سبک زندگی


2 دقیقه پیش

شناخت بهترین آتلیه کودک و بارداری

بچه ها به سرعت بزرگ می‌شوند، زودتر از چیزی که فکرش را می‌کنید یا انتظارش را دارید. زمانی توانایی راه رفتن یا حرف زدن ندارند ولی اندک زمانی بعد آنها را در حال دویدن و مکالمه ...
2 دقیقه پیش

فیلم: تزیین اتاق کودک با گل‌های مقوایی

همین الان یک نگاهی به اتاق کودکتان بیندازید. آیا دلتان نمی خواهد چیزی به آن اضافه کنید؟ وقتی پولش را ندارید، پس باید از خلاقیتتان کمک بگیرید. در این ویدئو گل هایی مقوایی ...

جشن های ایران باستان


فرهنگ ایرانی پر است از جشن ها و آئین هایی که به مناسبت های گوناگون که در فصل های مختلف سال، ماه ها و حتی بعضا به صورت هفتگی برگزار می شده است. آنچه که در اغلب این جشن ها به چشم می خورد نوعی شادی درونی و نشاط گروهی است که با ذات ایرانیان قرین گشته.





ماهنامه ایگل: فرهنگ ایرانی پر است از جشن ها و آئین هایی که به مناسبت های گوناگون که در فصل های مختلف سال، ماه ها و حتی بعضا به صورت هفتگی برگزار می شده است. آنچه که در اغلب این جشن ها به چشم می خورد نوعی شادی درونی و نشاط گروهی است که با ذات ایرانیان قرین گشته.

جشن های ایران باستان سه گروه بودند: 1- جشن های سالیانه 2- جشن های ماهیانه 3- گاهنبارها

جشن های سالیانه

جشن های سالیانه ایران باستان که اغلب آنها در حال حاضر نیز در بین مردم این سرزمین رواج دارند، عبارتند از:

الف: جشن نوروز: زمان این جشن، ابتدای سال شمسی و تعطیلات این جشن در گذشته 5 روز (یکم تا پنجم فروردین ماه) بود و در حال حاضر، 4 روز (یکم تا چهارم فروردین ماه) می باشد. اگرچه تعطیلات رسمی نوروز 4 یا 5 روزه می باشد اما این تعطیلات بطور غیررسمی تا سیزدهم فروردین ماه بطول انجامیده و مردم ایران پایان تعطیلات جشن نوروز را سیزدهم فروردین ماه می دانند.

ب: جشن زایش اشوزرتشت (جشن تولد زرتشت پیامبر). زمان این جشن، ششم فروردین و از آن با عنوان عید بزرگ یاد می شده است.

پ: جشن سیزده بدر: زمان این جشن، سیزدهم فروردین ماه می باشد.

ت: جشن شب چله: زمان این جشن شب اول دی ماه می باشد.

ث: جشن سده: زمان این جشن شب دهم بهمن ماه می باشد.

ج: جشن چهارشنبه سوری: زمان این جشن، شب آخرین چهارشنبه هر سال می باشد.

ای نگار تیر بالا رو ز تیر، خیز و جام باده ده بر لحن زیر

و اما جشنهای ماهیانه

در ایران باستان و تقویم کهن، همان طور که ماه های 12گانه هر سال دارای نام بوده اند، روزهای 30گانه هر ماه نیز دارای نام هایی بوده اند که نام ها متعلق به سی فرشته نگاهبان روزها و ماه ها است و در میان این نام ها، 12 نام ماه های سال نیز دیده می شود، که هر یک به روزی تعلق داشت. مثلا روز سوم از ماه (اردیبهشت) نام داشت، و زمانی که در اردیبهشت ماه روز سوم فرا می رسید و روز و ماه، هم نام می شدند، مردم آن روز را جشن می گرفتند. به این ترتیب هر ماه در روزی که هم نام با آن ماه بود جشنی برپا می گردید و هر ماه جشنی داشتند.

جشن تیرگان

روز سیزدهم از تقویم ایرانی مطابق با (دهم ماه در سال خورشیدی) روز تیرگان نام دارد و این روز در تیرماه با نام تیرگان جشنی برپا می شود.

