سلامت
2 دقیقه پیش | نشانه ها و عوارض کمبود ویتامینها در بدنویتامینها نقش مهمی را در بدن انسان ایفا میکنند. بهنحویکه کمبود ویتامین (حتی یکی از آنها) میتواند برای هر فردی مشکلات اساسی را به وجود آورد. گجت نیوز - معین ... |
2 دقیقه پیش | چرا پشه ها بعضی ها را بیشتر نیش میزنند؟فصل گرما و گزیده شدن توسط پشه ها فرا رسیده، دوست دارید بدانید پشه ها بیشتر چه کسانی را دوست دارند؟ بیشتر کجاها می پلکند؟ و از چه مواد دفع کننده ای نفرت دارند؟ وب سایت ... |
لبخند بزن، فردا روز بدتری است!
در ترافیكگیر كردهاید و احتمالا دیر به یك قرار مهم میرسید. آنقدر اعصابتان خرد شده است كه فكر میكنید همه ماشینهایی كه در خطهای دیگر هستند در حال حركت هستند و فقط شما در صفی از خودروهاگیر افتادهاید كه اصلا و ابدا جلو نمیروند. در یك تصمیم ناگهانی با هزار مكافات صفتان را عوض میكنید اما دو ماشین كه جلوتر میروید باز هم ترافیك قفل میشود. شانس بدتان را لعنت میكنید و هر چه از دهنتان در میآید میگویید. در این لحظه باز هم فكر میكنید همه صفهای خودروها در ترافیك در حال حركت هستند و شما باز در صف ماشینهایی كه حركت نمیكنند گیر افتادهاید. در همین لحظه است كه شما بهشخصه یكی از قوانین مورفی را كشف كردهاید! باور كنید در قوانین مورفی همه چیز براساس بدشانسی و بدبیاری است!
قانون مورفی یک زبانزد رایج در فرهنگ غربی است که میگوید «اگر قرار باشد چیزی خراب شود، میشود». این جمله از «ادوارد مورفی»، مهندس نیروی هوایی و محقق «تئوری هرج و مرج» آمریکایی است.
طبق این زبانزد همیشه همه چیزها در بدترین و نامناسب ترین زمان به خطا میروند و کارها را لنگ میگذارند. معمولا هنگامی که شخصی همواره بدشانسی میآورد او را مشمول قانون مورفی مینامند.
از مورفی کلمات قصار دیگری نیز به جا مانده از جمله «همه چیز ذاتاً دچار خطا و دردسر میشود مگر اینکه برای درستی آن تلاشی شده باشد». قانون مورفی، یک مثل معروف در فرهنگ غرب است که در زمان آزمایش واگن موشکی در اواخر دههٔ ۴۰ به وجود آمد. اصلیترین پیامی که این قانون بیان میکند این است که در هر حالتی که احتمال خراب شدن یا خطا رفتن باشد بیشک روزی این اتفاق میافتد. «اگر راههای متفاوتی برای انجام کاری باشد که یکی از آنها به خرابی یا فاجعه بینجامد، حتما یک نفر کار را به همان صورت انجام خواهد داد.» که معمولاً به این صورت بیان میشود: «هر چیز که میتواند خطا برود، خطا میرود.» از نیکلاس اسپارک محقق و نویسندهٔ کتاب «تاریخی از قانون مورفی».
این نامگذاری طعنهآمیز در پی سرگرد ادوارد مورفی است که در مرکز نیروی هوایی ادوارد همراه گروه استَپ روی پروژهٔ MX۹۸۱ کار میکرد. او مدت کوتاهی به عنوان مهندس توسعه در فنون اندازهگیری با دکتر و سرهنگ جان پاول استَپ دوست و همسایهٔ سابقش روی پروژه واگن موشکی (rocket sled) مشارکت میکرد.
