سبک زندگی
2 دقیقه پیش | شناخت بهترین آتلیه کودک و بارداریبچه ها به سرعت بزرگ میشوند، زودتر از چیزی که فکرش را میکنید یا انتظارش را دارید. زمانی توانایی راه رفتن یا حرف زدن ندارند ولی اندک زمانی بعد آنها را در حال دویدن و مکالمه ... |
2 دقیقه پیش | فیلم: تزیین اتاق کودک با گلهای مقواییهمین الان یک نگاهی به اتاق کودکتان بیندازید. آیا دلتان نمی خواهد چیزی به آن اضافه کنید؟ وقتی پولش را ندارید، پس باید از خلاقیتتان کمک بگیرید. در این ویدئو گل هایی مقوایی ... |
اسم شما رنگ دارد، آنرا بشناسید و به موفقیت برسید
اسم شما چه رنگی است؟ چی؟ مگر اسمها هم رنگ دارند؟ پس چی كه دارند! تازه اگر شما بدانید اسمتان چه رنگی است شاید خیلی از مشكلاتتان در زندگی حل شود.
صبح بخیر: اسم شما چه رنگی است؟ چی؟ مگر اسمها هم رنگ دارند؟ پس چی كه دارند! تازه اگر شما بدانید اسمتان چه رنگی است شاید خیلی از مشكلاتتان در زندگی حل شود. چی؟ باور نمیكنید؟ پس این مطلب را تا انتها بخوانید و متوجه شوید كه اسمتان رنگ دارد و شناسایی این رنگ خیلی در موفقیت شما موثر است. روانشناسان میگویند؛ همه ما به نحوی تحتتاثیر رنگها هستیم و به عبارت دیگر (خود) واقعیمان را با این رنگها نشان میدهیم. برای اسم هر فرد رنگ مخصوصی وجود دارد. كه میتواند بر زندگی او تاثیر بگذارد. جالب است نه؟! اینكه شما بدانید برای اسمتان رنگ مخصوصی وجود دارد و میتوانید راز شخصیتی خود را از لابهلای آن دریابید! باید بسیار جالب و هیجانانگیز باشد. پس به موارد زیر به ترتیب ذكر شده كاملا توجه كنید:
قدرت جسمی بالایی دارید به خاطر اراده بالایی كه دارید، میتوانید رویاهایتان را به راحتی به واقعیت تبدیل كنید. با مسئولیتها به راحتی كنار میآیید و میتوانید دیگران را در حل مشكلاتشان راهنمایی كنید. از نظر عاطفی، فردی قوی و عمیق هستید. صمیمیت بیش از اندازه با دیگران سخت است.
شوخطبعی و بذلهگویی بهخصوصی را كه به ارث بردهاید، باعث شده محبوب دیگران باشید. دیگران از بودن با شما لذت برده و انرژی مثبت میگیرند. سعی میكنید همیشه لیوان را از نیمه پر آن ببینید و با بذلهگویی خاص خود، محیط را برای انجام كاری مثبت فراهم سازید. آماده كمك به دیگران هستید. رنگینكمان زندگیتان را دوست دارید تا زندگی را برای دیگران نیز زیباتر كنید.
به احتمال قوی دیگران شما را شخصی بدون تعارف و غیر تشریفاتی میدانند و شاید هم به همین دلیل برایشان جالب هستید. آزادی برایتان ارزش زیادی دارد و هرگز نمیتوانید در محیطی كار كنید كه به شما تحكم شود یا زیر نظر قرار دارید. اعتقاد زیادی به حقیقت دارید و برای همین زندگی با تمام مشكلات و سختیهایش برای شما ارزشی فوقالعاده دارد.
عاشق كندوكاو و جستوجو در عمق هر پدیده هستید و شاید هم به همین دلیل عشق به علوم ماوراءالطبیعه در شما به حد كافی رشد كرده است. این باعث شده به رشتههایی چون فلسفه روی آورید هیچاتفاقی را به راحتی قبول نمیكنید. مگر آنكه خودتان آنرا شخصا تجربه كرده باشید. برای حل مشكلات نیز راه حل را درون خود میجویید. عاشق تنهایی هستید و هماهنگشدن با دیگران كمی برایتان مشكل است.