در مورد این جشن دو روایت وجود دارد. ابوریحان بیرونی در کتاب آثارالباقیه راجع به جشن تیرگان (نقل به مضنون) چنین می گوید:

هنگامی که افراسیاب پادشاه توران بر لشگر ایرانیان غلبه می کند، منوچهر (پادشاه ایران) به جنگلهای مازندران پناه می برد، افراسیاب لشکر منوچهر را محاصره می کند و منوچهر به ناچار پیکی به نزد افراسیاب فرستاده و از او می خواهد که از کشور ایران به اندازه پرتاب یک تیر واگذارد و باقی را بگیرد، افراسیاب با کمال میل این پیشنهاد را می پذیرد، بنابراین آرش کمانگیر، که بهترین تیرانداز آریاییان (ایرانیان) بود، برگزیده می شود.

پس آرش را حاضر می کنند و در روز سیزدهم که تیرگان کوچک خوانده می شود منوچهر تیر و کمال را به او داده و می گوید تو باید به فرمان خداوند این تیر را پرتاب کنی و کشور ما را از  چنگال اهریمن (لشگر افراسیاب) رهاسازی، آرش برهنه می شود و به بالای بلندترین نقطه کوه رویان می رود و خطاب به مردم می گوید: آی مردم بدن من را ببینید که سالم است و در آن هیچ زخم و جراحتی وجود ندارد، اما بدانید که هنگامی که من این تیر را رها کنم تکه تکه خواهم شد.

ای نگار تیر بالا رو ز تیر، خیز و جام باده ده بر لحن زیر

آرش کمان را می گیرد و با تمام نیرو آن را می کشد به گونه ای که تمام رگ های بدنش بیرون می زنند و پاره پاره می شوند. او تیر را رها می کند، خداوند به باد فرمان می دهد که تیرش را از کوه رویان بردارد و به شهر فرغانه (شهری در خاور افعانستان کنونی که فاصله آن تا جای پرتاب تیر (هزار فرسنگ بود) ببرد، تیر در روز چهاردهم که تیرگان بزرگ نام دارد در این شهر به درخت کهنسال گردوئی می نشیند و این درخت گردو مرز بین ایران و توران می شود. افراسیاب ناگزیر لشگر خود را از ایران بیرون می برد و ایرانیان آزاد می شوند. آرش در روز سیزدهم تیرماه یا تیرگان کوچک، جان خویش به چله کمان نهاد تا مرز ایران به فراترین نقطه برساند.

و اما روایت دوم:

جشن تیرگان، آبریزان یا آب پاشان نیز نامیده می شود. این روایت مربوط به فرشته باران یا«تیشتر» است و نبرد همیشگی میان نیکی و بدی، در اوستا، تشتریشت (تیریشت)، تیشتر فرشته بارانی است که در ده روز اول ماه به چهره جوانی پانزده ساله در می آید و در ده روز دوم به چهره گاوی با شاخ های زرین و در ده روز سوم به چهره اسبی سپید و زیبا با گوش های زرین و ساز و برگ زرین، به دریای کیهانی فرو می رود.

در آنجا با دیو خشکسالی «اپوش» که به شکل اسب سیاهی است و با گوش و دم سیاه خود ظاهری ترسناک دارد، رو به رو می شود. این دو، سه شبانه روز با یکدیگر نبرد می کنند و تیشتر در این نبرد شکست می خورد، به نزد خدای بزرگ آمده و از او یاری و مدد می جوید و به خواست و قدرت پروردگار این بار بر اهریمن خشکسالی پیروز می گردد و آب ها می توانند بدون مانعی به مزرعه ها و چراگاه ها جاری شوند.

باد ابرهای باران زا را که از دریای کیهانی بر می خاستند به این سو و آن سو راند، و باران های زندگی بخش بر هفت کشور زمین فرو ریخت و به مناسبت این پیروزی ایرانیان این روز را به جشن پرداختند. ایرانیان همیشه آب را ارجمند داشته اند. هرودت می نویسد، ایرانیان درهیچ رودی ادرار نمی کنند، آب دهان نمی اندازند و حتی دست هایشان را در آن نمی شویند و دست شستن دیگران را هم در آب نمی پذیرند و به رودخانه احترام می گذارند.

