سلامت
2 دقیقه پیش | نشانه ها و عوارض کمبود ویتامینها در بدنویتامینها نقش مهمی را در بدن انسان ایفا میکنند. بهنحویکه کمبود ویتامین (حتی یکی از آنها) میتواند برای هر فردی مشکلات اساسی را به وجود آورد. گجت نیوز - معین ... |
2 دقیقه پیش | چرا پشه ها بعضی ها را بیشتر نیش میزنند؟فصل گرما و گزیده شدن توسط پشه ها فرا رسیده، دوست دارید بدانید پشه ها بیشتر چه کسانی را دوست دارند؟ بیشتر کجاها می پلکند؟ و از چه مواد دفع کننده ای نفرت دارند؟ وب سایت ... |
مهمترین معیار در ازدواج
تشابه مذهبی و فرهنگی برای ازدواج موفق، بالاترین اهمیت را دارد
همه چیز از جشن نامزدی شروع شد، آنها که معتقد بودند خودشان و رابطه عاطفی میانشان اهمیت دارد و اختلاف فرهنگی و مذهبی بین خانوادهها نمیتواند هیچ خللی به زندگیشان وارد کند، از همان شب نامزدی و دلخوریهای پیش آمده بین خانوادهها متوجه شدند که در این مورد اشتباه کردهاند، چون اختلاف در دیدگاههای مذهبی و پایبند نبودن به مناسک دینی چون نماز خواندن و روزه گرفتن بعدا هم در طول زندگی مشترک کوتاهشان ادامه یافت و کار به جایی رسید که پس از شش ماه نتوانستند یکدیگر را تحمل کنند و تن به جدایی دادند... .
تا به حال درباره معیارهای گوناگون برای ازدواج زیاد شنیدهاید که هر کدام هم در جایگاه خودشان از اهمیت زیادی برخوردار هستند، اما در میان همه این معیارها تشابه مذهبی و فرهنگی دختر و پسر و خانوادههای آنها برای ازدواج و شروع یک زندگی موفق، بالاترین اهمیت را در تداوم زندگی مشترک افراد دارد.
عقاید دینی بخش مهمی از فرهنگ و ذهنیت یک فرد را تشکیل میدهد که از شیوه زندگی و فعالیتهای روزمره تا تربیت فرزندان و نوع روابط و معاشرتها تحت تأثیر آن قرار میگیرد. بنابراین بیراه نیست اگر بگوییم تناسب اعتقادی در ازدواج، اولین و مهمترین عامل تفاهم است.
وقتی از دختر یا پسری درباره معیارهایش برای ازدواج سوال میشود، معمولا جوابهایی مثل داشتن خانواده خوب، سطح تحصیلی و طبقاتی قابل قبول، چهره خوب، اندام مناسب و... شنیده میشود.
جلالی، کارشناس ارشد روانشناسی، با اشاره به تجربه کاری خود در زمینه مشاوره، میگوید: قبل از ازدواج تمام جوانب اعم از اینکه تشابه و تفاهم در چند زمینه باید وجود داشته باشد یا اینکه تفاوتهای موجود در دختر و پسر تا چه حد قابل چشمپوشی و گذشتن و تا چه حد جدی و مهم است را باید در نظر بگیریم.
وی میافزاید: مسائل مختلفی مثل میزان رشد عاطفی، تناسب هوشی و تشابه علایق و طرز تفکر، چگونگی گذراندن اوقات فراغت، تشابه تحصیلی، طبقاتی و حتی تناسب در ویژگیهای ظاهری طرفین باید بررسی شود.
