سلامت
2 دقیقه پیش | نشانه ها و عوارض کمبود ویتامینها در بدنویتامینها نقش مهمی را در بدن انسان ایفا میکنند. بهنحویکه کمبود ویتامین (حتی یکی از آنها) میتواند برای هر فردی مشکلات اساسی را به وجود آورد. گجت نیوز - معین ... |
2 دقیقه پیش | چرا پشه ها بعضی ها را بیشتر نیش میزنند؟فصل گرما و گزیده شدن توسط پشه ها فرا رسیده، دوست دارید بدانید پشه ها بیشتر چه کسانی را دوست دارند؟ بیشتر کجاها می پلکند؟ و از چه مواد دفع کننده ای نفرت دارند؟ وب سایت ... |
شما چگونه کودکتان را می خوابانید؟
نحوه خواباندن کودک و شکل دهی عادت خواب در فرهنگها ، قبایل و حتی خانواده ها متفاوت است بعضیها بچه را وقت خواب قنداق میکنند، بعضی لباس نازک به او میپوشانند و یا حتی بعضی او را لخت میخوابانند. ممکن است کودک در یک اتاق مجزا ، به تنهایی یا با چند خواهر و برادرش بخوابد یا به اتفاق همه اعضای خانواده در یک جا و حتی در یک رختخواب بخوابد.
کودک ممکن است به پشت ، پهلو و یا روی شکم ، در یک اتاق تاریک ، نیمه تاریک ، کاملاً روشن یا در یک محیط بی سرو صدا یا با صدای رادیو و تلویزیون و با وجود صداهای ناگهانی مثل هواپیما بخوابد. ممکن است وقت شیر خوردن در بغل مادر با قرص خواب آور یا با لالایی در گهواره به خواب رود یا این که نیاز به شنیدن یک قصه و یک دعا و بازی کردن داشته باشد و یا کلاً زمان مشخصی برای خواب نداشته باشد یا بر عکس باید هر شب طبق نظم خاصی بخوابد.
اهمیت داشتن یک برنامه روزمره برای خواب
بعضی از روشهای خواب بهتر از برخی دیگر هستند اما در واقع کارهای زیادی وجود دارد که به رفتار خواب مربوط میشوند اگر برنامه دائمی انجام میشود و کودکتان با این برنامه شبها به راحتی میخوابد و در طول شب هم به کرات بیدار نمیشود و در طول روز هم رفتار او رضایت بخش است باید گفت این برنامه کاملاً مناسب است. برخی عادتها و شیوه ها به کودک شما کمک بیشتری میکند تا یک الگوی درست در او شکل بگیرد و از مشکلاتی که در سالهای بعد احتمال پیدایش آن میرود جلوگیری شود. به عنوان مثال اگر عادت دارید هر شب کودکتان را بیست سی دقیقه روی پا لالایی دهید تا خوابش ببرد و حتی نیمه شب هم که او یکی دوباره از خواب بیدار میشود مجبور هستید با همین روش دوباره او را بخوابانید، باید گفت که شما عملاً در عادت خواب او مداخله کردهاید و یادگیری شروع خوابش را به تعویق انداختهاید.
اگر کودک را در رختخوابش بگذارید و اجازه دهید که بدون لالایی و تکان دادن خودش به تنهایی بخوابد و در طول شب نیز به خواب ادامه دهد، مطمئناً برای شما و فرزندتان بهتر خواهد بود. در هر حال به نفع کودک است که خوابی پیوسته و منسجم داشته باشد. ممکن است شما و کودکتان در یک رختخواب بخوابید و کاملاً هم از این بابت راضی باشید و حتی کودک تمام شب را به خوبی بخوابد؛ اما ادامه این عادت برای مدت طولانی برای هر دوی شما مطلوب نیست. توجه داشته باشید که باید در این عادت تغییراتی داده شود. منظور از روش و عادتهای قبل از خواب همان کارهایی است که قبل از خواب برای آماده کردن کودک انجام میدهید. اگر او نوزاد است احتمالاً پوشاک او را عوض میکنید و روی پا لالایی میدهید تا خوابش ببرد و سپس او را به جای خوابش منتقل میکنید. ممکن است او را در حالی که بیدار است به جای خوابش ببرید و خود به تنهایی بخوابد. عموما ً همه این الگوها برای چند ماه اول عالی است؛ چرا که انتظار نداریم که یک نوزاد سر تا سر شب را بطور پیوسته بخوابد.
