سلامت


2 دقیقه پیش

نشانه ها و عوارض کمبود ویتامین‌ها در بدن

ویتامین‌ها نقش مهمی‌ را در بدن انسان ایفا می‌کنند. به‌نحوی‌که کمبود ویتامین‌ (حتی یکی از آن‌ها) می‌تواند برای هر فردی مشکلات اساسی را به وجود آورد. گجت نیوز - معین ...
2 دقیقه پیش

چرا پشه ها بعضی ها را بیشتر نیش می‌زنند؟

فصل گرما و گزیده شدن توسط پشه ها فرا رسیده، دوست دارید بدانید پشه ها بیشتر چه کسانی را دوست دارند؟ بیشتر کجاها می پلکند؟ و از چه مواد دفع کننده ای نفرت دارند؟ وب سایت ...

چگونه لحظات بد زندگی مان را کنترل کنیم؟ (1)


در طول زندگی ممکن است ما با ناملایمات و تنش‌ها و بحران‌هایی روبرو شویم. این استرس‌ها می‌توانند چیزهایی مثل قبول شدن در دانشگاه در یک شهر دور، از دست دادن یک عضو نزدیک خانواده، ورشکستگی مالی، تجربه صحنه‌هایی مثل تصادفات وحشتناک رانندگی و … باشد.

یک پزشک - علیرضا مجیدی: در طول زندگی ممکن است ما با ناملایمات و تنش‌ها و بحران‌هایی روبرو شویم. این استرس‌ها می‌توانند چیزهایی مثل قبول شدن در دانشگاه در یک شهر دور، از دست دادن یک عضو نزدیک خانواده، ورشکستگی مالی، تجربه صحنه‌هایی مثل تصادفات وحشتناک رانندگی و … باشد. هر یک از ما، نسبت به این رویدادها و حوادث‌های واکنش‌های روانی متفاوتی بروز می‌دهیم که از واکنش طبیعی و ملایم تا انواعی که باعث به هم خوردن آرامش و زندگی ما می‌شوند، متفاوت باشند.


مطلب مرتبط:

چگونه لحظات بد زندگی مان را کنترل کنیم؟ (2)



در مقابل تجارب استرس‌‌ آمیز باید چه کنیم؟ چطور می‌توانیم به نزدیکانی که دچار رویدادهای استرس‌آور می‌شوند، کمک کنیم؟

در این نوشته می‌خواهم در مورد این واکنش‌های روانشناختی برایتان توضیح بدهم و اینکه کی باید نگران شوید و به روانپزشک مراجعه کنید و مثلا یک واکنش طبیعی سوگ و داغدیدگی، چه تفاوتی با اختلال استرس پس از سانحه دارد.

تصور کنید که یکی از دوستان یا اعضای خانواده شما مبتلا به سرطانی کشنده شود، آیا فکر کرده‌اید که از نظر روانی چطور باید عمل کنید؟ آیا باید حقیقت را از او پنهان کنید؟ چطور باید حقیقت را به او عرضه کنید؟

تصور کنید که یکی از نزدیکان شما مبتلا به بیماری شدید کلیه شود و پزشکان تشخیص بدهند که از این به بعد، این فرد که پیش از این خود را سالم یا تقریبا سالم می‌پنداشته، باید هفته‌ای دو بار دیالیز شود. حالا همین فرد ناگهان واکنش‌های عجیبی از خود بروز می‌دهد، مثلا ادعا می‌کند که پزشکان چیزی نمی‌فهمند و تشخیص آنها را قویا زیر سؤال می‌برد، در این صورت چه باید کرد؟

تصور کنید که یک عضو خانواده شما پس از تصادف یا زلزله، دچار دوره‌های کوتاه اما شدید علایم روانی می‌شود، او چه بیماری‌ای دارد و چطور می‌شود به او کمک کرد.

آیا پس از اینکه کسی پدر یا مادر خود را از دست داد، باید او را غرق در داروهای آرام‌بخش کرد و از بیم ناراحتی‌اش، مرگ آن عزیز را به یادش نیاورد یا برعکس باید به پذیرش حادثه، کمک کرد؟

در این پست می‌خواهیم در مورد همین موارد صحبت کنیم.

واکنش نسبت به تجارب استرس‌‌آمیز را می‌‌توان به انواع: واکنش‌‌های بهنجار نسبت به استرس، اختلال استرس حاد، اختلال استرس پس از سانحه، و اختلالات تطابقی تقسیم کرد.

واکنش‌‌های بهنجار نسبت به استرس شامل اضطراب و افسردگی، همراه با مکانیزم‌‌های روانشناختی کاهندۀ پاسخ اولیه به حدود قابل تحمل، ‌‌است. این مکانیزم‌‌ها هم ارادی هستند («تدابیر مقابله‌‌ای») و هم غیرارادی («مکانیزم‌‌های دفاعی»)، چنین پاسخ‌‌هایی را در بیمارانی می‌‌بینیم که از نظر جسمی بیمارند یا تحت عمل جراحی قرار خواهند گرفت و نیز در پاسخ به سایر رخدادهای زندگی.

