سلامت


2 دقیقه پیش

نشانه ها و عوارض کمبود ویتامین‌ها در بدن

ویتامین‌ها نقش مهمی‌ را در بدن انسان ایفا می‌کنند. به‌نحوی‌که کمبود ویتامین‌ (حتی یکی از آن‌ها) می‌تواند برای هر فردی مشکلات اساسی را به وجود آورد. گجت نیوز - معین ...
2 دقیقه پیش

چرا پشه ها بعضی ها را بیشتر نیش می‌زنند؟

فصل گرما و گزیده شدن توسط پشه ها فرا رسیده، دوست دارید بدانید پشه ها بیشتر چه کسانی را دوست دارند؟ بیشتر کجاها می پلکند؟ و از چه مواد دفع کننده ای نفرت دارند؟ وب سایت ...

پول چطور میتواند آدم ها را تغییر دهد و بر رفتارشان تاثیر بگذارد؟



تاثیر پول بر رفتار انسانها

پول می‌تواند رفتار شما را تغییر دهد که البته همیشه به سمت بهتر شدن نیست

 

یک شبه پولدار شدن رویای خیلی‌هاست.  چه از طریق به دست آوردن شغلی پردرآمدتر باشد یا برنده شدن در لاتاری، تحقیقات نشان می‌دهد که پول می‌تواند رفتار شما را تغییر دهد که البته همیشه به سمت بهتر شدن نیست. البته، آدم‌های پولدار خیر، نیکوکار و بخشنده زیادی هستند ولی نتایج برخی تحقیقات ثابت کرده است که آنها ممکن است استثنا باشند نه قانون.

افکار، رفتار و اعمال شما با روانشناسی شما در ارتباط است که از عوامل متعددی از ترکیب ژنتیکی شما گرفته تا نحوه بزرگ شدنتان، تشکیل شده است. بااینکه پول دقیقاً دستگاه فکری شما را شکل نمی‌دهد اما می‌تواند بر نحوه تفکر شما و رفتارتان با دیگران تاثیر بگذارد. به دست آوردن درکی بیشتر از تاثیری که پول یا فقدان آن می‌تواند بر رفتار شما داشته باشد می‌تواند کمکتان کند که وقتی می‌خواهد کنترل شما را به دست گیرد و از مسیر درست منحرفتان کند، بفهمید و متوقفش کنید.

پول چطور بر رفتار تاثیر می‌گذارد
از روابطتان گرفته تا نگاهتان نسبت به خودتان، پول تاثیر شگرفی بر اعتقاداتتان دارد. شواهد و تحقیقات متعددی اینکه پول می‌تواند انسان‌ها را تغییر دهد را ثابت می‌کند.

۱. ارزش اجتماعی و تجاری
یک تحقیق که در سال ۲۰۰۴ انجام گرفت ثابت کرد که پول ارزشی که به زمان و تلاشتان می‌گذارید را تغییر می‌دهد. محققان جیمز هیمن و دان آریلی، آزمایشی ترتیب دادند که از طریق آن می‌توانستند میزان انگیزه افراد برای تکمیل یک کار را براساس پول بسنجند. از شرکت‌کننده‌ها خواسته شد که روی یک صفحه کامپیوتر دایره بکشند. از یک گروه خواسته شد اینکار را بدون پرداخت پول و از روی خیرخواهی انجام دهند و به گروه دیگر گفته شد که در ازای اینکار نیم دلار دریافت می‌کنند و به گروه دیگر قول پرداخت ۵ دلار داده شد. بعد از زمان گرفتن برای شرکت‌کننده‌ها، گروهی که گفته شده بود اینکار را به صورت رایگان انجام دهند، کار را سریعتر از دو گروه دیگر انجام دادند. گروه دوم گروه ۵ دلاری و گروه سوم گروه نیم دلاری بودند.