اگر فرزند 5 تا 6 ماهه شما هنوز سازگاری نیافته ، باید به برنامه و عادت زمان خواب او نگاه عمیقتر و دقیقتری بیندازید. اگر کودک شما به هنگام خواب روی پا لالایی شود و یا با شیر خوردن در بغل بخوابد باید گفت که این کودک هنگام بیداریهای معمول نیمه شب برای خواب رفتن دوباره دچار مشکل خواهد شد. برای این که بتوانید به او کمک کنید تا شبها خواب بهتری داشته باشد. میبایست در عادتهای زمان خواب او تغییراتی ایجاد کنید و مثلاً او را بیدار بگذارید تا نحوه سازگاری و تنهایی خوابیدن در رختخواب را چه اول شب و چه نیمه شب بیاموزد. به تدریج که کودک بزرگتر میشود عادتهای زمان خواب اهمیت بیشتری پیدا میکند. اگر زمان خواب برایش لحظات خوشی باشد، دید خوبی به آن خواهد داشت.
تاثیر روشهای خواب در برنامه ریزی خواب
برنامه و روشهای وقت خواب متفاوتند. باید برنامه و روشی متناسب با وضعیت خانواده خود انتخاب کنید. خوب است که هر شب دقایقی را با کودک خود سپری کنید و به او یاد بدهید که چه کارهایی را باید طبق برنامه هر شب انجام دهد. برای بچههای کوچکتر زمان خواب زمان جدایی است و تحمل او برای آن دشوار است. در واقع درست نیست بچه نوپا یا خردسالی را به تنهایی به رختخواب بفرستیم چون ممکن است سبب احساس محرومیت از بهترین لحظات روز شود. خوب است که ده تا سی دقیقه قبل از خواب به او اختصاص دهید. از شوخیها و بازیهای پر تحرک ، تعریف قصههای ترسناک و یا هر عملی که به هنگام خواب هیجان کودک را برانگیزد، اجتناب نمایید. میتوانید با او گفتگو یا بازی آرامی کنید یا برایش قصه بگویید یا کتاب بخوانید. هنگامی که چند صفحه به پایان داستان باقی مانده به او تذکر دهید که کم کم وقت تمام میشود و او میبایست بخوابد. نباید تسلیم خواستههای او برای خواندن داستان دیگری بشوید. با این شیوه کودک مقررات را می آموزد. چنانچه هر دو بدانید که چه کارهایی را باید به هنگام خواب انجام دهید هرگز میان شما بحثی روی نخواهد داد.
کودک بزرگتر هم که میشود دوست دارد مدتی را قبل از خواب با شما سپری کند. تماشای تلویزیون این هدف را تأمین نمیکند، حتی اگر او در کنار شما به تماشای تلویزیون بپردازد به لحظاتی خصوصی و صمیمی و نزدیکتر نیاز دارد. میتوانید درباره وقایع مدرسه یا برنامه ریزی یک روز تعطیل و یا درباره چیزهای جالب و سرگرم کننده ، یا در صورت امکان در مورد برخی نگرانیهای او صحبت کنید تا هنگام خواب کمتر به آنها فکر کند. برخی شبها ممکن است از پیاده روی و بازی و یا کار در منزل لذت ببرد. یک کودک 10 - 12 ساله احتمالاً دوست دارد به تنهایی برای خواب آماده شود، با او به گفتن یک شب بخیر اکتفا نکنید، بلکه کمی با او صحبت کنید. آخرین کاری که قبل از رفتن به خواب انجام میشود خیلی مهم است. هر گونه دعوا و درگیری و تشنجی سبب می شود که کودک ، خواب آرام و راحتی نداشته باشد.