نیک اسپارک در پایان کتاب «تاریخی از قانون مورفی» بیان میکند که تفاوت خاطرات بعد از گذشت سالها، اجازه مشخص کردن دقیق شخصی که در طول چندین ماه آزمایش دستگاه جدید اندازهگیری، این عبارت را به شکل مصطلح امروزی آن ابداع کرده نمیدهد، ولی این عبارت در انعکاس جملهای که مورفی پس از شکست دستگاه اندازهگیریش گفته ابداع شده و به تدریج از حالت اولیه آن که در اولین کنفرانس سرهنگ استپ-سریعترین مرد روی زمین-به کار رفت به حالت امروزی در آمده است.
نوشتار قانون
دیدگاههای مختلفی دربارهٔ منشا دقیق قانون مورفی و جزئیات تشکیل اولیه آن وجود دارد که باعث نزاعهای طولانی نیز شد. این تضادها در تحقیق اسپارک روی موضوع برجسته شد. کاملترین بحثی که تمام نظرات را مورد بررسی قرار داد، کتاب «تاریخی از قانون مورفی» از اسپارک است که مقالهٔ چهار قسمتیاش را در مورد «تاریخچه تحقیق بدون احتمال Annals of Improbable Research(AIR) مستند و کامل میکند. از سال ۱۹۴۷ تا ۱۹۴۹ پروژهای به نام MX۹۸۱ در منطقهٔ مورک (که بعداً به پایگاه نیروی هوایی ادوارد نامگذاری شد.) برای آزمایش تحمل نیروی گرانش انسان هنگام کاهش سریع سرعت انجام شد. این آزمایش روی یک واگن که موشکی برای سرعت گرفتن و چندین ترمز هیدرولیک برای ایستادن روی آن سوار شده بود انجام میشد.
در ابتدا برای انجام آزمایش آدمکهای را که در بررسی تصادفات استفاده میشوند به صندلی واگن میبستند، اما در آزمایشهای بعدی توسط دکتر جان پاول استپ که در آن زمان سروان نیروی هوایی بود انجام شد. در حین این آزمایشها در مورد میزان دقت ابزار استفاده شده برای اندازهگیری نیروی وارد شده به سروان استپ، سوالاتی مطرح شد. در این زمان مورفی استفاده از کششسنج الکترونیکی را که به جایگاه سروان استپ بسته میشد، پیشنهاد کرد. مورفی به این نوع تحقیق علاقهمند بود و قبلاً تحقیق مشابهی برای اندازهگیری نیروهای دستگاههای سانتریفوژ پرسرعت انجام داده بود. دستیار مورفی اتصالات جایگاه را متصل کرد و آزمایش با یک شمپانزه انجام شد. اما حسگرهای بسته شده همه صفر را نشان میدادند و معلوم شد که دستیار مورفی، حسگرها را اشتباه وصل کرده بوده. در این زمان بود که مورفی این جمله را استفاده کرد و با اینکه پیشنهاد شد که آزمایش دوباره با اتصالات صحیح انجام شود، از گروه خارج شد.
در مصاحبهٔ نیک اسپارک با جرج نیکُلس، مهندس دیگری که در آن گروه حضور داشت، نیکلس توضیح داد که مورفی دستیارش را مقصر این شکست شناخته و گفتهاست: «اگر این مرد راهی برای اشتباه کردن داشته باشد، بیشک اشتباه میکند.». نظر نیکلس این است که این قانون در محاورههای افراد گروه به این صورت خلاصه شد که: «اگر بتواند بشود، میشود.» و برای تمسخر مورفی که از نظر نیکلس با خودخواهی گروه را ترک کرد، اینگونه نامگذاری شد.
دیدگاه دیگری این قانون را به دکتر استپ نسبت میدهد. وی این قانون را در یک گفتوگوی مطبوعاتی کمی پس از شکست آزمایش استفاده کردهاست. دیگران، از جمله تنها فرزند بازماندهٔ مورفی، رابرت مورفی دیدگاه نیکلس را رد میکنند و ادعا دارند که استفادهٔ این عبارت از ادوارد مورفی آغاز شدهاست.