محققان نتیجه‌گیری کردند که برای انجام یک کار دو انگیزه وجود دارد. انگیزه اول اجتماعی است. با تشخیص ارزش اجتماعی یک کار، آن را به عنوان یک سرمایه‌گذاری ارزشمند زمانی بخشی از وظیفه اجتماعی‌مان می‌بینیم و معمولاً از کمک کردن راضی و خوشحالیم. اما وقتی پول بعنوان انگیزه ارائه می‌شود، دیگر کمتر به جنبه اجتماعی و بیشتر به جنبه تجاری آن کار فکر می‌کنیم. درنتیجه زمانمان را براساس پاداش مالی که در بر دارد می‌سنجیم که نشان می‌دهد چرا گروه نیم دلاری کندترین گروه بودند - زیرا تصور می‌کردند که زمان و تلاششان ارزش پول بیشتری دارد.

مشخص است که در تعیین ارزش، پول می‌تواند یک انگیزه به حساب آید. بااینکه انجام یک کار از روی خیرخواهی استنباطی مثبت دارد، وقتی پای پول به میان می‌آید، آن قسمت از مغز به کل خاموش می‌شود. این می‌تواند پیامدهای جدی در زندگی کاری شما داشته باشد. اگر احساس کنید که لیاقت پول بیشتری دارید، درنتیجه آن کمتر از خودتان کار خواهید کشید.

۲. خودکفایی و خدمت
آنهایی که حواسشان به پول هست، معمولاً تلاش می‌کنند بیشتر از کسانیکه پول برایشان یک اولویت نیست، خودکفا باشند - حداقل این چیزی است که تحقیقی که در سال ۲۰۰۹ در دانشکده مدیریت دانشگاه ییل مشخص کرد، می‌گوید. این تحقیق حول پول انحصاری انجام گرفت. یک گروه از شرکت‌کننده‌ها وارد اتاقی شدند که نشانگرهای متعددی از پول در آنجا وجود داشت مثل پول خرد روی میز، نوشته‌هایی درمورد پول یا حتی یک مکالمه درمورد مسائل مالی. گروه دوم  وارد اتاقی شدند که صحبتی از پول آنجا نبود. روی هر دو این گروه‌ها تستی انجام شد.

وقتی کاری بسیار دشوار و تقریباً غیرممکن به این گروه‌ها داده شد، با قید اینکه درصورت نیاز آنها کمک وجود دارد، گروهی که در گروه مربوط به پول بودند بیشتر سعی داشتند که کار را به تنهایی انجام دهند، حتی وقتی تمام کردن آن کار به تنهایی ممکن نبود. از طرف دیگر، گروه دیگر به گرفتن کمک متمایل بودند. این تحقیق اینطور نتیجه‌گیری کرد که افرادی که پول برایشان مهم است، خودکفاتر از دیگران هستند، بخصوص وقتی تمرکز اصلی آنها پول باشد.

این تحقیق ادامه پیدا کرد تا نشان دهد پول چطور بر رفتار افراد تاثیر می‌گذارد. برای این منظور از همان گروه‌های شرکت‌کننده استفاده کرد تا محبت و خدمت را در آنها بسنجد. وقت یک نفر که انبوهی از پرونده و کاغذ و مداد و خودکار از مقابلشان رد می‌شد و به طور اتفاقی وسایل خود را زمین می‌انداخت، گروهی که پول به آنها یادآوری نشده بود، کمک بیشتری می‌کردند. گروهی که پول به آنها یادآوری شده بود، نه تمایلی به کمک کردن داشتند و نه کمک گرفتن.

۳. برداشت از خویش
مقدار پولی که در می‌آورید می‌تواند بر نگرش شما نسبت به خودتان و دیگران اثر بگذارد. در تحقیقی که در آگوست ۲۰۱۳ در مجله شخصیت و روانشناسی اجتماعی به چاپ رسید، از افراد خواسته شد تا چیزهایی مثل طبقه اجتماعی، ژنتیک و حتی IQ را درجه‌بندی کنند. در تحلیل نتایج، اینها بعنوان حس «ذات طبقه اجتماعی» تعریف شدند، این ایده که تفاوت‌های بین طبقات اجتماعی براساس هویت و ژنتیک است نه محیط.

