سلامت
2 دقیقه پیش | نشانه ها و عوارض کمبود ویتامینها در بدنویتامینها نقش مهمی را در بدن انسان ایفا میکنند. بهنحویکه کمبود ویتامین (حتی یکی از آنها) میتواند برای هر فردی مشکلات اساسی را به وجود آورد. گجت نیوز - معین ... |
2 دقیقه پیش | چرا پشه ها بعضی ها را بیشتر نیش میزنند؟فصل گرما و گزیده شدن توسط پشه ها فرا رسیده، دوست دارید بدانید پشه ها بیشتر چه کسانی را دوست دارند؟ بیشتر کجاها می پلکند؟ و از چه مواد دفع کننده ای نفرت دارند؟ وب سایت ... |
وقتی کودک روی اعصاب است چه واکنشی باید نشان داد؟
مادری تعریف می کرد: «اِلا، دختربچه سه ساله ام یک شب که به رختخواب رفت، به من زل زد و از ته دل اعلام کرد: "من یه مامان جدید میخوام."هنوز چهار سال نشده است که به حرفه مادری اشتغال دارم و اکنون از این حرفه کنار گذاشته شده ام. بدتر از همه، الا دائماً و هر وقت که در فروشگاه برایش چیزی نمی خرم، این جمله اش را تکرار می کند. بعضی روزها نمی توانستم جوابش را ندهم و نگویم: «خوب من هم بچه جدیدی می خواهم!»
اینکه بچه از لحاظ گفتاری مهارت راه رفتن روی اعصابتان را به دست می آورد، جزو رشد زبانی و رفتاری او محسوب می شود. باید به او یاد بدهید که مؤدب باشد و اجازه بیان منظورش را به او بدهید. نباید به او حرف هایی همچون "تو سه ساله ت است" بزنید. باید بدانید که در جواب حرف هایی مثل حرف های زیر، پاسخ مناسب پیدا کنید و گاهی اصلاً جواب ندهید:
6 حرف کودکان که ما را آزار می دهد
1. "ماله منه!"
سارا از ایالت آیووا می گوید: «پسر سه ساله ام، ادیسون، هرچه برادر 18 ماهه اش، وستون، دارد می خواهد، حتی اگر چیزی باشد که در جعبه اسباب بازی ها خاک گرفته باشد. چیزی که همیشه مرا عصبانی و دیوانه می کند، این است که این چیز همیشه اسباب بازی کوچکی مانند دندانگیر است. به او می گویم: "خب حالا می خواهی چه کار کنی؟ فقط می خواستی آن را از برادرت بگیری؟" حالا که وستون کمی راه افتاده و چند کلمه حرف می زند، در خانه راه می افتد و می گوید: "ماله منه، ماله منه..." من هم به ادیسون جواب می دهم که "خوب پس دیگر نمی توانی روی مبل پیش من بنشینی".»
روش بهتر: با آنکه جواب بچه را دادن و او را مغلوب کردن بسیار وسوسه انگیز است، ولی نشان دادن اشتباهشان به آنها موجب سردرگمی و گیجی آنها می شود.
آقای ری لوی که یک فرزند دارد می گوید: «نادیده گرفتن رفتار او بهترین گزینه است، ولی من خودم به عنوان یک روانشناس بالینی نمی توانم این کار را بکنم. باید چیزی بگویم که از آن مطمئن باشم. باید جمله ای کوتاه به او بگویید که دیگر حرفی نداشته باشد. مثلاً بگویید متأسفم. نمی شود. بدین ترتیب چیز غلطی نگفته اید.»
2. "عادلانه نیست."
خانمی از می سی سی پی که سعی داشت نگذارد پسر 4 ساله اش یک قسمت دیگر از سریال مورد علاقه اش را ببیند، همیشه وقت خواب با پسرش این مسئله را داشت که پسرش، ویلیام، می گفت: "این عادلانه نیست". بعد دست به سینه می گذاشت و در هال قدم می زد و دوباره می آمد و می گفت: "مامان، این عادلانه نیست". مادرش هم در جواب می گفت: "ببین پسرجان، یا همین الان تلویزیون را خاموش می کنی یا تا یک هفته اجازه نداری تلویزیون تماشا کنی".
روش بهتر: شب هایی که این خانم کمی صبورتر است از مثال ملموس تری برای بچه استفاده می کند و توضیح می دهد که چرا همیشه همه چیز به خواسته او نخواهد بود. او به پسرش می گوید: "بابا دوست ندارد همیشه در مدرسه باشد، ولی الان مجبور است". ترجمه این جمله اینست: "حتی بزرگترها هم هر آنچه می خواهند بدست نمی آورند". این روش معمولاً جواب می دهد.
