سلامت


2 دقیقه پیش

نشانه ها و عوارض کمبود ویتامین‌ها در بدن

ویتامین‌ها نقش مهمی‌ را در بدن انسان ایفا می‌کنند. به‌نحوی‌که کمبود ویتامین‌ (حتی یکی از آن‌ها) می‌تواند برای هر فردی مشکلات اساسی را به وجود آورد. گجت نیوز - معین ...
2 دقیقه پیش

چرا پشه ها بعضی ها را بیشتر نیش می‌زنند؟

فصل گرما و گزیده شدن توسط پشه ها فرا رسیده، دوست دارید بدانید پشه ها بیشتر چه کسانی را دوست دارند؟ بیشتر کجاها می پلکند؟ و از چه مواد دفع کننده ای نفرت دارند؟ وب سایت ...

چگونه با کودکان حسود برخورد کنیم؟



 

حسادت در کودکان

 

 

کودکان دو ساله یا کوچکتر زیاد با واژه حسادت آشنایی ندارند و با خوشحالی حضور یک نوزاد نو رسیده را می پذیرند و برای رفتار با نوزاد سعی میکنند از حرکات شما تقلید کنند. آنها گاهی یک عروسک بر میدارند و مهارتهای بچه داری را با شما تمرین میکنند و گاهی از شما میخواهد که اجازه دهید نوزاد را در آغوش بگیرد. اینجاست که رفتار صحیح شما میتواند حس حسادت را در کودک بزرگتر مهار کند.

 


در این هنگام شما نباید بصورت آنی عکس العمل نشان داده و او را از این کار منع کنید، بخصوص در جلوی افراد غریبه یا نا آشنا برای کودک ، بلکه میتوانید به آرامی به او بفهمانید که او به تنهایی قادر به اینکار نیست ولی زیر نظر و کنترل شما میتواند اینکار را انجام دهد. به او اجازه دهید که جغجغه نوزاد را برایش تکان داده و خلاصه به روش خودش او را سرگرم کند. بچه های سه ساله به راحتی میتوانند نوزاد را بغل کنند و چنانچه مایل به این کار نیستند، شما آنها را تشویق کنید.

 

 

در این سن، کودک تفاوت میان عروسک و نوزاد را به خوبی درک میکند. از او بخواهید هنگام خواب نوزاد، همراه شما برای نوزاد شعر و لالایی بخواند و حتی او را تشویق کنید که در حمام کردن نوزاد به شما کمک نماید.

 


بچه های چهار ساله حس همکاری را به مرور یاد میگیرند و همدردی و دلسوزی را درک میکنند. آنها توانایی نگهداری و سرگرم کردن نوزاد را دارند و میتوانند کمک زیادی به پدر و مادر بکنند. در این برهه والدین باید با رفتار مناسب تمامی ابهامات آزار دهنده را در ذهن کودک بزرگتر از بین ببرند و آنها را در نگهداری نوزاد سهیم نمایند.

 


بچه های پنج ساله و بزرگتر از حس حسادت قوی تری برخوردارند. شما نباید فکر کنید کودکتان بزرگ شده و دیگر حسادت نمی کند. بنابراین راهکارهای ذکر شده را بکار برده و به به او بگویید که بدون کمک او نمی توانید از عهده تمام کارهای نوزادتان برآیید و مهمتر این که این مسئله را به دفعات جلوی دوستان و آشنایان مطرح کنید. از فرزند بزگتر بخواهید کتابهایش را برای برادر یا خواهر کوچکترش بخواند یا عکسهایش را به او نشان دهد. حتی میتوانید به او یاد دهید زیر نظر شما لباسهای نوزاد را عوض کند.

