سلامت


2 دقیقه پیش

نشانه ها و عوارض کمبود ویتامین‌ها در بدن

ویتامین‌ها نقش مهمی‌ را در بدن انسان ایفا می‌کنند. به‌نحوی‌که کمبود ویتامین‌ (حتی یکی از آن‌ها) می‌تواند برای هر فردی مشکلات اساسی را به وجود آورد. گجت نیوز - معین ...
2 دقیقه پیش

چرا پشه ها بعضی ها را بیشتر نیش می‌زنند؟

فصل گرما و گزیده شدن توسط پشه ها فرا رسیده، دوست دارید بدانید پشه ها بیشتر چه کسانی را دوست دارند؟ بیشتر کجاها می پلکند؟ و از چه مواد دفع کننده ای نفرت دارند؟ وب سایت ...

هشدارهای زندگی چه می گوید؟



زندگی کردن

کلید درک این که چه چیزی در زندگی مان در حال روی دادن است، تشخیص احساس مان است

 

معمولا چند نشانه وجود دارد که باعث می شود کسی تصمیم بگیرد باید تغییرات جدی در زندگی اش ایجاد نماید. اما متاسفانه زندگی کردن با این علائم حتی برای مدت طولانی راحت است و به سادگی ممکن است این نشانه ها مورد بی توجهی قرار گیرند.

هشدارهای زندگی
کلید درک این که چه چیزی در زندگی مان در حال روی دادن است، تشخیص احساس مان است. اگر احساس اضطراب داشته باشیم، یا ناراضی و ناراحت باشیم، یعنی بدن مان سعی دارد به ما بگوید زمان تجربه ای جدید فرا رسیده است.


1. بیشتر روزها تمایلی برای رفتن به سرکارتان ندارید
بیشتر روزها و هفته های ما در محل کارمان سپری می شود، این که بیشتر صبح ها اشتیاقی برای بیدار شدن و رفتن به محل کارتان ندارید یا از پایان یافتن تعطیلات آخر هفته غمگین می شوید، یعنی مشکلی وجود دارد. کمی وقت بگذارید و ببینید چه چیزی در روزها و کارتان وجود دارد که شما را بی میل کرده و برای تغییر این وضعیت برنامه ای در نظر بگیرید.

2. در گذشته سیر می کنید یا رویای آینده را در سر دارید
سیر کردن در اوقات خوش چه در گذشته و چه در آینده، می تواند نشان دهنده این باشد که سعی دارید از زمان حال فرار کنید. رویاپردازی برای زندگی بهتر در آینده و تخیل آن غیرعادی نیست و می تواند خوب هم باشد اما اگر برای فراموش کردن حال و فرار از مشکلات کنونی باشد علامت خوبی نیست.


3. دوروبری های تان مدام به شما می گویند که آرام باشید
اگر دوستان و آشنایان تان مرتبا از شما می خواهند که آرام باشید، علامت این است که باید بررسی کنید پشت این پیام چیست. " تو نیاز به استراحت داری"، در دنیای امروز، عبارت عامیانه ای برای " ولش کن" و " اینقدر گلایه نکن" است. بنابراین وقتی مکررا این را می  شنوید، یعنی داریم به چیزی حساسیت بیش از حد نشان می دهیم و خودمان را درگیرش کرده ایم که باید رهایش کنیم.


4. به موفقیت های دیگران حسادت می کنید
حسادت، علامت نارضایتی از زندگی خودمان است و ربطی به اعمال و رفتار دیگران ندارد. وقتی احساس کنید در زندگی تان پیشرفتی ندارید و کاری نمی توانید بکنید، به سختی می توانید از موفقیت دیگران  احساس شادی کنید. یعنی زمان آن است که از خودتان بپرسید این حسادت چه می خواهد به ما بگوید.


5. با احساس خستگی از خواب بیدار می شوید
بیدار شدن با احساس خستگی  نشان دهنده ناخشنودی است و لزوما به کار و حرفه مربوط نمی شود بلکه به طور کلی به زندگی بر می گردد. اگر نگران و مضطرب و غمگین باشیم به سختی می توانیم به آرامش برسیم و استراحت کنیم. وقتی پیوسته احساس خستگی و بی انرژی بودن داریم، می تواند بیانگر جدال و کشمکش در زندگی باشد. همچنین یعنی خسته از جنگ و جدالیم و حاضریم شکست را بپذیریم. به جای تسلیم شدن، ببینید چه کار می توانید بکنید تا به روال عادی زندگی تان برگردید. هدف از زندگی شاد بودن  است و کسی که شاد است خسته نیست.