اختلال استرس حاد شبیه پاسخ نرمال نسبت به استرس است اما پاسخ هیجانی شدیدتر و اثرات مقابله‌‌ای و دفاعی آشکارترند و به صورت احساس گسیختگی، کندی هیجانی و اجتناب از یادآورهای رخدادهای استرس‌‌آمیز ظاهر می‌‌گردند.

اختلال استرس پس از سانحه (PTSD) پاسخی نابهجار نسبت به رویدادهای فوق‌‌العاده استرس‌‌آمیز، نظیر تصادف شدید یا سانحه‌‌ای طبیعی است. حالت برانگیختگی فوق‌‌العاده گسستگی شدید و کرختی و فروپاشی گذرنده این مکانیزم‌‌ها، به صورت خاطرات مزاحم و رؤیاهای رخدادهای تروماتیک مشاهده می‌‌شود. اختلال استرس پس از سانحه در هر فرد درگیر رخدادهای استرس‌‌آمیز شدید مشابه ظاهر نمی‌‌گردد، اما معلوم نیست چه چیزی مردم را نسبت به این نوع واکنش مستعد می‌‌سازد.

اختلالات انطباقی؛ واکنش‌‌های روانشناختی نابهنجار نسبت به شرایط تغییریابنده هستند. اختلال تطابقی ممکن است مثلاً در نتیجۀ جدایی، تولد کودکی معلول، یا ورود به دانشگاه پدید آید. نسبت به این نوع رویدادهای استرس‌‌آمیز، ممکن است شخص با اضطراب و افسردگی و اجتناب و انکار، نظیر سایر موارد استرس‌‌آمیز پاسخ دهد.

ادامه دارد ...


ویدیو مرتبط :
لحظات بد مسی در بارسلونا و آرژانتین

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

چگونه لحظات بد زندگی مان را کنترل کنیم؟ (2)


پاسخ به یک استرس شامل سه جزء است: (۱) پاسخ هیجانی؛ (۲) پاسخ جسمی و (۳) تغییرات روانشناختی که اثر هیجانی تجربه را کاهش می‌‌دهند.

یک پزشک - علیرضا مجیدی: پاسخ به یک استرس شامل سه جزء است: (۱) پاسخ هیجانی؛ (۲) پاسخ جسمی و (۳) تغییرات روانشناختی که اثر هیجانی تجربه را کاهش می‌‌دهند.

پاسخ هیجانی نسبت به خطر مشتمل است بر ترس، و پاسخ به رخدادهای تهدیدآمیز به صورت اضطراب است. واکنش جسمی نسبت به خطر یا تهدید، به شکل تحریک اتونومیک، یا افزایش تعداد ضربان قلب و فشار خون و غیره، افزایش تنش عضلانی و خشکی دهان است. پاسخ هیجانی به جدایی یا فقدان افسردگی و واکنش‌‌های جسمی، احساس خستگی یا کاهش فعالیت است.

مطلب مرتبط:

پاسخ روانشناختی کلی نسبت به تجارب استرس‌‌ آمیز

سومین جزء پاسخ به استرس، مکانیزم‌‌های روانشناختی است که تأثیر تجارب استرس‌‌آمیز را کم می‌‌کنند، به طوری که کارکرد بهنجار ادامه می‌‌یابد. این مکانیزم‌‌های روانشناختی، موسوم به تدابیر مقابله‌‌ای و مکانیزم‌‌های دفاعی، هستند:

تدابیر مقابله‌‌ای و مکانیزم‌‌های دفاعی

اصطلاح «تدبیر مقابله‌‌ای» (Coping Strategy) به فعالیت‌‌هایی اطلاق می‌‌شود که شخص به آن‌‌ها واقف است؛ مکانیزم‌‌های دفاعی، به فرایندهای ناخودآگاه روانی مربوط می‌‌گردند.

تدابیر مقابله‌‌ای، ممکن است انطباقی یا غیرانطباقی باشند. هر دو آن‌‌ها واکنش فوری به عامل استرس‌‌زا را کاهش می‌‌دهند، اما تدابیر غیرانطباقی در درازمدت بی‌‌تأثیرند. تدابیر مقابله‌‌ای انطباقی مشتملند بر اجتناب از موقعیت‌‌های برانگیزنده ناراحتی، بینش‌‌یابی نسبت به مسائل و کنارآمدن با موقعیت. تدابیر مقابله‌‌ای غیرانطباقی مشتملند بر مصرف افراطی الکل و داروها، رفتار نمایشی یا پرخاشگرانه و خودآزاری عمدی. تدابیر انطباقی در بلندمدت ممکن است به صورت غیرانطباقی درآیند. مثلاً یک پاسخ متناسب اولیه نسبت به موقعیت استرس‌‌آمیز است، اما اگر زمانی طولانی دوام یابد مانع فرایند حس مسأله یا کنارآمدن با موقعیت می‌‌گردد.

