد. یکی از این اشخاص جوانی از اقوام نزدیک او بوده است که به او علاقه مند بود. او را تحریک می کند که باید تحصیل کند و فرانسه بخواند. این جوان هفته ای سه روز به تاج السلطنه درس می داده است تا جایی که او را تحت تاثیر حرف های خود قرار می دهد. به این صورت که در وقت استراحت بین درس خواندن، صحبت های مذهبی می کرده است و از دنیای طبیعیون که به هیچ گونه مذهبی اعتقاد نداشته اند برای او می گفته است!

تغییر تا ترک نماز و طاعت!

او در ارتباط با آن جوان که به او درس می داده است و تحت تاثیر آن قرار گرفته است نوشته است: «... من در اوایل خیلی متغیر شده، با او مجادله می کردم بعد کم کم گوش می کردم. پس از مدتی باور کردم. کاری که کردم تغییر لباس دادم. لباس فرنگی، سربرهنه. در حالتی که در ایران هنوز زن ها لباس فرم قدیم را داشته. پس از ترک لباس، ترک نماز و طاعت را هم کردم زیرا که با... و آستین های تنگ لباس های چسبیده وضو ساختن و نماز کردن مشکل بود. پس از اینکه نماز ترک شد، تمام مذاهب و اعتقادات را باطل شمرده.»

تنها نسخه دست نویس از خاطرات تاج السلطنه

خاطرات تاج السلطنه نخستین بار به کوشش و مقدمه «منصوره اتحادیه (نظام مافی)» و «سیروس سعدوندیان» در سری کتاب های نشر ایران در آغاز دهه شصت منتشر شده است. این چاپ براساس نسخه دست نویس «رحمت الله داعی طالقانی» ملازم سفارتخانه جلیله دولت عالیه افغانستان (تحریر شده در سال 1303 شمسی) انجام شده که او گویا نسخه دست نویس تاج السلطنه را در اختیار داشته است. نسخه ای که تاکنون یافت نشده است.

آغاز نوشتن خاطرات همراه با ضعف حکومت قاجار

هنگام تولد این شاهزاده، پدرش ناصرالدین شاه و حکومت قاجار در اوج اقتدار و ثبات بود. اما زمانی که تاج السلطنه دست به قلم شده و شروع به نوشتن فراز و فرودهای زندگی خود می کند آتش جنگ جهانی اول، جان را در شعله های خود می سوزاند. زمانی که در ایران وقایعی همچون اعتراض زنان بی حقوق حرمسرای سلطانی بعد از شکستن قلیان ها، فساد فراگیر دربار، قتل ناصرالدین شاه پدر، انقلاب مشروطیت و... در نهایت فراهم شدن افول پایه های حکومت قاجار، دنیای پر از پرسش تاج السلطنه را دیگر خود می کند.

ثبت «نباید»ها در خاطرات تاج السلطنه

خاطرات تاج السلطنه که به روایت جزء به جزء آن خواهیم پرداخت، زندگینامه خود نوشت اوست که از بدو تولد تا زمان متارکه با همسرش را دربر می گیرد. یکی از اهداف تاج السلطنه برای نوشتن این خاطرات، بیان احساسات شخصی او بوده است. او در خاطراتش، بر هر آنچه «نباید» شورید. چه آنجا که نظام سلطنتی خاندان خود را مورد سرزنش قرار می دهد و چه آنجا که از احساسات شخصی خود به عنوان یک زن سخن می گوید. خاطرات او سرشار از مجموعه عواطف بشری یعنی عشق، تنفر، پشیمانی، حسادت، دلسوزی و... که کمتر زنی در آن دوران جسارت بیان این احساسات را داشته است.

* زهره شریفی


ویدیو مرتبط :
نقش برجسته ناصرالدین شاه در کتیبه شکل شاه در شرف نابودی

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

دختر شورشی دربار ناصرالدین شاه +عکس


دوازدهمین دختر ناصرالدین شاه بود که نامش را گذاشته بودند «زهرا» و پدرش «تاج السلطنه» صدایش می کرد. دختری که به بانوی شورشی دربار معروف بود و کلیشه های جنسیتی دوران قاجار را زیر سوال می برد.

مجله مهر: دوازدهمین دختر ناصرالدین شاه بود که نامش را گذاشته بودند «زهرا» و پدرش «تاج السلطنه» صدایش می کرد. دختری که به بانوی شورشی دربار معروف بود و کلیشه های جنسیتی دوران قاجار را زیر سوال می برد.

با وجود مکتوبات اندک تاریخی در مورد زنان، این شاهزاده قاجار با نوشتن خاطرات خود که در آن دوره از تاریخ، اقدامی نادر از سوی زنان محسوب می شد، کندوکاو در مورد زندگی، سرنوشت، افکار و عقاید خود را برای آیندگان آسان تر نموده است. بسیاری از پژوهش هایی که درباره وی صورت گرفته، برگرفته از دست نوشته ها و خاطرات خود اوست که بخشی از آن به صورت نسخه خطی در کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران نگهداری می شود و در سال 1362 ه.ش توسط دکتر منصوره اتحادیه و سیروس سعدوندیان به چاپ رسیده است. این کتاب با اصلاحاتی توسط مسعود عرفانیان به چاپ چهارم رسید.

