سلامت
2 دقیقه پیش | نشانه ها و عوارض کمبود ویتامینها در بدنویتامینها نقش مهمی را در بدن انسان ایفا میکنند. بهنحویکه کمبود ویتامین (حتی یکی از آنها) میتواند برای هر فردی مشکلات اساسی را به وجود آورد. گجت نیوز - معین ... |
2 دقیقه پیش | چرا پشه ها بعضی ها را بیشتر نیش میزنند؟فصل گرما و گزیده شدن توسط پشه ها فرا رسیده، دوست دارید بدانید پشه ها بیشتر چه کسانی را دوست دارند؟ بیشتر کجاها می پلکند؟ و از چه مواد دفع کننده ای نفرت دارند؟ وب سایت ... |
وابستگی ,آفت عشق
دوست عزیزم تو بیشتر به چه یا کی وابسته ای؟به پدر؟ مادر؟ همسر؟ فرزند؟ یا شغل ، مدرک ، موقعیت و ثروت؟ یا به سلامتی ات؟ تفکراتت؟ احساساتت؟ یا اعتقاداتت؟ فرقی نمی کنه ، وابستگی یعنی اینکه خودت را به شیئی غیر از اصل خودت ، چنان ببندی که آزادیَت را بگیرد.
انسان نامحدود و البته آزاد آفریده شده است . و همه هستی مسخّر و در اختیار اوست. هیچ چیزی ارزش آن را ندارد تا انسانی را به خود ببندد و وابسته و زندانی خود کند. و همه هستی رشد و ارتقاءاشان در اینست که در خدمت آدمی باشند نه بر عکس. اشرف مخلوقات و سرور کائنات یعنی این.
حالا وقتی خودت را وابسته به موقعیت یا فردی می کنی ، در واقع خود را از موقعیت برتر و آزادی که داری به جایگاه پَست و محدودی تنزّل داده و گره می زنی. خود را شکننده می کنی. افراد و اشیاء دیگر زوال پذیر و رفتنی اند. شغل ، مدرک ، ثروت ، سلامتی ، احساس و ... ، همه تغییر پذیر و از بین رفتنی اند. و هرکس به آنها وابسته باشد نیز رنج فرسودگی ، تنهایی، جدایی و پست شدن را ناچاراً ، همواره با خود دارد.
و اما عشق
عشق فراتر از هر گونه وابستگی هاست. اگر تو به یک نفر وابسته شدی و بدون او می میری ، نام آن را عشق مگذار. مثل نوزادی که به شیر مادر وابسته است ، اگر شیر مادر نباشد کودک می میرد، چون وابسته است. عشق وابستگی نیست که با نبود معشوق ، فرد مردنی شود. اصلاً معشوقی که اکنون باشد و فردا نباشد ، چگونه می تواند عشق ایجاد کند، صرفاً یک نوع وابستگی می آورد. و صد البته هنگام از بین رفتن هم تاثر و اندوه.
آری عشق همیشه رو به تزاید است. عشق آزاد و رهاست و پیرو آن عاشق و معشوق هم چنین اند. عشق ، عاشق را هر روز فربه تر می کند. شادتر می کند. حرکت عشق فقط رو به جلوست. غم و شادی در عشق واقعی ، مساوی و لذت بخش است. معشوق شکستنی نیست، مردنی نیست، پژمردنی نیست ، بی وفا نیست. لذا عاشق هم به همین صورت پایدار ، قوی و رو به رشد است. و بیت زیر نیز توصیف چنین عشقی است.
مرده بدم زنده شدم گریه بدم خنده شدم دولت عشق آمد و من دولت پاینده شدم
وابستگی ، انسان را از بی نهایت هستی ، به محدوده ای گره می زند، به مانند چشمی که از این همه رنگ ، فقط رنگ سیاه و سفید را ببیند. مانند این همه اندام آدمی که به هنگام سرطان ، صرفاً یکنوع از سلولهایش شروع به رشد و توده شدن، می نماید. کسی که معتاد به مواد مخدر می شود ، از بی نهایت لذتی که می تواند از تمام اعضاء و جوارح خود ببرد ، صرفاً به یک لذت بسنده می کند. کسی که به یک فرد وابسته می شود ، از تمامی انسانها ، و بی نهایت هستی، فقط یکی را به عنوان مجرای تنفس خود بر می گزیند. کسی که خود را به شغل ، ثروت ، ... ، وابسته می کند، از تمام جنبه های آدمی ، و موفقیت های گوناگون خود چشم پوشی می کند.
