سبک زندگی


2 دقیقه پیش

شناخت بهترین آتلیه کودک و بارداری

بچه ها به سرعت بزرگ می‌شوند، زودتر از چیزی که فکرش را می‌کنید یا انتظارش را دارید. زمانی توانایی راه رفتن یا حرف زدن ندارند ولی اندک زمانی بعد آنها را در حال دویدن و مکالمه ...
2 دقیقه پیش

فیلم: تزیین اتاق کودک با گل‌های مقوایی

همین الان یک نگاهی به اتاق کودکتان بیندازید. آیا دلتان نمی خواهد چیزی به آن اضافه کنید؟ وقتی پولش را ندارید، پس باید از خلاقیتتان کمک بگیرید. در این ویدئو گل هایی مقوایی ...

حال و هوای عید نوروز در تهران قدیم چه جوری بود؟


خسرو معتضد، دیگر برنامه هر شبی اش را ندارد؛ برنامه ای که هم حضورش روی آنتن همراه با حاشیه بود و هم تعطیلی ناگهانی اش باعث حدس و گمان های فراوان شد.





هفته نامه تماشاگران امروز - آزاده باقری: خسرو معتضد، دیگر برنامه هر شبی اش را ندارد؛ برنامه ای که هم حضورش روی آنتن همراه با حاشیه بود و هم تعطیلی ناگهانی اش باعث حدس و گمان های فراوان شد. موضوع صحبت ما اما بر سر این برنامه تلویزیونی و ماجرای شرکت در ختم مادر رییس دولت سابق نیست. این بار سراغ خسرو معتضد رفته ایم تا کمی با تهران قدیم خاطره بازی کنیم.

معتضد متولد سال 1321 است و برای همین با بسیاری از آداب و رسوم قدیم از نزدیک برخورد داشته. یکی از این آداب و رسوم ایام عید، لحظه تحویل سال و نوروز است که وقتی از او می خواهیم از آن دوران برای ما بگوید با کمال میل استقبال می کند و برمی گردد به گذشته، به همان دورانی که به گفته خودش با آن خیلی خوش است و سیر و سیاحت می کند.

حال و هوای عید نوروز در تهران قدیم چه جوری بود؟

آقای معتضد شما متولد سال 1321 هستید. نوروزها و تحویل سال های زیادی را پشت سر گذاشته اید. شما از چه سالی نوروز را به خاطر می آورید؟


- از حدود سال 1325 تقریبا عیدهای نوروز را به یاد می آورم. دیگر از سال 1326 به شکل کامل یادم هست.

مثلا مراسم توپ در کردن در ایام قدیم هم چیزی در خاطرتان مانده؟


- توپ در کردن روز عید را به یاد نمی آورم. آن زمان ها بیشتر درماه رمضان این کار را انجام می دادند. چون رسانه جمعی وجود نداشت، برای اینکه مردم را از زمان سحر و افطار مطلع کنند توپ در می کردند. شاید منظور شما آن زمان هایی است که مردم از زیر توپ مروارید عبور می کحردند. درباره این توپ روایت های زیادی وجوددارد. یکی از این روایت ها این است زمانی که بندرعباس به وسیله شاه عباس در سال 1625 آزاد شد این توپ را از آنجا آوردند و برای پرتغالی ها بوده. این توپ بزرگ نظامی را در میدان ارگ قدیم، روبروی نقارخانه قدیم گذاشته بودند که بعدها به محوطه ساختمان وزارت خارجه در شمال میدان مشق تهران منتقل شد.

دخترها تا حدود 1311-1310 درست در لحظه تحویل سال به میدان ارگ می رفتند و از زیر توپ رد می شدند و اعتقاد داشتند در زمان سال تحویل اگر الز زیر این توپ رد شوند حتما در همان سال بخت شان باز خواهد شد و این شعر را می خواندند: ای توپ تن طلایی/ از غم بده رهایی/ بختی جوون و نون دار/ روزی بکن ز جایی/ ای توپ چاره ها کن/ کارم گره گشتا کن/ صدتا گره به هر نخ/ من می زنم، تو وا کن اما تا جایی که به یاد دارم در زمان ما برای اعلام تحویل سال، نقاره می زدند. رسم زیبایی بود که از دوران ناصرالدین شاه آغاز شد. وقتی قزاقخانه ساخته شد در بالای آن نقاره می زدند و صدای آن در کل شهر می پیچید.