از نظر میزان رشد عاطفی، شخصی که ناپخته و خام است نمیتواند با فردی که از نظر عاطفی پخته است، تجربیات عاطفی ارضاکنندهای داشته باشند و در جریان زندگی همیشه میپندارد همسرش به او علاقهای ندارد، چون ابراز علاقه نمیکند و علاقه خودش را با غافلگیر کردن او یا به صورت کلامی نشان نمیدهد، در صورتی که همسر او این طرز ابراز علاقه را بچگانه و حتی توقعات او را سطح پایین میداند که همین مساله به بروز مشکلات زیادی در زندگی مشترک آنها ختم میشود. وقتی همسران از نظر بهره هوشی هم خیلی زیاد با هم تفاوت داشته باشند زندگی کلافهکنندهای برایشان به وجود میآید که در آن دائم یکی در حال تحقیر دیگری است.
جلالی همچنین با اشاره به تشابهات در علایق و طرز تفکر، میگوید: به طور حتم نباید دو نفر که قصد ازدواج با یکدیگر را دارند، عین هم و آیینه هم باشند، اما حتما باید با هم تناسب داشته باشند و این تناسبات در مورد علاقهها و طرز فکر هم بسیار اهمیت دارد، به طور مثال مردی که عاشق سر و صدا و مهمانی و بودن در جمع است نمیتواند با خانمی که درونگراست و همیشه ترجیح میدهد با همسرش در سکوت و تنهایی باشد زندگی مشترک خوبی داشته باشد، چون هر دو همیشه ناراضی هستند و نمیتوانند هیچ تجربه و خاطره مشترک خوشایندی با همدیگر داشته باشند.
وی میافزاید: این مساله در مورد تشابه تحصیلی و طبقاتی هم صدق میکند و یک فرد تحصیلکرده نمیتواند نقاط مشترک زیادی با فردی که تحصیلات پایینی دارد، داشته باشد. در مورد اختلافات طبقاتی هم همینطور است و این نکته گر چه در ابتدای زندگی ممکن است به چشم نیاید، اما در درازمدت مشکلات زیادی را ایجاد میکند و یکی از نکات جالبی که در این زمینه میبینیم این است که بیشتر، آن فردی که از نظر تحصیلی و طبقاتی پایینتر است ابتدا شروع به ناسازگاری میکند و دردسرساز میشود و آن هم به دلیل حقارتی است که در رابطه با طرف مقابلش احساس میکند؛ در حالی که اگر همین فرد با کسی همطبقه و همشأن خودش ازدواج کرده بود میتوانست بسیار هم سازگار باشد و زندگی موفقی داشته باشد.
اختلاف در سطح ایمان و اعتقاد دینی
در نگاه اول شاید غیرقابلباور و کمی اغراقآمیز به نظر برسد، اما در تمام موارد مطرح شده در مورد معیارهای ازدواج، تشابه مذهبی و فرهنگی نقش دارد.
ریحانه جلالی در این باره میگوید: تشابه مذهبی روی تکتک معیارهای افراد برای ازدواج سایه میاندازد و اعتقادات مذهبی هر فرد و خانوادهاش، علایق، طرز فکر، آداب، سنت و حتی دیدگاههای افراد در مورد خانوادههای یکدیگر و... را نیز شامل میشود.
مراسم و آداب و سنتها در افراد مذهبی و غیرمذهبی یا به طور کلی در افرادی که تفاوت خیلی زیادی در سطح اعتقاد و مذهب با یکدیگر دارند، متفاوت است.
جلالی میافزاید: حد و مرزها و شوخیهای افراد با یکدیگر، جداسازی آقایان و خانمها و حتی تعیین سن ازدواج و چگونگی ازدواج مثل سنتی یا مدرن بودن آن، در افراد با سطح فرهنگی و مذهبی مختلف، متفاوت است.