مکانیزم‌‌های دفاعی، چندین نوع هستند که در اصل توسط فروید شرح داده شده‌‌اند. آن‌‌هایی که در موقعیت‌‌های استرس‌‌آمیز فراوان روی می‌‌دهند عبارتند از پسرفت (Regression)، واپس‌‌زدن (Repression)، انکار (Denial) و جابجایی (Displacement). این مکانیزم‌‌ها فرایندهای ناخودآگاه هستند.

پسرفت به انتخاب رفتار نامتناسب با مراحل جلوتر رشد، مثل وابستگی به دیگران اطلاق می‌‌شود. واپس‌‌روی غالباً در افراد مبتلا به بیماری جسمی روی می‌‌دهد. در مراحل حاد بیماری می‌‌تواند انطباقی باشد و به تمکین فرد به شرایط پذیرش انفعالی مراقبت پرستاری و طبی فشرده می‌‌انجامد. اگر واپس‌‌روی تا مراحل بهبود و توان‌‌بخشی ادامه یابد می‌‌تواند غیرانطباقی باشد چون توانایی شخص را در قبول مسئولیت کاهش می‌‌دهد.

واپس‌‌زدن (سرکوبی) به رد تکانه‌‌ها، هیجانات و خاطره‌‌ها از خودآگاه که در غیر این صورت ایجاد ناراحتی می‌‌کنند، اطلاق می‌‌گردد. مثلاً خاطرۀ رویدادهای تحقیرآمیز از خودآگاه، دور نگاه داشته می‌‌شود.

انکار مفهومی پیوسته است: رفتار شخص به گونه‌‌ای است که انگار از چیزی که منطقاً انتظار می‌‌رود آگاه باشد، آگاه نیست. مثلاً کسی که به او گفته شده از سرطان در حال مرگ است، به گونه‌‌ای رفتار می‌‌کند که انگار از تشخیص بی‌‌خبر است.

در جابجایی، هیجان از شخص، شیء یا موقعیتی که رابطۀ متناسب با آن دارد، به یک منبع ناراحتی‌‌برانگیز ضعیف‌‌تر منتقل می‌‌شود. مثلاً مردی پس از مرگ اخیر همسرش، پزشک را به خاطر کوتاهی‌‌کردن در مراقبت کافی سرزنش کرده و به این طریق از ملامت خود به خاطر تقدم‌‌قائل‌‌شدن به شغل خویش در مقابل نیازهای همسرش در ماه‌‌های آخر زندگی او اجتناب کند.

فرافکنی (Projection) به انتساب افکار یا احساسات مشابه خود به فردی دیگر، و به این طریق مقبول‌‌تر نمایاندن احساسات خود اطلاق می‌‌شود. مثلاً کسی که از یکی از همکاران خود خوشش نمی‌‌آید احساس متقابل بیزاری را به او نسبت می‌‌دهد و در نتیجه توجیه احساس نفرت خودش از او آسان‌‌تر می‌‌گردد.

پاسخ روانشناختی کلی نسبت به تجارب استرس‌‌ آمیز

واکنش‌‌سازی (Reaction Formation) به انتساب ناخودآگاه رفتار متناقض با رفتاری که احساس‌‌ها و مقاصد واقعی را نشان می‌‌دهد اطلاق می‌‌شود. مثلاً نگرش پرهیزکارانۀ مفرط نسبت به تمایلات جنسی گاهی (اما نه همیشه) واکنشی نسبت به انگیزه‌‌های نامقبول خود شخص است.

دلیل‌‌تراشی (Rationalization)
به ارائۀ توضیحی اشتباهی اما پذیرفتنی برای رفتاری که ریشۀ آن کمتر مقبول است اطلاق می‌‌شود. مثلاً ممکن است مردی همسر خود را در خانه تنها بگذارد برای اینکه از مصاحبت او لذت نمی‌‌برد، اما اشتباهاً خود را متقاعد سازد که همسرش خجالتی است و از بیرون‌‌رفتن خوشش نمی‌‌آید.

والایش (Sublimation) به منحرف‌‌کردن ناخودآگاه تکانه‌‌های نامقبول به مفری قابل پذیرش‌‌تر اطلاق می‌‌شود؛ مثل تبدیل نیاز به تسلط بر دیگران به سازماندهی امور خیریه.

همانندسازی (Identfication) به انتخاب ناخودآگاه ویژگی یا فعالیت‌‌های فردی دیگر، غالباً به منظور کاستن از درد جدایی و فقدان اطلاق می‌‌شود. مثلاً زن بیوه ممکن است همان نوع کار داوطلبانه را که شوهرش انجام می‌‌داد برگزیند.