ثروتمند‌ترین شرکت‌کننده‌ها کسانی بودند که عمیق‌ترین حس ذات طبقه اجتماعی را داشتند. افراد فقیر  معمولاً باور داشتند که طبقه اجتماعی ارتباطی با ژن‌ها ندارد - یعنی هرکسی می‌تواند پولدار یا فقیر باشد. از طرف دیگر افراد پولدار بیشتر باور داشتند که ثروت جزئی از ژنتیک و هویت افراد است، یعنی براساس شرایط و وضعیت فردی و رفتارهایشان پولدار شده‌اند. آنها همچنین باور داشتند که زندگی کم و بیش عادلانه است و آدمها آنچه شایسته‌شان است به دست می‌آورند.

۴. اخلاقیات
آیا وقتی می‌خواهید مالیات پرداخت کنید، رقم دقیقی از درآمدتان ارائه می‌کنید یا تصور می‌کنید اگر اعداد را کمی پایین‌تر بیاورید اشکالی ندارد؟ در یک تحقیق که در سال ۲۰۱۲ انجام گرفت، از افراد سوال شد  آیا ثروت و طبقه اجتماعی بالاتر می‌تواند احتمال بروز رفتارهای غیراخلاقی را در فرد بالا ببرد؟

از سبقت گرفتن غیرمجاز از اتومبیلی دیگر گرفته تا تقلب کردن در بازی یا برداشتن شکلات بیشتری که تعارف می‌شود، شرکت‌کننده‌های پولدارتر  کسانی بودند که احتمال قانون‌شکنی در آنها بیشتر بود، حتی وقتی محققان به آنها خاطرنشان کرده بودند که اگر شکلات بیشتری بردارند، شکلات کمتری برای بچه‌ها می‌ماند. محققان این تحقیق، پاول کی. پیف و همکاران، ذکر می‌کنند که کسانیکه تصور می‌کردند متعلق به طبقه اجتماعی بالاتری هستند، رفتارهای غیراخلاقی بیشتری از خود نشان دادند، به ویژه وقتی نشانی از ثروت معرفی شده باشد مثلاً زدن به یک عابر پیاده در یک اتومبیل لوکس.

این رفتار در این تحقیق "افراط در نفع شخصی" نام گرفت، ایده‌ای که می‌گوید کسانیکه ییشترین پول را دارند یا متعلق به طبقات بالاتر جامعه هستند، بیشتر به «این برای من چه سودی دارد» فکر می‌کنند. آنها همیشه به دنبال به دست آوردن نفع بیشتر هستند. این تحقیق نشان می‌دهد که این افراد رهبران کاری فوق‌العاده‌ای می‌شوند زیرا معمولاً بیشترین تلاش را برای بهره‌وری از یک قرارداد یا کار به کار می‌بندند.

۵. اعتیاد
اعتیادهای مختلفی به این علت شروع می‌شوند که فرد از یک نوع رفتار خاص یک واکنش مثبت می‌گیرد. چه حس خوبی باشد که از خرید کردن می‌گیرید یا ترسی  که از قمار کردن می‌آید. اینکه دوباره و دوباره برای گرفتن همان نتیجه به دنبال آن رفتار بروید، می‌تواند موجب بروز نوعی اعتیاد شود. به این «اعتیاد رفتاری یا فرآیندی» می‌گویند - رفتار وسواسی که با وابستگی به یک ماده‌مخدر انگیزش‌دهی نمی‌شود، بلکه با فرآیندی که به نتیجه‌ای مثبت منجر می‌شود.

پول درآوردن می‌تواند برای خیلی‌ها اعتیادزا باشد.  تیان دایتون، روانشناس بالینی هشدار می‌دهد که یک حساب پس‌انداز پر یا آن چک مبلغ بالا می‌تواند به تنها هدف یک انسان تبدیل شود. او هشدار می‌دهد، حس مثبتی که بعد از به دست آوردن پول ایجاد می‌شود می‌تواند ماده‌ای شیمیایی در مغز ایجاد کند که حس خوبی دارد. درمقابل، می‌تواند منجر به مشغولیت شدید به پول شود و در روابط بیرونی فرد اخلال ایجاد کند.

