سلامت
2 دقیقه پیش | نشانه ها و عوارض کمبود ویتامینها در بدنویتامینها نقش مهمی را در بدن انسان ایفا میکنند. بهنحویکه کمبود ویتامین (حتی یکی از آنها) میتواند برای هر فردی مشکلات اساسی را به وجود آورد. گجت نیوز - معین ... |
2 دقیقه پیش | چرا پشه ها بعضی ها را بیشتر نیش میزنند؟فصل گرما و گزیده شدن توسط پشه ها فرا رسیده، دوست دارید بدانید پشه ها بیشتر چه کسانی را دوست دارند؟ بیشتر کجاها می پلکند؟ و از چه مواد دفع کننده ای نفرت دارند؟ وب سایت ... |
مامان ،خدا یعنی چی؟یعنی کی؟
دغدغه بسیاری از والدین این است که آیا میتوانند با فرزندانشان درباره موضوع پیچیده ای چون خدا صحبت کنند؟ آیا بچهها را میتوان با مفاهیمی چون خدا، پیامبر، جهان آخرت، آفرینش و هستی، تکلیف، عبادت و مانند آن آشنا کرد و درباره آنها بحث کرد؟
حرف زدن درباره خدا از این جهت حائز اهمیت است که میتواند بهترین راه برآوردن مهمترین نیازهای کودکان باشد، زیرا کودکان بیش از بزرگسالان خود و اطرافیانشان را نیازمند به تکیه گاه قوی و مهربانی میبینند که قادر است همه آرزوهای آنها را برآورده سازد.
فایده دیگر صحبت کردن درباره خدا از این جهت است که همه چیز را در دنیا توضیح میدهد: زیبایی طبیعت، تولد نوزاد یا مرگ یک دوست، که با این توضیح (مرتبط کردن رویدادهای طبیعی به خدا) نوعی احساس شگفتی نیز همراه است، زیرا روح کودک به دنبال عجایب و اسرار میگردد و زمانی که برای پرسشهای کلیدی خود پاسخی منطقی مییابد، احساس آرامش میکند. وقتی کودک حوادث تلخ و شیرینی از این قبیل را با خدا مرتبط بداند، هم در شناخت خود نسبت به خدا عمیقتر میشود و هم روح او که به دنبال عجایب و اسرار است، ارضاء میشود.
حرف زدن درباره خدا، به کودک احساس امنیت میدهد، زیرا خدا جاودانی و مافوق همه تغییرات است و در دنیایی که همه چیز آن زودگذر است، اعتقاد به خدا میتواند بهترین حامی و راهنمای اخلاقی کودک باشد.
و بالاخره، توجه به خدا و احساس نیاز به او، مایه آرامش روح و روان کودک میشود، زیرا این احساس در فطرت و نهاد انسان از کودکی قرار داده شده و طبق فرمایش پیامبر اسلام، کودک مادامی که اطرافیانش او را از پرستش خدا باز نداشتهاند، دارای فطرت خداپرستی و ایمان است.
متأسفانه با وجودی که خداشناسی برای کودکان و فرزندان یک ضرورت مهم و نقطه عطفی در زندگی آنان است، والدین از این موضوع غافلند و به ضرورت آن توجه کافی ندارند. گمان والدین این است که آموزش خدا و اعتقادات دینی، برای کودک ضرورتی ندارد و این کار وظیفه آنان نیست و کودکان خود باید با وسعت دادن به معلومات و گزاره های ذهنی، به سطحی از معرفت و دانش برسند که ضرورت اعتقاد به خدا را درک کنند و این در زمانی است که آنان به سن جوانی میرسند، غافل از اینکه کودکان توان درک این مفاهیم را دارند و در این شرایط اگر با آنها درباره خدا به طور صحیح و منطقی صحبت نشود، سعی میکنند اعتقاد به خدا را در اعمال و رفتارهای والدین بیابند، زیرا آنچه والدین بدان عمل میکنند، بیش از آنچه میگویند روی ذهن کودک تأثیر میگذارد. یعنی کودک زمانی بیشتر با خدا آشنا میشود که اعتقادات مذهبی را به طور عملی در زندگی والدین ببیند. حال اگر عمل والدین مطابقت چندانی با دین نداشته باشد، کودک درک صحیحی از دین پیدا نمیکند. اینجاست که ضرورت آموزش صحیح دین به کودکان، بیشتر روشن میشود.