بسیار جاهطلب بوده و گاهی برای رسیدن به اهداف خود ممكن است از دیگران هم مایه بگذارید. قرمز رنگ حیات و جسارت است. همیشه تلاش دارید كه آشكارا به فعالیت بپردازید و مورد توجه قرار بگیرید. بسیار خونگرم هستید و به سادگی عصبی میشوید. ممكن است در اوج شادی نیز ناگهان و با كوچكترین بهانهای اخمهایتان درهم رفته و به لاك خود فرو بروید. باید سعی كنید كه از انرژی فوقالعادهتان در جهت مثبت استفاده كنید.
بسیار تیزهوش هستید. شخصیتی بسیار خوشبین و فعال دارید. هرگز در ابراز آنچه میخواهید بر زبان بیاورید، كم نمیآورید. به دلیل زندهدلی ابتكار و مستعد بودنتان در برقراری ارتباطی خوب با دیگران همیشه دوروبرتان پر از دوستان مختلف خواهد بود. با وجودی كه روحیه بسیار شادی دارید هرگز احساس رضایت نخواهید كرد، مگر اینكه شادیهایتان را با دیگران تقسیم كنید. تنها ایرادی كه ممكن است داشته باشید قدرت تخیل و تجسم بیش از اندازهتان است كه گاهی شما را در خود غرق میكند! اگر نتوانید انرژی و توانتان را در مسیر درستی هدایت كنید درآخر خواهید دید، بیشتر كارهایی كه با هدفی مشخص شروع كردهاید ناتمام ماندهاند.
در هر چیزی فقط حد بالای آن میتواند رضایت خاطر شما را برآورده كند. از طرف دیگر رفتار و كلامتان چنان زیبایی دارد كه بهندرت ممكن است كسی با شما آشنا شود ولی شیفتهتان نشود. دانش و آگاهی شما نسبت به زندگی غیرقابل توصیف است. به هرچیزی با خوشبینی زیاد نگاه میكنید. میتوانید معلم خوبی باشید و تمام تجربیاتتان را به دیگران نیز انتقال دهید. شرایط منفی را میتوانید به بهترین موقعیتها تبدیل كنید.
زندگی شما بیشتر به زندگی عارفان شباهت دارد. با عشق و علاقهای كه به پاكی و زیباییهای دنیا دارید میتوانید توان و شادی فوقالعادهای به افراد افسرده ببخشید. علاوهبر روحیه و شخصیت نوعدوست و انسانپروری كه دارید از یك حسششم بسیار قوی برخوردارید كه از این طریق نیز میتوانید به راحتی از مشكلات مردم با خبر شوید.
برای شما خیلی مهم است كه برنامه روزانه داشته باشید. نظم و انضباط برایتان اهمیت زیادی دارد. بهندرت ممكن است زندگیتان آشفته و بیهدف باشد. دیگران اغلب برای گرفتن راهنماییهای جدی نزد شما میآیند. برای حل مشكلات دیگران بهشدت حرص میخورید. تكامل شخصیتی برایتان بسیار حائز اهمیت است و برای وسعتبخشیدن به دانش خود، هرگز از آموختن دست برنمیدارید. ترجیح میدهید بهجای از شاخهای به شاخه دیگر پریدن، روی هدف ثابتی به فعالیت بپردازید.
قرمز: ۱ ش ج س الف
نارنجی: ۲ ت ث ك ب
زرد: ۳ ی ل ص ض
سبز: ۴ و م د ژ
آبی: ۵ چ ن ط ظ
نیلی: ۶ ح خ ف
بنفش: ۷ ع پ غ
صورتی: ۸ ز ق ه
طلایی: ۹ ر ذ گ
برای اینكه با چگونگی موضوع آشنا شوید یك مثال میآوریم. به این شكل كه اسم و فامیل خود را روی برگه كاغذی مینویسید و براساس حروف و اعداد ذكر شده برای هركدام، به رنگ مربوطه دست پیدا میكنید.
