سبک زندگی


2 دقیقه پیش

شناخت بهترین آتلیه کودک و بارداری

بچه ها به سرعت بزرگ می‌شوند، زودتر از چیزی که فکرش را می‌کنید یا انتظارش را دارید. زمانی توانایی راه رفتن یا حرف زدن ندارند ولی اندک زمانی بعد آنها را در حال دویدن و مکالمه ...
2 دقیقه پیش

فیلم: تزیین اتاق کودک با گل‌های مقوایی

همین الان یک نگاهی به اتاق کودکتان بیندازید. آیا دلتان نمی خواهد چیزی به آن اضافه کنید؟ وقتی پولش را ندارید، پس باید از خلاقیتتان کمک بگیرید. در این ویدئو گل هایی مقوایی ...

اگر همسر قدرشناسی ندارید، بخوانید


فداکاری توأم با « توقع » چندان موجب تحریک هورمون عشق و الفت نمی شود، زیرا آمیخته با منفی بودن و عصبانیت است. البته اگر شوهر قدرنشناسی دارید، این نکات می تواند به شما کمک کند.

خراسان نیوز: وقتی زنان فداکاری می کنند اما فداکاری شان دیده نمی شود یا به اندازه کافی چیزی به دست نمی آورند، به عنوان مثال به اندازه کافی حمایت نمی شوند یا مورد قدردانی و توجه قرار نمی گیرند فداکاری خود را یک فشار تلقی می کنند یعنی فداکاری منفی! ولی  آن چه ارزش دارد یک فداکاری مثبت است. در فداکاری مثبت زن با کنار گذاشتن آرزوها و خواسته های خود به منظور حمایت از دیگری (همسر، فرزند و ...) اهمیت بیشتری به شخص مقابل می دهد و توانایی خود را در دوست داشتن تقویت می کند.

اگر همسر قدرشناسی ندارید، بخوانید

فداکاری توأم با « توقع » چندان موجب تحریک هورمون عشق و الفت نمی شود، زیرا آمیخته با منفی بودن و عصبانیت است. فداکاری بدون قید و شرط تولید کننده قوی آرامش و عشق است و هرگز فرد را دچار نفرت و پشیمانی نمی کند، مثل بیدار شدن در نیمه شب و مراقبت از فرزند مریض یا آرام کردن نوزادی که گریه می کند. البته اگر شوهر قدرنشناسی دارید، این نکات می تواند به شما کمک کند:

1 - انتظارات خود از همسرتان را به او بگویید

به عنوان مثال به او بگویید که با یک تشکر ساده احساس بهتری در ادامه این رفتار خواهید داشت.

2 - معنای مثبتی برای رفتارتان بیابید

به عنوان مثال کاهش فشار مالی از همسرتان، پیشرفت اقتصادی خانواده، انجام یک کار خیر و معنوی (گره گشایی از مشکلات مالی همسر)، تقویت احساس مردانگی در همسر و جلوگیری از احساس ضعف او و ... می تواند دلایل خوبی برای مشارکت شما در امور اقتصادی خانواده باشد.

کارهایی که باید انجام داد


اجازه ندهید مسائل مالی تنها حرف مشترک شما باشد

مهم نیست که یکی از شما ۱۰ میلیون در سال درآمد دارد و آن دیگری ۱۰۰ میلیون. مهم این است که هر دوی شما براساس توانایی های خود کار می کنید پس باید ساعت های مشخصی در روز و هفته را به خود و خانواده تان اختصاص دهید. حتی اگر بر سر مسائل مالی اختلاف دارید، باز هم فرصت های با هم بودن را از دست ندهید، این کار باعث می شود، اختلافات تان تنها در حد مسائل مالی بماند و به دیگر حوزه های زناشویی سرایت نکند.

به طور قطع مشکلات مالی بین شما و همسرتان یک شبه حل نخواهد شد

 چرا که ذهن هر زوج با الگوهای سنتی، انتظارات و توقعات خود و والدینشان و البته نظرات خودشان درگیر است. این مسائل ساده نیست و معمولا به طرقی پیچیده و عجیب پیش می رود. پس اگر با چند جلسه گفت وگو به نتیجه نرسیدید، ناامید نشوید و باز هم درباره تصمیم گیری های مالی صحبت کنید. البته بهتر است این گفت وگوها زمانی باشد که لازم نیست هیچ تصمیم مهمی آن زمان گرفته شود.