 

 

 

 

 

 


ویدیو مرتبط :
نحوه صحیح برخورد با کودک حسود

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

با کودکان لوس چگونه برخورد کنیم؟



 

كودكان‌ موجودات‌ در حال‌ رشدی‌ هستند و براساس‌ این‌ كه‌ در سال‌های‌ اولیه‌ زندگی‌ چگونه‌ تربیت‌ شوند وآموزش‌ ببینند، سبك‌ خاص‌ رفتاری‌ پیدا می‌ كنند. این‌ سبك‌ رفتاری‌ الگویی‌ تقریباً ثابت‌ و دائمی‌ برای‌ آنها به‌ وجود می‌آورد، و تعیین‌ كنندهِ نحوه‌ ارتباطات‌ و برخوردهای‌ آنان‌ نیز می ‌باشد. هر خانواده‌ در ارتباط‌ با فرزندان‌ شیوه‌ خاص‌ خود را دارد؛ و این‌ نحوه‌ برخورد، در تلاقی‌ با ساختار ژنتیكی‌ هر فرد، باعث‌ می‌ شود كه‌ شخصیت‌هایی‌ بسیار متفاوت‌ و متمایز شكل‌ بگیرند.

 


چنانچه‌ كودك‌ كار اشتباهی‌ مرتكب‌ شود یا این‌ كه‌ بخواهد تعیین ‌كننده‌ باشد و به‌ والدین‌ خود دستور دهد یا این‌ كه‌ با داد و فریاد و عصبانیت‌ حرف‌ خود را به‌ كرسی‌ بنشاند، در این‌ خانواده‌ هیچ‌ گونه‌ روش‌ مناسبی‌ برای‌ جلوگیری‌ از این‌ رفتارها و جهت ‌دهی‌ به‌ آنها وجود ندارد. این‌ نوع‌ خانواده‌ها از لحاظ‌ روان شناسی به‌ خانواده‌های‌ محبت‌ كنندهِ افراطیِ آزاد گذارنده‌ معروف اند؛ خانواده‌هایی‌ كه‌ بی ‌نهایت‌ توجه، محبت‌ و محافظت‌ در مورد فرزندان‌ خود دارند و در عین‌ حال‌ آنها را برای‌ انجام‌ هرگونه‌ عملی‌ آزاد می ‌گذارند.

 

کودکان لوس

 

رشد اجتماعی‌ كودكان‌ یكی‌ از حیطه‌ های‌ رشدی‌ است‌ كه‌ دقیقاً به‌ ما نشان‌ می ‌دهد آیا فرزند مطابق‌ با سن‌ تقویمی‌ یا شناسنامه ‌ای‌ خود رفتار می ‌كند یا خیر؟ و اگر مطابق‌ با سن‌ شناسنامه‌ ای‌ رفتار نمی‌ كند چه‌ دلایلی‌ برای‌ این‌ مسئله‌ وجود دارد و رفتارهای‌ او چگونه‌ شكل‌ گرفته‌ است؟ یكی‌ از سبك‌های‌ غلط‌ رفتاری‌ كودكان، ناتوانی‌ در ایجاد و برقراری‌ رابطه‌ سالم‌ با همسالان‌ است؛ یعنی‌ كودكانی‌ وجود دارند كه‌ راه‌های‌ برقراری‌ ارتباط‌ سالم‌ را نمی‌ دانند. این‌ گروه‌ از كودكان‌ بعضاً تحت‌ عنوان‌ «كودكان‌ لوس» نامگذاری‌ می‌شوند. آن‌ چه‌ در این‌ نوشتار مورد بحث‌ قرار می ‌گیرد عوامل‌ مؤثر در شكل‌ گیری‌ این‌ گونه‌ رفتارهاست.



چرا كودكان‌ لوس‌ می ‌شوند؟


یكی‌ از دلایل‌ لوس‌ شدن‌ كودكان‌ روش ‌های‌ غیرقابل‌ قبول‌ والدین‌ به‌ لحاظ‌ تربیتی‌ است؛ والدین‌ محبت‌ كنندهِ افراطی‌ كه‌ معیارهای‌ تربیتی‌ و روش‌های‌ یادگیری‌ را در نظر نمی‌ گیرند و صرفاً با محبت‌های‌ بی‌ حد و حساب‌ مانع‌ اجتماعی ‌شدن‌ رفتارهای‌ كودكان‌ می‌ شوند. چنین‌ كودكانی‌ معنای‌ صبر و تحمل‌ را در زندگی‌ نمی‌آموزند و انسان‌هایی‌ عجول‌ و شخصیت‌هایی‌ متزلزل‌ بار خواهند آمد.

