سلامت


2 دقیقه پیش

نشانه ها و عوارض کمبود ویتامین‌ها در بدن

ویتامین‌ها نقش مهمی‌ را در بدن انسان ایفا می‌کنند. به‌نحوی‌که کمبود ویتامین‌ (حتی یکی از آن‌ها) می‌تواند برای هر فردی مشکلات اساسی را به وجود آورد. گجت نیوز - معین ...
2 دقیقه پیش

چرا پشه ها بعضی ها را بیشتر نیش می‌زنند؟

فصل گرما و گزیده شدن توسط پشه ها فرا رسیده، دوست دارید بدانید پشه ها بیشتر چه کسانی را دوست دارند؟ بیشتر کجاها می پلکند؟ و از چه مواد دفع کننده ای نفرت دارند؟ وب سایت ...

علم بهتر است یا عشق



اختلاف تحصیلات بین زن وشوهر

از مسائلی که به ایجاد تفاهم بین زوجین کمک کند،کفویت تحصیلی است

 

نه گامی جلوتر،نه گامی عقب تر ،همسرم درکنار من باش و با من گام بردار.اینگونه طی کردن مسیر برای مان آسان تر است.

دو نفر را تصور کنید که دستانشان در دست هم و در حال راه رفتن هستند،تا وقتی پابه پای هم پیش می روند ،مشکلی رخ نمی دهد و می توانند به مسیر خود ادامه دهند اما وقتی یکی از آنها بر سرعت راه رفتن خود می افزاید و آن دیگری هنوز به سرعت قبل راه می رود، یا به زمین می خورند و یا باید دستان یکدیگر را رها کنند.ازدواج یک همراهی همیشگی است.می گویند زن و شوهر باید نه گامی جلوتر و نه گامی عقب تر ،بلکه در کنار هم باشند.این همراهی و همقدمی از لحظه ی اول تا آخرین نفس لازم الاجراست.

یکی از مسائلی که می تواند به ایجاد تفاهم و سازگاری بین زوجین کمک کند،کفویت تحصیلی است. یعنی دختر و پسری که می خواهند با یکدیگر ازدواج کنند،همخوانی تحصیلی داشته باشند و با توجه به فرهنگ ما اگر قرار است یکی از آنها در مقطع بالاتر تحصیلی باشد،بهتر است پسر مدرک بالاتری داشته باشد اما گاهی در زمان انتخاب به این نکته توجه نمی کنیم و یکی از زوجین چند مقطع تحصیلی بالاتر است . گاهی هم دونفر در یک مقطع هستند و بعد از ازدواج یکی تصمیم می گیرد ادامه ی تحصیل دهد و دیگری نه!در هر صورت نتیجه فرقی نمی کند :ما یک خانه داریم ،یک زن،یک مرد و دو مدرک تحصیلی که با هم همخوانی ندارد.حال چه باید کرد؟

ارتباط معناداریا بی معنی سواد و شعور
همین اول کار، تکلیفمان را با یک چیز روشن کنیم بهتر است :آیا سواد، شعور می آورد؟ اینکه بگوییم هر چه انسان باسواد تر باشد با شعور تر است ،اشتباه خواهد بود مگر فردی که هر چه علم می آموزد ،تفکر کردن را نیز بیشتر تمرین کند. مسئله ی فیثاغورث به خودی خود بر شعور زندگی فردی و اجتماعی نمی افزاید مگر کسی که حل این مسئله را یاد می گیرد،حل مسئله در زندگی را هم بیاموزد. اما این یک واقعیت است که افراد تحصیلکرده ،بیشتر اهل مطالعه و تفکر هستند.اما یک قانون کلی نیست.

از دیپلم ردی تا تخصص!
وقتی می گوییم دو نفر از نظر تحصیلی هم کفو نیستند یعنی مقاطع تحصیلی آنها خیلی متفاوت است وگرنه آقایی لیسانس دارد و جذب بازار کار شده است اما همسرش بعد از لیسانس،کنکور ارشد داده و ادامه ی تحصیل داده است.به نظر نمی رسد که این دو دچار مشکل شوند اما وقتی چند مقطع تحصیلی بین شان تفاوت باشد مثلا یکی دیپلم هم نداشته باشد و دیگری کارشناس ارشد باشد ، با مشکلاتی رو به رو می شوند:
_نفهمیدن حرف یکدیگر
_متفاوت بودن علایق،دوستان،اهداف و لذت ها
_از بین رفتن اعتماد به نفس همسری که مدرک پایین تر دارد و نارضایتی درونی
_حرف و حدیث دیگران
_بهانه گیری هر کدام از همسران به دلیل ناراحتی از این اختلاف سطح

کفویت تحصیل بین زوجین

بهتر است همسران مدارک تحصیلی نزدیک به هم داشته باشند

 