درباره جزئیات به نتیجه برسید

وقت بگذارید و در این باره حرف بزنید که درآمد هر کدامتان چقدر است؟ به چه حساب های بانکی نیاز دارید؟ کدامتان به کدام هزینه ها و پول ها دسترسی دارید؟ قبض ها چطور باید پرداخت شود؟ کدام تصمیمات مالی را باید به تنهایی و کدام ها را در کنار هم بگیرید؟ هزینه های اصلی و بزرگ تر مانند اجاره خانه، شهریه دانشگاه و... چگونه باید پرداخت شود و...

برای کمک گرفتن از مشاور تردید نکنید

اینکه صرفاً مسائل مالی بخواهد یک رابطه خوب را خراب کند واقعاً ناراحت کننده است.

اگر شما و همسرتان مدام سربحث های مالی، تصمیم گیری ها و کارهای خانه مشاجره می کنید لطفاً به این نتیجه نرسید که مشکل همسر شماست، در اولین قدم به یک مشاور متخصص و بی طرف مراجعه کنید که احساسات، برخوردها و رفتارهای هر کدام از شما را بررسی و راهکار مناسبی را به شما ارائه کند.


ویدیو مرتبط :
قدرشناسی

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

جناب آقای علم ! موسیقی هنر است ؛ باور ندارید سخنرانی 14 سال پیش رهبری را بخوانید



 

 

جناب آقای علم ! موسیقی هنر است ؛ باور ندارید سخنرانی 14 سال پیش رهبری را بخوانید

 

آن طور که روزنامه خراسان نوشته است ، آیت الله علم الهدی که به گفتن سخنان نغز شهرت دارد ، این بار در باب موسیقی و این که اصلاً موسیقی هنر نیست سخن گفته و تاکید کرده است: اگر موسیقی واقعا یک هنر بود، از این هنر باید در مسائل معنوی و ارزشی هم استفاده می شد.

وی با بیان این که ائمه اطهار(ع) که قوی ترین هنرمندان این عرصه را در میان شیعیان خود داشته اند از آن استفاده نکرده اند گفت: دلیل این که استفاده نکرده اند این بود که نوع لهو موسیقی متبادر از آن است.

علم الهدی ادامه داد: انس گرفتن و محشور شدن با جریان آهنگ و موزیک یک حشر وانسی است که انسان را از محوطه عبودیت و بندگی خدا جدا می کند.

وی درباره جوانانی که با گوشی و هندزفری به موسیقی گوش می کنند تصریح داشته: این که یک جوان بنا باشد یک سیخی در گوشش کند و صدایی را به عنوان آرامش بخش، به صورت موزیک بشنود، دیگر نمی تواند در این جامعه عنصر جدی باشد و به تعبیر امام خمینی(ره) مغزی که تحت تاثیر موسیقی قرار گرفته است به صورت جدی فکر نمی کند.

در این باب ضمن احترام به آقای علم الهدی نکاتی چند قابل ذکر است:

1 - تند سخن گفتن و تحقیر کردن جوانان ، نه تنها آنان را به دین محمد(ص) علاقه مند نمی سازد بلکه ای بسا زمینه های زده شدن آنها از دین را نیز فراهم کند ، مخصوصا اگر سخنران ، لباس علمای دین بر تن داشته باشد.

حتی اگر هدف امر به معروف و نهی از منکر هم باشد کسی با این جمله که آن سیخ را در گوشت نکن ، دیگر امیدی به تو نیست ، متنبه نمی شود! از جناب علم الهدی که صاحب تریبون و مخاطب هستند ، انتظار می رود در گزینش واژگان و ادبیات خویش تجدید نظر کنند و وزین تر و مهربان تر و ملایم تر سخن بگویند.(فَقُولَا لَهُ قَوْلًا لَّیِّنًا لَّعَلَّهُ یَتَذَكَّرُ أَوْ یَخْشَى)

2 - سخنان امام خمینی در باب موسیقی که مورد استناد آقای علم الهدی قرار گرفته ، ناظر به موسیقی حرام بوده است ، نه این که ایشان موسیقی را اساساً هنر ندانند. اگر امام(ره) مانند ایشان در باب موسیقی فکر می کردند ، حتماً در دوران 10 ساله رهبری خویش ، موسیقی را از صدا و سیما حذف می کردند حال آن که چنین نکردند و اتفاقاً در طول رهبری ایشان ، موسیقی که در اوایل انقلاب مشمول تندروی افراطیون شده بود ، روند رو به رشدی پیدا کرد و آثار موسیقیایی بسیار فاخر و ارزشمندی در آن دوران توسط هنرمندان نامدار ایرانی خلق شد.