 


آیا می ‌توان‌ كودكان‌ لوس‌ را اصلاح‌ كرد؟


بله؛ چنانچه‌ والدین‌ از روش‌های‌ غیر قابل‌ قبول‌ دست‌ بردارند و در مورد فرزندان‌ خود قوانین‌ تربیتی‌ درستی‌ را اعمال‌ كنند، و به‌ شرط‌ آن‌ كه‌ روش‌های‌ جدید ثابت‌ و مستمر باشد، می‌ توان‌ امید داشت‌ كه‌ این‌ روش‌ها به تدریج‌ مؤثر واقع‌ شوند.

 

 


نقش‌ تشویق‌ و تنبیه‌ در تربیت‌ كودك‌


تشویق‌ و تنبیه‌ دو روش‌ متفاوت‌ تربیتی‌ هستند و بایستی‌ ویژگی‌هایی‌ داشته‌ باشند تا مؤثر واقع‌ شوند. این‌ دو روش‌ چنانچه‌ به‌ موقع‌ و با اصول‌ درست‌ اعمال‌ گردند، می ‌توانند از لوس‌ شدن‌ كودكان‌ جلوگیری‌ كنند. معمولاً كودكان‌ لوس، والدین‌ تسلیم‌ شونده‌ دارند. آنها در مقابل‌ خواسته‌ های‌ كودك‌ فوراً تسلیم‌ می‌شوند و هر آن‌ چه‌ كه‌ او طلب‌ كند، برایش‌ فراهم‌ می‌كنند. در خانواده‌ای‌ كه‌ كودك‌ لوس‌ پرورش‌ داده‌ می‌شود، اثری‌ از روش‌های‌ تنبیهی‌ مناسب‌ دیده‌ نمی ‌شود. یعنی‌ چنانچه‌ كودك‌ كار اشتباهی‌ مرتكب‌ شود یا این‌ كه‌ بخواهد تعیین ‌كننده‌ باشد و به‌ والدین‌ خود دستور دهد یا این‌ كه‌ با داد و فریاد و عصبانیت‌ حرف‌ خود را به‌ كرسی‌ بنشاند، در این‌ خانواده‌ هیچ‌ گونه‌ روش‌ مناسبی‌ برای‌ جلوگیری‌ از این‌ رفتارها و جهت ‌دهی‌ به‌ آنها وجود ندارد. این‌ نوع‌ خانواده‌ها از لحاظ‌ روان شناسی به‌ خانواده‌های‌ محبت‌ كنندهِ افراطیِ آزاد گذارنده‌ معروف اند؛ خانواده‌هایی‌ كه‌ بی ‌نهایت‌ توجه، محبت‌ و محافظت‌ در مورد فرزندان‌ خود دارند و در عین‌ حال‌ آنها را برای‌ انجام‌ هرگونه‌ عملی‌ آزاد می ‌گذارند.


این‌ مسئله‌ بسیار اهمیت‌ دارد كه‌ میزان‌ مقاومت، ایستادگی‌ و انعطاف‌ خود را در برابر فرزندانمان‌ مورد بررسی‌ قرار دهیم. بعضی‌ از والدین‌ پس‌ از مقاومتی‌ كوتاه‌ در مقابل‌ تقاضاهای‌ فرزند، تسلیم‌ می‌ شوند و خواسته‌ های‌ كودك‌ را به‌ همان‌ شكلی‌ كه‌ او می‌ خواهد برآورده‌ می‌ كنند. محبت‌ در حد متعادل، توجه‌ به‌ نیازها و برآوردن‌ آن‌ها در حد معقول‌ و داشتن‌ روش‌ های‌ مناسب‌ و علمی‌ برای‌ تشویق‌ و تنبیه‌ كودكان‌ از جمله‌ مواردی‌ است‌ كه‌ بایستی‌ در خانواده‌ وجود داشته‌ باشد.