برخی از این قوانین به شرح زیر هستند:
• فلسفه مورفی
لبخند بزن ... فردا روز بدتریه ...
• قانون صف:
اگر شما از یک صف به صف دیگری رفتید، سرعت صف قبلی بیشتر از صف فعلی خواهد شد.
• قانون تلفن:
اگر شما شمارهای را اشتباه گرفتید، آن شماره هیچگاه اشغال نخواهد بود.
• قانون بینی:
بعد از اینکه دستتان حسابی گریسی شد، بینی شما شروع به خارش خواهد کرد.
• قانون کارگاه:
اگر چیزی از دستتان افتاد، قطعاً به پرتترین گوشه ممکن خواهد خزید.
• قانون دروغگویی:
اگر بهانه دروغیتان پیش رئیس برای دیر آمدن پنچر شدن ماشینتان باشد، روز بعد واقعاً به خاطر پنچر شدن ماشینتان، دیرتان خواهد شد.
• قانون روبرو شدن:
احتمال روبرو شدن با یک آشنا وقتی که با کسی هستید که مایل نیستید با او دیده شوید، افزایش مییابد.
• قانون اثبات:
وقتی میخواهید به کسی ثابت کنید که یک ماشین کار نمیکند، کار خواهد کرد.
• قانون بیومکانیک:
نسبت خارش هر نقطه از بدن با میزان دسترسی آن نقطه نسبت عکس دارد.
• قانون قهوه:
قبل از اولین جرعه از قهوه داغتان، رئیستان از شما کاری خواهد خواست که تا سرد شدن قهوه طول خواهد کشید.
• قانون ترافیک:
وقتی در ترافیک گیر کردهای لاینی که تو در آن هستی دیرتر راه میافتد.
• قانون وسایل نقلیه:
وسایل نقلیه اعم از اتوبوس، قطار، هواپیما و ... همیشه دیرتر از موعد حرکت میکنند، مگر آنکه شما دیر برسید. در این صورت درست سر وقت رفتهاند.
• قانون اتوبوس:
مدت زیادی منتظر اتوبوس میمانی و خبری نیست، پس سیگاری روشن میکنی. به محض روشن شدن سیگار، اتوبوس میرسد. (به عبارت ساده اگر سیگار را روشن کنی اتوبوس میرسد،. اگر برای زودتر رسیدن اتوبوس سیگار را روشن کنی اتوبوس دیرتر میآید.)
• قانون کار:
اگر به نظر میرسد همه چیزها خوب پیش میروند حتماً چیزی را از قلم انداختهای.
• قانون نتیجه:
احتمال بد پیش رفتن کارها نسبت مستقیم با اهمیت آنها دارد.
• قانون یادگیری:
شما چیزی را یاد نمیگیرید، مگر بعد از اینکه امتحان آن را دادید.
• قانون جستجو:
هر وقت دنبال چیزی میگردید، همیشه در آخرین مکانی که جستوجو می کنید آن را مییابید.
• قانون خرید:
اهمیتی ندارد که چقدر دنبال جنسی بگردید، به محض اینکه آن را خریدید آن را در مغازه دیگری ارزانتر خواهید یافت.
• قانون چیزهای خوب:
هر چیز خوب در زندگی یا غیر قانونی است یا غیر اخلاقی یا چاقکننده.
• قانون ضایع شدن:
احتمال آنکه کاری را که انجام میدهید دیگران ببینند نسبت مستقیم دارد با میزان احمقانه بودن آن کار.
• قانون پمپ بنزین:
هنگام ورود به پمپ بنزین جایگاهی را که انتخاب میکنید کندتر و طولانیتر از جایگاههای دیگر خواهد بود.
• قانون لکه:
زمانی که میخواهید لکه روی شیشه پنجره را پاک کنید، لکه در سمت دیگر شیشه خواهد بود.
• قانون بقای کثیفی:
برای تمیز کردن هر چیزی، چیز دیگری باید کثیف شود.