3 - از کسی که به بصیرت داشتن شهره شده و ملاک بصیرت را نیز فرمایشات مقام معظم رهبری می داند انتظار می رود چنانچه داعیه دار ترویج خط رهبری در جامعه هستند ، پیش از اظهار نظرهای این چنینی ، مروری بر مواضع رهبری داشته باشند تا خدای ناکرده متهم به این نشوند که به نام خط رهبری ، در مسیری خلاف منویات ایشان حرکت می کنند.

لذا به جای آن که خود توضیحی در باب "هنر" موسیقی و زیبایی های آن بدهیم ، جناب ایشان و همفکرانشان را به مطالعه متن کامل سخنان جالب توجه مقام معظم رهبری درباره موسیقی فرا می خوانیم ؛ باشد که در راستای تکمیل بصیرت موثر باشد.

سخنان زیر 14 سال قبل در جریان بازدید رهبر معظم انقلاب از صدا و سیما و پس از اجرای موسیقی توسط ارکستر صدا و سیما و چند تن از هنرمندان بیان شده است.

مقام معظم رهبری: با یک آهنگ، می‌توان ملتی را منقلب کرد و تکان داد

بسم ا... الرحمن الرحیم

بنده با اینکه در امر موسیقی سر رشته ای ندارم و نمی توانم در حضور اهل فن، قضاوتی شایسته بکنم لکن به مقتضای طبیعت بشری، که قضاوت بر مبنا ذوق و قریحه انسانی و غرایض معنوی دارد، می توانم بگویم: اجرایتان خیلی خوب بود. از آقای افتخاری(علیرضا)، آقای مختاباد(سید عبدالحسین)، آقای فیروز بخت(مهیار) و همچنین بقیه آقایان که زحمت کشیدید، تشکر می کنیم.

موسیقی هنر دقیقی است

مقوله موسیقی، جزو مقولات مطرح در جامعه و به خصو ص در صدا و سیماست. البته در صدد نیستم که تبیین کلی ای در امر موسیقی داشته باشم. چون پرداختن به این مقوله، نیازمند شرایط خاص دیگر است. اینجا داخل استودیوی موسیقی جا دارد از بعد دیگری راجع به این هنر صحبت کنم: اساساً موسیقی، که در تقسیم بندی های علوم قدیم، از شعب ریاضی است و چون با دقت و محاسبه و اندازه گیری دقیق سروکار دارد، جزو بخش های دانش ریاضی محسوب می شود. هنر دقیقی است. به تعبیری دیگر، هنر موسیقی، محاسبه متکی به طبیعت و فطرت بشر است؛ که خرد انسانی، آن محاسبه را بر اساس تجربه استخراج کرده و برای آن پیشرفت قواعدی- موازینی گذاشته است.

البته امروز که اروپایی ها و غربی ها در باب موسیقی پیشرفت های زیادی کرده اند و قواعد دقیق و منظم وضع نموده اند، وضعیت طور دیگری است. در گذشته که صحبت از مسائل مبتلا به امروز موسیقی نبود و بدیهه نوازی و بدیهه خوانی رواج داشت، خواننده ای بنای خواندن می گذاشت و نوازنده ی هنرمندی هم که بغل دست او نشسته بود، به نواختن می پرداخت. نوازنده اصلاً از قبل نمی دانست که خواننده چه می خواهد بخواند؛ لذا تا خواننده برای خواندن دهان باز می کرد او هم ساز خود را کوک می نمود و به هم نوایی مشغول می شد. یعنی هیچ قاعده ای که بر مبنای آن نت نوشته ای وجود داشته باشد، در کار نبود. من در این زمینه ها تجربه و آشنایی ندارم. اما از کسانی که از اهلیت در این هنر برخوردار بوده اند، شنیده ام حتی در زمان متداول نشدن نت، آنان که در امر نوازندگی یا خوانندگی فعال بودند، طبق فطرت و ذوقی سلیم، نظم منطقی را در کار معمول می داشته و قواعد را رعایت می کرده اند.