آیا کودک میتواند در رختخواب شما بخوابد؟
بسیاری از والدین برای رهایی از ناراحتیهای هنگام خواب ، در مقابل کودک کوتاه می آیند و او را در تمایلاتش برای خوابیدن در کنار خودشان آزاد میگذارند. و احساس میکنند که این بهترین کار برای کودک است. اگر چه این کار برای یکی دو شب قابل توجیه است مثلاً وقتی که کودک بیمار است یا روحیه نامناسبی دارد؛ اما در بیشتر موارد این عمل مناسب نیست. همه ما این حقیقت را میدانیم که افراد در رختخواب مجزا بهتر میخوابند. مطالعات نشان داده که حرکات و بیداریهای یک فرد در طول شب افراد دیگری را که با او در یک رختخواب میخوابند بیدار کرده و باعث ایجاد تغییرات خواب میشود. لذا بهتر است که کودک را با افراد دیگر در یک جا نخوابانیم. تنهایی خوابیدن بخش مهمی از یادگیری کسب استقلال ، بدون اضطراب و همراه با آرامش و اطمینان است. این روند در رشد روانی به موقع او اهمیت بسزایی دارد.
خوابیدن کودک در بستر شما به جای آن که باعث آرامش و اطمینان او شود، برای او اضطراب و سردرگمی را به همراه می آورد. اگر به کودک خود اجازه بدهید تا میان شما و همسرتان بخوابد احتمالاً به دلیل این که خود را مسئول جدایی شما میداند احساس قدرت زیادی خواهد کرد و همین موجب نگرانی او هم میشود؛ چون میخواهد مطمئن شود که شما او را تحت کنترل دارید و هرگاه که صلاح باشد بی توجه به تمایل او اعمال سلیقه میکنید. اگر شما نشان دهید که نمیتوانید به این نحو عمل کنید و او میتواند هر طور که بخواهد عمل کند ممکن است که احساس تزلزل کند.
اگر کودک با یکی از والدین خود زندگی میکند، یا یکی از والدین دور از خانه و در محل کار است و یا حتی در اتاق دیگر میخوابد وجود این وضعیت برای او اضطراب بیشتری را به همراه خواهد داشت. در اینجا بعضی والدین آسانترین راه را انتخاب میکنند و او را به رختخواب خود می آورند و یا یکی از آنها به رختخواب او میرود. اما کودک باز هم اطمینان خاطر نخواهد یافت چرا که احساس میکند جای یکی از آنها را گرفته است و یا خود را مسئول جدایی میداند و همین امر او را دوباره نگران میکند. اغلب بچه هایی که والدین آنها جدا از هم زندگی میکنند و یا طلاق گرفتهاند خود را در این آشفتگی خانوادگی مقصر میدانند. ناراحتی این کودکان بیشتر مربوط به زمانی است که در رختخواب والدینشان میخوابیدهاند. اکثر بچهها مشکل جدی و مداومی برای تنهایی خوابیدن ندارند. اگر کودک شما از تنهایی خوابیدن خیلی میترسد و شما اجازه میدهید کنار شما بخوابد مشکل او را حل نکردهاید. ترس او باید دلیل داشته باشد. شما وقتی به او کمک میکنید که به همراه او بکوشید تا علت ترس او را پیدا کنید. این کار به صبر ، درک و استقامت قابل ملاحظه شما نیاز دارد.