حرف آخر
مهم نیست که پولدار به دنیا آمده باشید یا در لاتاری برنده شده باشید، پول می‌تواند بر رفتار شما اثر بگذارد و بعضی از این تاثیرات می‌توانند ذاتاً منفی باشند. بااینحال با آگاهی از تله‌های اجتماعی پول، مثل فقدان محبت، تعارض بین طبقات اجتماعی، تنهایی و انحطاط اخلاقیات، می‌توانید از خودتان دربرابر بعضی تاثیرات منفی پولدار بودن محافظت کنید. متعهد شدن به بخشش و کارهای خیریه و بزرگ‌تر کردن دایره اجتماعی‌تان و داشتن دوستانی از طبقات مختلف جامعه و سطوح درآمد متفاوت می‌تواند به شما کمک کند با پولتان کاری مثبت انجام دهید.

بااینکه شواهد بسیاری نشان می‌دهد که پول آدمها را تغییر می‌دهد، اما ممکن است مقیاس شما متفاوت باشد. عوامل اجتماعی-اقتصادی متعددی از جمله سن، نژاد، سطح تحصیلات، محل و نگرش شخصی نسبت به پول می‌تواند نتایج این تحقیقات را منحرف کند. درست است که «پولدار» به شمار رفتن می‌تواند طرز فکر شما را تغییر دهد اما نمی‌تواند ژنتیک، هویت، تلاش یا تاریخچه خانوادگی‌تان را عوض کند. در آخر، ایدآل‌ها و ارزش‌های شما بسیار بیشتر از حساب بانکی‌تان معرف شماست.

منبع:مردمان

 


ویدیو مرتبط :
‫10 تا از فیلم های تاثیر گذار که میتواند زندگی هر زن را تغییر دهد Top 10 Farsi‬‎

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

تاثیر پول در خوشبختی !



 

 

تاثیر پول در خوشبختی

 

خوشبختی چیز عجیبی است، درست مثل یك معجزه، وقتی می‌آید گام هایش آنقدر آرام است كه شاید حتی صدای پایش را نشنوی اما وقتی نیست دردش را تا مغز استخوان حس می‌كنی. خوشبختی یك حس درونی است، هیچ‌كس غیر از خودمان نیز نمی‌تواند خوشبختمان كند، خوشبختی حاصل نوع نگاه ما به زندگی است، تعبیری متفاوت از بودن و برداشتی آزاد از زندگی.

 

برای خوشبخت بودن، خیلی چیزها باید دست به دست هم بدهند یعنی تكه‌های پازل زندگی باید با هم چفت شوند، بعضی‌ها هم می‌گویند باید كمی شانس بیاوری تا هندوانه دربسته زندگی ات خوش آب و رنگ از كار در بیاید. شاید هم یك اتفاق خوب لازم باشد؛ حادثه‌ای كه مسیر زندگی را به سمت خوشبختی بگرداند.

 

به دنیا آمدن در خانواده‌ای مهربان و اهل علم، متولد شدن با استعدادی خدادادی، پیشرفت در تحصیل و كار، پیش آمدن موقعیت‌های استثنایی برای رشد، انتخاب كردن همسری ایده‌آل، تشكیل خانواده‌ای بی‌حاشیه و... احساسی سرشار از خوشبختی به ما تزریق می‌كند كه شاید كمتر چیزی در این دنیا قادر به ساختنش باشد.

