سلامت
2 دقیقه پیش | نشانه ها و عوارض کمبود ویتامینها در بدنویتامینها نقش مهمی را در بدن انسان ایفا میکنند. بهنحویکه کمبود ویتامین (حتی یکی از آنها) میتواند برای هر فردی مشکلات اساسی را به وجود آورد. گجت نیوز - معین ... |
2 دقیقه پیش | چرا پشه ها بعضی ها را بیشتر نیش میزنند؟فصل گرما و گزیده شدن توسط پشه ها فرا رسیده، دوست دارید بدانید پشه ها بیشتر چه کسانی را دوست دارند؟ بیشتر کجاها می پلکند؟ و از چه مواد دفع کننده ای نفرت دارند؟ وب سایت ... |
عقدهای آسمانی؛ خوب یا بد؟
از قدیم گفتهاند که عقد دخترعمو و پسرعمو را توی آسمانها بستهاند اما این روزها میگویند اگر با دخترعمویم ازدواج کنم، ممکن است بچهمان ناقص شود!
خیلی از پدر و مادرها در مورد ازدواج کردن و به قول خودشان عاقبت به خیری تمایل دارند کسی را برای دختر یا پسرشان انتخاب کنند که بهترین باشد و چه کسی بهتر از بچه های خواهر و برادرشان که هم دیده و شناخته شده هستند و هم حیف است چنین کسی با این شرایط اخلاقی خوب و امکانات تحصیلی و شغلی مناسب را از دست بدهند؟! آنها پیشنهاد می دهند و در ظاهر، شما را آزاد می گذارند که پاسخ مثبت یا منفی بدهید اما اگر جرات دارید، بگویید نه!
ازدواج ناف بریدهها یکی از موضوعاتی است که هنوز در خیلی از خانوادهها مطرح میشود. هرچند این روزها بازار ازدواج فامیلی به گرمای دیروز نیست اما بازهم برای شما که درگیرودار انتخاب همسر هستید، ممکن است یکی از گزینهها دخترعمو یا پسرخالهتان باشد. پس خالی از لطف نیست کمی هم در اینباره صحبت کنیم.
در هرصورت فامیل یک شبکه بزرگ ارتباطات است که میتواند امکان آشنایی دختر و پسر را فراهم آورد. این شبکه مزایایی دارد که میتواند به یک انتخاب صحیح کمک کند و البته این نوع از انتخاب خالی از مشکلات نخواهد بود. اول خوبیها و بدیهایش را بخوانید و سپس این شما و این میدان!
نکتههای منفی ازدواج فامیلی
مشکلات ژنتیکی
اولین چیزی که با شنیدن ازدواج فامیلی به ذهنمان خطور میکند، مشکلات ژنتیکی است. اکثریت کارشناسان معتقدند که احتمال بروز مشکلات ژنتیکی در ازدواج های غیرخویشاوندی 2 تا 3درصد است در حالی که این رقم برای ازدواج های خویشاوندی به 4 تا 5 درصد می رسد. زمانی که یک دختر و پسر که دارای بارهای ژنتیکی مشابه هستند با هم ازدواج کنند، بیماریهای مختلفی که در خانواده وجود داشته در این ژنها وجود دارد و زمانی که این ژنها با هم جمع میشود، بیماریها خودشان را نشان میدهند. این قضیه خصوصا در مورد بیماریهای روانپزشکی بسیار صادق است. اگر زن و شوهری که دارای اختلالات روانی هستند با هم ازدواج کنند، درگیریهایی در خانواده ایجاد میشود که هم در خانواده و هم در جامعه تبعات مثبتی نخواهد داشت.در دهههای گذشته، برنامههای زیادی در صدا و سیما در این خصوص پخش شده و فرهنگسازی خوبی صورت گرفته است. این یک واقعیت است که ازدواج فامیلی میتواند بروز برخی اختلالات ژنتیکی را دامن بزند اما مشاورهی ژنتیک این روزها کمککننده است. از طرفی وقتی نسبتها خیلی نزدیک نباشد، نگرانی مشکلات ژنتیکی کمتر خواهد بود.
