سلامت
2 دقیقه پیش | نشانه ها و عوارض کمبود ویتامینها در بدنویتامینها نقش مهمی را در بدن انسان ایفا میکنند. بهنحویکه کمبود ویتامین (حتی یکی از آنها) میتواند برای هر فردی مشکلات اساسی را به وجود آورد. گجت نیوز - معین ... |
2 دقیقه پیش | چرا پشه ها بعضی ها را بیشتر نیش میزنند؟فصل گرما و گزیده شدن توسط پشه ها فرا رسیده، دوست دارید بدانید پشه ها بیشتر چه کسانی را دوست دارند؟ بیشتر کجاها می پلکند؟ و از چه مواد دفع کننده ای نفرت دارند؟ وب سایت ... |
چرا اسیر روابط عاشقانه نادرست و زیان آور میشویم؟
مراقب روابط عاشقانه نادرست و زیان آور باشید
«رابطهها مثل شیشه میمانند. بعضیوقتها بهتر است بگذاریم شکسته بمانند تااینکه بخواهیم تکههای شکسته آن را جمع کرده و به هم بچسبانیم.»
انسانها ذاتاً طوری آفریده شدهاند که به دنبال عشق باشند. عشق به اندازه آب و غذا برای ما مهم است.
شاید به همین دلیل است که وقتی کسی را پیدا میکنیم — فرد اشتباهی را — چشمانمان برای دیدن آن کور میشود.
این اشتباهی بودن را حس میکنیم ولی پنهانش میکنیم. میگوییم ترس از متعهد شدن است یا آن را سکسکهای در رابطه جدیدمان میبینیم. بی توجه به این واقعیت که خودمان را به سمت آیندهای از شبهای بیخوابی، نگرانی مدام و چک کردنهای وسواسی تلفنمان سوق میدهیم.
حتی بااینکه هر ذره از وجودمان فریاد میزند که باید از آن رابطه بیرون بیاییم، باز میمانیم.
من اخیراً موردی مشابه را تجربه کردم. اولین بار در دبیرستان با هم آشنا شدیم. آدمهایی متفاوت از دو دنیای کاملاً متفاوت. او از آن پسرهای به شدت اجتماعی و رفیقباز و من دختری خجالتی و ساکت.
پنج سال با سرعت هر چه تمامتر گذشت و دوباره همدیگر را ملاقات کردیم. اینبار او یک وکیل شده بود و من یک نویسنده.
هرازگاهی با هم به کافیشاپ و سینما میرفتیم و خودمان نفهمیدیم که چطور بعد از مدتی دیگر دست در دست هم بودیم. من دوستان، خانواده و حتی پدربزرگ و مادربزرگش را ملاقات کردم. برای کسی که از بیرون به این رابطه نگاه میکند، رفتاری کاملاً سالم به نظر میرسد که هر زوجی باید انجام دهند، البته به استثنای اینکه رابطه ما به هیچ عنوان سالم نبود.
تلفنش همیشه همراهش بود ولی پیامهای من را نمیدید. فقط دوست داشت هرازگاهی با هم برنامه بگذاریم. معمولاً برنامههایی ترتیب میداد ولی در بیشتر آنها حاضر نمیشد، فقط دوست داشت وقتی فرد جدیدی را ملاقات میکنیم من را دوستدخترش معرفی کند.
از آن مردهایی بود که حرف زدن و گفتگو برایشان مشکل است و من از آن دخترهایی که به شدت به آن نیاز داشتم.
او فیزیکی بود و من احساسی. به دنبال راحتی بود ولی من به دنبال چیزهایی که نیازمند تلاش و زحمت بود.
رابطه ما از همان ابتدا محکوم به فنا بود. فقط بیشتر از آن خودخواه و لجباز بودم که بتوانم این را بپذیرم.
میدیدم که مدام برای خودم توجیه میکنم و همیشه بهانههایی همیشگی برای خودم میآوردم. همه روز مشغول کار است، سرش شلوغ است و … برای پذیرفتن حقیقت آماده نبودم.
حتی وقتی جراتش را پیدا میکردم که موضوعی که آزارم میداد را مطرح کنم، نگرانیهایم را به چالش میکشید: «میدونی من خیلی اهل اساماس زدن و این چیزا نیستم.» «من حرف زدن رودررو رو ترجیح میدم.» البته این جواب هیچ ایرادی ندارد. مشکل عدم صداقتی بود که پشت این حرف احساس میکردم.