در مواردی ممکن است دو نفر به دلیل علاقهای که بین آنها به وجود آمده، از این اختلاف فرهنگی و مذهبی چشمپوشی کنند و در ابتدا خود را با شرایط دیگری و خانواده او سازگار سازند یا حتی یکی به خاطر دیگری از خانواده خود به طور کامل طرد شود یا خود او از آنها کنارهگیری کند، اما جلالی معتقد است زمانی که کمی از شور و شوق اولیه زندگی مشترک کاسته میشود و زندگی به روال عادی خود برمیگردد، به طور معمول این افراد از انتخاب خود پشیمان میشوند و نمیتوانند خود را همرنگ دیگری کنند و در مواردی هم که یک نفر از خانواده خود دور یا طرد شده است، دائم با دیدن کوچکترین خطایی، طرف مقابل را به بیلیاقتی در برابر از خودگذشتی خود متهم میکند!
به گفته این کارشناس مسائل خانواده، باثباتترین ازدواجها، بیشترین تشابهات و تناسبات را دارند و از تشابه مذهبی هم میتوان به عنوان مهمترین عامل تفاهم و درختی نام برد که شاخهها و تبعات آن روی همه معیارهای دیگر سایه انداخته است.
دین قسمت مهم فرهنگ و ذهنیت و شیوه زندگی هر فرد است و روابط و معاشرت و بویژه تربیت فرزندان را تحت تاثیر خود قرار میدهد.
اختلاف در تربیت فرزندان، ناشی از اختلاف مذهبی
دختر و پسری که با اختلاف در نوع اعتقادات ازدواج میکنند، حتی اگر قبل از ازدواج به این توافق رسیده باشند که به مسائل مربوط به مذهب کاری ندارند، پس از کاهش احساسات پرشور جوانی، در زمینههای مختلف اختلاف نظر و احتمالا ناسازگاری خواهند داشت. تصور کنید در چنین خانوادهای پای یک کودک نیز به میان بیاید. تربیت و پرورش کودک یکی از زمینههای مهم برای ناسازگاریهای دائم زن و شوهر خواهد بود.
به طور معمول، فرزندان چنین ازدواجهایی نه عقیده پدر را قبول میکنند و نه عقیده مادر، بلکه برخلاف قوانین جامعه و بشریت حرکت میکنند.
جلالی هم وضعیت تربیت بچههایی را که در این خانوادهها به دنیا میآیند اسفبار توصیف میکند و میگوید: در بهترین شرایط فرض میکنیم اختلاف چندانی بین پدر و مادر در این زمینه به وجود نیامده و یکی خود را با شرایط خانواده دیگری سازگار کرده است و فقط در زمان رفت و آمد با آنها مجموعهای نکات را به صورت نمایشی رعایت میکند، حال فکر میکنید چه بلایی بر سر فرزند این خانواده میآید؟ فردی که از کودکی شاهد نقش بازی کردن والدین و نیرنگ آنهاست مثلا مادر را میبیند که به منزل خانواده پدری میرسد چادر به سر میکند یا برعکس پدر رفتاری در خانواده مادری نشان میدهد که به آن اعتقادی ندارد، این فرد علاوهبر اینکه هرگز نمیتواند اعتقاد ثابت و درستی پیدا کند از نظر شخصیتی هم دچار دوگانگی و تزلزل میشود.
منبع:سلامت نیوز
ویدیو مرتبط :
معیار ازدواج
خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :
10محور مهم در گفتوگوهای پیش از ازدواج
بیشتر مشاجرههای لفظی میان زن و شوهرها از حرفهایی که میان آنها رد و بدل میشود، برمیخیزد؛ حرفهایی که یا نشاندهندهی اختلاف نظر دربارهی عقاید و سلایق آنهاست یا قرار است منجر به یک تصمیم مشترک برای یکی از امور زندگی شود. اما چرا این اختلافات در دوران آشنایی پیش از ازدواج مجال بروز پیدا نمیکنند؟
دلیل اول آن است که تا زمانی که دو نفر زیر یک سقف نروند و زندگی مشترکشان را شروع نکنند، کمتر ممکن است حرفهایی از این دست پیش بیاید و دلیل دیگر آنکه اگر هم پیش بیاید، رودربایستیها و ملاحظات باعث میشود، طرفین حرف خود را فروبخورند.