 

زندگی با آدم‌هایی كه ما را همان‌گونه كه‌هستیم دوست دارند و داشتن آدم‌هایی كه به خاطر خوبی‌هایشان دوستشان داریم، اوج خوشبختی است. داشتن زندگی بی دغدغه، سرشار از احساس مثبت و اعتماد و عشقی كه هر لحظه در مكان و زمان جاری است، نهایت سعادتمندی است. اینها را نمی‌شود با هیچ چیز دیگر دنیا عوض كرد اما بعضی وقت‌ها در زندگی چیزهایی پا پیش می‌گذارند و آنقدر اهمیت می‌یابند كه نداشته‌هایمان را بزرگ و داشته‌هایمان را بی‌ارزش می‌كنند.

 

اگر بگوییم یكی از گزینه‌های اصلی، پول است اشتباه نكرده‌ایم. حالا شاید انگشت شمار باشند كسانی كه پول را چرك كف دست می‌دانند، چون حتی سرسخت‌ترین آدم‌ها هم به اجبار آموخته‌اند كه پول می‌تواند حلال بسیاری از مشكلات باشد.

 

با پول می‌شود خیلی كارها را انجام داد اما هرگز نمی‌شود محبت را با آن خرید. اصلا پول و عشق از یك جنس نیستند تا با هم معامله شوند ولی با پول می‌شود كسی را كه دوستش داری خوشحال كنی یا گرهی از كارش باز كنی. پول خوشبختی هم نمی‌آورد اما اگر خوشبخت باشی پول به زندگی‌ات رنگ و لعابی بیشتر می‌دهد. پول سعادت نمی‌آورد همان‌طور كه فقر قطعا بدبختی نمی‌آورد اما پول می‌تواند اسباب سعادتمندتر بودن را فراهم كند.

 

مهم نوع نگاه ما به زندگی است، این‌كه از دنیا چه بخواهیم و دنبال چه باشیم، این‌كه خوشبختی را در ثروتمند بودن جستجو كنیم یا كاسه و كوزه بدبختی را بر سر فقر بشكنیم، پس باید انتخاب كرد.

 

 

شادی یعنی پول بعلاوه 60 چیز دیگر

 

این شعاری خسته‌كننده نیست، چون روان‌شناسان نیز تایید كرده‌اند كه فقط با پول نمی‌توان خوشبخت بود. آنها ثابت كرده‌اند كه عوامل زیادی در شادی نقش دارند و تاكنون 60 عامل اساسی را كشف كرده‌اند؛ عواملی مثل دوستی، احساس احترام، اعتماد به نفس، خدمت به دیگران، پایگاه اجتماعی مناسب و همسر دلخواه، هرچند به باور آنها پول هم در زمره این عوامل قرار دارد ولی هرگز رتبه‌ای بهتر از چهاردهم به دست نمی‌آورد.

 

روان‌شناسان می‌گویند، فقر و ناكامی افراد را افسرده و ناشاد می‌كند اما وقتی میزان درآمدشان بالا می‌رود، لزوما شادی و نشاطشان بیشتر نمی‌شود. این در حالی است كه تحقیقی جدید نشان داده كه پول می‌تواند به عنوان یك داروی ضدافسردگی عمل كند یعنی جلوی نگرانی، اندوه و استرس‌ها را بگیرد ولی این‌كه پول به طور دائم شادی‌آفرین باشد، چیزی است كه هرگز ثابت نشده است.

 

 

هر شادی‌ای قیمتی دارد

 

خوشبختی را در هیچ فروشگاهی نمی‌فروشند پس خودمان باید دست به كار تولیدش شویم اما اگر تا به‌حال فكر می‌كردیم كه لزوما پول ما را به سمت خوشبختی می‌برد، حالا می‌دانیم كه در اشتباه بوده‌ایم. شاید مرور نتایج یك تحقیق جدید در این رابطه نیز به ما كمك كند. چندی قبل دانیل كانمان، روان‌شناس دانشگاه پرینستون و برنده نوبل اقتصاد سال 2002 با اعلام نتایج تحقیقاتش نشان داد كه پول نمی‌تواند برای ما عشق بخرد اما اگر درآمد بالایی نداشته باشیم، می‌تواند ما را شاد كند.

