سلامت


2 دقیقه پیش

نشانه ها و عوارض کمبود ویتامین‌ها در بدن

ویتامین‌ها نقش مهمی‌ را در بدن انسان ایفا می‌کنند. به‌نحوی‌که کمبود ویتامین‌ (حتی یکی از آن‌ها) می‌تواند برای هر فردی مشکلات اساسی را به وجود آورد. گجت نیوز - معین ...
2 دقیقه پیش

چرا پشه ها بعضی ها را بیشتر نیش می‌زنند؟

فصل گرما و گزیده شدن توسط پشه ها فرا رسیده، دوست دارید بدانید پشه ها بیشتر چه کسانی را دوست دارند؟ بیشتر کجاها می پلکند؟ و از چه مواد دفع کننده ای نفرت دارند؟ وب سایت ...

مهار احساسات



مهاراحساسات

بیشتر مردم همان‌قدر خوشحالند كه می‌خواهند خوشحال باشند

 

ممكن است بگویی: ”چطور می‌توانم كسی را كه مشكلی واقعی برای من به وجود آورده، ببخشم؟“

هرگز روزی را كه برای اولین بار گفته النور روزولت را بیان كردم، فراموش نمی‌كنم. سپس آن را به شكلی دیگر مطرح كردم: ”هرگز كسی نمی‌تواند بدون رضایت خودمان ما را عصبانی كند.“

یكی از حضار مخالفت كرد و گفت: ”تو خبر نداری من با چه جور آدم‌هایی كار می‌كنم. منظورت این است از دست كسی كه سر من داد می‌كشد، عصبانی نشوم؟“

چه كسی تو را عصبانی می‌كند؟
احساساتت را مهار كن، و گر نه دیگری این كار را برایت می‌كند.      ”ضرب‌المثلی چینی“
در همان جلسه، خانمی چنین اظهار عقیده كرد: ”من با حرف النور روزولت موافقم، چون خودم این مرحله را گذرانده‌ام. من پرستار اتاق عمل هستم و با یك جراح متخصص اعصاب كار می‌كنم. او خشن‌ترین آدمی است كه تا به حال دیده‌ام. پزشكی حاذق است، اما از لحاظ مردم‌داری صفر است. پارسال در یك عمل جراحی دستیارش بودم و او از من چاقوی جراحی خواست. یك ثانیه طول كشید تا چاقو را به دستش دادم. او جلوی تمام گروه به دشت مرا سرزنش كرد و جلوی دوستانم حسابی كنف شدم. به شدت احساس حقارت می‌كردم و اگر به دلیل كارم نبود، همان موقع سرم را زیر می‌انداختم و از اتاق عمل بیرون می‌رفتم.

آن روز وقتی به خانه برمی‌گشتم، در فكر حرف‌های او بودم. وقتی به خانه رسیدم، در اوج خشم به تهیه شام پرداختم. محكم در یخچال را به هم می‌كوبیدم و با غیظ سبزی‌ها را خرد می‌كردم. سر میز شام به شوهرم گفتم كه چه اتفاقی افتاده است. بازگو كردن آن واقعه بر آتش خشمم دامن زد و فریادكنان گفتم: ”این دكتر خیلی خیلی عصبانی‌ام می‌كند.“

شوهرم كه سابقه ذهنی داشت، به آرامی پرسید: ”ساعت چند است؟“ به او نگاهی كردم. منظورش را نمی‌فهمیدم. جواب دادم: ”ساعت هفت است.“ پرسید: ”چه ساعتی اتفاق افتاد؟“ گفتم: ”نه صبح امروز.“

هنوز هم مات و مبهوت بودم. تا این‌كه شوهرم خردمندانه اشاره كرد: ”واقعا این دكتر است كه تو را عصبانی كرده؟“

از سر میز بلند شدم، از اتاق بیرون رفتم و نشستم و در این باره فكر كردم و متوجه شدم این دكتر نبود كه مرا عصبانی كرده بود. او حتی آن‌جا نبود. من بودم كه حتی در ذهنم او را سوار اتومبیل خودم كرده بودم. من بودم كه او را به خانه‌ام راه داده و سر میز شام جایی برایش در نظر گرفته بودم. من بودم كه هنوز به ماجرایی كه ده ساعت پیش رخ داده بود،‌ شاخ و برگ می‌دادم.