این مشکل یک راهحل ساده دارد، دلدادگی و روابط عاطفی یا اطلاع دادن به بستگان و گرفتن مراسم را به بعد مشاورهی ژنتیکی موکول کنید. اگر قرار است با دخترداییتان به زیر یک سقف بروید اول مطمئن شوید که فرزندان سالمی خواهید داشت و بعد شمع و چراغها را روشن کنید.
دخالتهای بیشتر
مشکل دیگری که در این نوع ازدواجها ممکن است آزاردهنده باشد، دخالت بیشتر خانوادهها در زندگی عروس و داماد تازه است. گاهی دو خواهر که فرزندانشان با هم ازدواج میکنند، در مقام مادر زن و مادر شوهر میتوانند بسیار تخریبکننده عمل کنند. حریم شخصی چنین زوجهایی کمرنگتر است. وقتی خالهی تو مادر زنت هم باشد، هم احتمال صمیمیت بیشتر وجود دارد و هم دخالت بیشتر! البته این به سطح فرهنگ خانوادهها و همچنین خود زوج جوان هم بستگی دارد.
این مشکل هم میتواند با درایت دختر و پسر و ایجاد حریم مناسب برای زندگی جدید و همچنین درک خانواده از نیاز آنها به استقلال حل شود.
تغییر نقش ها و تعارضات وابسته به آن
مساله مهمی که در ازدواج فامیلی مطرح است این است که معمولا اختلاف های خانوادگی و فامیلی به زندگی زوجین کشیده می شود و بر روابط آنها تاثیر می گذارد و زندگی زناشویی آنها را تحت الشعاع قرار می دهد.اصل و ریشه این اختلافات از آنجایی ناشی میشود که بعد از ازدواج نسبتی که بین ما و خاله یا عمه یا زنداییمان بوده است حالا تغییر میکند و او را مادر همسرمان میدانیم نه همان خاله جان یا عمه جان. شاید هنوز هم عمه یا خاله جان را دوست داشته باشیم اما حس ما نسبت به او تغییر میکند. توقعی که از او داریم رنگ دیگری میگیرد و او مادرشوهر یا مادرزن ماست نه خاله جانی که از کودکی برایمان عزیز بوده است.
در واقع چون حس ما تغییر کرده و نوع توقعاتمان در این قالب جدید عوض شدهاند این روند اتفاق میافتد. شما با این ازدواج تماسها و برخوردهایتان بیشتر میشود و به دنبال عمیقتر شدن رابطه با هم در تعارض قرار میگیرید چون منافع شما با هم در تقابلاند یا لااقل حس شما این را القا میکند که چنین حالتی وجود دارد. همین جا لازم است بگویم اگر شما اصرار دارید با هم ازدواج کنید و مشاوره ژنتیک هم انجام دادهاید و مانعی وجود ندارد قبل از ازدواج حتما با یک مشاور صحبت کنید تا با آموزش برخی نکات مهم به شما کمک کند این حس خود را در اختیار بگیرید. مشاور به شما میآموزد چطور با فراگیری مهارتهای بهتر زیستن، رفتاری با مادر همسرتان داشته باشید که نه تنها نقش قبلی را حفظ کند بلکه در جایگاه خاصتری هم قرار بگیرد.
اگر مهارت ارتباط سالم با خانواده همسر را یاد بگیرید، میتوانید مانع اختلافات خانوادگی شوید و این یعنی مدیریت صحیح و داشتن خانوادهای سالم. در این شرایط شما قادرید مشکلات بین خود و همسرتان را حل و فصل کنید .
گسترده نشدن خانوادهها
یکی دیگر از بدیهایی که ازدواج فامیلی دارد این است که با ازدواج کردن خانواده ما گستردهتر نخواهد شد. در حالی که اگر با یک فرد غریبه ازدواج کنیم، اعضایی جدید به خانواده ما اضافه میشود. گسترش روابط و برخورداری از حمایتی گسترده از محاسنی است که با ازدواج فامیلی از آن بیبهره میمانیم.