حال و هوای عید نوروز در تهران قدیم چه جوری بود؟

دیگر چه تصویرهایی از عید بچگی های تان به خاطر دارید؟


- چند هفته به عید مانده مادرم شروع می کرد به سبز کردن گندم که من خیلی دوست داشتم. سفره هفت سین هم می انداختیم. غیر از سبزه و سیب و سیر و سماق و سکه و این چیزها، مادرم در سفره هفت سین نان، پنیر، شمع، تخم مرغ رنگ کرده، گلدان سنبل و نرگس و فال حافظ هم می گذاشت. در زمان تحویل سال یک مقدار برنج یا گندم یا پول نقره و طلا هم در دست می گرفتیم. عید نوروز عید کشاورزی است.

اصلا سبز کردن گندم و گذاشتن آن بر سر سفره هفت سین نشانه کشاورزی است. در آن زمان زمستان سوز و سرمای وحشتناکی داشت و مثل الان نبود. برف می آمد و یخبندان می شد. برای همین وقتی عید می آمد با خودش گرما را هم می آورد و برای ما لذتبخش بود چون وسایل گرمایشی مناسبی هم وجود نداشت و به همین دلیل سرما که می رفت، شادی و برح بخشی هم با عید می آمد.

حال و هوای عید نوروز در تهران قدیم چه جوری بود؟

قصه و روایتی هم درباره عید برایتان تعریف می کردند؟ مثلا عمو نوروز آن موقع هم بود؟


- درباره عیدنوروز روایت ها و داستان های متعددی وجوددارد. افسانه ای بود که می گفتند زمین روی شاخ گاو می چرخد، آن گاو هم روی گردن یک ماهی بزرگ ایستاده و اهی هم در وسط دریای ظلمات است. می گفتند سر 365 روز به گاو اجازه می دهند که زمین را از این شاخ به آن شاخ بیندازد. می گفتند زمانی که گاو دارد زمین را شاخ به شاخ می کند یک تخم مرغ را روی آیینه بگذارید یا یک نارنج را داخل کاسه آب قرار بدهید، تکان می خورد. ما هم این کارها را انجام می دادیم و ساعت ها به آن نگاه می کردیم تا ببینیم این اتفاق بالاخره می افتد یا نه. افکار کودکانه و شیرینی بود. ما با این افسانه و اسطوره ها بزرگ شدیم.

آن وقت ها چه چیزی عیدی می گرفتید؟ آن موقع هم پول عیدی می دادند؟

- عیدی ما یک قرانی، 5 قرانی و 10 قرانی بود. اسکناس هایی که رنگ شان تقریبا بین قهوه ای و سرخ بود. بوی خوبی هم داشتند. از آن دست بوهایی که هیچ وقت از مشامم نمی رود و آن را خیلی دوست داشتم. کم کم که بزرگ شدیم این عیدی ها تبدیل به یک تومانی شدند. گاهی هم سکه های یک قرانی می گرفتیم که تا زمان دکتر مصدق این سکه ها نقره بودند اما بعد از مدتی که ایران محاصره و تحریم شد، این سکه ها تبدیل به نیکل شدند.

حاجی فیروز در آن زمان ها هم همینطور بود؟ یعنی در خیابان ها می چرخیدند و از مردم پول می گرفتند؟


- درباره حاجی فیروز و چهره سیاه، لباس و شعری که می خواند روایت های زیادی وجود دارد. یکی از این روایت ها این است که حاجی فیروز یک غلام سیاه پوست است. از دوران بسیار قدیم آوردن غلام از آفریقا درتمام دنیا جاری بوده. در ایران هم غلام می آوردند. آنها غلامان را برای کارهای کشاورزی و بردگی می آوردند و دختران سیاه پوست را هم به دربارها می بردند.

زمانی که آنها حرف زدن فارسی یاد می گرفتند آن را به شکل شیرینی ادا می کردند که برای ایرانی ها جالب بود. حتی ناصرالدین شاه یک کنیز سیاه پوست داشت که با او ازدواج می کند و می گوید می خواهد بداند زن سیاه پوست چطور زنی است. ایرانی ها در کل با سیاه پوست ها رفتار خیلی خوبی دارند و اصلا نزادپرست نیستند و حتی با آنها ازدواج هم می کردند.