همان شب تصمیم گرفتم هرگز نگذارم آن پزشك جراح، زندگی خصوصی‌ام را مسموم كند. از آن پس، همه چیز را همان‌جا در بیمارستان رها می‌كنم و اجازه نمی‌دهم او شب‌های مرا در خانه‌ام تباه كند.

چه كسی دشمن است؟
عدم كنترل احساسات درست مانند هدایت كشتی بی‌سكان است كه به محض اولین برخورد با تخته سنگ قطعه قطعه می‌شود.            ”مهاتما گاندی“

چه كسی را با خودت به خانه می‌آوری؟ برای چه كسی سر میز شام جا باز می‌كنی؟ رییس منتقد كه فقط به خطاهای تو توجه دارد و هیچ یك از كارهایت را تایید نمی‌كند؟ همكاری كه با رفتار ناخوشایندش حاضر به همكاری نیست؟ همسایه‌ای كه بابت رشد درختان تو در كنار دیوار خانه‌اش عصبانی است؟

سالی كمپتون گفته است: ”جنگیدن با دشمنی كه در ذهن تو جای دارد، مشكل است.“

با خودت عهد كن هرگز در مورد افراد سختگیر فكر نكنی و آنان را در ذهن نپرورانی. آنان این قدرت را دارند كه آرامش ذهنی تو را بر هم بزنند. از حالا به بعد، به جای این‌كه بر فردی تمركز كنی كه تو را ناراحت می‌كند، مسوولیت خلق و خوی خودت را به عهده بگیر.

چارلز داروین اظهار داشته است: ”متعالی‌ترین مرحله در آداب اخلاقی، زمانی است كه باید اختیار افكار خود را در دست داشته باشیم.“ چرا باید روی موقعیت‌هایی انگشت بگذاری در حالی كه می‌توانی با تمركز نكردن بر آن، جنبه‌های خوشایندتر زندگی را در نظر بیاوری؟

روان‌شناسان موعظه می‌كنند: ”به من بگو به چه توجه می‌كنی تا به تو بگویم چه آدمی هستی.“ اگر ذهن و حواست را متوجه فردی نفرت‌انگیز كنی، خودت هم نفرت‌انگیز خواهی شد.

دور خودت سپر آرامش بكش
كسی كه به خودش احترام می‌گذارد، از شر دیگران در امان است. او زره‌ای به تن دارد كه هیچ‌كس نمی‌تواند به آن رسوخ كند.         ”هنری لانگ فلو“

زنی جوان می‌گفت: ”من هم برای كسی كار می‌كردم كه شبیه همان پزشك جراح بود. وقتی دانشجو بودم، برای تابستان در یك كارخانه كار گرفته بودم. سرپرست قسمت ما هر كاری می‌كرد تا زندگی را به ما زهر كند. عمدا حرف‌های نیشدار می‌زد و اگر اعتراض می‌كردیم، حالتی معصومانه به خود می‌گرفت و می‌گفت: ”تحمل شوخی را هم نداری؟“ یا می‌گفت: ”ای بابا، شوخی كردم.“

هر جا می‌رفتم، دایم آن زن را در ذهنم با خودم می‌بردم. راجع به او با دوستانم، همكارانم و هر كسی كه گوشی شنوا داشت، حرف می‌زدم. حتی در روزهایی كه در مرخصی بودم، او با من بود، حتی در طول آخر هفته. حالا متوجه می‌شوم او نبود كه مرا بدبخت و درمانده كرده بود. من خودم این كار را با خودم می‌كردم، كه باعث می‌شد اطرافیانم را هم بدبخت كنم. مثل شخصیت كارتونی پیناتز شده بودم كه همیشه ابری از گرد و غبار به دنبالش است، با این فرق كه گرد و غبار به دنبالش است، با این فرق كه گرد و غبار من نفرت و انزجار بود.