دعواهای ناخوانده
مساله مهم دیگری که در ازدواج فامیلی مطرح است این است که معمولا اختلافهای خانوادگی و فامیلی به زندگی زوجین کشیده میشود و بر روابط آنها تاثیر میگذارد و زندگی زناشویی آنها را تحتالشعاع قرار میدهد.
در هر صورت وقتی اختلافی رخ میدهد، ممکن است یکی از زوجین با نیت حل اختلاف از اقوامش حمایت کند و همسرش هم از طرف دیگر حمایت کند. این موضوع نه تنها اختلافها را حل نمیکند بلکه سبب افزایش آن میشود و دامنهاش به زندگی این زوج هم کشیده میشود.
برای حل این مشکل هم باید زوج جوان خود را در اختلافات والدینشان دخالت ندهند. هرچند این کار بسیار سخت است.
وجه دیگر این مساله، زمانی که زن و شوهر با هم اختلاف پیدا میکنند، نمایان میشود. در ازدواجهای فامیلی، نقش حمایتی خانوادهها در زمان اختلاف زن و شوهر بیشتر است و ممکن است مشکلساز شود. البته باید گفت نمیتوان قانون کلی صادر کرد و گفت چنین حمایتهایی همواره اختلافها را بیشتر میکند.
نکتههای مثبت ازدواج فامیلی
دیده و شناخته، بهتره
در ازدواج حتی اگر کاملترین تحقیقات هم انجام شود باز هم همهی جوانب زندگی فرد روشن نخواهد شد. اما افرادی که با هم قوم و خویش هستند، از کودکی تا به امروز یکدیگر را مانیتورینگ کرده و از همهچیز هم با خبرند.
همکفو بودنهای خونی
کفویت که یکی از شرایط ازدواج موفق است، در این نوع ازدواجها بیشتر به چشم میخورد. زن و شوهری که در یک فامیل بزرگ شدهاند، باید دارای تشابهات زیادی باشند؛ تشابهات مذهبی ،فرهنگی ، اعتقادی، تحصیلی، شغلی، مالی، خانوادگی و سبک تربیتی ، طرز تفکر در مورد اداره زندگی، روابط جنسی و فرهنگی همگی همراه بلوغ فکری و عاطفی، یک ازدواج موفق را برای افراد رقم میزند.
حمایتهای گروهی
زوج جوان در ازدواجهای فامیلی همانطور که ممکن است از دخالت والدین خود آسیب ببینند، میتوانند از حمایت بیشتر نزدیکان، سود ببرند. حمایتهای مالی، میانجیگری هنگام اختلاف و قبح بیشتر طلاق در چنین ازدواجهایی میتواند به یک زندگی موفق منجر شود.
حال تصمیمگیری با شماست، میخواهید با فامیلتان ازدواج کنید؟
منابع: باشگاه فعلن مجردها/فارس/مجله سلامت
ویدیو مرتبط :
پناهیان : هم خوب هم بد زجر میکشند پس بهتر است خوب باشیم
خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :
آموزش لمس بد و خوب به کودکان
يكي از موارد آموزنده كه بايد مورد توجه قرار بگيرد سوءاستفاده جنسي از كودكان است. در آمريكا هر ساله در حدود دويستهزار مورد سوءاستفاده جنسي گزارش ميشود كه هر ساله 10درصد به آن اضافه ميشود. بيشتر كارشناسان معتقدند كه بين 20 تا 30 درصد از اين تعداد را دختران و تقريبا نيمي از آن را قربانيان پسر تشكيل ميدهد.