پس اگر دختر و پسر در دوران آشنایی پیش از ازدواج در چنین مواردی حرفی پیش بکشند و بدون خودسانسوری و واقعبینانه نظر خود را بگویند و نظر طرف مقابل را بشنوند، میتوانند دوران زناشویی بهتری را برای خود متصور باشند.
دقت کنید که هیچیک از محورهای پیشنهادی گفتوگو که در ادامه میخوانید، برای ارزشگذاری رفتار شما یا طرف مقابلتان نیست؛ هدف، تنها روشن شدن تفاوتها است. تفاوتهایی که اغلب یکی از این سه حالت را دارند: مفید و مکمل هم، قابل اغماض و مدیریت، غیرقابل اغماض و مدیریت.
محاسن خانوادهها؛ محور اول
هر یک از طرفین، ابتدا از نظر خود، محاسن خانوادهای را که در آن بزرگ شده است، برشمرده و سپس به طرف مقابل فرصت دهد تا بگوید آیا او هم مواردی را که بهعنوان ارزشها و محاسن خانوادهی همسر آیندهاش شنیده است، «ارزش» و «حُسن» میداند؟
نکته: ممکن است رفتاری که شما همیشه بهعنوان یکی از خوبیهای خانواده و اقوام خود میپنداشتهاید، در نظر همسر آیندهتان، یک رفتار ناپسند یا مشکلساز تلقی شود.
معایب خانوادهها؛ محور دوم
هریك از طرفین، ابتدا باید بر اساس معیارهای عرفی جامعه، معایب خانوادهای را كه در آن بزرگ شده است، برشمرده و بگوید كه آیا این معایب در زندگی شخصی و مشترك با همسر آیندهاش مشكلساز خواهد بود یا نه؟ (اگر مشكلساز خواهد بود، تا چه اندازه؟)
همچنین صادقانه بگوید كه افكار و رفتار خودش نیز تحت تأثیر این خلقیات غلط خانوادگی هست یا نه؟ (اگر تحت تأثیر است، تا چه اندازه؟)
سپس طرف مقابل بدون تعارف و رودربایستی باید بگوید كه آیا میتواند با چنین روحیاتی كنار بیاید یا نه؟
زمان بچهدار شدن؛ محور سوم
هریك از طرفین باید نظر خود را دربارهی زمان بچهدار شدن بگوید.
ممکن است شما معتقد باشید بلافاصله پس از ازدواج باید بچهدار شد. این عقیده تنها مختص به کسانی که دیر ازدواج میکنند و نگران فاصلهی سنی خود و فرزندشان هستند نیست، بلکه کسانی هم هستند که معتقدند با زود آمدن بچه، زن و شوهر بیشتر وابستهی هم میشوند و رفتارهای کودکانهی خود را زودتر کنار میگذارند.
در این میان عدهای هم معتقدند همینطور که زندگی سر و سامان میگیرد، بچهی زودآمده هم از آب و گل در میآید و همهی دردسرهای اول زندگی با هم تمام میشود.
اما شاید طرف مقابل شما از آنهایی باشد که معتقدند چند سال اول زندگی را باید در غیاب بچه خوش بود و گشت و گذار کرد یا از آنهایی که عقیده دارند تا رفاه کامل برقرار نشود، نباید بچهدار شد. پس در این موارد به صراحت صحبت کنید.
تعداد بچهها؛ محور چهارم
هریك از طرفین باید نظر خود را دربارهی تعداد بچهها بگوید.
ممکن است شما معتقد به تکفرزندی باشید و معتقد باشید یک ده آباد بهتر از صد شهر خراب است و یا اصلا حوصلهی بیش از یک بچه را نداشته باشید.
شاید هم برعکس؛ عقیده داشته باشید که بچهی یکییک دانه، خل و دیوانه میشود و بچه باید همبازی داشته باشد و یا بیش از یکی باشد تا در سنین بالاتر تنهایی شما را بیشتر پر کند.