پدرم به من گفته بود باید متوجه باشم كه اصلا منطقی نیست در محیط كاری‌ام همه مرا دوست داشته باشند. او از من پرسید در مورد رفتار سرپرستم كاری كنم و من جواب دادم كه بعید است. چند تا از همكارانم در این مورد شكواییه‌ای پر كرده بودند كه نادیده گرفته شده بود، چون همه ما موقت بودیم. پدرم گفت دو راه بیشتر ندارم یا قد علم كنم و او را به مبارزه بطلبم یا خفه شوم و صدایم در نیاید. متوجه شده بودم كه نمی‌توانم رفتار او را تغییر دهم و اتحادیه هم از او حمایت می‌كند چون كارمند ارشد بود و سابقه كارش هم زیاد بود. دلم نمی‌خواست كارم را ول كنم چون برای شهریه‌ام به پول احتیاج داشتم. بنابراین تصمیم گرفتم خودم را عوض كنم.

هر وقت او دور و برم بود، یك سپر آرامش به دور خودم می‌كشیدم و دیگر مهم نبود چه می‌گوید و چه می‌كند. آزارهای او فقط به زره من می‌خورد و دیگر به من آسیب نمی‌رساند. این روش كمك كرد از تابستان بهره ببرم.“

هدر دادن وقت در برابر لذت بردن از وقت
عاشق زندگی هستی؟ پس وقت خودت را هدر نده. صدقه سر زمان است كه زندگی ساخته شده.    ”بنجامین فرانكلین“

یكی از شركت‌كنندگان در همایش گفت كه در این مورد چه اقدامی كرد. ”من و زنم عادت داشتیم هر شب اعصاب خرد شدن‌های سر كارمان را به خانه بیاوریم. اما همایش به من كمك كرد بفهمم ما از شب‌هایمان لذت نمی‌بریم چون صرفا راجع به كارمان حرف می‌زنیم. سعی كردیم از گفته النور روزولت پند بگیریم و خانه‌مان را به بهشت تبدیل كنیم.

حالا وقتی به خانه می‌رسیم، هر دو فقط یك ربع وقت داریم راجع به روزمان حرف بزنیم. فقط همین. هیچ وقت كینه‌توزانه و عنادی در مورد این‌كه چه كسی چه كار كرد، جایز نیست. ما روزی دوازده ساعت در محل كار و مسیر رفت و آمد هستیم. این خودش كافی است. پس چرا دایم مشكلاتمان را زنده كنیم؟ خیلی چیزهای دیگر هست كه می‌شود درباره‌اش حرف زد كه خیلی هم جالب‌تر است. حالا هر دو چشم به راه هستیم كه شب بشود.“

آرامش حرفه‌ای درونی است
بیشتر مردم همان‌قدر خوشحالند كه می‌خواهند خوشحال باشند.        ”آبراهام لینكلن“
اگر بخواهیم گفته آبراهام لینكلن را به بیانی دیگر به كار ببریم، می‌توانیم بگوییم: ”بیشتر مردم همان قدر ناراحت هستند كه می‌خواهند ناراحت باشند.“

من تا ابد سپاسگزار مربی تنیس خودم هستم كه چشمان مرا به روی این فلسفه باز كرد. گروه ما بعد از شكستی مفتضحانه از تیم رقیب با مینی‌بوس به باشگاه برمی‌گشت. دوستانم در حال گفت‌وگو درباره تدابیر روانی تیم مقابل بودند. تیم رقیب نهایت سعی خود را كرده بود تا به هر نحو روحیه ما را خراب كند و برنده شود.