دختر شورشی دربار ناصرالدین شاه +عکس

تولد تاج السلطنه

آنچه از خاطرات تاج السلطنه و پژوهش های صورت گرفته درباره او بر می آید، نشان می دهد که وی در سال 1301 ه.ق/ 1263 ه.ش در حرمسرای شلوغ و فراخ سلطنتی زاده شد. پدرش ناصرالدین شاه، چهارمین پادشاه قاجار و مادرش «توران السلطنه»، دختر عموی ناصرالدین شاه بود.

چنانکه گفته اند وی دوازدهمین دختر ناصرالدین شاه بود که نام اصلی اش «زهرا» و «تاج السلطنه» لقبی بود که پدرش به وی اعطا کرد. او پس از تولد، به رسم دربار از مادرش جدا و در عمارتی جداگانه، توسط دایه و به گفته خودش «دده» نگهداری می شود. تاج السلطنه بعدها در خاطراتش از این رسم بسیار انتقاد می کند و آرزو می کند که ای کاش به جای پرورش در دامان دایه ای بی سواد، در آغوش پر مهر مادر رشد می کرد. با وجود انتقاد شدید وی از این رسم، خود نیز فرزندانش را به دایه می سپارد و همین مسئله بعدها سبب پشیمانی اش می شود.

در هفت سالگی به مکتب می رود و به دلیل تعلق به خاندان پادشاهی از نعمت خواندن و نوشتن که در آن زمان برای زنان مرسوم نبود، برخوردار می شود. اما هنوز کودکی 9 ساله بود که او را به نامزدی «حسن خان شجاع السلطنه» پسر «محمد باقر سردار اکرم» که او نیز نوجوانی بیش نبود درآوردند. علی رغم بی میلی فراوان تاج السلطنه به این ازدواج، چاره ای جز قبول این وصلت نبود.

ازدواج تاج السلطنه

در سن 13 سالگی و یک سال پس از درگذشت پدرش که به دست «میرزا رضای کرمانی» به قتل رسید، توسط برادرش مظفرالدین شاه که به جای پدر به تخت نشسته بود، با اندوه و گریه به خانه بخت روانه شد؛ خانه ای که به اذعان خودش هیچگاه در آن خوشبخت نبود.

به گفته تاج السلطنه، همسر او کودکی لوس و خودخواه بود و حسادت حاسدان و تحریک و تشویق اطرافیان، وی را به مردی بی بند و بار و هوسران تبدیل کرد که شب نشینی و خوشگذرانی با دوستانش را به همصحبتی با همسرش ترجیح می داد. به سبب خوشگذارنی های مکرر «شجاع السلطنه» و عدم حضور وی در منزل، تاج السلطنه بیشتر اوقات خود را به تنهایی و اندوه می گذراند.، اما از سویی تنهایی به وی کمک کرد تا به مطالعه کتاب های مختلف و علوم و فنون جدید متمایل شود و بیشتر وقت خود را صرف یادگیری نماید. خواندن کتاب ها و رمان های فرنگی و آشنایی با علوم و دانش های جدید غرب، او را به سفر به اروپا و دیدن مظاهر تمدن آن دیار، مشتاق کرد.

طلاق تاج السلطنه

عدم همفکری تاج السلطنه با همسرش و نیز تحریک و اختلاف افکنی اطرافیان آنها، سرانجام منجر به جدایی آن دو از هم شد و وجود سه فرزند نیز نتوانست مانع این امر شود. تاج السلطنه در خاطراتش علاقه به یادگیری دانش و سفر به اروپا را علت جدایی خود از همسرش بیان می کند. وی بعدها از این اقدام پشیمان شده و وسوسه اطرافیان و به ویژه آموزش های معلم خود را که سعی در جدا نمودن او از مذهب داشت، مسبب جدایی اش می داند؛ «این متملقین، مذهب و جدیت من در اوامر آسمانی را هم مخالف با خیالات فاسد خود دیدند، خواسته مرا از قید مذهب خلاص کرده، بعد با کمال آسانی از شوهرم هم جدا کنند.»

تاج السلطنه تحت تأثیر معلمان متجدد خود، حجاب را کنار می گذارد، لباس های فرنگی می پوشد و ترک مذهب و شعائر آن می کند. برخی از منابع اشاره می کنند که وی پس از خاتمه دادن به ازدواج ناموفق خود، در روابط آزادانه با مردان افراط می کند.

از زندگی شخصی تاج السلطنه که بگذریم، او از نخستین زنان ایرانی است که به وضعیت ناخوشایند زنان جامعه، بی سوادی، ناآگاهی و ستم روا شده به آنان به سختی انتقاد می کند. وی همچنین حجاب زنان قاجاری را مانع حضور در اجتماع و کسب علم و فضیلت می دانست.