رابطهها مثل شیشه میمانند. بعضیوقتها بهتر است بگذاریم شکسته بمانند
احساس نمیکردم که در یک رابطه هستم ولی او میگفت که اینطور است. انگار دقیقاً میدانست که برای نگه داشتن من چه باید بگوید.
نمیتوانستم ببینم که فقط خودم باشم که برای رابطه تلاش میکند. همیشه هر زمان که به من نیاز داشت، در دسترس بودم و برایش هر کاری از دستم برمیآمد حاضر بودم انجام دهم. به این امید که روزی جبران کند.
در گفتگوهایمان فقط از خودش حرف میزد و وقتی نوبت به حرف زدن من میرسید، انگار اصلاً گوش نمیکرد و علاقهای به حرفهایم نداشت.
آنقدر دوست داشتم که رابطهای فوقالعاده و عالی داشته باشم که تصمیم گرفته بودم همه علامتهای هشداری که نشان میداد آن آدم اصلاً به درد من نمیخورد را نبینم.
حتی وقتی برای یک ماه پیشم نبود و احساس میکردم که به من خیانت میکند، باز هم در آن رابطه ماندم. چرا؟ فقط میتوانم یک نتیجه بگیرم: قبلاً هم بارها مثل آن با من رفتار شده بود و من انتظارش را داشتم. و باور داشتم که این دقیقاً چیزی است که باید اتفاق بیفتد.
بااینکه سعی میکردم برای خودم توضیح دهم که مستحق خیلی بهتر از اینها هستم ولی علاقهای به شنیدنش نداشتم.
اما یک روز خودم را غافلگیر کردم. مستقلتر شدم. سعی کردم از او فاصله بگیرم. اساماسهایش را ساعتها بیجواب میگذاشتم. اینکه هر زمان بخواهد پیشش حضور داشته باشم کمکم از بین رفت.
شروع کردن گفتگو را کنار گذاشتم و سعی کردم از همه چیزهایی که قبلاً نادیده میگرفتم لذت ببرم. لیستی از چیزهایی که همیشه دوست داشتم انجام دهم درست کردم و همه را انجام دادم. این باعث شد ذهنم از او دور بماند و چشمانم به حقیقت باز شود.
با گذشت زمان، کمکم دیگر او بود که به من نیاز داشت. ولی دیگر خیلی دیر شده بود.
از خودم سوال میکردم آیا بخاطر اینکه میدانست من همیشه برایش در دسترس هستم بود که با من اینطور رفتار میکرد یا نه و بعد که دیگر در دسترسش نبودم میخواست آن آدم مهربان قبلی دوباره برگردد.
وقتی زمانش رسید که برایش توضیح دهم، پاسخم ساده بود: قلبم از همان ابتدا میدانست که این رابطه مناسب من نیست ولی همه تلاشم را کردم که نادیدهاش بگیرم.
احساس میکنم آنقدر دلم میخواست رابطهمان خب پیش برود که لازم نمیدیدم درمورد چیزهای بد فکر کنم. انتخاب کرده بودم که همه چیز را زیر یک لبخند پنهان کنم.
زندگی گاهیاوقات گیجکننده و بیرحم میشود ولی خیالپردازی نمیتواند حقیقت را پنهان کند.
هیچکس شایسته آن نیست که به حاشیه کشیده شود و نقش یک جایگزین را بازی کند. اگر ندایی درونی به شما میگوید که خودتان را از رابطهای بیرون بکشید، حتماً اینکار را بکنید.
اگر کسی بخواهد در زندگی شما باشد، برای نگه داشتنش نباید چیزی را در خودتان تغییر دهید.
اگر دوست داشته باشد شما را بشناسد، اینکار را خواهد کرد. آدمهای اشتباهی زیادی ممکن است وارد زندگیتان شوند و هرکدام قطعاً زخمهایی احساسی برایتان به جا خواهند گذاشت ولی وقتی آن فرد درست سر راهتان قرار گیرد مطمئن باشید که خودتان میفهمید. احساسش میکنید.
خوشبختانه اینقدر خوششانس بودم که در تمام آن زمانها دوستی کنار خودم داشته باشم، حتی وقتهایی که هشدارهایش را نادیده میگرفتم. وقتی بالاخره متوجه اشتباهم شدم، خیلی ساده لبخند زد و ازم سوال کرد دوست دارم آن شب به سینما برویم؟
داشتن دوستانی مثل او در زندگی خیلی مهم است. قبول کردن این برای من که یک عاشق ناامید بودم که کتاب و نوشتن را به آدمهای واقعی ترجیح میداد، خیلی سخت بود.
فقط میتوانم بگویم اگر مرد دیگری وارد زندگیام شود، دیگر رابطه را آرامتر پیش خواهم برد.