 

 

 


والدینی‌ محبت‌ كننده‌ و در عین‌ حال‌ قاطع‌ باشیم‌


وقتی‌ صحبت‌ از قاطع ‌بودن‌ به‌ میان‌ می ‌آید، برخی‌ از والدین‌ تصور می‌كنند كه‌ جدی‌ و قاطع‌ بودن‌ به‌ این‌ معناست‌ كه‌ مثلاً پرخاشگر هم‌ باشیم‌ و یا این‌ كه‌ چنانچه‌ فرزندمان‌ از ما پیروی‌ نكرد، با زور و خشونت‌ مواردی‌ را به‌ او تحمیل‌ كنیم. حال‌ آن‌ كه‌ در مقوله‌ های‌ تربیتی، قاطع‌ و جدی‌ بودن‌ به‌ این‌ معناست‌ كه‌ از اصولی‌ پیروی‌ كنیم‌ و قوانینی‌ برای‌ فرزندانمان‌ داشته‌ باشیم، به‌ علاوه، اصرار به‌ اجرای‌ آن‌ قوانین‌ در خانواده‌ وجود داشته‌ باشد. ثبات‌ خُلق‌ و ثبات‌ اندیشه‌ و رفتار در والدین‌ ضروری‌ است. چنانچه‌ اصول‌ تربیتی‌ خود را تغییر دهیم‌ و به‌ گفته‌ های‌ خود چندان‌ اعتقادی‌ نداشته‌ باشیم، فرزندان‌ به‌ اصول‌ و قوانین‌ خانواده‌ پایبند نخواهند شد. پس‌ جدی‌ و قاطع‌ بودن‌ به‌ معنای‌ آن‌ است‌ كه‌ در اجرای‌ اصول‌ و قوانین‌ خانواده‌ باری‌ به‌ هر جهت‌ رفتار نكنیم.

 


همه‌ چیز به‌ موقع‌ و در زمان‌ خود بایستی‌ انجام‌ پذیرد


چنانچه‌ كودكان‌ از قوانین‌ خانواده‌ پیروی‌ نكنند و حتی‌ خلاف‌ آن‌ عمل‌ كنند، برای‌ مثال‌ در جمع‌ فامیل‌ رفتاری‌ از آنها سر بزند كه‌ مطابق‌ با موازین‌ تربیتی‌ نباشد، آیا لازم‌ است‌ كه‌ مثلاً در جمع‌ مورد تنبیه‌ یا سرزنش‌ قرار گیرند؟ مسلماً نه؛


یادآوری‌ نكات‌ تربیتی‌ و قوانین‌ مورد نظر به‌ كودك‌ بایستی‌ در منزل‌ و به‌ طور خصوصی‌ صورت‌ گیرد.

 


كودكان‌ برای‌ قضاوت‌ دیگران‌ راجع‌ به‌ خودشان‌ اهمیت‌ فراوانی‌ قائلند و چنانچه‌ در حضور دیگران‌ مورد توبیخ‌ قرار گیرند رنجیده‌ خاطر می‌ شوند و در پاره‌ای‌ موارد رفتارهای‌ تلافی ‌جویانه‌ از آنها سر خواهد زد. چنانچه‌ حریم‌ خانواده‌ امنیت‌ و اطمینان‌ لازم‌ را برای‌ كودك‌ فراهم‌ كند، او به‌ راحتی‌ می ‌تواند اشتباهات‌ خود را بپذیرد و هر موردی‌ را كه‌ به‌ او تذكر داده‌ شود تغییر دهد.

 


می‌ توانیم‌ به‌ جای‌ ناامیدكردن‌ مكرر و پی‌ در پی‌ كودكان، آنها را به‌ داشتن‌ رفتارها و اندیشه ‌های‌ خوب‌ و مثبت‌ تشویق‌ كنیم. به‌ علاوه، لازم‌ است‌ از شتابزدگی‌ بپرهیزیم. در واقع‌ بایستی‌ به‌ مراحل‌ رشد كودك‌ دقت‌ داشته‌ باشیم؛ و به‌ این‌ نكته‌ مهم‌ توجه‌ كنیم‌ كه‌ آیا كودك‌ برای‌ انتظاری‌ كه‌ از او داریم‌ آمادگی‌ لازم‌ را دارد؛ یا خواسته‌ و انتظار ما بالاتر از سن‌ و توان‌ اوست؟

 