 

وی روی هزار آمریكایی مطالعه كرد و به این نتیجه رسید كه میزان افزایش شادی با سطح درآمد افراد در خطی موازی قرار دارند، با این شرط كه فرد سالی 75 هزار دلار درآمد داشته باشد. كانمان در این پژوهش از افراد خواست تا هر روز میزان شادی خود را براساس تجربه احساسات مختلف مثل رضایت، ناراحتی، نگرانی و لذت تعیین كنند و پس از آن براساس میزان رضایت خود از زندگی، امتیازی از صفر تا 10 به خود بدهند.

 

او به نتایج جالب توجهی رسید و دریافت میزان رضایت از زندگی به صورت ثابتی با افزایش درآمد افزایش پیدا می‌كند، شادی نیز با افزایش درآمد بیشتر می‌شود اما به شرطی كه درآمد از سالی 75هزار دلار بیشتر یا كمتر نباشد. این در حالی است كه برای افرادی كه بیش از این مقدار درآمد دارند، میزان شاد بودن به عوامل دیگری بستگی دارد. كانمان سرانجام به نتیجه جالب دیگری نیز دست یافت و اعلام كرد كه بحران‌های عاطفی ناشی از تجربیات منفی مثل طلاق یا ابتلا به بیماری در كنار فقر تشدید می‌شود. یعنی شاید پول نتواند شادی را برای فرد به ارمغان بیاورد اما بی‌پولی به‌طور قطع با دردها و بحران‌های عاطفی در ارتباط است.

 

 

خوشبختی در كاسه سرمان است

 

آنهایی كه می‌گویند با پول می‌شود تا حدی خوشحال بود، بیراه نمی‌گویند چون وقتی ثروت می‌تواند گرهی از كار ما باز كند، معلوم است كه خوشحالی به دنبالش می‌آید. البته پول داشتن همه چیز نیست، چون اصولا هیچ چیز مطلقی در دنیا وجود ندارد ولی آنچه از همه مهم‌تر است، این است كه بدانیم خوشبختی جایی نیست جز در كاسه سر ما.

 

دكتر غلامرضا علیزاده، جامعه‌شناس و مدرس دانشگاه می‌گوید: آخرین مطالعاتی كه در ایران انجام شده، نشان می‌دهد مردم روستایی احساس خوشبختی بیشتری نسبت به جمعیت شهرها دارند؛ این در حالی است كه مردم شهرها و روستاها از نظر سطح درآمد و امكانات زندگی تفاوت زیادی با هم دارند. به باور وی، این مساله نشان می‌دهد كه داشتن پول، شرط لازم برای خوشبختی است ولی شرط كافی به حساب نمی‌آید.

 

وی به «جام‌جم» می‌گوید: خوشبختی باید درون كاسه سر ما باشد اما گاهی وقت‌ها احساس می‌كنیم كه با فراهم كردن پول و امكانات زندگی به خوشبختی می‌رسیم؛ در حالی كه خانه‌های بسیاری از ما امروز به محل تجمع اسباب و اثاثیه‌ای تبدیل شده كه روزی فكر می‌كردیم باعث خوشحالی‌مان خواهند شد ولی حالا احساس خفگی و دلتنگی را در ما تشدید می‌كنند.

 

 

پولدارها خوشبختند؟

 

نگاه كردن از دور به خانواده‌ای كه از پشت شیشه‌های بالا كشیده ماشینی آخرین مدل، خوشحال به نظر می‌رسند خیلی از بیننده‌ها را به آه كشیدن می‌دارد. وقتی پس از كلی روی پا ایستادن كنار خیابان حتی یك تاكسی قراضه هم برای رسیدن به مقصد گیرت نیامده و در آن لحظه هم همان ماشین آخرین مدل و سرنشینانش با سرعت بالایشان گرد و خاك را به چشم و گلویت می‌فرستند، دیگر ایمان می‌آوری كه پول اگر نگهداری‌اش هم دردسر داشته باشد، لااقل این مزیت را دارد كه دغدغه رفت و آمد را نداشته باشی.