اگر به خاطر تمایل خودتان او را به رختخواب خود می آورید بهتر است احساستان را دوباره ارزیابی کنید. برخی از افراد که تنها زندگی میکنند (به دلایل متفاوت) از این که شبها کنار فرزندشان بخوابند کمتر احساس تنهایی و ترس کرده و راضی تر هستند و یا گاهی اوقات که والدین از دست هم ناراحت هستند کودک را به رختخواب میبرند. اگر شما هم با اینگونه مسائل درگیر هستید باید گفت که به جای کمک به کودکتان سعی دارید که مشکل خود را حل کنید. زمانی که چنین الگویی برای خواب وجود داشته باشد نه تنها کودک بلکه همه افراد خانواده از این مسئله رنج میبرند. باید مشکل و نیاز خودتان را درک کنید و با آن کنار بیایید و اگر این مشکل به آسانی حل نشود میبایست از متخصصان کمک بگیرید.
اگر کودک عادت کند همیشه با شما بخوابد او را در مهد کودک هم نمیتوانید تنها بگذارید. این عادت او در زندگی اجتماعی شما نیز تاثیر میگذارد و دیری نمیگذرد که احساس میکنید نسبت به کودکتان عصبانیت روزافزون پیدا کردهاید و زمانی هم که آن قدر بزرگ میشود که دیگر نتوانید با او در یک رختخواب بخوابید نمیتوانید قانعش سازید که به رختخواب خودش برود. البته آن روز زمانی است که مجبور هستید حضور کودکتان را هر شب در اتاق خودتان تحمل کنید. ممکن است شما یک یا دو اتاق خواب داشته باشید و علاوه بر چند بچه ، پدر بزرگ و مادر بزرگ هم با شما زندگی کنند که برای خودشان اتاق نیاز دارند و یا ممکن است در خانه کسی باشید که آنها تنها یک اتاق دارند. اینها همه نمونههایی از موقعیتهای دشواری است که البته برای آنها راه حل هم وجود دارد. مثلاً اگر کودک شما مجبور است در اتاق شما بخوابد به او یک رختخواب جداگانه بدهید که گوشهای از اتاق را به خودش اختصاص دهد و سعی کنید فضایی خصوص وسائل او ایجاد نمایید.
اسباب بازی یا یک ملحفه مخصوص
به جای آن که کنار کودک نوپا و یا خردسالتان بخوابید تا خوابش ببرد بهتر است از یک عروسک نرم پارچهای ، یک اسباب بازی و یا حتی پتوی مخصوص استفاده کنید. اسباب بازی معمولاً کودک را سرگرم و متقاعد میکند تا شب را به تنهایی سپری کند. این کار باعث میشود تا او احساس کند که بر دنیای پیرامون خود تا حدودی کنترل دارد. چرا که یک اسباب بازی و یا یک ملحفه را هر وقت که او بخواهد میتواند همراه داشته باشد و این اسباب بازی هیچگاه او را ترک نمیکند.
کودک معمولاً چنین اشیائی را در ابتدای سنین نوپایی انتخاب میکند و دوستی با آن را تا 6 - 8 سالگی ادامه میدهد اگر کودک شما با یک اسباب بازی و یا یک عروسک پارچهای نرم سرگرم شود آن را وارد برنامه خواب خود خواهد کرد. اسباب بازی که با او غذا بخورد و به قصههایش گوش دهد. به او اطمینان دهید که اسباب بازی اش را تا هر زمانی که بخواهد میتواند داشته باشد. این کار ، شب بخیر گفتن را برای او آسانتر میکند.
ویدیو مرتبط :
عروسکی که با کودکتان سخن می گوید
خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :
اگر می خواهید با رفتار کودکتان آشنا شوید.
رابطه کودک با مادر بهترین روابطی است که بین دو انسان برقرار میشود و این روابط میتواند برای سالهای بعد، آموزنده باشد و یا الگویی برای شخصیت بعدی کودک و رابطه او با سایرین باشد. تقریبا همه مادران کوشش دارند که رابطه آنان با فرزندانشان تا حد امکان مطلوب باشد. در این رابطه فقط مادر دخالت ندارد، بلکه کودک نیز در این امر سهیم است.