3. "تو رئیس من نیستی."
الئونور پیترسن سه ساله از سنت لوئیس می خواهد همه کارها را خودش انجام دهد. وقتی مادرش عجله دارد و او را سوار ماشین می کند و کمربندش را می بندد، الئونور می گوید: «تو رئیس من نیستی.» ایمی، مادرش، زبانش را گاز می گیرد که جواب ندهد: «مطمئنی؟»
روش بهتر: به عنوان مادر نباید درگیر کلمات شوید، بلکه باید احساسات پشت این حرف را درک کنید. باید از خودتان بپرسید: "چرا فرزندم این حرف را می زند؟ چه می خواهد بگوید؟ چطور می توانم کمکش کنم که حرفش را درست تر بیان کند؟" او فهمید که دخترش دوست دارد انتخاب داشته باشد. بنابراین به او یاد داد که بجای جمله قبلی بگوید: "دوست دارم انتخاب داشته باشم".
4. "همین الان میخوامش!"
خانمی تعریف می کرد: «وقتی داشتم شام درست می کردم، دخترم آمد و بیسکویت خواست. وقتی گفتم که برای دسر برایش بیسکویت می آورم، شروع به گریه زاری کرد و گفت: "من الان بیسکویت میخوام!" هیچکدام از تلاش هایم برای قانع کردن او موفق نبود. او دائماً اصرار می کرد. برای آنکه "الان میخوام" هایش پایان یابد، تسلیم شدم و به او بیسکویت دادم».
روش بهتر: آقای پل کولمن، پدر سه فرزند می گوید: «من معمولاً روی حرفم می ایستم و معتقدم که وقتی یک بار تسلیم گریه و زاری و نق های بچه شوید، چندین سال نوری عقب می مانید. اگر یک بار یا دوبار خواسته او را انجام دهید، دیگر باید همیشه این کار را بکنید. ولی اگر چند بار او را نادیده بگیرید، دیگر ذهن او منحرف می شود و تکرار نمی کند. حداقلش این است که در آینده روی اعصاب کسی نخواهد بود».
5. "تو هیچ وقت اجازه نمیدی کاری انجام بدم."
کارل ماری، ده ساله، همیشه ناله می کند که مادرش اجازه نمی دهد کاری بکند. مادرش، کارلا، هم جواب می دهد: «می دونی چیه؟ راست میگی. می ذارم تنهایی واسه خودت زندگی کنی. ولی برای اجاره خونه 800 دلار، برای غذا 200 دلار و ... ازت می گیرم.»
روش بهتر: شاید سخنرانی کردن برای بچه او را ساکت کند، ولی مشکل را حل نمی کند. مشکل را با این جواب حل کنید: "چیزی شده؟ چون فکر می کنم از اینکه اجازه ندادم هر کاری دلت میخواد بکنی ناراحتی؟ تو تقریباً اجازه داشتی هر کاری دلت می خواد بکنی." بدین ترتیب راه مکالمه باز می شود.
6. "دوستت ندارم."
قطعاً هر مادری که بچه را از انجام کار محبوبش بازمی دارد، این جمله را شنیده است. مادری می گفت: «وقتی از فرزندم خواستم که کتاب داستانش را زمین بگذارد و اتاقش را مرتب کند، به من گفت: "ازت متنفرم!"» این مادر می گوید: «به او گفتم می تواند امشب در رختخوابش بخوابد چون فردا می خواهم برایش مادر جدیدی پیدا کنم که برود با او زندگی کند، ولی بدون اسباب بازی هایش!»
روش بهتر: کارشناسان متفق القول هستند که نباید این موضوع را شخصی کرد. بچه ها وقتی ناامید یا عصبانی می شوند از این حرف ها می زنند. این بدان معنا نیست که شما والدین بدی هستید. البته تحمل اینکه آنها به مهارت های مادری شما بی احترامی کنند آسان نیست، ولی درست نیست که حرفی بزنید که فرزندتان فکر کند از اینکه از دستش خلاص شوید خوشحال می شوید یا اینکه شما هم از او متنفر هستید. چون بچه های زیر 9 سال تفکر لفظی دارند و روانشناسی معکوس این مسئله را درک نمی کنند و با این جواب ممکن است اعتماد آنها را کاهش دهید.