 

جدال و کشمکش در زندگی

هدف از زندگی شاد بودن است و کسی که شاد است خسته نیست

 

6. دستپاچه و بی تحمل هستید
احساس این که حتما باید کاری انجام بدهید یا جایی بروید، علامت روشنی از این است که خلاقیت تان سرکوب نشده است، و چیزی نباید تغییر کند. عدم توانایی برای راضی بودن و رکود می تواند نشان دهنده این باشد که شما باید کار دیگری بکنید و توانایی تان در چیزی دیگر است. اگر دستپاچه هستید، خودتان باید تشخیص دهید که بدن تان چه دارد به شما می گوید.


7. شایعه پراکنی می کنید
شایعه سازی، راهی برای انحراف از کاری است که ما باید در زندگی مان برای کس دیگری انجام دهیم. وقتی خودتان را در حال خبرچینی یا شایعه پراکنی دیدید، مهم است که از خودتان بپرسید از چه چیزی در زندگی اجتناب می کنید و سپس درک کنید که روبرو شدن با آن بهترین کاری است که می توانید انجام دهید.


8. انگار همه سعی دارند آزارتان دهند
زندگی کردن با این شعار که "خودت را برای چیزهای کوچک و بی اهمیت ناراحت نکن"، می تواند بیانگر غم و اندوه زیاد و منفی گرایی باشد. ایراد گرفتن و بهانه جویی و مدام مشغول پیدا کردن عیب و ایرادها بودن در رفتارهای دیگران نشان می دهد که مشکل پنهانی وجود دارد. این حالت یعنی در زندگی کنونی تان راضی و شاد نیستید.


9. مدام نفوس بد می زنید
انتظار روی دادن حادثه بد را کشیدن در نهایت هم باعث روی دادن چیز بدی خواهد شد. دست از نگرانی بردارید و خرافات  را کنار بگذارید، شروع کنید به تمرکز روی کاری که الان دارید انجامش می دهید.


10. همیشه فکر می کنید« بیشتر از این ها هم می تواند باشد»
تصور این که باید جلوتر بروید یا چیزهای بیشتر و بزرگ تری هم وجود دارند، یعنی فرصت های جدیدی در شرف وقوع اند. نسبت به چیزهایی که شور و هیجان و خلاقیت تان را برانگیخته می کنند، دید باز داشته باشید و دنبال شان کنید. هدف و مقصد، چیزی خواهد بود که به آن نیاز دارید.


تصمیم گرفتن  برای ایجاد تغییرات می تواند فوری باشد اما خود تغییر همیشه هم سریع رخ نمی دهد. اجازه ندهید این فاصله، متوقف تان نماید و جلوی حرکت تان به جلو را بگیرد. حتی کوچک ترین قدم ها می توانند در کاستن از احساسات منفی و حفظ انگیزه برای تغییر مفید باشند.


مهم این است که همین حالا کاری بکنید، زیرا تنها گزینه های شما، پذیرفتن تغییر یا پذیرفتن همین وضعیتی است که دارید.به هر صورت، باید به احساس مان توجه کنیم و بیشتر کاری را انجام دهیم و جوری حرکت کنیم که به ما احساس خوب و خوشایند بدهد.

منبع: تبیان

 