و به همه دوستها توصیه میکنم، حتی اگر با من موافق نباشید، که در این مواقع دوستانتان را تنها نگذارید. حمایت شما بدون اینکه بخواهید او را قضاوت کنید تنها دلیلی خواهد بود که یک روز متوجه اشتباهش شده و اوضاع را بهتر کند.
همه ما برای اینکه واقعاً رشد کنیم، باید خودمان تجربه کنیم. به همان اندازه که دوست نداریم دوستانمان دچار شکست عشقی شوند و دلشان بشکند، خیلی وقتها باید عقبتر بایستیم و وقتی میبینیم به آن شکست عشقی نیاز دارند، بگذاریم تجربهاش کنند.
و به همه شما دخترها و پسرهای جوان میگویم که قدر چیزهایی که دارید را همان موقع بدانید، چون اگر دیر بفهمید ممکن است دیگر آن را نداشته باشید.
منبع: مردمان
ویدیو مرتبط :
اثرات زیان آور قلیان
خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :
10 راه تضمینی برای عمیق تر کردن روابط عاشقانه
داشتن یک رابطه شاد و خوب در زندگی زناشویی کار سختی نیست! خبر بهتر برای زوج های خوشبختاین است که اگر در یک رابطه موفق باشید، چه ازدواج کرده باشید چه نکرده باشید، می توانید با ایجاد چند رفتار جدید و تغییرات کوچک در رابطه تان آن را برای همیشه همانطور حفظ کنید یا حتی آنرا بهتر هم بکنید.
با اینکه خیلی متخصصین می گویند باید روی درست کردن اشکالات رابطه متمرکز شوید، تحقیق من ثابت کرد که اضافه کردن رفتارهای مثبت به رابطه تاثیر بسیار بیشتر بر خوشنودی زوج ها دارد. در زیر به 10 راه برای عمیق تر کردن رابطه تان برای خوشنودی و رضایت بیشتر اشاره می کنیم.
1. خاص بودن طرف مقابلتان را قبول کنید.
همه ما در لحظه هایی آرزو می کردیم طرف مقابلمان لاغرتر، پولدارتر، رمانتیک تر یا خیلی چیزهای دیگر بود. نگاهی به انتظاراتتان بیندازید و ببینید تا چه حد واقع بینانه هستند. انتظارات غیرواقع بینانه فقط منجر به خسته شدن شما از رابطه می شوند که یکی از مهمترین دلایل از بین رفتن رابطه هاست.
2. هر از گاهی مهربان شوید.
اعمال و رفتارهای خیلی کوچک که نشان دهد، "من به تو فکر می کنم" برای حفظ رابطه لازم است. مثلاً همین که مرد ماشین همسرش را ببرد و بنزین به آن بزند، همین که زن یک فنجان چای خوب برای شوهرش درست کند و کنار تختش ببرد، گرفتن دست ها، لمس کردن همدیگر، ایمیل های عاشقانه در وسط روز همه و همه راه هایی بسیار ساده برای ابراز محبت هستند. تحقیقات نشان می دهد که جمع شدن رفتارهای کوچک مکرر تاثیر بزرگتری بر خوشبختی روابط زوج ها دارد تا رفتارهای بزرگ هر از گاهی.
3. ده دقیقه در روز را به برقراری ارتباط اختصاص دهید.
بیشتر زوج ها فکر می کنند که همیشه با هم در تماس هستند اما واقعاً چه مقدار زمان را به عمیق تر کردن درکتان از طرف مقابل اختصاص می دهید؟
زوج های خوشبخت بیشتر اوقات با هم حرف می زنند اما نه درمورد رابطه شان، درمورد مسائل خودشان و فکر می کردند که در چهار زمینه شناخت خوبی از طرف مقابلشان داشتند: دوستان، محرک های استرس زا، آرزوها و رویاها، و ارزش ها. 10 دقیقه در روز را اختصاص دهید که با همسرتان در مورد چیزی جز کار، خانواده، مسائل خانه یا رابطه تان حرف بزنید. این تغییر کوچک روح و زندگی تازه ای به رابطه تان می دهد.
4. هر هفته عاشق شوید.
قرار ملاقات های ناگهانی فوق العاده هستند اما واقعیت این است که ما آنقدر مشغول کار و زندگی هستیم که معمولاً وقتی کمی برای عشقمان می گذاریم. با یک قرار ملاقات در هفته برای خوردن شام بیرون، رفتن به سینما، گالری های هنری، یا هر چیز دیگری عشق و رابطه تان را همیشه سالم نگه دارید.