برای آنکه آرام بمانید، سعی کنید دلیل واقعی حرف آنها را بفهمید: برای شان هروک 7 ساله از ویسکانسین، دلیل واقعی، عصبانیت و خستگی بود. در راه برگشت از تمرین فوتبال، وقتی مادرش قبول نکرد برایش همبرگر بخرد، به او گفت: "دوستت ندارم! تو دوست من نیستی!" وقتی به خانه رسیدند همه چیز فراموش شده بود.
مادرش فهمید که منظور پسرش از "دوستت ندارم" این بود که خیلی خسته است و این موضوع به این مادر کمک کرد که ناراحت نشود. اگر ناراحت شدید سریعاً جواب ندهید، صبر کنید تا آرامتر شوید، بعد برای مثال بگویید: "وقتی به من می گویی از من متنفری، به احساساتم صدمه می زنی". معمولاً وقتی بچه آرام می شود، پشیمان می گردد.
او می گوید که درخواست های مادر جدید اخیراً از بین رفته اند. وقتی شب ها به اتاقش نمی رود که شب بخیر بگوید، فرزندش به او می گوید: «تو به احساسات من لطمه می زنی.»
گاهی اوقات بهتر است که به بچه ها بگوییم: "ببخشید، متأسفم".
منبع:برترین ها
ویدیو مرتبط :
لایک کن اعصاب ندارم+یه چیز اعصاب خوردکن
خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :
شکم کودک گرسنه اعصاب ندارد!
بعضی وقتها مغز كودك گرسنه است، نه شكمش! «گرسنگی عصبی» بیشتر باعث پرخوری و چاقی كودكان میشود تا گرسنگی واقعی اما از كجا بفهمیم كدام گرسنگی واقعی است و كدام عصبی؟
اگر بخواهید هوشمندانهتر به تغذیه فرزندتان برسید، تنها راه دقت كردن بیشتر در غذاهایی كه برای او انتخاب میكنید نیست بلكه باید توجهتان را به یك نكته دیگر هم معطوف كنید و آن اینكه او چه وقت واقعا گرسنه است.بد نیست بدانید در بسیاری از موارد افراد و از جمله كودكان، به این دلیل غذا میخورند كه از نظر روحی احساس نیاز به غذا میكنند و حقیقتا از نظر جسمی گرسنه نیستند. گرسنگی فیزیكی زمانی است كه بدن از نظر جسمی گرسنه است و نیاز به انرژی دارد. درحالیكه گرسنگی عصبی یا احساسی، زمانی است كه كودك بهدلیل احساس بیحوصلگی یا تنهایی دلش میخواهد چیزی بخورد و به این ترتیب این احساسات را از بین ببرد. گرسنگی عصبی یا احساسی باعث پرخوری و چاقی میشود.
مغز میتواند فهمیدن اینكه بدن واقعا نیازمند چه چیزی است را برای ما دشوار كند. زمانی كه كودك احساس ناراحتی میكند، بیحوصله است، استرس دارد یا هیجانزده است، ممكن است تلاش كند تا این احساسات را با غذا خوردن اصلاح كند. این كار باعث پرخوری كودكان میشود و بهعلاوه، كمكی هم به برطرف شدن این احساسات و بهویژه استرس یا بیحوصلگی نمیكند. بنابراین قبل از اینكه اجازه بدهید فرزندتان به خوردن روی بیاورد، باید از او بخواهید چند لحظه فكر كند. از او بخواهید تا به این سوالها در ذهن خود پاسخ دهد: «آیا واقعا گرسنه هستم؟ آیا شكمم خالی است؟ یا فقط دلم میخواهد چیزی بخورم؟» البته تشخیص گرسنگی عصبی از گرسنگی واقعی كار آسانی نیست و یاد دادن آن به كودكان نیز نمیتواند ساده باشد ولی با كمی تمرین شما میتوانید علائم گرسنگی عصبی را آموخته و به كودكتان نیز راه شناخت آن را یاد بدهید.
