سلامت


2 دقیقه پیش

نشانه ها و عوارض کمبود ویتامین‌ها در بدن

ویتامین‌ها نقش مهمی‌ را در بدن انسان ایفا می‌کنند. به‌نحوی‌که کمبود ویتامین‌ (حتی یکی از آن‌ها) می‌تواند برای هر فردی مشکلات اساسی را به وجود آورد. گجت نیوز - معین ...
2 دقیقه پیش

چرا پشه ها بعضی ها را بیشتر نیش می‌زنند؟

فصل گرما و گزیده شدن توسط پشه ها فرا رسیده، دوست دارید بدانید پشه ها بیشتر چه کسانی را دوست دارند؟ بیشتر کجاها می پلکند؟ و از چه مواد دفع کننده ای نفرت دارند؟ وب سایت ...

مهم ترین دلیل فرار دختران دهه 60 از ازدواج !



 

 

 

مهم ترین دلیل فرار دختران دهه 60 از ازدواج

 

وقتی پای ازدواج به میان می‌آید، در دوره كنونی به‌طور طبیعی افراد متولد دهه 60 در خط مقدم انتخاب‌ها قرار می‌گیرند.

 

آنهایی كه در دهه 60 به دنیا آمدند، احتمالا پدر و مادری دارند كه آن‌ها را از مشكلات دور نگه داشته و تنها توصیه والدین به آن‌ها خوب درس خواندن و موفقیت شغلی و اجتماعی بوده است!

 

پژوهشگران علم روان‌شناسی در رتبه‌بندی فشارهای روانی كه می‌تواند یك فرد را تحت‌تاثیر قرار بدهد، «ازدواج» را جزو پرفشارترین موقعیت‌های زندگی معرفی می‌كنند. ‌تمایل نداشتن به ازدواج در میان جوانان، چند سال است كه ذهن جامعه را به‌خود مشغول كرده. جدا از پیامدهای اجتماعی این موضوع، شناخت چرایی و چگونگی این ‌تمایل نداشتن، مسئله‌ای مهم به‌نظر می‌رسد. وقتی پای ازدواج به میان می‌آید، در دوره كنونی به‌طور طبیعی افراد متولد دهه 60 در خط مقدم انتخاب‌ها قرار می‌گیرند.

 

مهم‌ترین بهانه‌های فرار

 

گفته می‌شود كه در آقایان به‌علت‌های مختلفی مثل دغدغه‌های مالی و مسئولیت‌های متعدد و پیچیده، تمایل به ازدواج كاهش بیشتری یافته است اما شواهد حاكی از آن است كه میل به تشكیل زندگی مشترك در خانم‌ها هم با كاهش جدی روبه‌روست. چیزی كه كمتر شنیده‌ایم دلایل این كاهش تمایل به ازدواج است. نظرسنجی مجله تپش، نتایج جالب و تا حدود زیادی روشنگر را به ما ارائه داده است كه می‌تواند مورد تحلیل دقیق قرار بگیرد. در این نظرسنجی، خانم‌های متولد دهه 60 دلایل مجرد ماندن خود را از میان چند گزینه پیش‌بینی شده انتخاب كرده‌اند. بگذارید به نتایج نظرسنجی نگاهی بیندازیم و پاسخ‌ها را بررسی كنیم.

 

بیشترین درصدها به این 3 گزینه مربوط می‌شود:

 

نداشتن خواستگار مناسب

ترس از ازدواج

و گزینه آخر كه با عنوان «دلایل دیگر» مطرح شده

 

بین این 3 گزینه كه بیشتر از 80 درصد پاسخ‌ها را در بر می‌گیرند، به‌نظر می‌رسد «ترس از ازدواج» پاسخ سر راست‌تری باشد. زیرا همین ترس از ازدواج می‌تواند خود را در پاسخ‌های دیگر (مثل نداشتن خواستگار مناسب یا قصد ادامه تحصیل) پنهان كند. نداشتن خواستگار، مشكلات مالی و موانع مرسوم در مسیر ازدواج، درصد زیادی را به‌خود اختصاص نداده‌اند اما به هرحال مشكلات قابل تاملی هستند.