• قانون دسترسی:
هر گاه چیزی را دور بیندازید، به محض آنکه دیگر به آن دسترسی نداشته باشید، به آن نیاز پیدا خواهید کرد.
• قانون صبحانه:
همیشه نان از طرفی که به آن کره مالیدهاید روی زمین میافتد.
• قانون تعمیر:
زمانی که دستگاه معیوب خود را نزد تعمیرکار میبرید، کاملاً درست و بیعیب کار خواهد کرد.
• قانون اجتناب:
اگر به هر دلیل در جایی قانون مورفی عمل نکنه، قراره اتفاق خیلی بدتر و بزرگتری بیفته.
• قانون خانم مورفی:
اگر چیزی خراب یا اشتباه بشه، حتماً تقصیر آقای مورفیه.
• قانون زندگی مورفی:
آیا زندگی شما نمونه خوبی از قوانین مورفی است؟
معادلهای قانون مورفی
قانون تله (فیناگل): اگر بدترین زمان خراب شدن برای چیزی وجود داشته باشد، همان زمان است که خراب میشود.
قانون ساد: قانون دیگری هم وجود دارد موسوم به قانون ساد که معمولاً مترادف قانون مورفی تلقی میشود. قوانین مورفی را آمریکاییها به کار میبرند در حالی که ساد بین انگلیسیها محبوب تر است. البته در بحثهای تخصصی بسیاری اصول ساد را وسیع تر از مورفی میدانند و معتقدند قوانین ساد بیشتر بر مساله بخت و اقبال تاکید دارد. قوانین ساد میگویند بخت خوب یا بد بر قامت شخص دوخته شده است:
• وقتی چیز بدون استفادهای را دور میریزی بعد از مدت کوتاهی به آن شی نیاز پیدا می کنی.
• از دست دادن شنوایی برای همه نا گوار است اما این اتفاق دقیقاً برای آهنگساز مشهوری چون بتهوون رخ میدهد.
• به شهری دیگر مهاجرت میکنی انگار فقط به این دلیل که آنجا با یک همشهری آشنا شوی و با او ازدواج کنی.
با این حال، خود کلمه (ساد) با توجه به معانی غیر اخلاقی که داشت منفور بود و مردم مورفی را جای آن به کار بردند.
منبع:برترین ها
ویدیو مرتبط :
لبخند بزن :)
خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :
لبخند بزن فردا روز بدتری است!
در ترافیكگیر كردهاید و احتمالا دیر به یك قرار مهم میرسید. آنقدر اعصابتان خرد شده است كه فكر میكنید همه ماشینهایی كه در خطهای دیگر هستند در حال حركت هستند و فقط شما در صفی از خودروهاگیر افتادهاید كه اصلا و ابدا جلو نمیروند.
در ترافیكگیر كردهاید و احتمالا دیر به یك قرار مهم میرسید. آنقدر اعصابتان خرد شده است كه فكر میكنید همه ماشینهایی كه در خطهای دیگر هستند در حال حركت هستند و فقط شما در صفی از خودروهاگیر افتادهاید كه اصلا و ابدا جلو نمیروند. در یك تصمیم ناگهانی با هزار مكافات صفتان را عوض میكنید اما دو ماشین كه جلوتر میروید باز هم ترافیك قفل میشود. شانس بدتان را لعنت میكنید و هر چه از دهنتان در میآید میگویید. در این لحظه باز هم فكر میكنید همه صفهای خودروها در ترافیك در حال حركت هستند و شما باز در صف ماشینهایی كه حركت نمیكنند گیر افتادهاید. در همین لحظه است كه شما بهشخصه یكی از قوانین مورفی را كشف كردهاید! باور كنید در قوانین مورفی همه چیز براساس بدشانسی و بدبیاری است!
