سلامت
2 دقیقه پیش | نشانه ها و عوارض کمبود ویتامینها در بدنویتامینها نقش مهمی را در بدن انسان ایفا میکنند. بهنحویکه کمبود ویتامین (حتی یکی از آنها) میتواند برای هر فردی مشکلات اساسی را به وجود آورد. گجت نیوز - معین ... |
2 دقیقه پیش | چرا پشه ها بعضی ها را بیشتر نیش میزنند؟فصل گرما و گزیده شدن توسط پشه ها فرا رسیده، دوست دارید بدانید پشه ها بیشتر چه کسانی را دوست دارند؟ بیشتر کجاها می پلکند؟ و از چه مواد دفع کننده ای نفرت دارند؟ وب سایت ... |
چند جور عشق داریم؟
در طول تاریخ توصیفهای متعددی از عشق ارائه شده. غم و اندوه و لذت و شکوه عشق باعث شده شاعران، هنرمندان، متفکران، نویسندگان و بسیاری، عشق را الهامبخش برخی از آثار خود کنند. هرکدام از ما در طول زندگی به طریقی با عشق آشنا شدهایم و شاید بهترین و بدترین لحظههای زندگی هر کدام از ما به نوعی با عشق گره خورده باشد...
اما واقعا عشق چیست و آن را چگونه تعریف میکنیم؟
دشواری در تعریف عشق و تنوع توصیفهایی که از آن شده، ارزیابی و سنجش آن را دشوار کرده است. در طول 60 سال گذشته حدود 30 ابزار مختلف برای اندازهگیری عشق به وجود آمدهاند و شاید جاهطلبانهترین آنها ابزاری است که آن را براساس میل فرد برای صمیمیت همراه با مراقبت و احساس تعلق به دیگری مورد ارزیابی قرار میدهد. تلاشهای جامعهشناسان و روانشناسان اجتماعی باعث شده عشق به انواع مختلفی تقسیمبندی شود: عشق بین والدین و فرزندان، اعضای خانواده، دوستان و افراد مختلف.
اما بهطور کلی عشاق میتوانند دو نوع قراردادی عشق را تجربه کنند؛ عشق شهوانی و عشق همیارانه.
عشق شهوانی
عشق شهوانی که معمولا بهعنوان عشق رمانتیک و شیدایی شناخته میشود، حالتی است از جذابیت وفریفتگی بسیار همراه با میل به دیگری. این نوع عشق با ویژگیهایی از قبیل دلسوزی و شفقت، شادی، اضطراب، میل جنسی و وجد و سرور زیاد شناخته میشود. برانگیختگی فیزیولوژیکی عمومی شامل افزایش ضربان قلب، تعریق، سرخ شدن پوست همراه با احساس برانگیختگی زیاد، اغلب از علائم فیزیکی عشق شهوانی است. از نظر دیگران، افراد دارای عشق شهوانی، به دنبال برآورده کردن نیازهای خود هستند بنابراین جای تعجب نیست که عشق شهوانی عمر کوتاهی داشته باشد و عمدتا چند ماه بیشتر طول نكشد. در این نوع عشق، زمانی که آتش عشق کمسو میشود، به تدریج تضادها و تعارضها، تظاهر پیدا میكند و عشاق سابق، افرادی شکاک، ناراضی و ناامید شده و با یکدیگر درگیریهای متعددی پیدا میکنند.
عشق همیارانه
عشق همیارانه نسبت به عشق شهوانی، تنش و استرس کمتری درپی دارد. این عشق با سپاسگزاری عمیق طرفین از یکدیگر همراه و اغلب شامل تحمل و بردباری در برابر قصورات یکدیگر و تلاش برای رفع مشکلات و بهبود روابط بینفردی است. رابطه زناشویی در این نوع رابطه، بیانگر احساسات عمیق طرفین به یکدیگر و اطمینان از درک نیازها و خواستههای یکدیگر و احساس لذت است. به موازاتی که عشق همیارانه، رشد میکند و روابط گستردهتر میشود، زوج بهراحتی درباره مسائل و نگرانیهای جنسیشان صحبت میکنند. با ارتقای روابط بینفردی و صمیمیت بین طرفین، لذت از روابط زناشویی نیز افزایش پیدا میكند و تعهدات طرفین در رابطه قویتر میشود. علاوه بر این، رابطه زناشویی در این نوع رابطه، برخلاف عشق شهوانی، بامعناتر است و رضایت عمیقتری را به دنبال دارد.
انواع عشق از نظر جان آلنلی
تلاش برای توصیف انواع روابط عاشقانه منجر به ارائه مدلی براساس واژههای باستانی یونانی از طرف جان آلن لی شده. وی معتقد است 6 نوع رابطه عاشقانه وجود دارد: رمانتیک، سرگرمکننده، مالکانه، اشتراکی، نوعدوستانه و واقعگرایانه:
-عشق رمانتیک: افرادی که این نوع عشق را تجربه میکنند، جایگاه خاصی برای زیبایی ظاهری و فیزیکی طرف مقابل خود قائلاند و به دنبال تجربه لذت بصری و لمسی هستند که از ظاهر و بدن معشوق یا معشوقه خود کسب میکنند و میل زیادی به داشتن رابطه با معشوق خود دارند.