ناگهان مربی ما به طرف یك استراحتگاه بین راه رفت و مینی‌بوس را نگه داشت و خیلی جدی به ما گفت پیاده شویم. خودش هم روی نیمكتی نشست و شروع به حرف زدن كرد.

”خانم‌ها، من حرف‌های شما را شنیدم. یعنی غرولندهای شما را شنیدم و دیگر حالم دارد به هم می‌خورد. از سرزنش دیگران دست بردارید. درست است كه بازیكنان غیرمنصفانه بازی می‌كردند، اما خوب، زندگی این است دیگر. می‌توانی تمام روز آه و ناله كنی و احمق باشی، یا عقلت را به كار بیندازی و مثل قهرمان‌ها رفتار كنی. از حالا به بعد دلم می‌خواهد طوری رفتار كنید كه به خودتان ببالید، حالا رقبا هر كاری هم كه كرده باشند. هیچ كس نمی‌تواند روحیه شما را خراب كند، مگر خودتان اجازه دهید. صرفا زمانی بازنده هستید كه آنان موفق شوند شما را در حد خودشان تنزل دهند. حالا بهتر است سوار ماشین شوید و تنها چیزی كه می‌خواهم بشنوم، این است كه چطور در مسابقه بعدی برنده شوید.“

روان‌شناس بی.اف.اسكینر می‌گوید: سوال این است كه آیا رویدادها و زورگویان اختیار ما را در دست دارند یا اختیار ما دست خودمان است؟“

از دادن قدرت به رویدادها و زورگویان، نیروهایی كه تو را ناراحت می‌كنند، دست بردار و وقتی زندگی بر وفق مرادت نیست، دیگران را نكوهش نكن.

داری فكر می‌كنی گفتنش آسان است. حق با توست. این همیشه یكی از چالش‌های بشر بوده و خواهد بود. به همین دلیل است كه در قسمت بعدی به فلسفه‌های عده‌ای از متفكران برجسته اختصاص داده شده است تا با قبول باورهای خردمندانه‌ آنان و پرورش و توسعه ذهن خودت، بهتر بتوانی موقرانه بی‌عدالتی‌های زندگی را به جای این‌كه تحت تاثیرشان قرار بگیری، مهار كنی.

رهنمودی برای مهار احساسات
نامزدت ناغافل تو را رها می‌كند. باورت نمی‌شود بعد از دو سال یك دفعه تو را ترك كرده باشد. حیرانی كه چه شد و چرا زودتر صدای زنگ خطر را نشنیدی. برای فراموش كردن مساله اوقاتی سخت داری و دیگر عزت نفسی برایت نمانده. چه می‌كنی؟

آن‌چه نباید بگویی
به خودت اجازه می‌دهی روی این مساله انگشت بگذاری و بدبختی‌ات را در نظر بیاوری.
”همه حرف‌هایی كه زده بود، همه‌اش الكی بود؟ همه‌اش دروغ بود؟ دلم گرفته.“


فكر می‌كنی چقدر دلت هوای او را كرده و زندگی بدون او پوچ است.
”جمعه شب بدون او چه كنم؟ همیشه با هم می‌رفتیم بیرون. این چه بلایی بود سرم آورد؟“

دایم در مورد رابطه‌ای كه داشتید وسواس به خرج می‌دهی و بیشتر و بیشتر خودت را منزوی می‌كنی.
”امشب سالگرد آشنایی‌مان است. دلم می‌خواهد بدانم امشب چه می‌كند.“

آن‌چه نباید بگویی
به خودت می‌گویی باید احساساتت را مهار كنی و او نمی‌تواند تو را ناراحت كند، مگر خودت بخواهی.
”به او تمركز می‌كنم كه همه چیز من درست و بر حق بود، نه این‌كه بخواهم سر در بیاورم چه شد.“

