سلامت


2 دقیقه پیش

نشانه ها و عوارض کمبود ویتامین‌ها در بدن

ویتامین‌ها نقش مهمی‌ را در بدن انسان ایفا می‌کنند. به‌نحوی‌که کمبود ویتامین‌ (حتی یکی از آن‌ها) می‌تواند برای هر فردی مشکلات اساسی را به وجود آورد. گجت نیوز - معین ...
2 دقیقه پیش

چرا پشه ها بعضی ها را بیشتر نیش می‌زنند؟

فصل گرما و گزیده شدن توسط پشه ها فرا رسیده، دوست دارید بدانید پشه ها بیشتر چه کسانی را دوست دارند؟ بیشتر کجاها می پلکند؟ و از چه مواد دفع کننده ای نفرت دارند؟ وب سایت ...

مامان من چه جوری دنیا امدم ؟



 

 مامان من چه جوری دنیا امدم ؟

 

سوالات جنسی کودکان:


مامان من چه جوری دنیا امدم ؟

مناسب ترین زمان برای آموزش مسائل جنسی به کودک و نوجوان زمانی است که او سوالی را در این زمینه مطرح می کند.

 

آموزش مسائل جنسی به فرزندان خوب یا بد ؟

ایرانیان به دلیل فرهنگ خاصی که دارند همیشه از پاسخ به این  گونه سوالات فرزندانشان پرهیز می کنند اما این مسئله نیز لازم به آموزش دارد مانند اینکه شما به کودکتان یاد می دهید که چگونه قاشق و چنگال را برای غذا خوردن در دست بگیرد، یا چگونه به دستشویی برود و ....

 

همیشه یک سوال برای کودکان در سنین پایین مطرح است و این سوال است :

" مامان من چه جوری دنیا امدم ؟ "

 

مادر  در پاسخ می گوید :

ما از خدا خواستیم کودکی به من و پدرت بدهد و او از آسمان برای ما کودکی فرستاد، یا پاسخ های دیگری به این سبک .

 

با تفکیک سنی میشود گفت که سوالات بچه ها در مورد مسایل جنسی از پنج سال به بالا شروع میشود و  والدین باید در این سن واقعیتها را به زبان خیلی ساده برای  بچه ها توضیح دهند و اگر جواب دادن به سوال را جایز ندانستند اصلاً جواب ندهند زیرا در صورتی که جواب دهید ناخودآگاه حس جنسی کودک پویا می شود .

 

مناسب ترین زمان برای آموزش مسائل جنسی به کودک و نوجوان زمانی است که او سوالی را در این زمینه مطرح می کند.

 

ارائه آموزش به نوجوانان و کودکان را به روش مستقیم و غیر مستقیم باید دنبال شود. آموزش مستقیم از طریق صحبت کردن است، اما نباید به گونه ای مطرح شود که باعث بیداری زودرس شود.

 

به نظر می‌رسد، مادران بیش از پدران در انتقال اطلاعات جنسی به فرزندان نقش دارند و در بسیاری موارد نیز پدران این وظیفه را از خود سلب کرده و به مادران واگذار می‌كنند.

 

با توجه به مراحل رشد کودک، به پرسشهای او پاسخ دهید. هر چه سن او کمتر است پاسخ‌ها را عینی تر و با لحن جدی بگویید. جواب آنها را حداکثر در دو تا سه جمله بدهید. بچه‌های ده- دوازده ساله به اطلاعات بیشتری نیاز دارند که می‌توان از طریق کتاب‌ها، جزوه‌ها و کلاس‌های آموزشی به آنها دست یافت.

 

اما بهترین دوران برای بازگویی این مسائل سن بین 7 تا 12 سال است . منظور از این مقاله این نیست که تمام جزئیات مسائل جنسی را مطرح کنید فقط اینکه با توجه به سن فرزندتان به او پاسخ دهید،  نباید اطلاعات به گونه‌ای باشد که باعث بیداری زودرس جنسی گردد .

 

دوره نوجوانی از بحرانی‌ترین دوره‌هاست. زمانی است که دختر و پسر به جنس مخالف  دلبستگی‌های فکری و جنسی پیدا می کنند .  تاثیر نیرومند تمایلات جنسی، جایگزین بسیاری از تصورات و مفاهیم ذهنی می شوند، آثار دلبستگی جنسی در رفتار آنان آشكارا منعكس می‌شود.

 

باید در این سنین بسیار مراقب بچه ها بود و آنها را با نکات مهمی آشنا کرد زیرا بسیاری از تجاوزات جنسی در این سنین اتفاق می افتد و مهم ترین دلیل آن عدم اگاهی فرزندانمان  است، پس در سن مناسب فرزندانمان را با این مسائل آشنا کنیم.


منبع:seemorg.com


ویدیو مرتبط :
بهترین مامان دنیا

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

مامان ،موبایل دار می شود!