پرونده این شماره درباره قوانین مورفی است. اگر از قبل با این قانون آشنا باشید، یا بعد از خواندن این پرونده، ممكن است فكر كنید این موضوع بیشتر به یك طنز شبیه است تا یك مطلب علمی روان شناسی. شاید هم درست فكر كنید. به هرحال قوانین مورفی آن قدر كه مشهورند، از سوی صاحبنظران علوم مدیریت و روان شناسی جدی گرفته نمیشوند. ولی تئوریهای این چنینی، مثل قانون پاركینسون كه البته این یكی كمی جدیتر از قانون مورفی است و در شمارههای آینده دربارهاش مطالبی خواهیم داشت، گاهی در مدیریت و مخصوصا مدیریت زمان به كار میآیند.
صابون قوانین مورفی به تن همه ما خورده است. همیشه اتفاقهایی ناخواسته كه تا قبل از آن هیچ كس فكرش را هم نكرده بود، بروز میكند و باعث اخلال در برنامهها میشود. یك مثال ساده كه برای همه اتفاق افتاده: هر روز غذا میخورید و ذرهای به روی لباستان نمیریزد اما روز اولی كه لباس تمیزتان را پوشیدهاید، سس غذا روی لباستان میریزد! قانون مورفی در حالت كلی میگوید: «اگر قرار باشد چیزی خراب شود، میشود.» و نتیجهای كه باید در مدیریت از آن گرفت این است: «برنامهریزی باید دارای آنچنان ضریب اطمینان و امنیت كاری بالا باشد و تمام شرایط غیرمحتمل درنظر گرفته شود كه زور قانون مورفی به آن نرسد.»
به این جملهها دقت كنید:
- هیچ كاری به آن سادگی كه بهنظر میآید نیست.
- تمام كارها بیشتر از آن چیزی كه شما فكر میكنید وقت میگیرند.
- هر راه حلی كه برای مشكلات ارائه میشود، خودش مشكلات جدیدی بهوجود میآورد.
خب. لازم به توضیح نیست كه این قوانین چطور میتوانند به برنامهریزی و مدیریت كمك كنند. بازهم فراموش نكنید همه ما در زندگیمان به قواعد مدیریت نیازمندیم. چه كسی میتواند ادعا كند كه مدیریت یك خانه از مدیریت یك وزارتخانه كم اهمیتتر است؟! پس به همه خانمهای خانهدار هم توصیه میكنیم پرونده این شماره را بخوانند.
سال 1949، پایگاه نیروی هوایی ادوارد، كالیفرنیا. اینجا جایی است كه سرگرد ادوارد مورفی همراه با گروه «استَپ» روی پروژه MX981 كار میكنند. هدف این پروژه تعیین مقاومت انسان در برابر سقوط ناگهانی است و سرگرد ادوارد مورفی بهعنوان مهندس توسعه در فنون اندازهگیری با دكتر استپ دوست و همسایه قدیمیاش در این پروژه همكاری میكند. این آزمایش روی یك واگن كه موشكی برای سرعت گرفتن و چندین ترمز هیدرولیك برای ایستادن روی آن سوار شده بود انجام میشد. سروان استپ یكی از داوطلبهای انجام این آزمایش بود اما عدهای به دقت دستگاههایی كه میزان نیروی وارد شده به استپ را اندازه میگرفتند شك داشتند. سرگرد مورفی پیشنهاد میكند برای این منظور از یك كششسنج الكترونیكی كه به واگن متصل میشد استفاده شود. دستیار آقای مورفی اتصالات این دستگاه را به واگن انجام داد و آزمایش با یك شامپانزه انجام شد. ادوارد مورفی متوجه میشود كه دستیار خنگش همه سیمهای حسگر را اشتباه وصل كرده و به این خاطر حسابی عصبانی میشود. در اوج عصبانیت جناب مورفی جملهای میگوید كه بسیاری آن را تولد قوانین مورفی میدانند. او درباره دستیارش گفت: «اگر یك راه برای خراب كردن چیزی وجود داشته باشد، او همان یك راه را پیدا میكند».مورفی آنقدر از این موضوع شاكی شد كه با وجود پیشنهاد اعضای گروه برای اصلاح پروژه و انجام دوباره آزمایش، او پایگاه نیروهای هوایی ادوارد را به خاطر این مسئله ترك كرد. جمله مورفی خطاب به دستیارش در میان اعضای گروه به این صورت خلاصه شد: «هر چیزی كه بتواند خراب شود، خراب میشود.»