سعی می‌كنی بیشتر جنبه‌های سازنده را در نظر بیاوری.
”به دوست دانشگاهی‌ام زنگ می‌زنم تا ببینم می‌آید پیش من. همیشه اوقات خوبی با هم داشتیم.“

سعی می‌كنی ذهنت را به چیزی دیگر و فعالیتی مثبت‌تر معطوف كنی.
”خوشحالم كه سالم هستم، شغل خوبی دارم، و آزادی دارم كه هر كاری دلم بخواهد بكنم.“

 

منبع: موفقیت

 


ویدیو مرتبط :
روابط زناشویی(ابراز احساسات)(شناسایی احساسات)

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

احساسات منفی‌ را مهار کنید



مهارکردن احساسات منفی

رایج‌ترین احساسات منفی، ناامیدی، نگرانی ، خشم و بیزاری است

 

بسیاری از مردم نمی‌دانند با احساسات ناخواسته خود چگونه برخورد کنند و در مهار آن دچار مشکل می‌شوند، اما اگر بتوانیم از عهده آنها بخوبی برآییم، خود و نیازهایمان را بدرستی می‌شناسیم و در عین حال که قوی و با اعتماد به نفس خواهیم شد، می‌توانیم با دیگر افراد جامعه و رویدادهای زندگی ارتباط خوب و موثری برقرار کنیم.

کنترل نکردن احساسات منفی، بسرعت ارتباط ما با دیگران، شغل و حتی سلامت‌مان را به خطر می‌اندازد. به طور مثال، کسانی که بخوبی از پس مهار اضطراب خود برمی‌آیند، علاوه بر این که به دیگران آرامش می‌دهند و با آنها ارتباط خوبی دارند، از سیستم ایمنی قوی‌تری برخوردار هستند، کمتر بیمار می‌شوند و دیرتر از بقیه به پیری می‌رسند.

رایج‌ترین احساسات منفی، ناامیدی و رنجش، نگرانی و ناآرامی، خشم، بیزاری، اندوه و دلشکستگی است. در این مطلب برای مهار هر احساس، ترفندی آورده شده که می‌تواند برای مقابله با آن به شما کمک کند.

ناامیدی و رنجش
ناامیدی زمانی رخ می‌دهد که بشدت احساس گرفتاری می‌کنید و نمی‌توانید در کار و فعالیت روزمره موفقیتی داشته باشید. ممکن است رخدادی، شما را از کار و زندگی معمول بازداشته باشد. دلیل آن هرچه باشد فرقی نمی‌کند. هر چه سریع‌تر این احساس را کنترل کنید، در غیراین صورت شدت می‌یابد و به شکل خشم و عصبانیت خود را نشان خواهد داد.

راهنمایی

* صبر و بررسی
یکی از بهترین روش‌های برخورد با این احساس، صبر و بررسی وضع موجود است. از خود بپرسید چرا چنین احساسی دارید و پاسخ‌تان را با جزئیات یادداشت کنید. سپس دنبال راه‌حل مناسبی بگردید. مثلا اگر بیمارید و مجبورید مدتی در رختخواب بمانید، با کتاب خواندن یا دیدن برنامه مورد علاقه‌تان که پیش از این، وقت تماشای آن را نداشتید، بر احساس ناامیدی غلبه کنید.

* یافتن جنبه‌های مثبت
به وضعیت ناراحت‌کننده‌ای که پیش آمده، به گونه‌ای دیگر بنگرید. این تغییر کوچک در نگرش، حال روحی‌تان را بهبود می‌بخشد. هر وقت مانعی جلوی راهتان قرار می‌گیرد، به جای ناامیدی به راهی برای رفع آن بیندیشید. البته گاهی مجبور می‌شوید به خودتان زمان بدهید.