تاج السلطنه و انقلاب مشروطه

تاج السلطنه با وجود اینکه متعلق به خانواده سلطنتی بود، با شروع انقلاب مشروطه، به طرفداری از این انقلاب برمی خیزد و به انجمن هایی که زنان اصلاح طلب و تجددخواه ترتیب داده بودند، می پیوندد و برای دستیابی زنان به آرمان ها و خواسته های خویش تلاش می کند.

وی در سال 1321 ه.ق در جلسات «انجمن اخوت» که در خانه خواهرش «فروغ ‌الدوله» که همسر مردی روشنفکر به نام «ظهیرالدوله» بود، تشکیل می شد، شرکت می‌کرد. و نیز نخستین تشکل و انجمنی که پس از انقلاب مشروطه به عضویت آن درآمد، انجمن «حریت نسوان» بود که از انجمن ‌های نیمه ‌سری زنان به شمار می ‌آمد.

تاج السلطنه همواره از وضعیت نابسامان زنان روزگار خود، بی سوادی و دوری از دانش، خانه نشینی، ناآگاهی از اوضاع جامعه و مملکت و حقوق نابرابر زن و مرد در ایران شکایت می کرد. همچنین از اوضاع ناخوشایند کشور، سیاست های نادرست، اسراف های شاه و درباریان، سفرهای پر هزینه و بی فایده شاه، خویشاوندپروری، خرابی اوضاع اقتصاد و معیشت مردم گله می کرد.

وی اگرچه پدرش را نیز ملامت می نمود، اما نوک تیز حملاتش متوجه برادرش مظفرالدین شاه بود. تاج السلطنه در مورد حکومت برادرش می نویسد: «هركس مسخره بود، بیشتر طرف توجه بود. هركس رذل تر بود، بیشتر مورد التفات بود. تمام امور مملكتی در دست یك مشت اراذل و اوباش هرزه رذل. مال مردم، جان مردم و ناموس مردم تمام در معرض خطر و تلف. تمام اشخاص بزرگ عالی عاقل، خانه نشین، تمام مردم مفسد بیسواد نانجیب، مصدر کارهای عمده بزرگ... تمام مردمان با حس وطن دوستی بین در خانه های خود نشسته، شبانه روز را به حسرت می گذرانیدند. تمام پسرهای خود را حاكم ولایات نموده، خون و مال مردم را به دست این مستبدین خونخوار داده بود. در حقیقت برای این ملت بیچاره، این سلطان یک چاه عمیقی بود که انتها نداشت و تمام پول ایران، سهل است، طلاهای روی کره را اگر در آن می ریختند، پر نمی شد.تاج السلطنه در انتقاد از درباریان تا بدانجا پیش رفت که وی را شورش دربار خوانده اند.

تاج السلطنه در پاسخ به سؤالات «باغه آنوف» که از آزادی خواهان محسوب می شد، در تعریف مشروطه می گوید: «معنى مشروطه عمل کردن به شرایط آزادى و ترقى یک ملتى بدون غرض و خیانت. تکلیف هر ملت ترقى خواهى استرداد حقوق او است. حقوق خود را به چه قسم مى تواند مسترد دارد؟ در موقعى که مملکت مشروطه در تحت یک «رگلمان» صحیحى باشد. ترقى از چه تولید مى شود؟ از قانون. قانون در چه موقعى اجرا مى شود؟ در موقعى که این استبداد برچیده شود. پس از این روى مشروطه بهتر از استبداد است.»

و در همین جا در مورد زنان نیز می گوید: «تکلیف زن های ایرانی، استرداد حقوق خود مانند زن های اروپایی، تربیت اطفال، کمک کردن به مردها مانند زن های اروپایی، پاکی و عفت، وطن دوستی، خدمت به نوع، طرد کردن تنبلی و خانه نشینی، برداشتن نقاب.»

در آرزوی سفر به اروپا

شاهزاده همیشه آرزوی سفر به اروپا و آشنایی با زنان اصلاح طلب آنجا را داشت. وی زمانی که همسر «قوللر آقاسی»(دومین همسرش) بود، با فروش جواهرات خود و با کمک یک زن فرانسوی قصد سفر به اروپا را کرد که با مخالفت سخت خانواده خود و همسرش روبرو شد و ناگزیر از سفر بازماند. اما تاج السلطنه ناامید نشد و سرانجام چند سال بعد توانست به اروپا سفر کند و سال ها به تحصیل دانش و زبان های خارجی، موسیقی و نقاشی مشغول شود. تمدن اروپا و وضعیت زنان آنجا را از نزدیک ببیند و به حال و روز زنان مملکت خود حسرت بخورد.

وی در بازگشت به ایران همچنان در تغییر اوضاع کوشید. تاج السلطنه، سرانجام در اول ذیقعده 1354 ه.ق/ 1314 ه.ش در 53 سالگی درگذشت و بنا به وصیت خود، در گورستان ظهیرالدوله به خاک سپرده شد.