بنابراین لازم است بعضی از خصوصیات اخلاقی کودک را در سنین مختلف مورد مطالعه قرار دهیم. و هر قدر مادر در این خصوصیات آگاهی کاملتری داشته باشد، بهتر میتواند با او کنار بیاید، اگر بداند که با وجود همه کوششهای او ، باز هم همه چیز آرام و بی دردسر نخواهد بود، در این صورت با مشکلات ، رابطه صحیحی برقرار خواهد ساخت.
هر قدر مادر ، ماهر ، با استعداد و مهربان باشد، رابطه او با کودکش آرامتر و بی دردسرتر خواهد بود. و در نتیجه مشکلات آیندهاش ، برای مادر قابل پیش بینی خواهد بود. تغییرات اخلاق و رفتار کودک حتی در قسمتهای پیچیده و بغرنجی از آن ، مانند رابطه او با مادرش هم ، دارای نظم و ترتیب و قابل پیش بینی است.
میزان سازگاری و همکاری کودک با شما ، تنها بستگی به طرز رفتار و مهارت شما در تربیت کودک ندارد، بلکه به نحوه قابل ملاحظهای با تغییرات خود کودک در حال رشد و نمو نیز دارد. در ضمن باید بدانید، وقتی کودک شما در مقابلتان مقاومت به خرح میدهد، اغلب کودکان در این سن ، چنین نیستند. در این صورت عکس العمل شما با این موضوع فرق خواهد داشت.
کودکان شیرخوار
هر کودک شیرخواری حسب تفاوتهای فردی در برخورد با مادر برای ارضای نیازهای فیزیولوژیکی ، رفتار خاصی دارد. در این خصوص مادران باید بگذارند تاکودک خود برنامه غذایش را تنظیم کند و تقاضای طبیعیاش معین کند که چه موقعی باید بخورد و بخوابد. اما در حقیقت این مساله تمام هدف نیست، بلکه نیمی از آنست. روش بزرگ کردن کودک، بنا به عکس العمل او در برابر احتیاجات طبیعی و فطری کودک و بر حسب نظم و ترتیب آن ، توسط مادر تنظیم میگردد. در این صورت هر نوع نیاز کودک برآورده میشود.
بعضی از کودکان ، تابع نظم مادرند و بعضی در این قالب نمیگنجند. آنچه ما در جستجوی آن هستیم، ترکیبی از این دو حالت است. یعنی تنظیم شخصی و خود به خود کودک که شامل نیروهای داخلی و خارجی هر دو است. گاهی تقاضای کودک، مافوق توانایی مادر است، در این صورت مادر باید خود را در برابر تقاضاهای زیاد طفل ، محافظت کند.
البته هدف اصلی سازش و تطابقی است که بین طرفین برقرار میشود، ولی اگر کودک نسبت به تعدیل تقاضاهای خود ، استعداد و توانایی نشان ندهد، این وظیفه مادر است که اقدام نماید و در مقابل تقاضاهای کودک ، خودداری نشان دهد. چنین حالتی فقط تملق به زمان شیرخوارگی ندارد، بلکه متعلق به تمام سالهای برخورد است.
کودکان 18 ماهه
کودک هیجده ماهه در حالیکه ظاهرا «بزرگ شده است و کاملا» جست و خیز دارد ولی از نظر روابطش با مادر خیلی شبیه بچه ی شیر خوار است او دوست دارد بیشتر بگیرد تا بدهد. او از چیزهایی که میداند و میتواند، استفاده کافی میکند و نیازها و احتیاجهای خود را به سایرین میفهماند. او بوسیله اشاره و تلفظ کلماتی مانند «آه ـ آه» به سرعت منظور خود را میفهماند. جواب «نه» را از دیگران به راحتی قبول نمیکند. میداند که کلمه «نه» راحتترین و متداولترین کلمهای است که بکار میرود.