مثال: از اسم خودم مثال میآورم. مثلا من «سیاووش ابدی» هستم. حالا ببینیم سیاوش ابدی، چه رنگی است.
س1 ی3 الف1 و4 ش1 الف1 ب2 د4 ی3
سپس اعداد را با هم جمع میكنیم:
20=1+3+1+4+1+1+2+4+3
باز هم 2 عدد را با هم جمع میكنیم و این روند را تا جایی ادامه می دهیم که مجموع دو عدد یک رقمی شود.
2=0+2 عدد 2 مربوط به رنگ نارنجی است.
شما هم با این روش رنگ اسم خودتان را پیدا كنید و حالا با خواندن مشخصات آن رنگ خودتان را بهتر بشناسید. راستی، شما میتوانید این كار را با اسم كسانی كه برایتان مهم هستند هم انجام دهید و به نتایج هیجانانگیزی(!) دست پیدا كنید.
ویدیو مرتبط :
آموزش زبان عربی (اسم لباس ها+رنگ ها)
خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :
داستان موفقیت لیپتون: ثروتی به رنگ چای
شرکت توماس جی. لیپتون از نام مؤسس خود یک ایرلندی مهاجر که در سال ۱۸۶۵ با کشتی به آمریکا رفت بهره می برد. داستان لیپتون در واقع حکایت فردی است که از فقر کامل به ثروت هنگفت رسید.
لیپتون ۱۵ ساله که از کشور خود فرار کرده بود، با ۸دلار در جیبش و بدون هیچ دوستی به نیویورک رسید. در آن زمان جنگ های داخلی به اتمام رسیده بود و سربازان به خانه هایشان بازمی گشتند و خواهان کار بودند. لیپتون روزهای زیادی را در خیابان های نیویورک به جست جوی کار پرداخت تا اینکه پیشنهادی برای کار در مزارع تنباکو ویرجینیا که در جنگ به یغما رفته بود، دریافت کرد.
برای ۴ ۳ سال بعد، لیپتون تمام سواحل شرقی و سواحل می سی سی پی را برای پیدا کردن هر کاری طی نمود. از میان آنها می توان به کار در مزرعه برنج کارولینای جنوبی، رانندگی در حوالی نیواورلانز، کتاب فروشی حتی آتشنشان در چارلستون کارولینای جنوبی اشاره نمود. او به طور دوره ای به نیویورک نیز برای جست وجوی کار مراجعه می نمود ولی ناچار به بازگشت به جنوب، جایی که کارگر محدود بود، می شد. او سال های زیادی را برای پیدا کردن یک شغل ثابت و سودمند گذراند. روی صورتش بریدگی ناشی از چاقو در نبرد خیابانی با یک اسپانیولی به وجود آمد و زمانی که به دلیل نداشتن کرایه راه در میان مسافران مخفی شده بود دستگیر شد. بزرگترین موقعیت او زمانی بود که سرکارگر مزرعه ای که در آن کار می کرد، وی را که دچار تصادف شده بود و پایش به شدت آسیب دیده بود، برای مراقبت بیشتر به خانه اش برد.
در نهایت او توانست در یکی از شعب نیویورک اند مش به عنوان منشی استخدام شود. لیپتون به مدت یک سال در آن شرکت کار کرد و سپس به اسکاتلند بازگشت تا در مغازه پدرش در گلاسگو مشغول به کار شود. اما به سرعت از نوع قدیمی کسب وکار در آنجا به ستوه آمد و در سال ۱۸۷۱ در سن ۲۱ سالگی، مغازه کوچک خود را برای تجارت، راه اندازی نمود و چند سال بعد دومین مغازه اش را گشود. برای چندسال بعد لیپتون بدون احساس خستگی برای اینکه تجارتش را به یک امپراتوری کوچک تبدیل نماید به کار پرداخت و فن نمایش، توانایی محاسبات مالی و عزم راسخ او در انجام این امر به او کمک کرد و در طول مدت ۱۰ سال لیپتون زنجیره ای از ۲۰ خواربار فروشی را اداره می کرد. مغازه های لیپتون به دلیل خدمات و محل های مناسب به شهرت دست یافتند.