یک نکته برای آقایون: تحقیقات نشان می دهد که خانم ها وقتی خارج از خانه و دور از بچه ها و مسائل خانه داری باشند، مهربان تر و پرحرارت تر می شوند و میل جنسیشان هم خیلی قوی تر می شود. با اجاره یک شب در یک هتل و سپردن بچه های به یکی از افراد فامیل ببینید که چه اتفاقی می افتد.
5. با هم و در کنار هم تغییر کنید و رشد کنید.
رابطه عشقی شما یک موجود زنده است که برای رشد و پیشرفت نیاز به غذا دارد. بهترین راه برای غذا دادن به آن ایجاد تغییر در آن است. ایجاد تغییر در رابطه نشان داده است که یکی از مهمترین عناصر در خوشبختی زوج ها می باشد.
این تغییرات می توانند کوچک باشند اما باید آنقدر بزرگ باشند که طرفتان متوجه آن شود. جایتان را با هم عوض کنید: اگر همیشه مرد برای شام در یک رستوران جا رزرو می کند، اجازه بدهید یکبار خانم اینکار را بکند. یا برنامه هایتان را قطع کنید: وسط کار یک کار جالب با هم انجام بدهید، مثلاً به یک گالری یا موزه که نزدیکتان است بروید. یا یک چیز جدید را امتحان کنید: با هم به کلاس رقص یا اسکیت بروید.
6. دوستان و خانواده هم را بهتر بشناسید.
تحقیقات نشان داده که بخصوص مردها وقتی همسرشان رابطه خوبی با خانواده او دارد شادتر هستند. همچنین زوج هایی که دوستان هم را می پذیرند و برای شناختن آنها تلاش می کنند خوشبخت تر هستند تا زوج هایی که دوستان و زندگی خانوادگی جداگانه دارند.
7. مراقبت و حمایت کنید.
یکی از سه چیزی که زوج ها برای موفقیت در رابطه شان به آن نیاز دارند حمایت است (آن دوتای دیگر اطمینان آفرینی و صمیمیت می باشد). زوج های خوشبخت معتقدند که داشتن همسری که پشتیبان آنها باشد یکی از مهمترین جنبه های رابطه شان است. خیلی وقت ها مردها دوست دارند حمایت مادی کنند و زن های بیشتر به سمت حمایت عاطفی گرایش دارند. ببینید همسرتان به چه کمک و پشتیبانی نیاز دارد و بعد آنرا به او عرضه کنید.
8. بخندید.
خنده یک تمرین معنوی است. در ازدواج خنده بعنوان یک داروی خوشبختی عمل می کند. برای جلوگیری از یکنواخت شدن رابطه باید بتوانید بین جنبه های منطقی رابطه تان با جنبه های تفریحی آن تعادل ایجاد کنید. بله برای منظم بودن زندگی و امنیت رابطه تان باید کارهای خاصی انجام دهید اما هیچوقت شوخی و تفریح را فراموش نکنید. بد نیست گاهی برای همسرتان بچگانه رفتار کنید، یا در کنار هم یک فیلم خنده دار نگاه کنید.
9. اجازه بدهید آنرا به قدرت بالاتر بسپاریم.
وقتی با هم اختلاف دارید گاهی اوقات بهتر است که آنرا رها کنید و اجازه بدهید روزگار خودش آنرا حل کند. به جای عصبانی شدن سعی کنید از چیزهای کوچک گذشت کنید.
مشاجره و اختلاف در هر رابطه ای پیش می آید. یادتان باشد که اختلاف دلیل عدم موفقیت روابط نیست اما طریقه برخورد شما با آن است که استرس را وارد رابطه تان می کند. باید ببینید چه مسائلی اهمیت بیشتری دارند و به آنها بپردازید و مسائل کوچکتر را فراموش کنید.
10. راهی سالم برای ارتباط پیدا کنید.
همه زوج های خوشبخت بر این عقیده اند که داشتن مهارت های ارتباطی قوی یکی از عوامل موثر در ماندن آنها کنار همدیگر بوده است. این یعنی نه تنها از همسرتان بپرسید که به چه چیز نیاز دارد بلکه نیازهای خودتان را هم با او در میان بگذارید.
این یعنی مرتب ببینید که چه عوامل استرس زایی وارد زندگی همسرتان شده است تا به برطرف کردن آنها کمک کنید. این یعنی با جنگ و دعوا با هم بحث نکنید، طوری بحث کنید که احترام بینتان خدشه دار نشود و اثاثیه خانه تان هم سالم بماند!
منبع:irannaz.com