کودک هیجده ماهه وقتی راه میرود، ب حرکت پاها فکر میکند و دوست دارد هر چه به دستش میرسد، بگیرد. احساس او نسبت به زمان بسیار کم است. او هر چه را که میخواهد، همین الان میخواهد. مدتی نخواهد گذشت که کودک هیجده ماهه بر اثر رشد، این مراحل را پشت سر میگذارد و در سن دو سالگی مادر میبیند که او اخلاق خوشی دارد و آدم مطیعی است.
کودک بیست و یک ماهه
کودک در این سن دوست دارد. هر چه که مورد علاقهاش است، همراهش باشد. از تغییر وضعیت ناراحت است و چون گنجینهای لغات او کامل نیست، نمیتواند منظورش را بفهماند بنابراین به گریه و ناسازگاری کردن، متوسل میشود.
مادر خوب و والدین آگاه ، سعی دارند منظور کودک را به سرعت درک و عملی کنند چون در غیر این صورت با لجبازی و ناسازگاری کودک روبه رو خواهند شد. امنیت کودک وقتی عادی است که همه چیز مثل سابق باشد. از تغییر جا یا تغییر لباس و غذا متنفر است.خوشا به حال کودک بیست و یک ماهه ای که والدینش ، واقعی بودن نیازهای او را تشخیص دهند.
کودک دو ساله
برای یک کودک دو ساله ، برعکس کودک هیجده ماهه ، اطاعت ، کاری دلپذیر و آسان است. گذشت شش ماه به کودک این را میدهد که در مقابل والدینش فرمانبردار خوبی باشد. کودک در دو سالگی بیشتر اوقات ، شنونده و اجرا کننده بسیار خوبی است. این حالتها جزء ذات کودک است، و اگر والدین بدانند که در چه مدت این تغییرات صورت میگیرد تقاضاها و انتظارهای خود را از کودک ، با امکانات و قدرت او تطبیق میدهند و در نتیجه ، در امر تربیت او توفیقهای بیشتری عایدشان میشود.
کودک دو سال و نیمه
کودک در این سن ، منفی باف ، لجوج و سرسخت است. اگر مادر بخواهد با عجله لباس او را تنش کند، کودک فریاد میزند: «خودم میخواهم بپوشم» و اگر پدر به او بگوید: «لباست را بپوش» خواهد شنید که میگوید: «میخواهم مامان لباس تنم کند.» کودک دو و نیم ساله متلون است. اگر مادر به طرف او رود. بابا را میطلبد و به عکس اگر بابا به طرفش برود، مامانش را میخواهد. او در دنیایی از تضاد سیر میکند. و این کلمات بر زبان او جاری است: «میکنم .. نمیکنم .. میخواهم .. نمیخواهم .. میتوانم .. نمیتوانم .. بله .. نه»
انتخابهای او چند تایی است و در هر دقیقه ، نوعی را میپسندد، اگر انواع باشد همه را طالب است اگر جلوی او را نگیرند، ممکن است مدتها از یک سمت به سمت دیگر حرکت کند. اگر مادر به او بگوید: «مربا میخواهی» میگوید «نمیخواهم» اما به محض اینکه مربا کنار گذاشته شود، او مربا میخواهد.
مشکل مادر برای تربیت او ، این است که باید حتی الامکان او را در مسیر یک طرفه قرار دهد. کارهای روزانه را خودتان انتخاب کنید و فرصت انتخاب به او ندهید. وقتی میخواهید او را با خود به بیرون ببرید، در حالیکه از تفریح در بیرون برایش سخنرانی میکنید لباس تنش کنید. اگر از او برای بیرون رفتن ، اجازه بخواهید، کلاهتان پس معرکه است. به هر قیمت که میدانید از پرسشهایی که او باید چواب «نه» را ادا کند، پرهیز نمایید. به او زیاد فرصت انتخاب ندهید. اگر این فرصت را داشته باشد، مطمئن باشید که از فرصت خود راضی نیست.