هنر موسیقی، تلفیقی از دانش، اندیشه و فطرت خداداد است

هفت دستگاه اصیل موسیقی و دستگاه های فرعی آن، که تنها مربوط به موسیقی ایرانی نیست، بلکه در همه آهنگ های جهان وجود دارد، به گونه ای تکوین یافته، که هر صدایی شما در بیاورید، در یکی از آن دستگاه هاست. و در واقع همه آهنگ های غربی و شرقی در مجموعه این دستگاه ها می گنجد اگر توجه داشته باشید، مقام ها و گوشه های مختلف هر دستگاه از بدو شروع تا نقطه پایان، روند منظمی را طی می کنند؛ یعنی از جایی آغاز می شوند؛ فرود می آیند، فراز دارند تا جایی که تمام می شوند. همه این ها مبین حکمفرما بودن نظم در این هنر است. بدین ترتیب می توان نتیجه گرفت: هنر موسیقی، تلفیقی از دانش، اندیشه و فطرت خداداد است؛ که مظهر فطرت خدادادی در درجه اول، حنجره انسان ها و در درجه دوم ساز ها است که به دست انسان ها ساخته شده است. پس می بینید که پایه، پایه ی الهی است. حال اگر در این زمینه به سراغ سروده های مولوی بروم و بگوییم موسیقی، انعکاس صدای افلاک است و آن را به عالم عرفانی مورد اشاره او وصل کنیم، از واقعیات به تخیلات نقب زده ام. زیرا گفته های او در این خصوص، شبیه خیال است و نه واقعیت؛ و طبعاً مفهوم دیگری خواهد داشت. اما بی آن که دنبال خیال پردازی بروم، در عالم واقع، صدایی که از حنجره خواننده صادر می شود، با یک پایه الهی و خلقی که مربوط به خدای متعال است، مانند بنا مستحکم و وسیع، پر جاذبه و رنگین شکل می گیرد. اولین نتیجه ای که این بیان دارد، آن است که ما این هنر را در راه خدا مصرف کنیم.

موسیقی جان دادن به بی جان هاست

من این نکته را می خواهم به شما آقایان - اعم از خواننده، نوازنده، آهنگساز و موسیقی دان - عرض کنم که، این هنر ساخته و پرداخته نعمت های الهی را، که بر اساس یک ذوق و قریحه ذاتی و یک نظم و انتظام خردمندانه شکل می گیرد و در واقع جان دادن به بی جان هاست، در راه خدا و رضای او مصرف کنید. البته ما از دوران جوانی خودمان حرف های برخی از اهالی هنر را می شنیدیم، که روشنفکر مآبانه و واقعاً بی پایه واساس، مبتنی به این نکته بود که ما هنر را در راه فکر و پیش بینی و سیاست، به کار نمی بندیم. آنها که ادعای چنین داشتند، هنرشان - اعم از شعر و دیگر فنون - بیش از سایرین در خدمت سیاست ها قرار می گرفت. قصد ورود به چنین بحث ها را ندارم، اما می خواهم بگویم: هر کار که متکی به اراده انسان است، باید برای هدفی انجام گیرد. هر چه هدف متعالی تر باشد، آن کار یا هنر ارزشمند تر می شود.

موسیقی غربی در مسیر بهتری از موسیقی شرقی حرکت کرده است

متأسفانه هدف موسیقی در شرق، منظورم ایران و کشورهای عربی است. و گر نه از وضعیت موسیقی در هند و چین و سایر ممالک خاور دور، خبر ندارم. به هر حال، تاریخ موسیقی ایران در طول قرون ممتد - چه قبل و چه بعد از اسلام - را خوانده ام و از سیر و سر نوشت موسیقی عرب - به خصوص بعد از اسلام - مطلعم. آنچه بر اساس مطالعات خودم می توانم بگویم، این است که موسیقی در منطقه ما، برای هدف های متعالی به کار نرفته است و این به خلاف سیر موسیقی در اروپاست.

می دانید که من به طور طبیعی از جمله آدم های غرب ستیزم. چنانکه هیچ ویژگی غرب، مرا مبهوت و مجذوب نمی کند. در عین حال، ویژگی های مثبت غرب را از روی محاسبه، تأیید می کنم. یکی از آن ویژگی ها، مقوله موسیقی است. درست است که در غرب، موسیقی های منحط وجود دارد. اما در همان نقطه از جهان، از دیر باز موسیقی های آموزنده و معنا دار هم بوده است؛ موسیقی ای که برای گوش سپردن به آن، انسان عارف واقف خردمند، می تواند بلیت تهیه کند، در سالن اجرای کنسرت بنشیند و ساعتی، از آن لذت ببرد. در غرب موسیقی هایی که گاهی یک ملت را نجات داده و گاهی یک مجموعه فکری را به سمت صحیح هدایت کرده، کم نبوده است.