عدهای از افراد این پروژه كه از رفتن مورفی از گروه به خاطر یك مسئله پیش پا افتاده شاكی بودند برای مسخره كردن بدبینیهای مورفی نام او را روی این قانون گذاشتند اما نشست خبری دكتر جان پائول استپ ناگهان قوانین مورفی را به میان مردم برد.این سرهنگ نیروی هوایی در این نشست با خبرنگاران اعلام میكند كه ضریب امنیتی خوب این پروژه تحقیقاتی مدیون اعتماد كامل آنها به قوانین مورفی است! درحالیكه خبرنگاران از شنیدن نام ناآشنای قوانین مورفی چشمهایشان گرد شده بود، جناب استپ میگوید: «براساس این قانون، تمام شرایط نامحتمل برای شكست پروژه را درنظر گرفتیم و به همین خاطر توانستیم با كمترین خطر به موفقیت برسیم.» این نشست خبری جنجالی بهصورت ناگهانی باعث میشود كه قوانین مورفی در میان مردم مشهور شود. كارخانههای تولیدكننده تجهیزات هوایی در تبلیغات خود برای نشان دادن میزان امنیت محصولاتشان از این جمله استفاده كردند و بهتدریج جمله ساده ادوارد مورفی تبدیل به یك ضربالمثل معروف در فرهنگ غرب شد كه تا امروز هم باقی مانده و هنوز پرطرفدار است.
- اگر در توده یا كپهای بهدنبال چیزی بگردید، چیزی كه بهدنبالش هستید در ته آن قرار دارد.
- هیچ كاری آنطور كه بهنظر میرسد ساده نیست.
- لبخند بزنید فردا همه چیز بدتر خواهد شد.
- وقتی در ترافیكگیر كردهای خطی كه تو در آن هستی دیرتر راه میافتد.
- هر كاری دو برابر آنچه باید وقت میبرد؛ مگر اینكه آن كار ساده بهنظر برسد كه در آن صورت سه برابر وقت میگیرد.
- هر چیزی كه بتواند خراب شود خراب میشود؛ آن هم در بدترین زمان ممكن.
- اگر چیزی را در برابر حماقت احمقها مقاوم بسازی، احمق باهوشتری پیدا میشود و كارت را خراب میكند.
- درصورتی كه شانس انجام درست یك كار 50-50 باشد، احتمال غلط انجام دادن آن 90 درصد است.
- اتوبوس، قطار، هواپیما و... همیشه دیرتر از موعد حركت میكنند؛ مگر آنكه شما دیر برسید. در این صورت درست سر وقت رفتهاند.
- اگر بهنظر میرسد همه چیزها خوب پیش میرود حتما چیزی را از قلم انداختهای.
- احتمال بد پیش رفتن كارها نسبت مستقیم با اهمیت آنها دارد.
- هر وقت خودت را برای انجام دادن كاری آماده كردهای ناچار میشوی اول كار دیگری را انجام دهی.
- اشیای قیمتی اگر سقوط كنند در مكانهای غیرقابل دسترسی مثل كانال آب میافتند.
- 80 درصد امتحانات پایان ترم براساس كلاسی است كه در آن غایب بودهای.
- وقتی قبل از امتحانات نكات را مرور میكنی، مهمترینشان ناخواناترینشان است.
- هرگاه به دروغ به رئیس خود بگویید كه علت تاخیر شما پنچر شدن چرخ ماشینتان بوده، روز بعد چرخ ماشین شما پنچر خواهد شد.
- هرگاه چیزی را دور بیندازید، به محض آنكه دیگر به آن دسترسی نداشته باشید به آن نیاز پیدا خواهید كرد.