یک روز یکی از دوستان مامانم(خاله زهره من)منزل ما بود .ایشان به اتفاق مامانجزوه هایی را میخواندند که در یک همایش به آنها داده بودند.ناگهان کنجکاوی مامان گل کرد و با موبایلش شماره خاله ام را گرفت صدایی ظریف و زنانه گفت:«مشترک مورد نظر در دسترس نمی باشد»مامانم خندید و گفت مشترک مورد نظر ور دل من نشسته،اونوقت اینا میگن ...خاله زهره گفت:این که چیزی نیس،من شماره دوستمو گرفتم همین صدا گفت:«این شماره در شبکه موجود نمیباشد»در صورتی که من خودم با همین دو تا چشام،سند موبایلشو دیدم!من ساکت نشسته بودم و چیزی نمیگفتم.

آخه ما خیلی اصرار کرده بودیم که مامان موبایل بگیرد،او همیشه می گفت:شما ها جوون هستید و ما نگرانتون میشیم،شما داشته باشید بهتره.به او گفتیم:شما هم هیچ وقت خونه نیستید!یا همایش هستین یا سمینار یا کنگره!خوب بعضی وقت ها شما هم دیر میکنید و ما نگرانتون می شیم.بعد هم براش خوندیم:«جایی نمیروی که دل بیقرار من تا بازگشتن تو به صد جا نمیرود!»

در اثر همین اصرارهای متمادی!بالاخره دو سال پیش،مامان برای موبایل ثبت نام کرد.وقتی که مامان برای تحویل سیم کارت مراجعه کردةمسوول دفتر تلفن همراه گفت:«خانم مژدگانی بدین،شمارتون خیلی رنده.»مامان هم که ماشاالله در بخشش،دست حاتم طایی را از پشت بسته،200تومان به او داده بود!خودش گفت که آقاهه!چپ چپ نگاهش کرده لابد آقاهه فکر کرده مامان از پشت کوه دماوند آمده!به همین دلیل به معاملات ارزی و جاری مملکت وارد نیست!

مامان خوشحال به خانه آمد و جریان را تعریف کرد.بعد گفت:چه خوب شد آقاهه متوجه دو رقم آخر شماره نشد.پرسیدم:چطور؟گفت:چون دو رقم آخرش میشه عدد بیست!خوب،مخابراط هم که میدونه که«من خودم نمره بیستم،من مثه هیچ کسی نیستم»فریادمان در آمد و گفتیم:«وای...مامان تو رو خدا بس کن!چقدر از خودت متشکری.فردا برو یه دسته گل بگیر بذار جلوی آیینه!»مامان گفت:مرسی که یادم آوردین،اتفاقا برای خودم یک نوشابه باز میکنم!میبینید تو رو خد،مامانای این دور و زمونه رو!ظرفیت داشتن یک گوشی موبلیل را هم ندارند،آن وقت میخواهند پاجرو و ماکسیما هم بخرند.بگو یک دفعه دانشگاه آزاد هم بروند!

از روزی که موبایل به مامان داده اند،دائم آن را با خود این طرف و آن طرف می برد.وقتی به مهمانی می رود سفارش میکند«حتما به من زنگ بزنید هان»طفلک،هیچ کس به او زنگ نمی زند!حالا تازه شروع کرده که شماره اش را به دوستانش بدهد.راستی یادم رفت بگویم،قبل از این که سیم کارت را بدهند،بابای من که میخواست خیلی مدرن و روشنفکرانه عمل کند،از همه دوستانش پرس و جو کرد تا بتواند آخرین مدل گوشی را برای مامان بخرد.

مامان دلش میخواست گوشی مدل تعظیمی یا به قول خودش از آنهاییکه درش باز میشود،داشته باشد،دوربین دار که نمیخواست،چون میگفت:«هم گرونه و هم هر چیزی مال یه چیزیه!موبایل که دوربین عکاسی نیست!بعد مثل آدم های باکلاس!نشست و کاتالوگ گوشی را خواند.از نوشته انگلیسی که سر در نیاورد،ولی از ترجمه فارسی اصلا چیزی نفهمید ولی بالاخره ما به او یاد دادیم که در همایش ها!آن را روی ویبره بگذارد.مامان دوست ندارد موبایل را از گردنش آویزان کند و میگوید:این دیگه خیلی تیر آجری(تین ایجری)میشه(بابا کاریکلماتور).بنابراین چون موبایل توی کیفش است متوجه ویبره نمیشود و همه اش miss callدارد !smsهم که الحمدالله ندارد!خدا پدر و مادر خواهرم را بیامرزد که به مامان یاد داد چطئری smsهایش را بخواند.چند وقت بعد خواهرم براش smsفرستاد«وقتی بارون مییاد تو منو به اندازه قطره های بارون که میگیری دوست داری ولی من تو رو اندازه اون قطره هایی که نمیتونم بگیرم دوست دارم»باید بودید و اشک های مامانم را می دیدید و قربان صدقه هایش را میشنیدید!ای خواهر زبل