غرب برخوردار از چنین ویژگی ای نیز بوده و هست. در شرق که راجع به آن گفتم ( یعنی در محدوده جغرافیایی مورد اشاره ) متأسفانه موسیقی از چنین اعتبار و جایگاهی برخوردار نبوده است. موسیقی در این جا عبارت از آهنگ ها و آلات و ادوات لهو بوده؛ که فقها از آن به موسیقی لهوی حرام تعبیر کرده اند. فرض بفرمایید فلان خلیفه، شب دچار بی خوابی می شده است. موسیقی دان ها همراه با کنیزکان مغنی، بایستی می آمدند تا اسباب طرب او را فراهم کنند.

ارکستر

موسیقی دان با آن خصوصیات که گفتم اهل خرد و قریحه و ذوق است بایستی خود را می شکست و انواع و اقسام هنرهای خویش را نثار می کرد تا خلیفه از حالت افسردگی که لازمه خونریزی ها، قساوت و خباثت های وی بود - بیرون می آمد! این وضعیت موسیقی در بارگاه خلفا و امرای عرب بود. یعنی همین قضیه، در مورد سلاطین ایران هم صدق می کند. پادشاهان که اهل موسیقی لهو بوده، و دربارهای موسیقی طرب داشته اند، کم نیستند. که از آن جمله می توان به دربار قاجار و پادشاهان آن سلسله اشاره کرد.

توجه می کنید که موسیقی در خدمت چه جریان ها و کسانی بوده است؟! اینکه می بینید در کلمات فقها، موسیقی، مقوله ای حرام و ممنوع و دست نزدنی ونزدیک نشدنی است، به همین خاطر است.

محفل خوانندگی و حضور متدینین برای شنیدن موسیقی پاک

در منطقه ای که تاریخ موسیقی ما در آن شکل گرفته است، موسیقی معنای صحیح ندارد. شما باید به آن معنا و مفهوم صحیح بدهید؛ و در واقع باعث نجات آن شوید. حرف من با موسیقی دان ها این است که موسیقی را به سمت معنا و هدف های متعالی ببرید؛ هدف ها فراتر از هدف عیاشی فلان عاشق کذایی که بهمان معشوقه کذایی تر را دوست می داشته و چون مورد بی اعتنایی وی قرار گرفته و دلش شکسته است، می خواهد پای فلان ساز بنشیند و در اثر آهنگ و ترانه سوزناک، اشک از فراق بریزد! چنین هدفی در استعمال موسیقی ارزشمند نیست. چه ارزشی دارد که به خواهش دل یک نفر بسازند و بخوانند و بنوازند و آن اندیشه ریاضی و محاسبه علمی و منطقی را - که اعتبار موسیقی است - چنین خوار و ذلیل کنند؟! که برای هدف متعالی باشد. اگر چنین باشد، آن وقت می شود موسیقی را پاک و مقدس نامید. آن وقت می شود ما هم مثل غربی ها کنسرت داشته باشیم ( عنوانش را مثلاً محفل خوانندگی بگذاریم، تا اصطلاح غربی به کار نبرده باشیم ) که مردم - اعم از معمولی و متدین - بلیت تهیه کنند و برای شنیدن ساز و آواز شما، به آن محفل بیایند.

ملاکم فقه است ، ملاحظه کاری نمی کنم

توجهی که بعد از پیروزی انقلاب اسلامی بایستی از طرف دست اندرکاران موسیقی نسبت به موسیقی صورت می گرفت، نگرفت. البته این بدان معنا نیست که کارها خوب انجام نشده است. مسلماً شده است که ما اینجا می نشینیم و به کار شما گوش می سپاریم. بنده آدمی نیستم که اگر موسیقی حرام نواخته شد بنشینم و به آن گوش بسپارم. آن چه در این مقوله، حرام بوده هنوز هم حرام است. در برخورد با حرام هم جای ملاحظه نیست ومن هم به عنوان فرد متشرع که ملاکم فقه است، ملاحظه کاری نمی کنم. منتها، تلاش هایی که بعضی از افراد دلسوز و مخلص در زمینه موسیقی از اول انقلاب کرده اند، خوب بوده است و این البته منهای توجه همه جانبه ای است که گفتم بایستی می شد، اما نشد.