* یادآوری
آخرین باری را که احساس ناامیدی کردید به یادآورید. مسلما احساس بدتان پس از مدتی از بین رفته است. مطمئن باشید این بار هم خواهد گذشت. چرا که چنین احساس‌هایی موقت و گذراست. بدانید که احساس ناامیدی، مانع تفکر معقول برای حل مشکل می‌شود.

خشم
بدترین احساس مخربی که می‌تواند هنگام بد بودن شرایط پیش بیاید، خشم و عصبانیت است. متاسفانه خشم، یکی از احساسات قدرتمندی است که بیشتر ما نمی‌توانیم براحتی آن را کنترل کنیم و ما را دچار دردسرهایی گاه جبران‌ناپذیر می‌سازد.

* علائم اولیه خشم
هرکسی درحال عصبانی شدن، بسرعت علائم اولیه آن را درمی یابد. به این علائم خیلی زود توجه نشان دهید. این کار باعث می‌شود جلوی خشم‌تان را بگیرید. همه می‌توانند نحوه واکنش خود را در برابر موضوعات عصبانی‌کننده انتخاب کنند. اگرچه اولین واکنش انسان‌ها نسبت به شرایط نامناسب، به طور غریزی بروز خشم است، اما مجبور نیستید از این غریزه پیروی کنید. یاد بگیرید انتخاب بهتر و ملایم‌تری داشته باشید.

* دست از کار کشیدن
اگر هنگام عصبانیت، مشغول انجام کاری هستید، از آن دست بکشید و لحظه‌ای از تکنیک تنفس عمیق استفاده کنید. این روش افکارتان را در مسیر مثبت قرار می‌دهد و جلوی خشمتان را می‌گیرد.

* تصور
اگر خودتان را تصور کنید که در لحظات عصبانیت چه رفتاری دارید و چگونه به نظر می‌رسید، نسبت به شرایط دید خوبی پیدا خواهید کرد؛ مثلا هرگاه آماده بودید که بر سر کسی فریاد بزنید، حالت و صورت خود را تصور کنید. مسلما حرکات چندان مناسبی نخواهید داشت. آیا خودتان دوست دارید با چنین فردی سر و کار داشته باشید؟ احتمالا نه. بنابراین خشم‌تان را مهار کنید.

* نفرت و بیزاری
در زندگی شخصی و کاری‌تان احتمالا افرادی وجود دارند که دوست‌شان ندارید. این که آنها چه کسانی هستند، مهم نیست. آنچه مهم است نحوه برخورد شماست. سعی کنید حرفه‌ای عمل کنید.

* رفتار محترمانه
اگر مجبور هستید با کسی که او را دوست ندارید سروکار داشته باشید، وقت آن رسیده که غرور و خودپسندی را کنار بگذارید و با آن فرد، درست مانند دیگران، با تواضع و ادب رفتار کنید. رفتار نامناسب او نمی‌تواند رفتار بد شما را توجیه کند. می‌توانید با نادیده گرفتن برخورد بدش، او را خلع سلاح کنید.

* جسارت
اگر فرد مورد نظر از فروتنی‌تان سوء‌استفاده کرد، محکم جلوی او بایستید و به او بفهمانید نمی‌تواند به شما آزاری برساند.

احساسات منفی

تاجایی که می‌توانید از موضوعات نگران‌کننده و منفی اجتناب کنید

 

اندوه و دلشکستگی
کنار آمدن با اندوه، یکی از مشکل‌ترین کارهایی است که فرد دلشکسته مجبور است انجام دهد. اندوه می‌تواند از کارآیی فرد بکاهد زیرا وقتی او مبتلا به اندوه است، از انرژی‌اش کاسته می‌شود و توان برخورد با مشکلات را نخواهد داشت و در نتیجه موفقیتی عایدش نمی‌شود.