- هروقت كه دستتان روغنی باشد نوك دماغتان شروع به خارش خواهد كرد.
- هرگاه كفش نو را برای نخستین بار به پا كنید همه پایشان را روی آن خواهند گذاشت!
- هیچ كاری به آن سادگی كه بهنظر میآید نیست.
- تمام كارها بیشتر از آن چیزی كه شما فكر میكنید وقت میگیرند.
- چیزی كه ممكن است خراب شود، خراب میشود.
- اگر احتمال خراب شدن چند چیز وجود داشته باشد، آن یكی خراب میشود كه بیشترین خسارت را بزند.
واقعیت این است كه همه قوانین مورفی از روی بدبینی ساخته شدهاند. شاید هم یك دلیل مشهور شدن این قوانین این بوده است كه غربیها آن را بهعنوان یك مسكن برای بدبیاریها و بدشانسیهایشان شناختهاند و احساس میكنند استفاده از این قوانین حتی بهعنوان شوخی میتواند برای چند دقیقهای دلشان را خنك كند!
قوانین مورفی اكنون آنقدر زیادند كه حساب و كتابش از دست همه خارج شده است اما حداقل میشود به معروفترین آنها نگاهی انداخت تا زندگی در نیمه خالی لیوان را تجربه كرد. احتمالا شما با خواندن این قوانین احساس میكنید خیلی از آنها را تجربه كردهاید. نگران نباشید شما بدشانس نیستید بلكه این قوانین هستند كه از روی بدبینیها و عقاید مردم در زندگی روزمره ساخته شدهاند.
قوانین مورفی اكنون آنقدر زیادند كه حساب و كتابش از دست همه خارج شده است اما حداقل میشود به معروفترین آنها نگاهی انداخت تا زندگی در نیمه خالی لیوان را تجربه كرد.
- همه خوبها تصاحب شدهاند، اگر تصاحب نشده باشند، حتما دلیلی دارد.
- هر چه شخصی بهتر و مناسبتر باشد، فاصلهاش از تو بیشتر است.
- شعور ضربدر زیبایی ضربدر در دسترس بودن، مساوی عددی ثابت است كه این عدد همیشه صفر است. هیچ وقت نمیشود كسی را پیدا كرد كه همزمان هر 3 مورد را داشته باشد!
- میزان عشق دیگران نسبت به تو نسبت عكس دارد با میزان علاقه تو به آنها.
- چیزهایی كه یك زن را بیش از هر چیز به مردی جذب میكند همان چیزهایی هستند كه چند سال بعد او بیشترین تنفر را از آنها پیدا خواهد كرد.
- وقتی همسر یك مرد با او به تفاهم میرسد كه از گوش كردن به او دست بر دارد!
- احتمال روبهرو شدن با یك آشنا، وقتی كه با كسی هستید كه مایل نیستید با او دیده شوید افزایش مییابد.
- منطق عبارت است از یك روش سیستماتیك برای رسیدن به یك نتیجه غلط!
- تمامی اكتشافات و اختراعهای بزرگ دنیا بر اثر اشتباه بهوجود آمدهاند.
- مهمترین ایمیلی كه قرار است به شما برسد گم میشود.
- اگر یك برنامه كامپیوتری مفید باشد، باید آن را عوض كرد!
- اگر برای باز كردن یك فایل، نرمافزار پیچیدهای روی سیست مت نصب كنی، آخرین باری خواهد بود كه چنین فایلی به دستت میرسد!
- CD مشتری هیچ وقت در سیستم تو خوانده نمیشود!
- اگر بخواهید به كسی ثابت كنید كه دستگاهی كار نمیكند در همان لحظه شروع به كار خواهد كرد.
- بهترین لحظهها برای عكاسی زمانی بهوجود میآید كه شما آماده نیستید!
- همیشه مهمترین عكسها تار میشوند.
- یك لنز تمیز و خشك مثل آهنربایی برای غبار و رطوبت است.