استرایون، با تفاوتی اندک، می گوید، ایرانیان در آب روان شست و شو نمی کنند و در آب روان، لاشه و مردار و چیزهای ناپاک نمی اندازند، چون برای نیایش و ادای نذر به کنار دریاچه یا چشمه و نهر آبی می روند، در کنارش گودالی می کنند و بسیار می کوشند، تا آب به خون آلوده نشود. براساس این روایت ایرانیان در تیرگان جشن و مراسم خاصی داشتند از جمله آبپاشی فال کوزه، دستبند تیر و باد را می توان نام برد.

فال کوزه

یکی از مراسم این جشن مانند بسیاری از جشن های ایرانی «فال کوزه» (چکُ دولَه) می باشد. روز قبل از جشن تیرگان، دوشیزه ای را بر می گزینند و کوزه سفالی سبز رنگ دهان گشادی به او می دهند که «دوله» نام دارد، او این ظرف را از آب پاکیزه پر می کند و یک دستمال سبز ابریشمی را بر روی دهانه آن می اندازد آنگاه «دوله» را نزد همه کسانی می برد که آرزویی در دل دارند و می خواهند در مراسم «چک دوله» شرکت کنند. (بیشتر شرکت کنندگان در مراسم فالگیری زنان بودند.) و آن ها جسم کوچکی مانند انگشتری، گوشواره، سنجاق، سر، سکه یا مانند این ها در آب دوله می اندازند.

ای نگار تیر بالا رو ز تیر، خیز و جام باده ده بر لحن زیر

سپس دختر دوله را به زیر درختی همیشه سبز چون سرو یا مورد می برد و در آن جا می گذارد. در روز جشن تیرگان و پس از مراسم آبریزان، همه کسانی که در دوله جسمی انداخته اند و نیت و آرزویی داشته اند در جایی گرد هم می آیند و دوشیزه، دوله را از زیر درخت به میان جمع می آورد و سال خوردگان با صدایی بلند به نوبت شعرهایی می خوانند و دختر در پایان هر شعر، دست خود را درون دوله می برد و یکی از چیزها را بیرون می آورد، به این ترتیب صاحب آن جسم متوجه می شود که شعر خوانده شده مربوط به نیت، خواسته و آرزوی او بوده است.

•    در ایران باستان و تقویم کهن، همان طور که ماه های 12 گانه هر سال دارای نام بوده اند، روزهای 30 گانه هر ماه نیز دارای نامهایی بوده اند که نام ها متعلق به سی فرشته نگاهبان روزها و ماه ها است و در میان این نام ها، 12 نام ماه های سال نیز دیده می شد، که هر یک به روزی تعلق داشت.


ویدیو مرتبط :
ایران اسلامی-ایران باستان-رایفی پور

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

جشن دیگان از جشن های ایران باستان



جشن دیگان,جشن های ایران باستان,دی بدین روز چهارمین جشن دیگانجشن دیگان از جشن های ایران باستان به مناسبت همنام شدن روز و ماه در تقویم ایرانیان

 

جشن دیگان چیست؟

جشن دیگان در روزهای دوم و نهم و هفدهم ماه دی در تقویم رسمی كشور از جشن‌هایی است كه به مناسبت همنام شدن روز و ماه در تقویم ایرانیان برگزار می‌شد.
ایرانیان قدیم، گذشته از جشن‌هایی كه به مناسبت‌های گوناگون برگزار می‌كردند، همنام شدن روز و ماه را هم در هر ماه جشن می‌گرفتند. همانند جشن دیگان در ماه‌های پیش، جشن‌ تیرگان و جشن مهرگان را نیز داشتیم. اما ماه دی تفاوتی اساسی با ماه‌های دیگر دارد.