رفتارهای‌ كودكان‌ و همین‌ طور یادگیری‌ بسیاری‌ از رفتارها به‌ رشد سیستم‌ عصبی‌ - مركزی‌ مربوط‌ می‌شود. پختگی‌ سیستم‌ عصبی‌- مركزی‌ بایستی‌ انجام‌ شود تا كودكی‌ قادر باشد صحبت‌ كند، حركت‌ كند، راه‌ برود، معنای‌ بسیاری‌ از مطالب‌ را درك‌ كند و خود قادر به‌ انجام‌ عمل‌ باشد. پس‌ انتظار پیش‌ از موقع‌ و در واقع‌ انتظارات‌ زودرس‌ از كودكان‌ باعث‌ فشارها و استرس‌های‌ روحی‌ برای‌ آنان‌ می‌ شود و چنانچه‌ كودكان‌ نیز با كلام‌ و زبان‌ خود، والدین‌ را از این‌ وضعیت‌ آگاه‌ نكنند، این‌ فشارها به‌ گونه‌ ای‌ دیگر خود را نشان‌ می ‌دهند. مثلاً ممكن‌ است‌ به‌ صورت‌ علائم‌ و نشانه‌های‌ جسمانی‌ یا حركت‌ها و پرش‌هایی‌ كه‌ به‌ تیك‌ عصبی‌ شناخته‌ می‌شوند ظاهر گردند.

 


والدین‌ محبت‌ كنندهِ افراطی‌ كه‌ معیارهای‌ تربیتی‌ و روش‌های‌ یادگیری‌ را در نظر نمی‌ گیرند و صرفاً با محبت‌های‌ بی‌ حد و حساب‌ مانع‌ اجتماعی ‌شدن‌ رفتارهای‌ كودكان‌ می‌ شوند. چنین‌ كودكانی‌ معنای‌ صبر و تحمل‌ را در زندگی‌ نمی‌آموزند و انسان‌هایی‌ عجول‌ و شخصیت‌هایی‌ متزلزل‌ بار خواهند آمد.

 


اهمیت‌ و ضرورت‌ دانستن‌ مطالب‌ و نكات‌ مطرح‌ در مورد رشد كودكان‌ آن‌ است‌ كه‌ به‌ والدین‌ این‌ شناخت‌ را می دهد كه‌ به‌ انتظارات‌ خود نگاه‌ مجددی‌ داشته‌ باشند تا چنانچه‌ انتظارات‌ و خواسته ‌های‌ آنها بیش‌ از حد توان‌ فرزندان‌ است‌ و یا برعكس، خواسته‌هایشان‌ بسیار كمتر از توانمندی‌ كودكان‌ است، رفتارهای‌ خود را اصلاح‌ كنند.

 


فرصت‌هایی‌ كه‌ به‌ كودكان‌ داده‌ می ‌شود تا در جمع‌ همسالان‌ خود قرار بگیرند باعث‌ می ‌شود كه‌ ضمن‌ بازی ، با هم‌ ارتباط‌ برقرار كنند و بسیاری‌ رفتارهای‌ اجتماعی‌ را از یكدیگر بیاموزند. همكاری، تعاون، اشتراك‌ و نظایر آن‌ از مفاهیمی‌ است‌ كه‌ می‌توان‌ با قرار دادن‌ كودكان‌ در گروه‌ همسن‌ به‌ آنها آموخت.

 


نتیجه‌ گیری‌


رفتارهایی‌ كه‌ از كودكان‌ سر می ‌زند و در واقع‌ سبك‌ زندگی‌ آنان‌ را نشان‌ می ‌دهد، آموختنی‌ و اكتسابی‌ است. بنابراین‌ آن‌ چه‌ در مورد شخصیت، عادات، تجربیات‌ و یادگیری‌ كودكان‌ مشاهده‌ می‌ كنیم، همه‌ نشأت ‌گرفته‌ و تأثیرپذیر از محیط‌ زندگیشان‌ است. روش‌هایی‌ كه‌ والدین‌ در قبال‌ فرزندان‌ اعمال‌ می‌كنند، از جمله‌ روش‌های‌ تشویقی‌ و تنبیهی، قوانین‌ و مقررات‌ در خانواده، نحوه‌ اجرای‌ قوانین‌ خانواده، انعطاف‌ داشتن، سختگیر، قاطع‌ و یا تسلیم‌ شونده‌ بودن‌ در ساخت‌ فكری‌ كودكان‌ و رفتارهای‌ آنان‌ بسیار مؤثر است.