ویدیو مرتبط :
هشدارهای دکتر معلمی درباره نحوه خصوصی سازی

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

زندگی نامه بزرگ شیعیان امام علی



حضرت علي ( ع ) نخستين فرزند خانواده هاشمي است كه پدر و مادر او هر دو فرزند هاشم اند . پدرش ابوطالب فرزند عبدالمطلب فرزند هاشم بن عبدمناف است و مادر او فاطمه دختر اسد فرزند هاشم بن عبدمناف مي باشد . خاندان هاشمي از لحاظ... فضائل اخلاقي و صفات عاليه انساني در قبيله قريش و اين طايفه در طوايف عرب ، زبانزد خاص و عام بوده است . فتوت ، مروت ، شجاعت و بسياري از فضايل ديگر اختصاص به بني هاشم داشته است . يك از اين فضيلتها در مرتبه عالي در وجود مبارك حضرت علي ( ع ) موجود بوده است . فاطمه دختر اسد به هنگام درد زايمان راه مسجدالحرام را در پيش گرفت و خود را به ديوار كعبه نزديك ساخت و چنين گفت : خداوندا ! به تو و پيامبران و كتابهايي كه از طرف تو نازل شده اند و نيز به سخن جدم ابراهيم سازنده اين خانه ايمان راسخ دارم . پرودگارا ! به پاس احترام كسي كه اين خانه را ساخت ، و به حق كودكي كه در رحم من است ، تولد اين كودك را بر من آسان فرما ! لحظه اي نگذشت كه ديوار جنوب شرقي كعبه در برابر ديدگان عباس بن عبدالمطلب و يزيد بن تعف شكافته شد . فاطمه وارد كعبه شد ، و ديوار به هم پيوست . فاطمه تا سه روز در شريفترين مكان گيتي مهمان خدا بود . و نوزاد خويش سه روز پس از سيزدهم رجب سي ام عام الفيل فاطمه را به دنيا آورد . دختر اسد از همان شكاف ديوار كه دوباره گشوده شده بود بيرون آمد و گفت : پيامي از غيب شنيدم كه نامش را علي بگذار .

 

 

 

دوران كودكي:


حضرت علي ( ع ) تا سه سالگي نزد پدر و مادرش بسر برد و از آنجا كه خداوند مي خواست ايشان به كمالات بيشتري نائل آيد ، پيامبر اكرم ( ص ) وي را از بدو تولد تحت تربيت غير مستقيم خود قرار داد . تا آنكه ، خشكسالي عجيبي در مكه واقع شد . ابوطالب عموي پيامبر ، با چند فرزند با هزينه سنگين زندگي روبرو شد . رسول اكرم ( ص ) با مشورت عموي خود عباس توافق كردند كه هر يك از آنان فرزندي از ابوطالب را به نزد خود ببرند تا گشايشي در كار ابوطالب باشد . عباس ، جعفر را و پيامبر ( ص ) ، علي ( ع ) را به خانه خود بردند . به اين طريق حضرت علي ( ع ) به طور كامل در كنار پيامبر قرار گرفت . علي ( ع ) آنچنان با پيامبر ( ص ) همراه بود ، حتي هرگاه پيامبر از شهر خارج مي شد و به كوه و بيابان مي رفت او را نيز همراه خود مي برد . بعثت پيامبر ( ص ) و حضرت علي ( ع ) شكي نيست كه سبقت در كارهاي خير نوعي امتياز و فضيلت است . و خداوند در آيات بسياري بندگانش را به انجام آنها ، و سبقت گرفتن بر يكديگر دعوت فرموده است . از فضايل حضرت علي ( ع ) است كه او نخستين فرد ايمان آورنده به پيامبر ( ص ) باشند . ابن ابي الحديد در اين باره مي گويد : بدان كه در ميان اكابر و بزرگان و متكلمين گروه معتزله اختلافي نيست كه علي بن ابيطالب نخستين فردي است كه به اسلام ايمان آورده و پيامبر خدا را تاييد كرده است .


حضرت علي ( ع ) نخستين ياور پيامبر ( ص ):


پس از وحي خدا و برگزيده شدن حضرت محمد ( ص ) به پيامبري و سه سال دعوت مخفيانه ، سرانجام پيك وحي فرا رسيد و فرمان دعوت همگاني داده شد . در اين ميان تنها حضرت علي ( ع ) مجري طرحهاي پيامبر ( ص ) در دعوت الهيش و تنها همراه و دلسوز آن حضرت در ضيافتي بود كه وي براي آشناكردن خويشاوندانش با اسلام و دعوتشان به دين خدا ترتيب داد . در همين ضيافت پيامبر ( ص ) از حاضران سؤال كرد : چه كسي از شما مرا در اين راه كمك مي كند تا برادر و وصي و نماينده من در ميان شما باشد ؟ فقط علي ( ع ) پاسخ داد : اي پيامبر خدا ! من تو را در اين راه ياري مي كنم پيامبر ( ص ) بعد از سه بار تكرار سؤوال و شنيدن همان جواب فرمود : اي خويشاوندان و بستگان من ، بدانيد كه علي ( ع ) برادر و وصي و خليفه پس از من در ميان شماست . از افتخارات ديگر حضرت علي ( ع ) اين است كه با شجاعت كامل براي خنثي كردن توطئه مشركان مبني بر قتل رسول خدا ( ص ) در بستر ايشان خوابيد و زمينه هجرت پيامبر ( ص ) را آماده ساخت .