- وقتی كه به 6 دكمه احتیاج دارید، حداكثر 5 دكمه در قوطی دكمهها پیدا خواهید كرد.
- وقتی عجله دارید، سوراخ سوزن بیش از اندازه كوچك است.
- سوزن گمشده همیشه توسط همسر یا فرزندتان، وقتی كه با پای برهنه در حال راه رفتن در اتاق هستند پیدا میشود.
- مادر همیشه راه بهتری برای انجام كارتان پیشنهاد میكند؛ البته بعد از اینكه كار را به سختی انجام داده باشید.
- موفقیتها به وسیله مادرتان حاصل شدهاند، شكستها تقصیر خودتان است!
- هر چقدر مادر بردن چتر را بیشتر به شما توصیه كرده باشد، احتمال بارش بیشتر است.
- نصیحت مادرانهای كه با بیتوجهی از كنار آن رد شدهاید، مهمترین توصیه زندگیتان بوده است.
- اگر به مادرتان بگویید كاری برای انجام دادن ندارید، او همیشه برایتان كاری پیدا خواهد كرد!
آدمهایی وجود دارند كه معتقدند هر چیزی كه اتفاق میافتد دست سرنوشت است. در این تفكر انسان هیچ قدرت انتخابی ندارد و برای او اتفاقاتی میافتد كه از پیش تعیین شده است. اگر قوانین مورفی را هم بررسی میكنید متوجه میشوید كه این ضربالمثلهای معروف در میان غربیها ریشه در همین مسئله دارد و در همه آنها اتفاقات به نیرویی نسبت داده میشود كه فراتر از اختیار انسان است. قوانین مورفی را خیلیها زمانی به كار میبرند كه دچار بدشانسی و بدبیاری شدهاند و در واقع این شوخی مرهمی برای اتفاقات كوچك و بدی است كه هر روز ممكن است برای هر آدمی اتفاق بیفتد. خیلیها از این موضوع غافل هستند كه كلید خوش شانسی یا بدشانسی در افكار، رفتار و برنامههای زندگی آدمها پنهان است. به عقیده روانشناسان آدمهایی كه بهعنوان خوششانس مشهور هستند كسانی هستند كه فكر راحت و بازتری دارند و به جای دیدن چیزهایی كه فقط در جستوجویش هستند، همه چیزها و فرصتهایی را كه در اطرافشان وجود دارد، میبینند. بههمینخاطر باید مطمئن بود اگر كسی واقعا به این قوانین اعتقاد داشته باشد بدون شك بدشانسیها و بدبیاریها برایش اتفاق میافتد. این ذهن انسان است كه او و زندگیاش را میسازد. به همین خاطر است كه توصیه میشود همیشه باید مثبت بود!
هر چند عدهای از طرفداران جناب مورفی برای اثبات این قوانین كار را به قوانین ترمودینامیك هم كشاندهاند. طبق قانون دوم ترمودینامیك هر فعالیت طبیعی موجب افزایش آنتروپی (درجه بینظمی) میشود و جهت و گرایش طبیعت هم به سوی بینظمی است. در ترمودینامیك، این قانون وجود دارد كه هر سیستمی به سمت بینظمی میل میكند و طرفداران مورفی هم میگویند بر همین اساس چیزی كه ممكن است خراب شود، خراب میشود!
علاوه بر قوانین مورفی برای معتقدان به بدشانسی قوانین مترادف دیگری هم در جهان وجود دارد. قوانین مورفی معمولا در میان آمریكاییها به كار میرود و قوانین مشابهی به نام ساد میان انگلیسیها مشهور است.
قوانین ساد در یك كلام میگوید كه بخت و اقبال یك شخص پیش از این تعیین شده است. معروفترین قانون ساد این است: «از دست دادن شنوایی برای همه ناگوار است اما این اتفاق دقیقا برای آهنگساز مشهوری چون بتهوون رخ میدهد.» انگلیسیها هم به خاطر مسائلی ترجیح دادهاند كه نام قوانین مورفی را جایگزین ساد کنند.