به هر حال از این به بعد می گویم که خواننده ها و نوازنده های ما، مردمان متدینی هستند که در مقوله موسیقی اصول را ملاحظه می کنند. رعایت اصول از جانب آنها موجب شده که نوارهای موسیقی تا حدودی از حال و هوای گذشته، خارج شود. امروز نوارهایی وجود دارد که یا مشکوک است و یا پاک و بی اشکال است. البته در کنارش نوارهای دارای اشکال هم وجود دارد.

بعضی نواها واقعاً اشکال دارد

اخیراً در پاسخ به سوال برخی از دوستان - آقای لاریجانی و دوستان صدا و سیما - گفتم: همه آن چه را که از صدا و سیما پخش می شود از حیث بلا اشکال بودن شرعی، تأیید نمی کنم. بعضی نواها واقعاً اشکال دارد. مسلماً آهنگ هایی که از آرشیو صدا و سیما بیرون می آید، حرام است. این آهنگ ها زمانی که به رسم دربار ' هارون الرشید ' برای افرادی از خاندان فاسد قاجار و پهلوی، که مقلد هارون الرشید، آن هم نه در کشورگشایی و کشور داری و عرضه و لیاقت، بلکه در عیاشی و رذالت بودند، ساخته شده است. در این آهنگ ها و موسیقی ها ذره ای وجه حلیت نیست؛ اما تا دلتان بخواهد، در آن وجه حرمت هست.

کلام از محسنات موسیقی ماست

موسیقی را باید به سمت هدف متعالی بکشانید. این را هم فراموش نکنید که کلام از محسنات موسیقی ماست. اصلاً نقطه قوت در موسیقی فارسی و عربی، وجود کلام به صورت اغلبی است. یعنی غالباً چنین بوده که موسیقی با کلام همراه می شده است. مسلماً کلام بر جهت گیری کار مجموعه شما تأثیر می گذارد. به تعبیر دیگر در بعضی اوقات، کلام که با آهنگ نواخته شده همراه است، وجه هدایتگر دارد و این وجه در معنای عرفانی، اخلاقی، اجتماعی یاسیاسی کلام نهفته است. آن وقت است که می توان گفت: کلام هدایت گر، موسیقی را دارای جهت متعالی می کند. یک وقت است که آهنگ را با کلامی گمراه کننده همراه می کنید. فرض بفرمایید کلام، مبین سوز و گداز یک عاشق کاملاً جسمانی و مادی برای معشوقه خود است. سوز و گداز کذا هم به خاطراین است که عاشق به معشوقه دست پیدا کند و شب را با او تا صبح بگذراند! هیچ هدف دیگر ندارد و صد در صد هدف مادی است.

مسلماً کلام که برای این مقصود گفته شود، حرام است. این هنر شماست که بگردد و شعر های خوب را پیدا کند. البته شعر های حافظ و سعدی هم، همیشه عرفانی نیست. چه بسا شعر جسمانی و مادی هم دارند. شعر را پیدا کنید و کلامی را بیابید که حقیقتاً معنای عرفانی یا اخلاقی داشته باشد؛ مثل خیل از غزل ها ی صائب و بعضی از شعرای سبک هندی، که از جنبه اخلاقی خوب و قابل قبولی برخوردار است. کلام هایی چنین را روی آهنگ های خود بگذارید، تا آثار پسندیده ای به وجود بیاورید.

موسیقی را نجات دهید

درخواست من از شما آقایان موسیقی دان ها و افرادی که در این زمینه بسیار مهم صاحب نظر و هنر هستید، این است که احساس مسئولیت کنید و موسیقی را نجات دهید. البته من دلم نمی خواهد مفاهیم با هم مخلوط شود. بعضی از موسیقی دان های سنتی اصیل و ریشه دار، گاهی می گویند که موسیقی قبل از انقلاب دچار ابتذال شده بود؛ ولی در دوران انقلاب الحمدا... آن ابتذال از بین رفت. من این را نمی خواهم بگویم. از دید یک متخصص، همان است که موسیقی دچار ابتذال شده بود. خوشبختانه، به خاطر محدودیت های قهری انقلاب، آن ابتذال ها از پیکر موسیقی فرو ریخت. من تقسیم دیگر را می خواهم مطرح کنم. چون تنها به این که آن ابتذال ها از بین برود، قانع نیستم. بلکه می گویم: در همین موسیقی غیر مبتذل سنتی عالمانه هم شما وظیفه دارید جهت گیر درست ایجاد کنید.