با توجه به اين خطر، بسياري از مدارس برنامههايي را براي جلوگيري از سوءاستفادههاي جنسي از كودكان تنظيم كردهاند. در بيشتر اين برنامهها آموزشهاي مختلفي درباره سوءاستفاده جنسي به بچهها آموخته ميشود، براي نمونه آگاه كردن آنها در مورد تفاوت بين لمس «خوب و محترمانه» و لمس «بد و زشت»، هوشيار كردن آنها نسبت به خطرات وتشويق كردن آنها براي گزارش كردن اين اعمال خلاف به افراد بزرگسال. تحقيقات نشان داده است كه اين آموزشها در كاهش جرايم بيتاثير نبوده است اما بچههايي كه تحت آموزشهاي جامع و گسترده شامل تقويت قابليتهاي اجتماعي و عاطفي مربوطه قرار داشتهاند بهتر توانستهاند از خود در برابر تهديدات جنسي محافظت كنند. آنها بهتر از بچههاي ديگر ميتوانند از فرد خطاكار بخواهند كه آنها را رها كند، داد و هوار راه بياندازند و با فرد خلافكار گلاويز شوند، يا او را تهديد به لو دادن كنند، و هنگامي كه رفتار ناشايستي با آنها شد عملا آن را به والدين خود بگويند. ويژگي اخير ( گزارش كردن عمل خلافكار) يكي از بهترين راههاي پيشگيريكننده است.
در تحقيقي كه بر روي تعدادي كودكآزار چهلساله صورت گرفت هريك از آنها به طور متوسط در هر ماه ( از دوران نوجواني خود به بعد) يك قرباني داشتهاند. گزارشي درباره يك راننده اتوبوس و يك معلم كامپيوتر نشان داد كه آنها هر ساله سيصد بچه را مورد آزار قرار دادهاند ولي حتي يك بچه از سوءاستفاده جنسي آنها گزارش نداد تا اينكه يكي از پسرهايي كه توسط معلمش مورد سوءاستفاده جنسي قرار گرفته بود همان عمل را با خواهرش انجام داد و بدين ترتيب راز خلافكاران برملا شد. بچههايي كه تحت آموزش برنامههاي جامع و مفصلتر قرار داشتند سه برابر بيشتر از بچههايي كه برنامههای كوتاه مدت را پشت سر گذاشته بودند احتمال داشت كه سوء رفتارهاي جنسي را گزارش دهند. مجريان اين برنامها آموزشهاي مختلفي در مورد بهداشت و مسايل جنسي به بچهها ميدهند و از والدين ميخواهند تا آنچه در مدرسه آموزش داده ميشود در خانه نيز براي بچهها تكرار كنند. بچههايي كه والدينشان چنين كردهاند خيلي بهتر از ديگران در مقابل تهديد به سوءرفتار جنسي مقاومت كردهاند.
علاوه بر آن قابليتهاي اجتماعي و عاطفي تاثير قاطعي در اين زمينه دارند. براي بچه كافي نيست كه فقط چيزهايي دربارهي لمس «بد» و «خوب» بداند بلكه او نياز به خودآگاهي دارد تا بفهمد چه زماني در موقعيت نامناسب يا ناراحت كننده قرار دارد. او بايد آنقدر اعتماد به نفس داشته باشد كه بتواند حتي در مقابل فرد بزرگسالي كه سعي دارد از او سوءاستفاده كند جسورانه بايستد و از خود محافظت كند. يك بچه همچنين نياز به روشهايي براي جلوگيري از سوء رفتار فرد خلافكار دارد، هرگونه عملي اعم از فرار تا تهديد به لو دادن او.
براساس همين دلايل، برنامههاي مفصل آموزشي به بچهها ياد ميدهند كه چگونه بر خواستههاي خود تاكيد ورزند و به جاي كنارهگيري، بر احقاق حقوق خود پافشاري كنند و حد و مرز خود را بشناسند و از آنها دفاع كنند.بنابراين موثرترين برنامهها علاوه بر ارائه اطلاعات جامع در مورد سوءرفتار جنسي، شامل آموزش مهارتهاي اجتماعي و عاطفي اساسي است. اين برنامهها به كودك ياد ميدهد كه روشهاي مثبتتري را براي حل كشمكشهاي دروني خود بيابد، اعتماد به نفس بيشتري داشته باشد، اگر اتفاقي برايش رخ داد خودش را سرزنش نكند، و احساس كند كه در حمايت والدين و معلمان خود قرار دارد و ميتواند به آنها رجوع كند و اگر اتفاق ناخوشايندي برايش اتفاق افتاد بتواند آن را به ديگران بگويد.