حالت دیگر این است که شما معتقد به جوری جنس باشید؛ یعنی بگویید بچهدار شدن را باید حتیالامکان تا وقتی هم که فرزند پسر داشت و هم فرزند دختر ادامه داد.
پس عقیدهی خود را ـ هرچه که هست ـ در این مورد پنهان نکنید.
تربیت بچهها؛ محور پنجم
هریك از طرفین باید نظر خود را دربارهی نحوهی تربیت بچهها بگویند.
ممکن است شما معتقد باشید که هنوز هم روشهای سنتی تربیت و سختگیری به بچه از همان سنین طفولیت، مطمئنترین راه برای حفظ او در مسیر صحیح رشد فکری است.
شاید هم معتقد به روشهای نوین تربیتی باشید و یادگیری روش درست تربیت بچه را مستلزم مطالعهی کتابهای روانشناسی تربیت بدانید.
کسانی هم هستند که میگویند باید کتابهای تربیتی را خواند اما این روشها را با در نظر گرفتن واقعیات و شرایط فرهنگی جامعه بهکار بست.
در هرحال فراموش نکنید که در بحث تربیت، جدال سختگیران و آسانگیران و نیز نبرد سنت و مدرنیزم یکی از زمینههای بروز اختلاف است.
دایرهی همدلی و پایبندی؛ محور ششم
همدلی و پایبندی برای هرکس تعریف خاص خود را دارد.
ممکن است شما نوع برخورد یا نوع پوشش همسرتان در محافل خانوادگی یا عمومی را نشاندهندهی میزان پایبندی او به زندگی مشترکتان بدانید.
یا ممکن است شما به همسرتان اعتماد کامل داشته باشید، اما باز هم بهخاطر ناپسند شمردن رفتارهای برخی اشخاص دیگر ـ اعم از مرد و زن و فامیل و غیرفامیل ـ متوقع همدلی و همکاری او در محدود کردن ارتباطات خود با آنها باشید.
این هم ممکن است که شما نگران گذشتهی نامزدتان باشید.
اما درهرحال دو چیز را از یاد مبرید:
اول اینکه؛ هرگز نمیتوانید متوقع قطع ارتباط همسرتان با والدینش باشید.
دوم اینکه؛ از ماجراهای گذشتهی خود، آنچه را که ممکن است در آینده برای زندگی مشترکتان مشکلساز شود، ناگفته نگذارید و متقابلا به نامزدتان نیز این را یادآور شوید، اما در گذشتهی یکدیگر بیش از این جستوجو نکنید.
خرج کردن؛ محور هفتم
از نظر شما چه هزینههایی خرج لازم و چه هزینههایی خرج زائد هستند؟
ممکن است کاری که شما به حساب صرفهجویی خود میگذارید، همسر آیندهی شما به پای خساست شما بگذارد.
در اطراف خود، چه کسی را ولخرج، چه کسی را خسیس و چه کسی را مدبر میدانید؟ نمونههایی از ولخرجی، خساست و تدبیر آنها را مثال بزنید.
مثلا ممکن است شما هدایا و کادوهای متقابل مناسبتی را باعث افزایش محبت بین اعضای خانواده یا اقوام بدانید و ممکن است آن را نوعی ولخرجی و عرصهای برای بروز چشم و همچشمیها تلقی کنید.
شاید هم نفس عمل را ستایش کنید اما معتقد باشید که باید در هر مورد، فراخور حال عمل کرد.
یا ممکن است صرف ناهار و شام را در بیرون از منزل، یک تفریح خوب یا یک ولخرجی بیمورد به حساب آورید.