 

گذشتن از كنار مغازه‌های لوكس با ویترین‌هایی كه اجناس بسیار گران را به نمایش گذاشته‌اند ولی تو با دیدن قیمت‌ها كمی سبك و سنگین می‌كنی و می‌بینی كه با حقوق یك ماهت شاید فقط بتوانی چند جنس كوچك تزئینی را بخری، دوباره ممكن است بغضت را بتركاند و آه حسرت را از گلویت بیرون بریزد.

 

دیدن آنهایی كه به خاطر داشتن پول مدام رخت سفر به تن دارند یا با آدم‌هایی خاص رفت وآمد می‌كنند یا به خاطر احترامی كه میان مردم دارند، كارهایشان سریع‌تر از بقیه راه می‌افتد هم می‌تواند احساساتی مشابه ایجاد كند. وقتی ما به خاطر دیدن داشته‌های دیگران و مقایسه آن با نداشته‌های خودمان بغض می‌كنیم و افسوس می‌خوریم، اولین حسی كه دچارش می‌شویم، حس بدبختی است. البته شاید این حس كمی طبیعی باشد، چون به هر حال همه آدم‌ها با نسبت متفاوت ، زندگی در رفاه را دوست دارند. این نكته هم بسیار مهم است كه برخلاف باور بعضی‌ها فقر و نداری نه تنها موجب فخر نیست اگر در كنار عوامل ناخوشایند دیگر قرار بگیرد، معنایی جز تشدید بدبختی ندارد.

 

اما تجربه ناخوشایند زندگی آدم‌هایی كه در زندگی جز پول هیچ چیز دیگری ندارند و برخلاف نظر مردم خوشبخت نیستند، آدم را به فكر فرو می‌برد. چندی قبل آماری منتشر شد كه نشان می‌داد 68 درصد ازدواج‌های انجام شده در یكی از تالارهای مشهور تهران منجر به طلاق شده است، یعنی از 100 زوجی كه جشن ازدواجشان را در این تالار برگزار كرده‌اند، 68 موردشان كارشان به طلاق كشیده است. این در حالی است كه عمر زندگی مشترك این عده به یك‌سال نیز نرسیده است، به طوری كه وقتی مدیر تالار قصد داشته از كسانی كه در یك سال گذشته مراسم خود را در این تالار برگزار كرده‌اند برای برگزاری جشن سالگرد ازدواجشان دعوت كند، 68 درصدشان اعلام كرده‌اند كه ازدواجشان به طلاق انجامیده است.

 

این در شرایطی است كه گفته می‌شود در برخی ازدواج‌های این تالار، میزان مهریه تعیین شده سكه بهار آزادی به ارتفاع قله‌های هیمالیا (8000 متر) و دماوند (نزدیك به 6000 متر) تعیین شده و در یكی از این جشن‌های عروسی ارزش تقریبی خودروهای میهمانان حاضر در تالار، نزدیك به 20 میلیارد تومان برآورد شده است.

 

این آمارها حد اعلای ثروت را نشان می‌دهند و ثابت می‌كنند كه فقط با پول و امكانات نمی‌توان به خوشبختی رسید. شاید اگر این زوج‌های جوان تا این حد ثروتمند نبودند و برخی كاستی‌ها در زندگی‌شان آنها را به حركت دو نفری وامی‌داشت، آن وقت شوق به دست آوردن چیزهایی كه تاكنون نداشته‌اند، آنها را در كنار هم نگه می‌داشت.

 

شاید اگر این عروس و داماد‌ها بجز فكر كردن به شركت در مسابقه تجملات، در اخلاق و روحیات یكدیگر دقیق می‌شدند و كسی را انتخاب می‌كردند كه‌ غیر از پول، محسنات دیگری نیز داشت، آن‌وقت راحت‌تر با هم كنار می‌آمدند و به خاطر خوبی‌های یكدیگر به تعهدی كه داده‌اند، پایبند می‌ماندند.