 

از یك سو، «دی» نام هیچ یك از امشاسپندان یا ایزدان آیین زرتشت نیست، در حالی كه دیگر ماه‌های سال و بیشتر روزهای ماه با نام این نیروهای مینوی نامگذاری شده‌اند كه هنوز هم این نام‌ها در تقویم ایرانی باقی است. از سوی دیگر، در هر ماه، سه روز به نام «دی» نامگذاری شده است و به این ترتیب، در ماه دی سه جشن دیگان داریم.

 

دی از چنان اهمیتی برخوردار بوده كه سه روز در هر ماه را به نام خود اختصاص داده است.
دی درحقیقت صفت خدای یگانه و بزرگ در آیین زرتشت، اهورامزدا است. دی از صورت پهلوی «دَی» و اوستایی «دَذوَه» به معنی آفریننده است. در سراسر ادبیات زرتشتی، اهورامزدا با صفت دادار یا آفریننده نامیده شده، زرتشت هم در گاهان او را «آفریننده زندگی» می‌خواند.

 

با این توضیح، سردترین ماه سال به نام خدای بزرگ نامگذاری شده بود تا در گذراندن سرمای سخت یاری‌ بخش مردمان باشد. در كتاب پهلوی (بندهشن) نیز آمده كه در این ماه، زمستان به بیشترین سردی به ایرانویچ رسد.

 

ماه سی روزه زرتشتی به چهار بخش می‌شده است كه در آغاز نخستین بخش نام اهورامزدا و در آغاز سه بخش دیگر نام «دی»، صفت اهورامزدا قرار داشته است و این چیزی شبیه به تقسیم ماه به هفته سامی است. به این ترتیب، هر بخش ماه به نام خدا آغاز می‌شده است: اول ماه به نام هُرمزد، هشتم و پانزدهم و بیست و سوم ماه به نام دی.

 

هر یك از این چهار روز معرف آغاز هفته‌ای تازه در ماه است و برای آن كه دی‌ها با هم اشتباه نشوند، هر یك از آنها را با نام روز بعد همراه می‌كنند و بدین گونه، روز هشتم را دی به آذر روز، روز پانزدهم را دی به مهر روز سومین جشن دیگان و روز بیست و سوم را دی به دین روز چهارمین جشن دیگان می‌گویند.

 

در ماه دی، در هر سه این روزها جشن دیگان در ستایش و نیایش خدای بزرگ برگزار می شد، سه جشن نیایشی در سردترین ماه سال.
مطابق تقویم رسمی كشور، این سه جشن دیگان به روزهای دوم و نهم و هفدهم دی ماه موكول می‌شود. علت آن كه همه ماه‌های زرتشتی سی روزه هستند، در حالی كه در تقویم رسمی كشور، شش ماه، سی و یك روزه داریم. این شش روز اختلاف سبب شده كه هشتم دی زرتشتی با دوم دی تقویم رسمی مطابق شود و به همین ترتیب بنا بر كتاب پهلوی بُندهشن (= آغاز آفرینش) این چهار روز ماه كه به نام هورمزد و سه دی است،‌ یكی بر نام، یكی بر گاه، یكی بر دین و یكی بر زمان دلالت می‌كنند كه همیشه بوده‌اند.

 

همچنین در همین كتاب آمده است كه هر گلی از آنِ یكی از آنان است: «مورد و یاسمن هرمزد را خویش است، با درنگ دی به آذر را، كاردَك دی به مهر را، شنبلید دی به دین را.»
اما بسیاری از دانشمندان از این كه «دی» نخستین ماه سال نبوده است، اظهار شگفتی كرده‌اند. به نظر بسیاری از آنان، از جمله ماركوارت، دانشمند آلمانی، در اصل چنین نبوده و انتظار می‌رود كه اهورامزدا جای برجسته‌ای را در سال تقبّل كند، یا در آغاز (چنان كه در مورد روزهای ماه چنین است) یا در وسط.

 

گایگر (Geiger) دیگر دانشمند آلمانی معتقد است ماه دی در آغاز یا زمانی در دوره ساسانیان است. مصادف با اعتدال بهاری بوده است و به همین دلیل در این ماه جشن دیگان برگزار میشده است. «آرتور کریستن سن» ،دانشمند دانمارکی، از مجموع نظریاتی که در خصوص تقویم ایرانی ارائه شده، نتیجه می‌گیرد كه ایرانیان دو تقویم سالیانه داشته‌اند.