هدف دار کردن موسیقی

توقع من از شما، هدف دار کردن موسیقی است. من این توقع را هم از آقایان آهنگ ساز و موسیقی دان دارم. اگر شما توانستید این کار را بکنید، بدانید خشتی را خواهید گذاشت که نه برای تمدن ایران اسلامی، بلکه برای کل جهان محفوف به همان سیاستی که قبلاً عرض کردم، مبارک خواهد بود. حتی ممکن است دیگران هم در آینده، از این اهتمام شما، بهره ببرند. گفتم که از وضعیت موسیقی در هند و چین و خاور دور اطلاع زیادی ندارم و نمی خواهم درباره آن قضاوت کنم، اما بدانید در صورت هدف دار کردن موسیقی از طرف شما، موسیقی جهان عرب و شاید دیگر ممالک اسلامی هم، منتفع خواهد شد.

موسیقی را هدف دار، جهت دار و معنا دار، اجرا و طراحی کنید و صبغه ها لهو را، از آن بزدایید. هنر انسان بی نهایت است. اگر به این اصل معتقدید، چه لزومی دارد گوشه های مطربی و لهوی را، که موجد تحرکات فیزیکی است از موسیقی حذف نکنید؟! شما می توانید با حذف آن گوشه های مخرب، گوشه های جدیدی به وجود آورید. کسانی که قبلاً گوشه های کذا را وضع، تبیین و تدوین کرده اند، مگر بالاتر از شما بوده اند؟ آنها البته انسان های با ذوق و دانشی بودند، چنان که شما هم هستید. من دعوت به غم انگیز بودن و بی ذوقی نمی کنم؛ بلکه دعوت من، به متعالی شدن و پدیده موسیقی را از ابتلائات مادی بشر بیرون کشیدن و فراتر آوردن است. امیدوارم به این دعوت، جواب مثبت داده شود و موسیقی را به سمت متعالی شدن سوق دهید. اگر شما هم اقدام نکنید بالاخره گروهی می آیند و به این روش تکاملی عمل می کنند. به هر حال، بشر در زندگی ناگزیر از تکامل است.

موسیقی ارزشمند برای انسان های خردمند و صاحب اندیشه

در زمینه موسیقی، باید آثاری پدید آورد که برای ملت ها و انسان های صاحب اندیشه و خردمند، راه گشا باشد. والا اینکه هر آدم بی سر و پا و هر لات عرق خور از موسیقی التذاذی ببرد و خیال کند ویژه او ساخته شده است، ارزش و اهمیت ندارد. موسیقی ای ارزشمند است که انسان های خردمند و صاحب اندیشه و افرادی که یک حرکت و تشخیص شان گاهی دنیایی را تکان می دهد، از آن بهره ببرند و استفاده کنند.

سمفونی بتهوون و شور "امیراف"

به یاد دارم در زمان گذشته که ما مشغول مبارزه بودیم یک وقت بحث از موسیقی و سمفونی های بتهوون پیش آمد. از برخی مطلعین شنیدم که شور «امیراف» در جنگ جهانی، باعث نجات شوروی، شده بود! از همین آهنگ شور موسیقی شما، آهنگساز و نوازنده ای در شوروی، قطعه ای ساخته که ملت را تکان داده است! من اگر چه «امیراف» را نمی شناسم و شور او را نشنیده ام اما می دانم «شور» چیست و می دانم که انسانی با قریحه می تواند با یک آهنگ ، ملتی را منقلب کند و تکان دهد.

به دنبال مسائلی چنین، در وادی موسیقی باشید. اینکه از صدا و سیما اسم می برم، بدین معنا نیست که وزارت ارشاد را فراموش کنم. وزارت ارشاد هم جزو موظف ترین هاست. اما شما جزو متعهد ترین و موظف ترین ها هستید. پس به سراغ این کار بروید. به هر حال باز هم از آقایان تشکر می کنم و امیدوارم خداوند کمک تان کند و انشاء ا... بتوانید همان طور که رضای خداست و مورد خواست انقلاب و اسلام است، پیش بروید و عمل کنید.

والسلام علیکم و رحمه ا....

تحلیل:عصرایران