زندگی بدون پیک سنجش
هر چند بحث کفویت در زمان انتخاب همسر پررنگ است اما وقتی همسرتان را انتخاب کردید و زیر یک سقف زندگی می کنید، دیگر باید به چگونه زندگی کردن فکر کنید .همین و بس!
سعی کنید با همسرتان همراه باشید.اگر او ادامه ی تحصیل داده است،شما هم رشته ی مورد علاقه تان را پیدا کرده و دست به کار شوید.اگر شما در مقطع بالاتر هستید،همسرتان را تشویق کنید ادامه تحصیل بدهداما مراقب باشید تا اصلا به عزت نفس او خدشه وارد نکنید.به گونه ای رفتار کنید که او بفهمد به خاطر خودش و زندگی تان دوست دارید هم قدم یکدیگر باشید.


اگر علاقه ای به ادامه ی تحصیل ندارید و یا همسرتان علاقه ای ندارد،یار مهربان می تواند کمک کننده باشد.بله ،کتاب!از معجزه ی کتاب خواندن غافل نشوید. بالابردن سطح معلومات می تواند خلا تحصیلات را پر کند. این روزها هم اینترنت یک یار کمکی برای کتاب محسوب می شود البته به شرطی که استفاده ی علمی از آن داشته باشید نه فیس بوک و چت روم.


من چند نمونه از افرادی را می شناسم که با داشتن اختلاف تحصیلی بسیار،خوشبخت بودند.یک نمونه خانمی از اساتید دانشگاه که همسرشان پارچه فروشی داشتند و با وجود اختلاف تحصیلات (دکترا و دیپلم )بسیار به هم علاقه مند بودند.نکته ی جالب تر اینکه خانم بعد از ازدواج تمامی مدارج تحصیلی خود را طی کرده بود.رمز موفقیت آنها این بود که همیشه در طول زندگی همکلام هم بودند،محیط خانه برای شان محلی برای آرامش بود و قدرتلاش های یکدیگر را می دانستند.روزی که آن خانم سر کلاس گفتند که همسرشان دیپلم دارند اما به خوبی حرف هم را می فهمند و اگر ایشان و از خود گذشتگی شان نبود،هیچوقت نمی توانستند درس شان را ادامه دهند،در کلام و چشمانشان رد پای یک عشق عمیق همراه با قدر دانی بود.عشقی که با نمرات دانشگاهی و مدارک تحصیلی غریبه بود.


اینکه همسران بهتر است مدارک تحصیلی نزدیک به هم داشته باشند یک قانون غیرقابل تغییر نیست،اگر شما و همسرتان اختلاف تحصیلات دارید،سعی کنید نزدیک به هم باقی بمانید و این خلاء را جور دیگر پر کنید. نه گامی جلوتر،نه گامی عقب تر ،همسرم درکنار من باش و با من گام بردار.اینگونه طی کردن مسیر برای مان آسان تر است.
منبع: جام جم سرا

 


ویدیو مرتبط :
علم بهتر است یا ثروت؟! مسی بهتر است یا رونالدو؟!

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

بالاخره علم بهتر است یا ثروت؟



 

بالاخره علم بهتر است یا ثروت؟

 

جمعیت زیادی دور حضرت علی(علیه السلام) حلقه زده بودند. مردی وارد مسجد شد و در فرصتی مناسب پرسید:

- یا علی! سؤالی دارم. علم بهتر است یا ثروت ؟

علی(علیه السلام) در پاسخ گفت: علم بهتر است ؛ زیرا علم میراث انبیاست و مال و ثروت میراث قارون و فرعون و هامان و شداد.

مرد که پاسخ سؤال خود را گرفته بود، سکوت کرد. در همین هنگام مرد دیگری وارد مسجد شد و همانطور که ایستاده بود بلافاصله پرسید:

- اباالحسن! سؤالی دارم، میتوانم بپرسم؟ امام در پاسخ آن مرد گفت: بپرس! مرد که آخر جمعیت ایستاده بود پرسید: علم بهتر است یا ثروت؟

علی(علیه السلام) فرمود: علم بهتر است ؛ زیرا علم تو را حفظ میکند، ولی مال و ثروت را تو مجبوری حفظ کنی.

نفر دوم که از پاسخ سؤالش قانع شده بود، همانجا که ایستاده بود نشست.

در همین حال سومین نفر وارد شد، او نیز همان سؤال را تکرار کرد، و امام (علیه السلام) در پاسخش فرمود: علم بهتر است ؛ زیرا برای شخص عالم دوستان بسیاری است، ولی برای ثروتمند دشمنان بسیار!