 

چرا از ازدواج می‌ترسند؟

 

پژوهشگران علم روان‌شناسی در رتبه‌بندی فشارهای روانی كه می‌تواند یك فرد را تحت‌تاثیر قرار بدهد، «ازدواج» را جزو پرفشارترین موقعیت‌های زندگی معرفی می‌كنند. ازدواج پس از موقعیت‌هایی مثل «از دست دادن افراد نزدیك خانواده» و «جدایی»، می‌تواند به‌عنوان رخدادی پراسترس كه یك فرد در طول زندگی ممكن است با آن روبه‌رو شود، ارزیابی می‌شود. پس ترس از ازدواج، ترس غیرطبیعی نیست. به‌طور مشخص، ازدواج برای نسل‌های گذشته هم با استرس همراه بوده اما چه شده كه در سال‌های اخیر، روند بالا رفتن سن ازدواج و در نهایت تمایل نداشتن به آن بیشتر شده است؟ شاید این مسئله به‌طور عمده به تحول جامعه و عبور از دوران سنتی به دوران مدرن وابسته باشد كه آن را می‌توان در چند محور از جمله موارد زیر، پیگیری كرد.

 

1) بلوغ دیررس اجتماعی

 

امروزه فرزندان باید مسیرهای طولانی و پیچیده‌ای را تا رسیدن به استقلال شخصی طی كنند. تحصیلات، پیدا كردن شغل و توانایی استقلال مالی می‌تواند سال‌های زیادی از عمر هر جوان را برای فراهم كردن یك زندگی مناسب، بگیرد. این موضوع در حالی است كه معمولا آموزش‌های ارائه شده - چه از طرف والدین و چه از طرف نهادهای آموزشی- چندان در بر گیرنده مهارت‌های لازم برای زندگی نیست.

 

2) به‌هم ریختن تعریف‌ها و نابسامانی نقش‌ها

 

گذر از یك ساختار و نرسیدن به سازمان جدید، مشكلی است كه سال‌ها با آن دست و پنجه نرم می‌كنیم. در شكل سنتی ازدواج چیزهایی مثل سن، انتخاب، وظایف و نقش‌ها تعریف مشخص‌تر و دقیق‌تری داشت اما امروزه این مقیاس‌ها به‌هم ریخته و تعریف مشخصی ندارد. به همین دلیل ریسك تشكیل یك زندگی جدید بالا رفته و نگرانی‌ها در مورد آن زیاد شده است. از طرفی تداخل ارزش‌های سنتی و مدرن، این موضوع را پیچیده‌تر می‌كند؛ چیزهایی مثل تفاوت جایگاه زن در اجتماع، خانواده و مسئولیت‌های او، در مقابل فشار باورهای سنتی یا مراسم و مراحل ناكارآمد ازدواج در دوره جدید، موانعی است كه خودبه‌خود این موضوع را دشوارتر می‌كند.

 

3) كمبود حمایت اجتماعی

 

زندگی كردن در جامعه امروزی، همه ما را به سمت فردگرایی بیشتر و دوری از روابط عاطفی گسترده سوق می‌دهد. روابط ما محدود شده و مشكلات خود را باید از دیگران پنهان كنیم. این پنهان‌كاری تا جایی است كه تقریبا نمی‌دانیم دیگران با این مشكل چگونه دست و پنجه نرم می‌كنند. شك نكنید اطلاعات عمومی كه توسط رسانه‌ها به دست ما می‌رسد چندان كارگشا نیست. بچه‌هایی كه در دهه 60 به دنیا آمدند، احتمالا پدر و مادری دارند كه آن‌ها را از مشكلات دور نگه داشته و تنها توصیه والدین به آن‌ها خوب درس خواندن و موفقیت شغلی و اجتماعی بوده است! این موضوع باعث شده كه اطلاعات بچه‌ها از والدین بیشتر باشد و در نتیجه اعتماد بچه‌ها به راه‌كارهای آن‌ها كمتر. در نتیجه اضطراب رویارویی با موقعیت‌های زندگی افزایش می‌یابد.

منبع :parsine.com


ویدیو مرتبط :
مستند دهه شصت ,دوران تحول - تلوزیون در دهه 60

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

3سوال مهم دختران قبل از ازدواج



قبل از ازدواج, نکات مثبت خواستگار, ازدواج با مردان کوچک‌تر

همان قدر که ازدواج با مردان کوچک‌تر رواج یافته، ازدواج با مردانی که خیلی بزرگ‌تر هستند هم شایع است. اگر سن و سال خواستگارتان خیلی بزرگتر از شماست، در چنین شرایطی به عنوان کسی که مورد خواستگاری قرار گرفته، باید سه سوال اساسی را از خودتان بپرسید و پس از بررسی منطقی و جواب عاقلانه و آینده‌نگرانه به آن، بله یا نه بگویید.