گرسنگی فیزیكی روندی است كه به مرور زمان شكل میگیرد و ناگهانی اتفاق نمیافتد. هر چه كودك از زمان غذا خوردن فاصله میگیرد، بیشتر گرسنه میشود و بدن او بهطور طبیعی احساس نیاز به انرژی میكند. مثلا شما شاهد آن بودهاید كه نیم ساعت قبل پسر 6 سالهتان یكبار گفته كه گرسنه است. یك ربع قبل نیز یكبار دیگر این حرف را تكرار كرده و حالا پیش شما میآید و میگوید كه خیلی گرسنه است و حتما باید چیزی بخورد. البته گرسنگی فیزیكی ممكن است با علامتهای دیگری هم همراه باشد و بعضی از بچهها به جای ابراز گرسنگی ممكن است این علامتها را به شما بگویند:
- خستگی
- قار و قور كردن شكم
- احساس فقدان تمركز
- سردرد
- بدخلقی
بهترین راه برای كمك به شناخت گرسنگی عصبی توسط خود كودك آن است كه به كودكتان بگویید از خودش این سوال را بپرسد كه آیا غذا خوردن بهتر مشكلش را حل میكند یا بغل كردن مامان؟ غذا خوردن یا یك چرت كوتاه؟ حتی شاید هم یك لیوان آب؟ به این دلیل كه در بسیاری از موارد مغز ما تشنگی را با گرسنگی اشتباه میگیرد و همین باعث میشود تا به جای نوشیدن آب به خوردن روی بیاوریم. اگر جواب هر یك از این سوالات مثبت باشد، كودك باید به جای اینكه مستقیم سر یخچال رفته و چیزی بخورد، دوباره در مورد غذا خوردن فكر كند.
برای اینكه كودكتان بتواند تشنگی را از گرسنگی تفكیك كند باید كاری كنید تا مغز او نسبت به تشنگی حساس شود. حساسیت مغز نسبت به تشنگی با نخوردن آب كم میشود و با خوردن آب افزایش پیدا میكند. اگر كودك شما عادت كند روزانه بهطور منظم آب بنوشد، مغز او هم با این روند تطابق پیدا كرده و نسبت به تشنگی حساس میشود. در صورتی كه این اتفاق نیفتد، مغز كودك گرسنگی را با تشنگی اشتباه گرفته و در مواقع تشنگی هم به كودك دستور میدهد تا به جای نوشیدن آب، چیزی بخورد. اگر فرزند شما عادت كند كه دهان خود را همیشه و بهویژه در این روزهای گرم تابستان، مرطوب نگه دارد، قادر خواهد بود تا در مواقع تشنگی، به درستی نیاز بدنش را شناخته و با نوشیدن آب آن را برطرف كند. فایده دیگر این اتفاق آن است كه نوشیدن آب به لاغری و حفظ وزن مناسب او كمك میكند.
بر خلاف گرسنگی فیزیكی، گرسنگی احساسی یا عصبی، به صوت ناگهانی بروز میكند. البته گرسنگی عصبی علامتهای دیگری هم دارد مثلا:
- كودك بهانه یك غذای خاص را میگیرد، مثلا فقط میگوید كه شكلات میخواهد.
- وقتی غذای مورد علاقهاش را به او میدهید، بیشاز مواقع عادی میخورد چون مغز او نمیتواند درست فرمان دهد كه چه زمانی از خوردن دست بكشد.
- بعد از خوردن غذا كودك احساس بهتری ندارد و همچنان بدخلقی یا بهانهگیری میكند.
اگر متوجه شدید كه كودك شما عادت دارد در مواقع خستگی یا استرس و هیجان غذا بخورد، باید به او كمك كنید تا این عادت را از بین ببرد.
در قدم اول باید بدانید كه كودك شما به چه چیزهای دیگری غیر از غذا خوردن علاقه نشان میدهد، مثلا ممكن است فرزندتان به یك بازی خاص یا برنامه تلویزیونی مشخصی علاقهمند باشد. سپس سعی كنید در مواقعی كه به دلیل گرسنگی عصبی سر یخچال میرود یا بهانه غذای خاصی را میگیرد، او را به كارهای دیگر سرگرم و تشویق كنید.
اگر كودك بیحوصله است، میتوانید برای فرزندتان كتاب بخوانید یا او را برای قدم زدن یا بازی بیرون ببرید، اگر احساس اضطراب میكند، با او صحبت كرده و سعی كنید مشكل را به كمك یكدیگر پیدا و حل كنید و اگر فرزندتان احساس تنهایی میكند اجازه بدهید تا به یك دوست یا همكلاسی تلفن بزند یا او را به خانه دعوت كند. البته یادتان باشد همه این كارهها فقط برای آن نیست كه شما كودك را از خوردن بازدارید تا سلامت جسمی او را تضمین كرده باشید بلكه برخورد مناسب شما با انواع احساسهای كودك به او میآموزد تا احساسات خود را به درستی تشخیص داده و با روشهای درست و منطقی آنها را كنترل كند.