 

 

خوشبختی را تمرین كنیم

 

پس اگر پول فقط شرط لازم خوشبختی است و برای شاد بودن به تنهایی كفایت نمی‌كند، باید دنبال چیزهایی بود تا به ما یاد بدهند برای خوشبخت بودن باید دست به تكرار و تمرین زد. البته كسی در زندگی به خوشبختی می‌رسد كه خودش دنبال آن باشد، چون كسی كه فكرش گرد داشتن زندگی خوب نمی‌گردد، هیچ‌وقت به خوشبختی نمی‌رسد؛ چون هرگز شاد بودن و شاد كردن دیگران، گمشده‌اش نبوده‌اند.

 

ولی ساختن زندگی‌ای كه خروجی‌اش چیزی جز احساس لذت و خوشبختی نیست، واقعا زیباست. چنین خانواده‌هایی نیز ویژگی‌هایی دارند كه می‌توان با شاخص قرار دادن این ویژگی‌ها فهمید كه آدم‌های اطراف ما و حتی خودمان تا چه حد خوشبخت هستیم.

 

علم روان‌شناسی می‌گوید، یكی از مهم‌ترین مشخصه‌های خانواده خوشبخت، خوش‌اخلاقی، خوش‌خلقی و خوش‌رفتاری در میان اعضای آن است؛ یعنی آدم‌هایی كه در بدترین شرایط هم می‌توانند عصبانیت خود را كنترل كنند و اگر عصبانی شدند پا را از مرز احترام فراتر نگذارند. همكاری، همفكری و هماهنگی نیز رمز بقای خانواده خوشبخت است، بویژه آن‌كه هنگام بروز مشكلات این هماهنگی بیشتر و با صبر و حوصله برطرف شود.

 

در میان اعضای خانواده خوشبخت الفاظ خودخواهانه نیز رد و بدل نمی‌شود، چرا كه اعضا به گفتگو و مشورت منطقی معتقدند و در قبال یكدیگر احساس مسوولیت می‌كنند. خانواده خوشبخت با هدف و برنامه‌ریزی پیش می‌رود، در حالی كه اعضای آن به هم اعتماد دارند و از اعتماد هم سوءاستفاده نمی‌كنند.

 

آدم‌های خوشبخت همیشه همراه یكدیگرند و هرگز در مهمانی‌ها و كارهای مربوط به خانه تنها ظاهر نمی‌شوند، چون اعتقاد دارند كه همدلی و همفكری شرط بقای خانواده است. آنها مرتب از اوضاع نیز شكایت نمی‌كنند و دیگران را نیز مقصر موفق نبودنشان نمی‌دانند، بلكه می‌كوشند برای آینده‌ای بهتر طرحی نو بریزند.

 

اعضای یك خانواده خوشبخت به سلامت جسم و روان یكدیگر نیز اهمیت می‌دهند و اگر مشكلی پیش آمد، در كنار هم می‌مانند. آنها چیزی را از یكدیگر پنهان نمی‌كنند و دیكتاتوری، زور و قدرت‌طلبی بر خانواده‌شان غلبه ندارد. زن و شوهر در چنین خانواده‌ای به خاطر همدیگر زندگی می‌كنند، یعنی اول خود و بعد دیگران، در حالی كه زندگی آنها به خاطر فرزند، ترس از طلاق، حرف مردم، مهریه و... نیز ادامه پیدا نمی‌كند. چنین زوج‌هایی خود را رفیق هم می‌دانند نه رقیب هم، برای همین همیشه در كنار هم قرار می‌گیرند.

 

آدم‌هایی كه عضوی از یك خانواده خوشبخت هستند، می‌دانند كه خوشبخت كسی است كه صبح با لبخند برمی‌خیزد و با لبخند سر بر بالین می‌گذارد و مرتب پیش خود این جمله را مرور می‌كند كه ما در زندگی به آن چیزی می‌رسیم كه همیشه به آن فكر می‌كنیم و آن چیزی را به دست می‌آوریم كه همواره طلب كرده‌ایم.

منبع:تکناز