در تمام دستورها، خواهش و تقاضاهایش تکبر و غرور زیاده از حدی دیده میشود. لذا مادر باید به جای نشستن و غصه خوردن ، راه و روش تسلط بر فرزند را بیاموزد و این مطلب را همواره در نظر داشته باشد، سعی کند کودک حرفهای او را بدون چون و چرا بشنود و به عکس در مقابل کارهای بیاهمیت تسلیم شود. مثلا «بگوید: البته ... بله قربان ... حتما»
مادران باید به خاطر داشته باشند که کودک 5/2 ساله ممکن است. رفتارش با شما بسیار خوب یا بد باشد، اما او شما را بسیار دوست دارد و تمناهای زیادی از شما دارد. جالبترین استعدادهای خود را می خواهد به شما نشان دهد، و دوست ندارد آنها را حتی پدرش ببیند. اگر گاهی وقتها که شما را خیلی ناراحت و خسته کرده، فرصتی بدست آورده و قدری استراحت کنید تا ب صبر و حوصله بیشتری به سوی او بازگردید.
کودک دو و نیم تا سه ساله
بسیاری از کودکان در این سن ، در مرحله عجیبی قرار میگیرند، آنها میل دارند به زمان شیرخوارگی برگردند، از نظر احساسی میتوانند این مرحله را با مادر تجدید کنند. دوست دارند دوباره از پستان مادر شیر بخورند، خود را در آغوش مادر جای دهد، برایش بسیار دلپذیر خواهد بود. کودک 5/2 سالهای به مادرش میگفت: «من کوچولو هستم» نمی توانم حرف بزنم. دندان ندارم غذا بخورم. دوست دارم شیر بخورم.»
آنها دوست دارند در کالسکه بخوابند و از شیشه بوسیله پستانک شیر بخورند. وقتی مادری این نیاز کودک خود را بداند، سعی در برطرف کردن آن کرده و به موقع او را از این تخیل بی جا نجات میدهد. اغلب مادران ، کودک در این سن را مسخره کرده و با توجه به کودکان دیگر خود ، حس حسادت آنانرا تحریک و حسود بار میآورند. اما اگر کودک از زنده کردن دوران شیرخوارگی خود به اندازه کافی تجربه بدست آورد، خواهد توانست رشد کند و مستقل تر و بالغ تر بشود و سپس همواره به جلو نگاه کند نه به عقب.
کودک سه ساله
این سن برای مادر و فرزند دوره آرام و رضایت بخشی است. کودک از کلمه «ما» بسیار استفاده میکند. اغلب وجود مادر را بر خود ترجیح میدهد. کودک در ابتدای مرحله 5/2 سالگی روی کلمه «من» و احتیاجات شخصی خودش متمرکز است، بعد روی کلمه «شما» و تقاضای او بر «شما» تکیه دارد و بالاخره به مرحله دوستانه و مشترک میرسد.
او در جهت متضاد گم نمیشود و سعی ندارد که هر دو جهت را انتخاب کند بلکه یک جهت را انتخاب کرده و روی آن میایستد. گاهی والدین میتوانند با فرزند سه ساله ی خود چانه نزنند. او را متقاعد کرده و به امید پاداش به انجام کاری مجبور سازند.
در سه سالگی قدرت بکارگیری کلمات به نحو قابل ملاحظه ای افزایش مییابد. او میتواند در جواب سخن سایرین حرف بزند. میل فراوان دارد در اموری که جنبه امر و بهره در آینده دارد، شرکت کند. کودک سه ساله گاهی که با دلیل و منطق صحبت میکنید، بخوبی گوش میدهد، و حتی گاهی اوقات ممکن است اگر دلیل خوبی برایش بیاورید. کارهایی را که انجامش را دوست ندارد، به راحتی انجام دهد. تقاضای او از بزرگترها خیلی کمتر از سابق و کنار آمدن با او آسانتر است.