در واقع لیپتون مرتبا از تدابیری استفاده می نمود که مشتریان را به مغازه های خود وفادار نماید. در سال ۱۸۸۱ لیپتون با استفاده از فن نمایش خود بزرگترین پنیر ساخته شده را وارد کشور نمود، به نمایش گذاشت و به فروش رساند. شیر مورد نیاز این پنیر از ۸۰۰۰ گاو تامین شده بود و ۲۰۰ سازنده پنیر در ساخت آن مشارکت نموده بودند. لیپتون تصمیم گرفت که سکه های طلا درون پنیر قرار دهد و نیروی پلیس زیادی سراسر خیابانی که پنیر به فروش می رسید را پوشش داد.
در عرض دوساعت کل پنیر به فروش رسید و تصویر آن به عنوان نمادی در فروشگاه های لیپتون نصب شد.
در دهه ۱۸۸۰ تجارت غذای لیپتون به ۲۰۰ مغازه گسترش یافت و لیپتون یک فرد مولتی میلیونر شد. سپس او نظارت روزانه خود بر شرکت را کاهش داد و به مسافرت پرداخت تا موارد جدید را برای اضافه کردن به مغازه هایش بیابد.
چای در انگلستان در دهه۱۸۸۰ مورد توجه قرار گرفته بود و هر ساله مقدار زیادی از چای ارزان تولید شده در هند وارد این کشور می شد. تقاضا برای چای به میزان ۴۰ میلیون پوند در دهه ۱۸۷۰ رسید و سپس در اواسط دهه ۱۸۸۰ دوبرابر شد. فروشندگان چای اصرار زیادی داشتند که لیپتون چای آنها را در مغازه هایش به فروش برساند، اما لیپتون این کار را رد کرد و در نهایت تصمیم گرفت به خارج از کشور مسافرت نماید و تولیدکننده چای مخصوص به خود را بیابد. او در سال ۱۸۹۰ به هند رفت و از مزارع چای دیدن کرد و بخش جدیدی را به زندگی حرفه ای خود افزود.
چای به قیمت ۵۰ سنت بابت هرپوند فروخته می شد که برای خانواده کارگران رقمی بالا بود. لیپتون متوجه شد که خودش می تواند چای را کشت و زرع نماید و به قیمت ۳۰ سنت بفروشد. او روش جالبی را برای فروش به کار برد. از آنجا که تا آن زمان چای به صورت باز فروخته می شد و خریداران نسبت به تازگی و وزن چای خریداری شده مطمئن نبودند، او بسته های رنگی با وزن ۱، ۰/۵، ۰/۲۵ پوندی را به بازار عرضه کرد و روی آن نوشت «به طور مستقیم از مزارع چای تا درون قوری ها».
با افزایش تقاضا، صنعت چای لیپتون به سرعت سود زیادی را نمایش داد. در دهه ۱۹۰۰ امپراتوری لیپتون نه تنها در اروپا بلکه در آمریکا هم گسترش یافت و لیپتون با موفقیت به آمریکا بازگشت و برای اولین بار سهام شرکت در سال ۱۸۹۷ معامله شد. در اواسط دهه ۱۹۲۰ لیپتون در سن ۷۶ سالگی از مدیریت کناره گیری نمود و آن را به یک تیم کاری منتقل کرد.
لیپتون با ۱ میلیارد دلار فروش در سال، دهه ۱۹۸۰ را آغاز نمود و در اواخر دهه به بزرگترین شرکتی که غذاهای فریز شده می فروشد، تبدیل شد.
منبع :aftabir.com