هنوز سخن امام(علیه السلام) به پایان نرسیده بود که چهارمین نفر وارد مسجد شد. او در حالی که کنار دوستانش مینشست، عصای خود را جلو گذاشت و پرسید:

- یا علی! علم بهتر است یا ثروت؟

حضرت علی(علیه السلام) در پاسخ به آن مرد فرمودند: علم بهتر است ؛ زیرا اگر از مال انفاق کنی کم میشود؛ ولی اگر از علم انفاق کنی و آن را به دیگران بیاموزی بر آن افزوده میشود.

نوبت پنجمین نفر بود. او که مدتی قبل وارد مسجد شده بود و کنار ستون مسجد منتظر ایستاده بود، با تمام شدن سخن امام همان سؤال را تکرار کرد. حضرت علی(علیه السلام) در پاسخ به او فرمودند: علم بهتر است ؛ زیرا مردم شخص پولدار و ثروتمند را بخیل میدانند، ولی از عالم و دانشمند به بزرگی و عظمت یاد میکنند.

با ورود ششمین نفر سرها به عقب برگشت، مردم با تعجب او را نگاه کردند. یکی از میان جمعیت گفت: حتماً این هم میخواهد بداند که علم بهتر است یا ثروت! کسانی که صدایش را شنیده بودند، پوزخندی زدند. مرد، آخر جمعیت کنار دوستانش نشست و با صدای بلندی شروع به سخن کرد:

یا علی! علم بهتر است یا ثروت؟

امام(علیه السلام) نگاهی به جمعیت کرد و گفت: علم بهتر است ؛ زیرا ممکن است مال را دزد ببرد، اما ترس و وحشتی از دستبرد به علم وجود ندارد. مرد ساکت شد.

همهمهای در میان مردم افتاد؛ چه خبر است امروز! چرا همه یک سؤال را میپرسند؟ نگاه متعجب مردم گاهی به حضرت علی(علیه السلام) و گاهی به تازهواردها دوخته میشد.

در همین هنگام هفتمین نفر که کمی پیش از تمام شدن سخنان حضرت علی(علیه السلام) وارد مسجد شده بود و در میان جمعیت نشسته بود، پرسید:

- یا اباالحسن! علم بهتر است یا ثروت؟

امام(علیه السلام) فرمودند: علم بهتر است ؛ زیرا مال به مرور زمان کهنه میشود، اما علم هرچه زمان بر آن بگذرد، پوسیده نخواهد شد.

در همین هنگام هشتمین نفر وارد شد و سؤال دوستانش را پرسید که امام(علیه السلام) در پاسخش فرمود: علم بهتر است ؛ برای اینکه مال و ثروت فقط هنگام مرگ با صاحبش میماند، ولی علم، هم در این دنیا و هم پس از مرگ همراه انسان است.

سکوت، مجلس را فراگرفته بود، کسی چیزی نمیگفت. همه از پاسخهای امام(علیه السلام) شگفتزده شده بودند که… نهمین نفر هم وارد مسجد شد و در میان بهت و حیرت مردم پرسید:

یا علی! علم بهتر است یا ثروت؟

امام(علیه السلام) در حالی که تبسمی بر لب داشت، فرمود: علم بهتر است ؛ زیرا مال و ثروت انسان را سنگدل میکند، اما علم موجب نورانی شدن قلب انسان میشود.

نگاههای متعجب و سرگردان مردم به در دوخته شده بود، انگار که انتظار دهمین نفر را میکشیدند. در همین حال مردی که دست کودکی در دستش بود، وارد مسجد شد. او در آخر مجلس نشست و مشتی خرما در دامن کودک ریخت و به روبهرو چشم دوخت. مردم که فکر نمیکردند دیگر کسی چیزی بپرسد، سرهایشان را برگرداندند، که در این هنگام مرد پرسید:

- یا اباالحسن! علم بهتر است یا ثروت؟

نگاههای متعجب مردم به عقب برگشت. با شنیدن صدای علی(علیه السلام) مردم به خود آمدند:

علم بهتر است ؛ زیرا ثروتمندان تکبر دارند، تا آنجا که گاه ادعای خدایی میکنند، اما صاحبان علم همواره فروتن و متواضعاند. فریاد هیاهو و شادی و تحسین مردم مجلس را پر کرده بود.

سؤال کنندگان، آرام و سرافکنده از میان جمعیت برخاستند. هنگامیکه آنان مسجد را ترک میکردند، صدای امام(علیه السلام) را شنیدند که میگفت: اگر تمام مردم دنیا همین یک سؤال را از من میپرسیدند، به هر کدام پاسخ متفاوتی میدادم !

* البته نقل است که گروهی با قصد و نیت ، این افراد را اجیر کرده بوداند و به نزد حضرت مولا(علیه السلام) می فرستادند تا او را به زعم خود در نزد مردم خوار کنند؛ اما زهی خیال باطل ! روسیاهی به زغال ماند !!

خلاصه علم بهتر است ! (کشکول بحرانی، ج۱، ص۲۷)