* توجه به افکار
با خود بیندیشید که قرار نیست در زندگی همیشه موضوعات ناراحت‌کننده پیش بیاید و اگر مشکلات وجود نداشتند، زندگی مانند یک جاده صاف و مستقیم، بدون تپه و دره و پستی و بلندی و به طور کلی کسل‌کننده بود. در واقع تپه‌ها و دره‌ها، جاده زندگی را جذاب و هیجان‌انگیزتر می‌کنند.

* انتخاب هدف
اگر به هدفتان نرسیده‌اید، به این معنا نیست که آن هدف دست‌نیافتنی است. آن را حفظ کنید و برای رسیدن به هدف، در برنامه‌تان تغییرات کوچکی بدهید. مثلا ضرب‌الاجل آن را عقب‌تر بیندازید.

* ثبت افکار
موضوعاتی که دقیقا شما را گرفتار اندوه می‌کند، یادداشت کنید. آنها چه چیزهایی هستند. شغل‌، همسایه، درآمد یا تنهایی‌تان‌‌؟ پس از شناخت منبع اندوه، به دنبال راه‌حل‌های مناسب باشید و برای رفع مشکل اقدام کنید. یکی از ویژگی‌های ذاتی انسان قدرت تغییر شرایط است که بیشتر مواقع آن را به دست فراموشی می‌سپارد.

* لبخند
به زور لبخند زدن، کاری عجیب و سخت است، اما حتی تظاهر به لبخند، می‌تواند به فرد احساسی از شادی القا کند. آن را امتحان کنید و از تاثیر شگفت‌آورش متعجب شوید.

نگرانی و ناآرامی
وقتی روند معمول زندگی به خطر می‌افتد، بسیار طبیعی است که فرد دچار اضطراب و نگرانی شود. اگر اجازه دهید این احساس منفی وجودتان را فراگیرد، خیلی سریع و راحت از مهارتان خارج می‌شود و نه‌تنها سلامت ذهنی‌تان را تحت‌الشعاع قرار می‌دهد، بلکه از کارآیی و تمایل شما به ادامه زندگی و حتی گاهی ریسک کردن می‌کاهد.

 

* دوری از موضوعات نگران‌کننده
تاجایی که می‌توانید از موضوعات نگران‌کننده اجتناب کنید. مثلا اگر شنیدن اخبار منفی شما را نگران می‌کند، خود را درگیر این اخبار نکنید زیرا به نگرانی و اضطراب بیشترتان منجر می‌شود و شما را از پای در می‌آورد.

* تنفس عمیق
این نوع تمرین، به تنفس و ضربان قلب کمک شایانی می‌کند. هرگاه دچار اضطراب و نگرانی شدید، شروع به تنفس عمیق کنید و در آن لحظه به هیچ چیز دیگر غیر از نحوه تنفس توجه نکنید. این کار را حداقل 5 بار تکرار کنید.

* تمرکز بر بهبود شرایط
اگر وضعیت‌تان بسیار نگران‌کننده است، مثلا می‌ترسید از کارتان اخراج شوید یا در آزمون مهم پیش رویتان موفق نشوید، نشستن و نگران بودن مشکلی را حل نمی‌کند.

به جای آن به راه‌حل‌های احتمالی فکر کنید. مثلا دنبال کار جدیدی باشید یا با برنامه‌ریزی صحیح، خود را برای آزمون مورد نظر آماده کنید.

* یادداشت موضوعات نگران‌کننده
اگر موضوعات نگران‌کننده، لحظه‌ای رهایتان نمی‌کنند، آنها را به منظور رسیدگی در برگه‌ای یادداشت کنید و برای حلشان، زمانی مناسب درنظر بگیرید. بنابراین تا وقت رسیدگی، لحظه‌ای هم به آنها فکر نکنید. وقتی دائم و در هر لحظه از زندگی نگران چیزی باشید، اعتماد به نفس خود را از دست می‌دهید و مشکلات‌تان بیش از پیش می‌شود.
منبع:سلامت نیوز