 

یكی سال عامه كه از انقلاب تابستانی آغاز می‌شده و نخستین ماه آن فروردین بوده و دی، یعنی ماه دهم، از اعتدال بهاری شروع می‌شده است و یكی سال دینی كه مانند سال بابلیان از اعتدال بهاری آغاز می‌شده و در نتیجه، نخستین ماه آن دی یعنی ماه آفریدگار و اول دی، یعنی خرم روز، روز اول آن بوده است. ماه دی در هر دو تقویم نخستین ماه سال بوده. بعدها با تلفیق دو تقویم، تقویم جدیدی به دست آمد كه سال در آن از اول فروردین آغاز می‌شد و مانند سال عامه، این تاریخ با اعتدال بهاری برابر به شمار می‌آمد، به طوری كه آغاز نجومی سال دینی حفظ می‌شد.

 

جشن دیگان,جشن مهرگان,دی به مهر روز سومین جشن دیگان

جشن دیگان در ستایش و نیایش خدای بزرگ برگزار می شد.

 

به هر حال، مساله تقویم ایرانیان به دلایل مختلف از جمله مراعات نكردن كبیسه و برخی جا به جایی‌های تقویمی یا احتمال وجود دو نوع تقویم، امروزه به مساله‌ای غامض برای دانشمندان تبدیل شده است. به خصوص كه در منابع قدیم اشاراتی كه به برخی ماه‌ها می‌شود با آب و هوای امروزی آن ماه‌ها مطابقت نمی‌كند و گاه بسیار گیج كننده است. اما آنچه اهمیت دارد، باقی ماندن این تقویم با همان نام های اعتقادی آن است.

 

نام هایی که مفاهیم آن با اعتقادات ایرانیان مسلمان نیز هماهنگ بوده و حفظ شده است. نام «دی» (= آفریننده)، صفت خدای تعالی، چه در آغاز سال بوده و چه حالا در سردترین ماه سال، به هر حال نام خود را در تقویم رسمی ایرانیان حفظ كرده است. ماهی كه تقدس آن با نام خدا و همچنین با سالگرد آفرینش چهارپای مفید (مطابق با اعتقادات زرتشتی) كامل می‌شود. به جز سه جشن دیگان، جشن دیگری به نام «مِدیاریم گاه» به معنای «میان سال» در این ماه برگزار می‌شد معروف به گاهانبار پنجم كه به یادبود آفرینش چهارپایان بوده است. این جشن از روز دی به مهر (15 دی مطابق با نهم دی در تقویم رسمی) به مدت پنج روز برگزار می‌شد و یكی از اعمال آن، فراهم كردن انبار زمستان برای دام‌ها بوده است.

 

بیرونی عالوه بر جشن دیگان جشن دیگری را هم در روز پیش از آغاز گاهانبار پنجم، روز چهارده دی ماه (مطابق با 8 دی در تقویم رسمی) كه روز «گوش» باشد، ثبت كرده است به نام «سیر شور». این جشن را مرتبط با سوگواری عمومی برای مرگ جمشید، پادشاه آرمانی ایران می‌دانند.

 

در این روز مردم سیر می‌خورند و آب انگور می‌نوشند و سبزیجات را با گوشت می‌پزند و با این كار، خود را از شیطان حفظ می‌كنند. دلیل این جشن این بود كه مردم می‌خواستند كه از اندوهی كه پس از كشته شدن جمشید بر آنان رسیده بود، و سوگند خورده بودند كه به هیچ چربی دست نزنند، خویش را برهانند و این رسم در میان آنان برجای ماند و با آن غذا از بیماری‌هایی كه از ارواح بد ناشی می‌شود، خود را شفا می‌بخشند.

 

اگر دی ماه را در زمان بیرونی در فصل سرما بدانیم، «سیر شور» موجه‌تر می‌نماید. زیرا خوراكی‌هایی كه در این روز مصرف می‌شود، نشان از نوعی مقابله با سرما دارد.

 

منبع: irandeserts.com