کم کم این غلامان سیاه پوست با لحن شیرینی کحه داشتند نماد آدم های انتقادی را پیدا کردند. اربابش یک آدم سختگیر،بداخلاق و خسیس است و او مسخره اش می کند و عیب هایش را می گوید. حاجی فیروزها در روزهای عید می آمدند و با موسیقی، ضرب و آهنگ می زدند و می رقصیدند که به آنها پیش آهنگ های نوروز می گفتند.

حال و هوای عید نوروز در تهران قدیم چه جوری بود؟

برای عید آداب و رسوم خاصی هم داشتید؟ چیزی که با الان متفاوت باشد؟


- روز عید که می شد حتما باید به حمام می رفتیم. نمی دانید زمان عید، حمام ها چه خبر می شد. باید ساعت ها می نشستیم تا نوبت ما می شد و تازه به کیسه کشی و صابون کشی می رسید. یکی از برنامه های جالب ما سینما رفتن بود و حتما باید سینمای لاله زار می رفتیم. در تهران شاید حدود 50 سینما بود و آنها 30 تا 40 فیلم پخش می کردند. هر هفته هم عوض می شد. تهران در آن زمان خیلی کوچک بود. شمال اش خیابان تخت جمشید (طالقانی)، جنوب اش خیابان مولوی، شرق اش خیابان شهباز (هفتده شهریور) و غرب آن به خیابان 30 متری می رسید.

خودتان کجا می نشستید؟

- ما آن زمان ها خانه مان میدان فوزیه (امام حسین) بود. درشکه سوار می شدیم و نیم ساعت بعد خیابان استانبول بودیم. زمان جوانی ما کلا خیابان لاله زار برای گردش در زمستان ها خوب بود و تابستان ها مردم برای گردش به سر پل تجریش می رفتند و معمولا در آنجا بستنی می خوردند. همه همدیگر را درهمین مکان ها می دیدند و برای همین اکثرا همدیگر را می شناختند.

غیر از این کارها در ایام عید، یک ماشین دودی بود که اسباب بازی زمان بچگی مان به حساب می آمد. یکی دو روز به سال تحویل مانده با پدرم سوار ماشین دودی می شدیم و به حرم شاه عبدالعظیم می رفتیم. ماشین دودی آن زمان دو ایستگاه داشت. نقطه آغاز این خط نزدیک خیابان دروازه خراسان (میدان قیام و پارک کوثر فعلی) و نقطه پایانی اش جلوی در شاه عبدالعظیم بود که دیگر سال 1330 این راه آهن تعطیل شد.

کارهایی مثل خرید لباس عید توی برنامه تان نبود؟


- پدر من پزش و سرهنگ ارتش بود. درآمد خیلی بالایی نداشت اما دستش به دهانش می رسید. برای همین از نظر تامین لباس مخصوصا لباس شب عید مشکلی نداشتیم و تا جایی که می شد هر سال و البته شده بود هر دو سال یک بار، لباس عید می خریدیم. پدرم دوست داشت که لباس های خیلی خوب بپوشیم. آن زمان نوع لباس و پارچه و مارک زیاد نبود و ...

حال و هوای عید نوروز در تهران قدیم چه جوری بود؟

بیشتر چی می پوشیدید؟


- لباس عید کت و شلوار بود و ما هم همان را تهیه می کردیم. لذت پوشیدنلباس عید را با هیچ چیز نمی شود عوض کرد. من گذشته ها را خیلی دوست دارم. با گذشته خیلی خوش هستم و در آن سیر و سیاحت می کنم. برای همین عیدهای نوروز هیچ وقت تهران نیستم. چون می روم به گذشته و دلم طاقت نمی آورد در تهران بمانم.


ویدیو مرتبط :
ماهی قرمز و حال و هوای عید نوروز در نقده

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

آشنایی با آداب عید نوروز در تهران قدیم



عید نوروز,آداب عید نوروز,آداب عید نوروز در تهران قدیم

 آداب عید نوروز در تهران قدیم
آداب عید نوروز  - در آن زمان تقریبا تمام کارهای مربوط به عید نوروز، توسط اعضای خانواده انجام میشد که در بیشتر مواقع، همه در یک خانه زندگی میکردند و دست به دست هم داده به خیاطی و خانه تکانی، خرید و پخت و پز میپرداختند، باغچه را صفا داده و گلکاری میکردند و خلاصه با آغاز سال نو، همه با احساس رضایت از نتیجه کوششهای خود، پذیرای مهمانان شده و خود به دیدار فامیل میرفتند و روزهای خوشی را در کنار یکدیگر میگذراندند.