برای این که کودکان درک صحیحی از خدا داشته باشند، لازم است به آنها اجازه دهید آزادانه درباره خدا گفتگو کنند؛ زیرا بهترین راه ارتقای معنویت در کودکان، راحت و آشکار حرف زدن از خداست. اصل علمیای که اکثر روانشناسان آن را تأیید میکنند، این است که بگذارید بچهها خود گفتگو را هدایت کنند و عقایدشان را بگویند و بعد با سۆال کردن از نظرات شما، موضوع را پی گیری کنند.
اگر پیش فرضی درباره رشد، درک و برداشت کودک از خدا، در هر مرحله سنی او داشته باشیم، با اطمینان بیشتری میتوانیم به او کمک کنیم.
در این جا به مراحل رشد روانی کودک و این که در هر مقطع چگونه باید با او درباره خدا حرف بزنیم، اشاره میکنیم:
1 تا 3 سالگی: یادمان باشد که بذر ایمان از همان سالهای اولیه زندگی کاشته میشود. بنابراین خداشناسی در این سن اهمیت زیادی دارد. کودکان نوپا میتوانند کلماتی را که از مفاهیم مقدس برخوردارند یاد بگیرند. در ابتدا، آموزش باید از کلماتی مانند: قرآن، خدا، پیامبر و امام آغاز شود. اگر بچهها به سادگی با این کلمات مأنوس نشوند، بعدها پایه ای برای آموزش مفاهیم بزرگ نخواهند داشت. همچنین باید اعتقاد به عشق و محبت را در آنها تقویت کنید؛ این مهمترین چیزی است که خدا را به کودکان خردسال میفهماند. به آنها بگویید که خداوند دوستشان دارد و همواره از بچهها مراقبت میکند.
نکته دیگر این که کودک به این جهت که یکی از وابستهترین موجودات دنیاست، در تأمین نیازهای خویش، به والدین وابستگی کامل دارد. اگر کودک از این جهت مشکلی نداشته باشد و والدین در محبت و توجه به او از چیزی فروگذار نکنند، از اعتماد به آنها، اعتماد و توکل به خدا را نیز میآموزد.
3 تا 5 سالگی: در این مرحله این سۆال غلط است که: «چه طور کودک را وادار کنم به خدا اعتقاد پیدا کند؟»، چه اینکه این اعتقاد درونی به صورت اجمال، در فطرت و آفرینش او وجود دارد. پرسش صحیح این است که: «چطور به او نشان دهم که خدا در زندگیاش حضور دارد؟» زمانی که بچهها در برابر شگفتیهای اطرافشان حیرت زده میشوند، از چیزی ناراحتند یا شادی ناگهانی را تجربه میکنند، زمینه فکریشان برای این مسئله آماده است و شما میتوانید حضور خدا را با حرف زدن در این باره، به آنها نشان دهید. مثلاً وقتی کودک 5 ساله شما از مرگ پدر بزرگش غمگین و تعجب زده است، از شما میپرسد: پدر بزرگ پس از مرگ چه میکند؟ آیا او در بهشت است؟ او در واقع به اطمینان خاطر نیاز دارد. در پاسخ به او بگویید: تو چه فکر میکنی؟ او احتمالاً در پاسخ میگوید: پدر بزرگ الآن در بهشت در کنار فرشتگان است. شما در این هنگام نظر او را تأیید کنید.
همچنین وقتی کودک در تولد فرزند جدید اظهار خوشحالی یا شگفتی میکند، به آسانی میتوانید خدا را به او نشان دهید. یا هنگام خوردن غذا، برای او توضیح دهید که این غذاها از جانب خداوند است، و ما باید از او سپاسگزاری کنیم. آنگاه همگام با کودکتان، مراسم شکرگزاری را به جای آورید.