 

حضرت علي ( ع ) بعد از هجرت:

 

بعد از هجرت حضرت علي ( ع ) و پيامبر ( ص ) به مدينه دو نمونه از فضايل علي ( ع ) را بيان مي نمائيم :

1 - جانبازي و فداكاري در ميدان جهاد : حضور وي در 26 غزوه از 27غزوه پيامبر ( ص ) و شركت در سريه هاي مختلف از افتخارات و فضايل آن حضرت است .

2 - ضبط و كتابت وحي ( قرآن ) كتابت وحي و تنظيم بسياري از اسناد تاريخي و سياسي و نوشتن نامه هاي تبليغي و دعوتي از كارهاي حساس و پرارج امام ( ع ) بود . ايشان آيات قرآن چه مكي و چه مدني ، را ضبط مي كرد . به همين علت است كه وي را از كاتبان وحي و حافظان قرآن به شمار مي آورند . در اين دوران بود كه پيامبر ( ص ) فرمان اخوت و برادري مسلمانان را صادر فرمود و با حضرت علي ( ع ) پيمان برادري و اخوت بست و به حضرت علي ( ع ) فرمود : تو برادر من در اين جهان و سراي ديگر هستي . به خدايي كه مرا به حق برانگيخته است ... تو را به برادري خود انتخاب مي كنم ، اخوتي كه دامنه آن هر دو جهان را فرا گيرد . حضرت علي ( ع ) داماد رسول اكرم ( ص ) عمر و ابوبكر با مشورت با سعد معاذ رئيس قبيله اوس دريافتند جز علي ( ع ) كسي شايستگي زهرا ( س ) را ندارد . لذا هنگامي كه علي ( ع ) در ميان نخلهاي باغ يكي از انصار مشغول آبياري بود موضوع را با ايشان در ميان نهادند و ايشان فرمود : دختر پيامبر ( ص ) مورد ميل و علاقه من است . و به سوي خانه رسول به راه افتاد . وقتي به حضور رسول اكرم ( ص ) رسيد ، عظمت محضر پيامبر ( ص ) مانع از آن شد كه سخني بگويد ، تا اينكه رسول اكرم ( ص ) علت رجوع ايشان را جويا شد و حضرت علي ( ع ) با تكيه به فضايل و تقوا و سوابق درخشان خود در اسلام فرمود : آيا صلاح مي دانيد كه فاطمه را در عقد من درآوريد ؟ پس از موافقت حضرت زهرا ( س ) آن حضرت به دامادي رسول اكرم ( ص ) نائل آمدند .

 

غدير خم:


پيامبر ( ص ) بعد از اتمام مراسم حج در آخرين سال عمر پربركتش در راه برگشت در محلي به نام غديرخم در نزديكي جحفه دستور توقف داد ، زيرا پيك وحي فرمان داده بود كه پيامبر ( ص ) بايد رسالتش را به اتمام ( 9 )برساند . پس از نماز ظهر پيامبر ( ص ) بر بالاي منبري از جهاز شتران رفت و فرمود : اي مردم ! نزديك است كه من دعوت حق را لبيك گويم و از ميان شما بروم درباره من چه فكر مي كنيد ؟ مردم گفتند : گواهي مي دهيم كه تو آيين خدا را تبليغ مي كردي پيامبر فرمود : آيا شما گواهي نمي دهيد كه جز خداي يگانه ، خدايي نيست و محمد بنده خدا و پيامبر اوست ؟ مردم گفتند : آري ، گواهي مي دهيم . سپس پيامبر ( ص ) دست حضرت علي ( ع ) را بالا گرفت و فرمود : اي مردم ! در نزد مؤمنان سزاوارتر از خودشان كيست ؟ مردم گفتند : خداوند و پيامبر او بهتر مي دانند . سپس پيامبر فرموند : اي مردم ! هر كس من مولا و رهبر او هستم ، علي هم مولا و رهبر اوست . و اين جمله را سه بار تكرار فرمودند . بعد مردم اين انتخاب را به حضرت علي ( ع ) تبريك گفتند و با وي بيعت نمودند .