عید نوروز برای کودکان از حال و هوایی استثنایی برخوردار بود و اکثر آنان تنها در همین زمان صاحب یک دست لباس نو میشدند و شاید یکی دو اسکناس تا نخورده در روز عید ،عیدی میگرفتند و برای آن هزارتا نقشه میکشیدند. ناگفته نماند که در بیشتر موارد این اسکناسها به جیب والدین میرفت و خرج گوشه ای از اجاره خانه یا یک مورد ضروری دیگری میشد که آنرا به بعد موکول کرده بودند.


زیرا در این روزها هیچ کس از خرج کردن پول کم نمیگذاشت و ضرب المثل "چو فردا شود فکر فردا کنیم" در این مواقع خیلی صدق میکرد! اما تمام اینها چیزی از لذت عیدی کم نمیکرد و بچه هایی هم که میدانستند قرار است عیدی نقد آنها به مصارف دیگر برسد، با این ایده که کمک خرج پدر و مادر خود شده اند به خود دلگرمی میداده و حتی بادی به غبغب میانداختند و احساس بزرگی می کردند.


پیشواز نوروز
عید نوروز و رخت نو : از آغاز ماه اسفند کم کم اندیشه عید نوروز موجب شادی اغنیا و نگرانی فقرا میشد و در این میان اوضاع کسبه بازار از همه بهتر بود و فصل رونق بازار فرا رسیده بود. اولین کار، که زمان و دقت بیشتری لازم داشت تهیه رخت و لباس نو بود. البسه کودکان معمولا از رنگهای شاد و زنده تهیه میشد که معمولا توسط خانمهای خانه دوخته میشد و کفش و کلاه تنها مواردی بودند که از بازار خریداری میشدند.

خانم و آقا هم(در خانواده های متوسط) معمولا به نو کردن چند تکه اصلی لباس خود که شامل چادر مشکی و چادر نماز، کفش و عبا بود میپرداختند و در صورت امکان البسه دیگر را شسته و رفو میکردن، یقه ها را آهار میزدند و خلاصه برای سال نو، نو نوار میشدند.

 

عید نوروز,آداب عید نوروز,آداب عید نوروز در تهران قدیم

 

عید نوروز و خانه تکانی
هر چند که تهیه لباس نو در بعضی از خانواده های بی بضاعت انجام نمی شد ولی رسم خانه تکانی، فقیر و غنی نمی شناخت و برای انجام شدن آن، تمام وسایل خانه باید بیرون ریخته شده و تمام خانه شسته، جارو و گردگیری می شد و بعد تمام اسباب پس از تمیز شدن به داخل برده شده و چیده میشد.

 

در همین خانه تکانیها، دو کار مهم انجام میگرفت، یکی دل کندن از لوازم و اسباب کهنه و شکسته بود که پس از یک یا چند سال کار کردن و تعمیر شدن، دیگر نفسهای آخر را کشیده و تنها به درد دور انداختن میخورد و همچنین تغییر و تحول شکل چیدن اثاث منزل که با بیرون ریختن و دوباره چیدن، شکل تازه ای به خانه داده و موجب تنوع میشد.
خانه تکانی قبل از عید نوروز در آن روزها وقت بسیاری میگرفت زیرا از تکاندن فرش و گلیم و قالی شروع میشد و با صیقل دادن لوازم فلزی، شستن پارچه ها (ملافه و پرده، روتشکی و پشتیها و...)، سشتن در و پنجره ها و ظرف و ظروف و دوده گیری از اتاقها به پایان میرسید و بعد همه چیز باید دوباره چیده میشد تا سال بعد که روز از نو، روزی از نو.

 

عید نوروز,آداب عید نوروز,آداب عید نوروز در تهران قدیم

 
عید نوروز و سبزه سبز کردن
سبزه عید از بیست روز تا ده روز مانده به عید باید سبز میشد. به این ترتیب که خانم خانه به تعداد جمعیت خانواده مشت مشت گندم یا عدس یا هر دانه سبز کردنی دیگر را برداشته و در ظرفی سفالی میریخت، این کار باید طوری با دقت انجام میشد که از دستشان دانه ای به زمین نیافتد و در ضمن با هر مشت دانه باید برای سلامتی، خوشی، سعادت و گشایش بخت و مال آن شخص دعا میکردند، سپس روی دانه ها را با آب نیم گرم پوشانده و در جایی نه گرم و نه سرد قرار میدادند و هر روز آب تازه بر ریش میریختند تا جوانه بزنند.