-عشق بازیگوشانه: در این نوع رابطه عشقی، عمدتا افراد به دنبال کسب تجارب متعدد جنسی هستند و تعهد برایشان معنایی ندارد. این عشق ناپایدار برای آنها نوعی تفنن و لذت زودگذر است.
-عشق مالکانه: این نوع عشق معمولا با آشفتگی و حسادت بیشازحد همراه و فرد به دنبال مالکیت در رابطه عاشقانه خود است. این افراد زندگی پرپیچ و خمی دارند و هرچند محبت زوج به یكدیگر میتواند بسیار لذتبخش باشد ولی آشفتگیهایی را به دنبال دارد كه تجربه آن برای فرد میتواند دردناک باشد.
- عشق همیارانه: در این نوع رابطه تعهد، صمیمت و عطوفت بهتدریج ایجاد میشود و معمولا رابطه زوجها طولانیمدت و بر پایه صلح و آرامش و نوعی روابط دوستانه حاکم است.
-عشق نوعدوستانه: افرادی که این نوع عشق را تجربه میکنند عمدتا روابطی توام با شفقت، دلسوزی، مراقبت و از خودگذشتگی را تجربه میکنند. چنین روابط و احساساتی بدون هیچگونه چشمداشتی است.
- عشق واقعگرایانه: در این نوع رابطه عشقی، فرد به دنبال انتخاب كسی است که با ملاکهای عقلانی و منطقی، اجتماعی، اقتصادی، مذهبی، تحصیلی و... او سازگار باشد. در نتیجه این رابطه میتواند به احساس رضایت متقابل بینجامد.
جان لی معتقد است روابط عاشقانه در طول زمان پیشرفت میکند و افراد ممکن است در دورههای مختلف از زندگیشان رویکردهای مختلفی از عشق را تجربه کنند. معمولا زوجها در هر نوع رابطهای به دنبال ایجاد یک رابطه پایدار و موفق هستند. صرفنظر از اینکه رضایت و موفقیت در یک رابطه عاشقانه، اغلب به این بستگی دارد که بتوانیم فردی را پیدا کنیم که رویکرد مشابهی با ما در ارتباط با عشق و صمیمیت داشته باشد.
منبع:سلامت
ویدیو مرتبط :
اتفاقات جور وا جور
خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :
داستان عشق و ديوانگي
در زمانهاي بسيار قديم وقتي هنوز پاي بشر به زمين نرسيده بود، فضيلت ها و تباهي ها دور هم جمع شده بودند، آنها از بي كاري خسته و كسل شده بودند.
ناگهان ذكاوت ايستاد و گفت بياييد يك بازي بكنيم مثل قايم باشك.
همگي از اين پيشنهاد شاد شدند و ديوانگي فورا فرياد زد، من چشم مي گذارم و از آنجايي كه کسي نمي خواست دنبال ديوانگي برود همه قبول كردند او چشم بگذارد.
ديوانگي جلوي درختي رفت و چشم هايش را بست و شروع كرد به شمردن .. يك .. دو .. سه .. همه رفتند تا جايي پنهان شوند.
لطافت خود را به شاخ ماه آويزان كرد، خيانت داخل انبوهي از زباله پنهان شد، اصالت در ميان ابرها مخفي شد، هوس به مركز زمين رفت، دروغ گفت زير سنگ پنهان مي شوم اما به ته دريا رفت، طمع داخل كيسه اي كه خودش دوخته بود مخفي شد و ديوانگي مشغول شمردن بود هفتاد و نه ... هشتاد ... و همه پنهان شدند به جز عشق كه همواره مردد بود نمي توانست تصميم بگيريد و جاي تعجب نيست چون همه مي دانيم پنهان كردن عشق مشكل است، در همين حال ديوانگي به پايان شمارش مي رسيد نود و پنج ... نود و شش. هنگامي كه ديوانگي به صد رسيد عشق پريد و بين يك بوته گل رز پنهان شد.
ديوانگي فرياد زد دارم ميام. و اولين كسي را كه پيدا كرد تنبلي بود زيرا تنبلي، تنبلي اش آمده بود جايي پنهان شود و بعد لطافت را يافت كه به شاخ ماه آويزان بود، دروغ ته درياچه، هوس در مركز زمين، يكي يكي همه را پيدا كرد به جز عشق و از يافتن عشق نا اميد شده بود. حسادت در گوش هايش زمزمه كرد تو فقط بايد عشق را پيدا كني و او در پشت بوته گل رز پنهان شده است.
ديوانگي شاخه چنگك مانندي از درخت چيد و با شدت و هيجان زياد آن را در بوته گل رز فرو كرد و دوباره و دوباره تا با صداي ناله اي دست كشيد عشق از پشت بوته بيرون آمد درحالي که با دستهايش صورتش را پوشانده بود و از ميان انگشتانش قطرات خون بيرون مي زد شاخه به چشمان عشق فرو رفته بودند و او نمي توانست جايي را ببيند او كور شده بود! ديوانگي گفت من چه كردم؟ من چه كردم؟ چگونه مي توانم تو را درمان كنم؟ عشق پاسخ داد تو نمي تواني مرا درمان كني اما اگر مي خواهي كمكم كني مي تواني راهنماي من شوي.
و اينگونه است كه از آنروز به بعد عشق كور است و ديوانگي همواره همراه اوست! و از همانروز تا هميشه عشق و ديوانگي به همراه يکديگر به احساس تمام آدم هاي عاشق سرک مي کشند ...