 

غدیر خم

 

حضرت علي ( ع ) بعد از رحلت رسول اكرم ( ص ):

 

پس از رحلت رسول اكرم ( ص ) به علت شرايط خاصي كه بوجود آمده بود ، حضرت علي ( ع ) از صحنه اجتماع كناره گرفت و سكوت اختيار كرد. نه در جهادي شركت مي كرد و نه در اجتماع به طور رسمي سخن مي گفت . شمشير در نيام كرد و به وظايف فردي و سازندگي افراد مي پرداخت . فعاليتهاي امام در اين دوران به طور خلاصه اينگونه است :

1 - عبادت خدا آنهم در شان حضرت علي ( ع )

2 - تفسير قرآن و حل مسائل ديني و فتواي حكم حوادثي كه در طول 23سال زندگي پيامبر ( ص ) مشابه نداشت .

3 - پاسخ به پرسشهاي دانشمندان ملل و شهرهاي ديگر .

4 - بيان حكم بسياري از رويدادهاي نوظهور كه در اسلام سابقه نداشت .

5 - حل مسائل هنگامي كه دستگاه خلافت در مسائل سياسي و پاره اي از مشكلات با بن بست روبرو مي شد .

6 - تربيت و پرورش گروهي كه از ضمير پاك و روح آماده ، براي سير و سلوك برخوردار هستند .

7 - كار و كوشش براي تامين زندگي بسياري از بينوايان و درماندگان تا آنجا كه با دست خويش باغ احداث مي كرد و قنات استخراج مي نمود و سپس آنها را در راه خدا وقف مي نمود .

 

خلافت حضرت علي ( ع ):


در زمان خلافت حضرت علي ( ع ) جنگهاي فراواني رخ داد از جمله صفين ، جمل و نهروان كه هر يك پيامدهاي خاصي به دنبال داشت .

 

شهادت امام علي ( ع ):

 

بعد از جنگ نهروان و سركوب خوارج برخي از خوارج از جمله عبدالرحمان بن ملجم مرادي ، و برك بن عبدالله تميمي و عمروبن بكر تميمي در يكي از شبها گرد هم آمدند و اوضاع آن روز و خونريزي ها و جنگهاي داخلي را بررسي كردند و از نهروان و كشتگان خود ياد كردند و سرانجام به اين نتيجه رسيدند كه باعث اين خونريزي و برادركشي حضرت علي ( ع ) و معاويه و عمروعاص است . و اگر اين سه نفر از ميان برداشته شوند ، مسلمانان تكليف خود را خواهنددانست . سپس با هم پيمان بستند كه هر يك از آنان متعهد كشتن يكي از سه نفر گردد . ابن ملجم متعهد قتل امام علي ( ع ) شد و در شب نوزدهم ماه رمضان همراه چند نفر در مسجد كوفه نشستند . آن شب حضرت علي ( ع ) در خانه دخترش مهمان بودند و از واقعه صبح با خبر بودند ، وقتي موضوع را با دخترش در ميان نهاد ، ام كلثوم گفت : فردا جعده را به مسجد بفرستيد . حضرت علي ( ع ) فرمود : از قضاي الهي نمي توان گريخت . آنگاه كمربند خود را محكم بست و در حالي كه اين دو بيت را زمزمه مي كرد عازم مسجد شد . كمر خود را براي مرگ محكم ببند ، زيرا مرگ تو را ملاقات خواهدكرد . و از مرگ ، آنگاه كه به سراي تو درآيد . جزع و فرياد مكن ابن ملجم ، در حالي كه حضرت علي ( ع ) در سجده بودند ، ضربتي بر فرق مبارك خون از سر حضرتش در محراب جاري شد و محاسن آن حضرت وارد ساخت . شريفش را رنگين كرد . در اين حال آن حضرت فرمود : فزت و رب الكعبه به خداي كعبه سوگند كه رستگار شدم سپس آيه 55سوره طه را تلاوت فرمود : شما را از خاك آفريديم و در آن بازتان مي گردانيم و بار ديگر از آن بيرونتان مي آوريم . حضرت علي ( ع ) در واپسين لحظات زندگي نيز به فكر صلاح و سعادت مردم بود و به فرزندان و بستگان و تمام مسلمانان چنين وصيت فرمود : شما را به پرهيزكاري سفارش مي كنم و به اينكه كارهاي خود را منظم كنيد و اينكه همواره در فكر اصلاح بين مسلمانان باشيد . يتيمان را فراموش نكنيد ، حقوق همسايگان را مراعات كنيد . قرآن را برنامه ي عملي خود قرار دهيد . نماز را بسيار گرامي بداريد كه ستون دين شماست . حضرت علي ( ع ) در 21ماه رمضان به شهادت رسيد و در نجف اشرف به خاك سپرده شد ، و مزارش ميعادگاه عاشقان حق و حقيقت شد .