این دانه های جوانه زده را در دستمال مرطوبی نگه میداشتند نا برگهای آن نیش بزند و بالا بیاید، سپس سبزه را در یک سینی یا بشقاب زیبا قرارداده، و هر روز آب میدادند تا سبز شده و برای هفت سین آماده شود، سپس آنرا با روبانی قرمز و گلهای پارچه ای تزیین کرده و سر سفره میگذاشتند.
خانمهای باسلیقه با تخم تره تیزک (شاهی) سبزه سبز میکردند، و با دانه های شاهی که پس از خیس شدن لعاب پیدا میکند، روی پارچه ای جملاتی چون "سال نو مبارک" یا "یا مقلب الالقلوب و الابصار" را مینوشتند و سبزه خود را به این شکل سبز میکردند.



خوردنیهای شب عید نوروز
سبزی پلو: یک شب مانده به تحویل سال، زمان خوردن سبزی پلو با کوکوی سبزی، سیر تازه و ماهی فرا میرسید. عقیده به پلوی سبزی دار این بود که میگفتند خوردن آن دل را زنده، احشا را تازه ، بدن را رطوبت مفید می بخشید و روح تازه به تن میدمید. با توجه به اینکه در تهران سبزی تازه هنوز نرسیده بود و وسایل تندرو برای رساندن ماهی تازه به تهران موجود نبود، بیشتر تهرانیها از سبزی خشک و ماهی دودی استفاده میکردند. سبزی تازه در گلخانه ها عمل می آمد و به قیمت گزافی فروخته میشد و تازه به دوران رسیده ها برای آنکه نشان بدهند سبزی و ماهی تازه استفاده کرده اند، آشغال سبزی و کله ماهی را کنار در خانه خود میگذاشتند.
از طرفی بسیاری از افراد خیر در این شب به یاری مستمندان شتافته و با بردن برنج، روغن، ماهی و تخم مرغ به در خانه آنها، دلشان را شاد میکردند.


رشته پلو
شب سال نو، یعنی شب تحویل سال، وقت خوردن رشته پلو بود که خوردن آن آدابی داشت. رشته پلو که با رشته پلویی و همراه با خرما و کشمش سرخ کرده آماده میشود، غذایی است که نه تنها پر قوت و گرم کننده مزاج به شمار می آمد، بلکه خوردن آن موجب میشد که "سر رشته کار" تا آخر سال در دستشان باشد.


آداب تهیه و خوردن رشته پلو از این قرار بود: اگر مرد و سرپرست خانه دچار مشکلی در کار و کسب شده بود، بشقاب اول برای او کشیده میشد، اگر در خانه دختر بخت بسته ای بود، او باید زیر دیگ را روشن میکرد و موقع کشیدن در دیگ را باز میکرد. رشته خشک کرده این پلو، برای رفع بی پولی داخل کیف قرار میگرفت.
دختر یا پسر بخت بسته در هنگام کشیدن پلو باید از منزل خارج میشد و بعد مادر یا مادر بزرگ او بشقابی از برنج برایش میکشید و پشت در برده و می پرسید کی هستی؟ و او جواب میداد باز کن، مادر در را باز میکرد و بشقاب را به دستش می داد، آن شخص باید دو لقمه پلو را همان بیرون میخورد و بعد به داخل می آمد تا بختش گشوده شود.


چراغهای شب عید
از اعتقادات دیگر شب سال نو این بود که باید شعله و نور در خانه زیاد باشد که این شامل اجاق یا منقل و چراغها بود که باید تا صبح روز دوم سال روشن نگه داشته میشد به طوریکه باید با کمال دقت نفت گیری میشد تا دود نزده و خاموش نشود. از طرفی، شیوه سوختن این چراغها، خود تعبیر و تفسیری داشت که شنیدن آن خالی از لطف نیست.
اگر چراغها از ابتدا تا انتها روشن و سالم باقی مانده بود، سالی پربرکت با دلخوشی و تندرستی در انتظار اهل خانه بود، اگر لوله چراغها دود زده میشد یا شمع درون آنها به یکسو می افتاد، تاریکی و کدورت در زندگی رخنه میکرد، اگر خاموش میشد، مالی از دستشان میرفت یا امیدی به نا امیدی مبدل میشد و بدتر از همه اینکه اگر لوله چراغ میشکست یا چراغ واژگون میشد، به معنای درگذشت کسی از نزدیکان یا زیر و رو شدن زندگی اهل خانه بود.