عشق را از هر کجا شروع کنید به زودی متوجه می شوید بسیار سیار و روان است. و همه آفرینش را در خود جای می دهد. وقتی عشق چنین عظیم و بزرگ است ، پس در انحصار شئی یا شخصی نیست، که آن را از ما بگیرد و ما را تنها بگذارد. همه هستی در وجود ماست ، پس، از دست دادن هیچ چیز ، موجب کاستی در این بی نهایت عشق ما ، نمی شود.
منبع:tafrihi.com
ویدیو مرتبط :
وابستگی مرغ عشق
خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :
با عشق زندگی کنیم یا وابستگی؟
عشق، عادت، وابستگی، دلبستگی... آنهایی که تجربه یک رابطه عاطفی را دارند می دانند که این چهار فاز در یک رابطه اتفاق می افتد. اما کدام یک از رابطه ها دوام بیشتری دارند؟ برای آنکه رضایت از زندگی مشترک داشته باشیم باید دلبسته همسر و زندگی باشیم یا وابسته؟
روانشناسان می گویند باید در زندگی مشترک دلبسته بود تا وابسته. در وابستگی، زن یا شوهر یا هر دوی آنها چنان مجذوب یکدیگر میشوند که احساس میکنند بدون هم نابود میشوند. چنین همسرانی بهتنهایی قدرتی در تصمیمگیریهای روزمرهشان ندارند و همواره این ترس و اضطراب را دارند که در نبود هم چگونه به فردیت برسند.
آنان به راحتی نمیتوانند احساساتشان را بیان کنند و دلیل مخالفتشان را به همسر بگویند و در واقع تبدیل به فردی بلهگو میشوند و همیشه برای تصمیمگیری، نیاز به کسی دارند تا اطمینان دهد کارشان درست است و در نتیجه هیچگاه نمیتوانند به آنچه لیاقتشان است و به آنچه میخواهند، برسند و همواره از این وضع ناراضیاند.
واقع در دلبستگی یا همان عشق سالم ما فردیت و هویت طرف مقابل را تهدید نمیکنیم و فردیت خودمان هم تهدید نمیشود و زن و شوهر در کنار هم با موفقیت و تفاهم پیش میروند و از شرایط موجود راضیاند
وابستگی میتواند به هرعامل دیگری غیر از همسر همچون اینترنت، موبایل، کار، پول، منصب، موادمخدر و حتی دوستان نیز باشد که در صورت از دست دادن آنها آرامش، هویت، استقلال و سلامت جسم و روان فرد گرفته میشود.
ولی در دلبستگی یا پیوستگی، همسران خود را با آنچه هست هماهنگ کرده و به آن عشق میورزند و با حفظ فردیت خود احساس وحدت و یگانگی میکنند و در این صورت از وجود هم لذت میبرند و همواره شاد و خشنودند و اگر در این شیوه ارتباطی مشکل یا سختی و خللی هم ایجاد شود باز هم احساس رضایت میکنند و میتوانند حال خوبشان را حفظ کنند و اعتماد به نفس داشته باشند.
در واقع در دلبستگی یا همان عشق سالم ما فردیت و هویت طرف مقابل را تهدید نمیکنیم و فردیت خودمان هم تهدید نمیشود و زن و شوهر در کنار هم با موفقیت و تفاهم پیش میروند و از شرایط موجود راضیاند. اما متاسفانه ما آدمها همیشه از یک طرف بام میافتیم و کمتر به اعتدال میرسیم.
برخی از ما مثل گیاه عشقه در ساقه دیگری میپیچیم و از آن تغذیه میکنیم و هیچ باکی نداریم که همینطور به زندگی انگلی خود ادامه دهیم. اما در مقابل برخی دیگر از ما با وسواس مراقب هستیم که به کسی وابسته نشویم در نتیجه هیچگاه با کسی دوست صمیمی نمیشویم یا اگر حس کنیم کسی دارد پا را از مرزهایی که ما برای خود تعیین کردهایم فراتر میگذارد و به ما نزدیک میشود سریع پا پس میکشیم.
بعضی حتی تن به ازدواج نمیدهند که مبادا به همسر خود وابسته شوند. یا اگر ازدواج کردند مرتب به همسر خود گوشزد میکنند مراقب باش به من وابسته نشوی و باید آگاه بود که این افراط و تفریطها به صمیمیت و دوست داشتن ربطی ندارد و موجب رضایتمندی از زناشویی نمیشود.
منبع: جام جم/تبیان