در فاصله سنی 3 تا 5 سال، کودکان خدا را غالباً موجودی چون یک رهبر روحانی میدانند. چنین برداشتی به این پرسشها میانجامد: «آیا خدا میخوابد؟ خدا کجا زندگی میکند؟ غذای او چیست؟» برای فیصله دادن این موضوع و ارضای حس کنجکاوی و تخیل کودک، جوابی صادقانه به او بدهید، مثلاً بگویید: «نمیدانم.» به یاد داشته باشید، کودک در سنی نیست که بتواند چیزی بیش از این پاسخ اجمالی، درک کند. اما اگر در پاسخ به او بگویید: خدا چیزی نمیخورد و جا و مکانی ندارد، نه تنها قانع نمیشود بلکه دچار سردرگمی بیشتری میشود.
بعد شما از او سۆالاتی بپرسید که نسبت به گفتگو علاقهمند شود. به خاطر داشته باشید، همیشه سۆالات او را جدی بگیرید و هرگز مورد تمسخر قرار ندهید. بچهها نمیتوانند منتقدانه فکر کنند و صحبتهای شما را مورد ارزیابی قرار دهند. بنابراین وقتی با کودک پیش دبستانی درباره خدا حرف میزنید، کارشناس شمایید؛ دقت کنید حرفی نزنید که بعدها پشیمان شوید. مثلاً اگر به او بگویید: «هر وقت بدرفتاری کنی، خدا عصبانی میشود.» او خدا را در تخیل خود پدر عصبانی مجسم میکند که آماده است او را برای هر اشتباهی تنبیه کند.
منبع :سایت حوزه
ویدیو مرتبط :
نمی دونی عشق یعنی چی! نمی دونی اطاعت یعنی چی!
خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :
تای چی یعنی چی؟
تای چی چوان که ترجمه تحت اللفظی آن «مشت برتر نهایی» است، یک هنر رزمی چینی است که هم برای تمرین دفاع شخصی و هم برای مزایای سلامت آن انجام می شود. بسته به هدف مورد نظر از انجام آن، شکل های متفاوتی از آن، چه سنتی و چه مدرن تعلیم داده می شود...
امروزه تمرینات تای چی به همه جهان گسترش یافته است. تمرینات اصلی تای چی در شکل انفرادی آن که در اینجا مورد نظر ماست شامل توالی آهسته ای از حرکات است که در آنها بر راست نگاه داشتن ستون فقرات، تنفس شکمی و حرکت دادن اندام ها در دامنه طبیعی حرکات روی مرکز ثقل آنها تاکید می شود. انجام دقیق و مکرر این حرکات می تواند باعث حفظ قرارگیری مناسب بدن، تقویت خون رسانی و حفظ انعطاف پذیری مفاصل شود. تای چی چیه، شکل ساده شده تای چی چوان است که در کشورهای غربی به کار می رود و شامل رشته ای از ۱۹ حرکت و یک وضعیت قرارگیری بدن است که به صورتی در حال مراقبه انجام می شود و مزایای سلامت جسمی و روانی به آن نسبت داده اند. برخی از بررسی ها انجام تمرین ها را به کاهش استرس و تخفیف برخی از بیماری ها ربط داده اند.
● چطور حرکات تای چی را انجام بدهیم؟
برای انجام این حرکات، نیاز به یک محل آرام با مساحتی حدود نیم متر مربع دارید. تای چی را می توانید با پای برهنه یا با پوشیدن کفش های پهن و انعطاف پذیر انجام دهید. کفش های راحت و شل یا قابل انعطاف مناسب تر هستند.
مجموعه حرکات را به طور معمول ۳ تا ۷ بار در هفته انجام دهید. از شروع ایستادن برای انجام این حرکات برای ۲۰ دقیقه توالی حرکات و بعد حرکت نهایی را انجام دهید.
تای چی را به آرامی و مانند رقصی کند انجام دهید. سعی کنید هر حرکت را به صورت جداگانه انجام دهید و بعد آنها را در یک توالی طولانی به هم پیوند دهید. برخلاف ورزش های معمول لازم نیست به طور متناوب حرکات را با دو طرف بدن انجام دهید.
در مورد اینکه حرکات دست ها یا پاهایتان آنقدر دقیق نیست، نگران نباشید. تای چی وقتی بیشترین تاثیر را دارد که در حالت آرامش عضلانی انجام شود.