 

عید نوروز,آداب عید نوروز,آداب عید نوروز در تهران قدیم

 

عید نوروز و  هفت سین
چیدن سفره هفت سین یکی از مهمترین آداب استقبال سال نو بود که نچیدن آن معادل با نگون بختی در سال جدید به شمار می آمد. پارچه سفره هفت سین معمولا سفید و تمیز بود که هفت نوع خوردنی که با حرف سین آغاز میشد بر روی آن چیده میشد که شامل: سیر، سرکه، سماق، سمنو، سبزی، سنجد و سیب بود و با اشیا و مواد دیگر تکمیل می گشت.


اما آداب چیدن از این قرار بود که ابتدا سفره را در محل مناسبی در بالاترین قسمت اتاق پهن میکردند و یک جلد کتاب مقدس ( با توجه به اینکه عید نوروز عید ایرانیان است و مختص مسلمانان نیست، هر خانواده کتاب مقدس دین خود را بر سفره میگذاشت) در وسط سفره گذاشته، کاسه آب و یک گلاب پاش در دو طرف آن قرار داده، آیینه را در بالا و بشقابی آرد و نان بریده را در دو طرف آب و گلاب قرار داده و چهار گوشه سفره را با چهر شمعدان روشن میکردند که نشانه رحمت، گشاده دستی، روشنایی و خیر و برکت بود.


مواد هفت سین نیز بر روی سفره قرار داده میشد که نشان از برکت، سلامتی، زایش، زیبایی و شادابی داشتند. اسفند برای رفع چشم زخم و شیرینی برای شیرین کامی بر سر سفره آورده میشد. یک کاسه آب که نارنجی در آن انداخته بودند هم جزو ضروریات سفره بود زیرا نام نارنج (نا-رنج) را به معنی بدون رنج معنا میکردند و حضور این میوه را دافع درد و رنج میدانستند.


عید نوروز و آداب نشستن بر سر سفره هفت سین
از زمانی که خانواده با بهترین لباسهای خود بر سر سفره گرد هم جمع میشدند، دیگر تمام حواسها متوجه خیر خواهی و خوش اقبالی بود و همه باید با خلق خوش، ابروی گشاده و لبخند بر لب بر سر سفره مینشستند و همه گفتگوها درباره خیر و خوشی و ذکر و دعا برای رفع بیماری، روا شدن حاجت و دفع بلا باشد. خواندن دعای "یا مقلب القلوب و الابصار" نیز بسیار مطلوب بوده است. با تحویل شدن سال و به صدا درآمدن توپ سال نو، همه به دیده بوسی و تبریک سال نو مشغول میشدند، کام خود را شیرین کرده و به شادی می پرداختند.

 

تفریحات نوروز تا روز سیزده
روزهای عید به دید و بازدید و شادی و تفریح میگذشت و رسم بر این بود که در این روزها کسی بداخمی و تندی نکند، پول یا مالی قرض نکند، نزد پزشک و دوا فروش هم نرود و خلاصه از هر مورد غم افزا و مکدر کننده دوری کند. البته زیارت اهل قبور و پخش نذری برای رفتگان جزو آدابی بود که هرچند غم افزا، اما موجب شادی روح رفتگان و در نتیجه بسیار پسندیده به شمار میرفت.
دو سه روز اول عید برای دیدار از بزرگترها بود که از منزل پدر و مادر آغاز میشد و منازل دایی و عمه و دیگر بزرگان و دوستان میگذشت. در این دید و بازدیدها عیدیهایی هم رد و بدل میشد و به خصوص عروس و دامادها در اولین عید پس از ازدواج عیدی فراوانی میگرفتند.
گشت و گذار و سفر هم در برنامه های روز چهارم به بعد بود و تفریح و استراحت معمولا تا روز سیزده ادامه داشت و در این روز به اوج خود میرسید.

منبع:aftabnews.ir

برگرفته از "طهران قدیم" نوشته جعفر شهری