پیشنهاد می کنیم احساسات را موقتاً کنار بگذارید و تنها در صورتی که جواب این سوال‌ها مثبت است به بقیه موارد فکر کنید:
 
1-نظرش درمورد بچه دار شدن با شما یکی است؟
اگر خواستگارتان در اواخر دهه سوم یا چهارم زندگی‌اش به سر می‌برد احتمالا تا الان به دیدگاه‌های ثابتی درباره داشتن بچه رسیده است. ممکن است قبلا ازدواج کرده باشد و حتی بچه یا بچه‌هایی هم داشته باشد. در این شرایط داشتن یک بچه دیگر احتمالا گزینه ایده آلی برای او نخواهد بود. این در حالی است که شما سنی ندارید و دلتان می‌خواهد خیلی زود مادر شوید. اصلا ممکن است ماجرا کاملا برعکس باشد. او باز هم بچه بخواهد و شما آمادگی بچه دار شدن را نداشته باشید.چه در آرزوی مادر شدن هستید و چه از بچه داری خوشتان نمی‌آید باید نظر او را درباره موضوع «بچه» جویا شوید.

بهتر است یک سوال کلی مطرح کنید و بگذارید خودش به تنهایی جواب بدهد.نگذارید پیش دستی کند و نظر شما را جویا شود چون در این صورت ممکن است جواب‌هایش را طبق خواست شما تنظیم کند و بعد از گرفتن جواب مثبت به خواست خودش برگردد.موضوع بچه بهتر است در جلسه سوم یا چهارم خواستگاری مطرح شود. دو جلسه اول خیلی زود هستند! بعد از جلسه سوم و چهارم هم ممکن است به طرف مقابل علاقه‌مند شده باشید و شرایط او را بپذیرید.‌‌ بنابراین همان جلسه سوم و چهارم را بچسبید!

2-با علائم سالخوردگی‌اش کنار می‌آیید؟
مورد توجه قرار گرفتن از جانب مردی که از شما بزرگ‌تر است خوبی‌هایی دارد: رفتار او پخته‌تر است، بچه بازی‌های کمتری دارد، می‌داند با شما چطور رفتار کند و به عنوان یک مرد جا افتاده وضعیت اقتصادی‌اش هم ثبات پیدا کرده است.در شرایطی که شما یک کارمند ساده هستید و هنوز به پیشرفتی که می‌خواهید نرسیده‌اید او می‌تواند الگوی تمام و کمالتان شود اما در کنار تمام نکات مثبت خواستگارتان به زودی علائم سالخوردگی را نشان خواهد داد. کم کم مو‌هایش خاکستری و بعد سفید می‌شوند. دوست دارد شب‌ها زود‌تر بخوابد. به آرامش بیشتری نیاز دارد و شاید دیگر حوصله هیجان‌های سن شما را نداشته باشد.قبل از اینکه جواب مثبت بدهید از خودتان بپرسید آیا می‌توانید با چنین وضعیتی کنار بیایید؟ آیا اگر لازم شد می‌توانید از او مراقبت کنید؟ اگر جوابتان به این سوال‌ها قاطع و مثبت است می‌توانید روی او جدی‌تر فکر کنید. در غیر اینصورت نه خودتان را بازی بدهید و نه او را.

3-آیا فهرست چیزهایی که از آن‌ها لذت می‌برید یا برعکس به هم شبیه است؟
اختلاف سنی زیاد به معنی این است که شما دو نفر در دو دوره مختلف رشد کرده‌اید. خواننده‌های محبوبتان با هم فرق دارند، فیلم‌های مورد علاقه‌تان سبک‌های مختلفی دارند و در ‌‌نهایت از نظر وضعیت کاری هم در دوموقعیت کاملا متفاوت هستید. دوستانتان هم که دیگر جای خود را دارند: یک عده اهل دسته جمعی سینما رفتن و عده دیگر عاشق پیک‌نیک‌های خانوادگی.

در این شرایط از خودتان بپرسید آیا می‌توانید در جمع همسالان او حاضر شوید؟ آیا می‌توانید او را در جمع دوستان خودتان بیاورید؟ چقدر وجه مشترک دارید؟ ممکن است از کودکیتان جلو‌تر از سن خودتان بوده باشید و فکرتان بزرگ‌تر از سنتان باشد. در این شرایط می‌توانید خودتان را به دنیای او نزدیک کنید و از او هم بخواهید به دنیای شما نزدیک شود.فقط باید مراقب باشید که مرزهای شخصیتیتان به هم نریزند. از خودتان بپرسید از تفریحات او لذت می‌برید؟ در شرایط غیرایده آل ممکن است برایتان غیرقابل تحمل باشد که رابطه‌تان با همسالانتان کمتر شود. در این صورت بهتر است روی این رابطه بیشتر فکر کنید و تمام جوانب را به خوبی بسنجید.
منبع: سلامت