● شـروع ایـسـتـادن
راست بایستید؛ به طوری که پاهایتان به اندازه شانه هایتان از هم فاصله داشته و نوک پنجه پاهایتان رو به جلو باشد. زانوهای تان از هم فاصله داشته و اندکی خم شده باشد. بازوها و دست هایتان را به صورت شل در ۲ طرف بدن آویزان کنید. مستقیم به جلو نگاه کنید و باسنتان را اندکی شل کنید تا استخوان دنبالچه به سمت پایین بیاید. (A) نوک زبان را به سقف دهان بچسبانید تا عضلات فک تان شل شود. از طریق بینی نفس بکشید. برای یک لحظه مکث کنید و بعد از طریق دهان نفس تان را بیرون دهید؛ به طوری که نا ف تان به سوی ستون فقرات کشیده شود. ۳ تا ۵ بار این نحوه تنفس را تکرار کنید. در طول انجام سایر حرکات نیز همین شیوه تنفس را ادامه دهید.
● چرخاندن و گرفتن با کف دست
پس از ایستادن در حالی که با کف دست ها را رو به پایین جلوی بدن تان در سطح چانه دایره وار حرکت می دهید، گویی که دارید به یک شکم باردار بسیار بزرگ دست می کشید، هوا را به درون ریه ها بفرستید. در همان زمان وزن تان را روی پای چپتان بیندازید، زانوی چپ تان را اندکی خم کنید و پاشنه پای راستتان را از روی زمین بلند کنید و پای راست را اندکی به سمت بیرون بچرخانید (B). هوا را از ریه های تان بیرون بدهید. دست های تان را تقریبا تا سطح کمرتان پایین بیاورید. وزن تان را روی پای راست تان بیندازید و پاشنه پای چپ تان را از روی زمین بلند کنید (C) هوا را درون ریه های تان بفرستید. دست های تان را به سمت طرفین بدن، دایره وار حرکت دهید. در حالی که دست های تان به جلوی قفسه سینه تان می رسند، گویی که می خواهید به هم قلاب شوند و دست راست به بدن تان نزدیک تر است، هوا را از ریه های تان بیرون دهید. همزمان پای چپ تان را بلند کنید و به آرامی پاشنه پای چپ تان را جلوی بدن تان قرار دهید؛ در حالی که پنجه پای تان از مچ کمی خم شده است. (D)
● چنگ زدن و گرفتن پرنده
هوا را درون ریه هایتان بفرستید. هر ۲ دست تان را بالا بیاورید به طوری که بازوی راست تان در آرنج در زاویه قائمه باشد (طوری که انگار می خواهید پرنده ای را بگیرید) و پنجه پای چپ تان را پشت سرتان با زمین تماس دهید. (E) هوا را از ریه های تان خارج کنید و بازوهای تان را در یک مسیر قوسی پایین بیاورید (گویی می خواهید به پرنده ضربه بزنید) و در همان زمان، پای راست تان را مجاور پای چپ تان قرار دهید و بدن تان را بچرخانید تا اندکی به سمت چپ بروید. حرکت دایره وار دست ها را به بالا ادامه دهید تا هنگامی که دست های تان در مقابل چانه قرار گیرد، به صورتی که کف دست ها به جلو باشد.(F)
● فشردن و جمع آوری انرژی
هوا را درون ریه های تان بفرستید. پشت تان را بچرخانید و پای چپ تان را سمت راست ببرید؛ به طوری که پا در حالت خم شده از مچ قرار داشته باشد و پاشنه پا زمین را لمس کند(G). هوا را از ریه های تان خارج کنید و وزن تان را روی پای راست تان بیندازید (زانوی تان باید اندکی خم شده باشد) و در همان زمان پاشنه پای چپ را از زمین بلند کنید و بازوهای تان را به حالت مستقیم درآورید گویی که دارید به یک جسم سخت فشار می آورید (H).
● حـرکـت نـهـایـی
پاهای تان را کنار هم قرار دهید و هوا را درون ریه های تان بفرستید و در همان حال بازوهای تان را دایره وار به طرفین بدن حرکت دهید (کف دست های تان باید رو به بالا باشد). هوا را از ریه های تان خارج کنید و دست های تان را جلوی بدنتان پایین بیاورید به طوری که دست های تان رو به پایین باشد، آرنج های تان خمیده باشد و نهایتا بازوهای تان در کنار بدن تان قرار گیرد.
روزنامه سلامت salamat.ir