نظرتان در مورد خرج کردن برای سرگرمیهایی مثل مسافرت، شهربازی، سینما، تآتر، گالریهای هنری و کنسرتهای موسیقی یا میهمانی دادن چیست؟
پیشرفت مالی؛ محور هشتم
آیا شما فکر میکنید که طی هر یک سال باید پیشرفتهای مهمی در زندگیتان محقق شود یا در عرض کمتر از یک سال؟
آیا شما فقط خودتان را به عنوان مدیر برنامههای کاری و مالی خود قبول دارید یا همسرتان را نیز به عنوان کسی که از مسائل کاری و مالی شما خبر دارد، مشاور و حتی مدیر خوبی برای برنامههایتان میدانید؟
به عنوان مثال؛ آیا شما فکر میکنید فعلا بیش از این نمیتوان برای تغییر شرایط مالی و ارتقای وضعیت شغلی کاری کرد یا معتقدید که دو فکر بهتر از یک فکر جواب میدهد و همفکری با همسرتان در این مورد، میتواند منشاء تحول باشد؟
آیا شما معتقدید که زن نیز باید در این مسیر با شوهر خود همراه شود و بیرون از خانه شغلی داشته باشد؟
نهایت پیشرفت برای شما چیست؟ تصاحب یک خانهی مناسب و یک اتومبیل؟ تصاحب یک خانه مجلل در بالای شهر و یک اتومبیل مدلبالا و یک ویلا در منطقهای خوش آب و هوا؟ یا...؟
اوقات فراغت و امور منزل؛ محور نهم
به نظر شما ایام تعطیل و اوقات فراغت برای چه کاری است؟
امور منزل و کارهای عقبافتاده؟ استراحت؟ تفریح؟ مطالعه؟ اهمیت هرکدام از این موارد برای شما چهقدر است؟ بیشتر اهل کدامیک از این کارها هستید؟
آیا حاضرید وقتی که نیاز به استراحت ندارید، بدون دلخوری از سر رفتن حوصلهتان، فرصت استراحت به همسرتان بدهید؟
به نظر شما همکاری شوهر در انجام امور منزل ـ جمع و جور، رُفت و روب، شست و شو، آشپزی، خرید مایحتاج روزانه، امور بچهها و... ـ تا چه اندازه باید باشد؟ برای روشن شدن این میزان، درصد بگویید.
چه کارهایی برای اوقات فراغت روزانه و چه کارهایی برای ایام تعطیل مناسباند؟
تماشای فیلم را در منزل ترجیح میدهید یا سینما؟
مطالعه را مفید میدانید یا ضروری؟
چهقدر میهمانی رفتن یا میهمانی دادن را دوست دارید؟
دوست دارید چهمقدار از اوقات فراغت خود را دو نفری و چهمقدار از آن را در جمع دوستان و آشنایان بگذرانید؟
چهقدر اهل سفر هستید و چه گونه مسافرتی را دوست دارید؟
آیا قدم زدن در کوچهها و خیابانهای شهر را دوست دارید؟
آیا...؟
صمیمیت و احترام؛ محور دهم
دایرهی پرهیز از توهین و حفظ احترام طرفین در هنگام بروز اختلافات و مشاجرههای لفظی را چهگونه ترسیم میکنید؟
آیا درصورت بروز مشاجره با یک شخص، معمولا آن را محدود به موضوع مورد اختلافتان با او میکنید، یا کل شخصیت و کل رابطهای را که با او دارید، زیر سوال میبرید؟
ابراز علاقه، عشق و محبتِ همسرتان به شما باید چهگونه باشد؟ با حرفهای محبتآمیز؟ با دادن هدیه؟ با کمک در انجام کارهای شخصی شما؟ با ناز و نوازش و رفتارهای زناشویی؟
توقع دارید همسرتان هرکدام از این کارها را با چه فواصل زمانی و در چه اوقاتی برای شما انجام دهد؟
تا چه اندازه آمادگی پیشقدم شدن برای انجام هرکدام از این کارها را دارید و تا چه اندازه متوقع هستید همسرتان در این موارد پیشقدم شود؟
منبع:asriran.com