سلامت


2 دقیقه پیش

نشانه ها و عوارض کمبود ویتامین‌ها در بدن

ویتامین‌ها نقش مهمی‌ را در بدن انسان ایفا می‌کنند. به‌نحوی‌که کمبود ویتامین‌ (حتی یکی از آن‌ها) می‌تواند برای هر فردی مشکلات اساسی را به وجود آورد. گجت نیوز - معین ...
2 دقیقه پیش

چرا پشه ها بعضی ها را بیشتر نیش می‌زنند؟

فصل گرما و گزیده شدن توسط پشه ها فرا رسیده، دوست دارید بدانید پشه ها بیشتر چه کسانی را دوست دارند؟ بیشتر کجاها می پلکند؟ و از چه مواد دفع کننده ای نفرت دارند؟ وب سایت ...

سندروم نامرئی شدن برای همسر



بعد از ازدواج,زندگی مشترک,نامرئی شدن همسر

سندروم رایجی در زندگی زوج ها وجود دارد. این سندروم را می توان "نامرئی شدن تدریجی زوج ها" نامید. در این سندروم که شدت و ضعف دارد به مرور زمان زوج ها نسبت به همدیگر نامرئی می شوند. شکل گیری این پدیده می تواند درست چند ماه بعد از ازدواج یا حتی نامزدی آغاز شود و به تدریجا شتاب عجیبی گسترش یابد و زندگی مشترک را ببلعد.

آغاز نامرئی شدن تدریجی زوج ها مثل بعضی از بیماری ها دوره کمون دارد و تدریجی است. زوج ها در روزهای عاشقی و احساسی معمولا برای هم تازه اند، اشتیاق به دیدن و شنیدن همدیگر دارند اما به تدریج که از روزهای اولیه آشنایی و عاشقی فاصله می گیرند دیده ها، حضورها، صورت ها و صداها و عطرها محو می شوند. مردی را در ذهن تصور کنید که هر روز همسرش را در خانه می بیند با او حرف می زند او را به یاد می آورد اما در واقع او نه همسرش را می بیند، نه با او حرفی می زند و نه او را به یاد می آورد.
 
زوج هایی که فقط یک بار عروسی می گیرند و تمام
بازدیدگنندگان یک غار را در ذهن تان تصور کنید. یک غار با فضای ورودی و ده ها و صدها دهلیز پیدا و پنهان، حال اگر بازدیدکننده ای فقط به فضای ورودی غار بسنده کند و پیش تر نرود و هیچ یک از تالارها و حفره ها و دهلیزهای غار را نبیند به معنی این است که غار چیزی جز یک ورودی کوچک نبوده است؟ کسی که اشتیاق حوصله یا انرژی برای کاوش در آن غار ندارد آیا می تواند ذهنش را با این فکر تخدیر و آرام کند که غار همان دهانه ورودی بوده و من غار را گشتم و دیدم و چیزی نداشت پس برمی گردم؟

برخی از زوج ها با فضای زندگی مشترک خود چنین برخوردی دارند. زندگی مشترک یک دهانه ورودی چند ماهه یا چند ساله دارد. با ورود به زندگی مشترک با تولد اولین فرزند با عبور از التهاب های احساسی – جنسی اولیه در زندگی مشترک همه چیز رنگ و بوی تکرار به خود می گیرد. بسیاری این ایده را به خود می قبولانند که زندگی مشترک یعنی همین! به تعبیر یکی از عرفا یک بار عروسی می گیرند و تمام می شود اما اگر کسی به این بینش برسد که می شود هر روز عروسی داشت - نه عروسی صوری و ظاهری و بیرونی - در آن صورت می توان قبول کرد که غار زندگی مشترک فضاهایی به مراتب بیشتر از یک دهانه ورودی چند ماهه یا چند ساله دارد.

بعد از ازدواج,زندگی مشترک,نامرئی شدن همسر

چقدر به خلوت هم راه داریم؟
اگر بسیاری از ما در برابر این سوال قرار بگیریم که چقدر اقوام درجه یک خود از همسر و پدر و مادر تا خواهر و برادرمان را می شناسیم و چقدر با خصوصیات، میل ها و انگیزه های آن ها آشناییم بیشتر به فقر شناخت مان از همدیگر پی می بریم. آدم ها ممکن است سال ها در کنار هم زندگی کنند بدون آن که فراتر از شناخت های سطحی به معرفتی نسبی درباره همدیگر برسند و خصوصیات ذهنی، روانی و ویژگی های شخصیتی همدیگر را خوب رصد کرده باشند.

این موضوع درباره زندگی مشترک هم صدق می کند. ممکن است ما زوج هایی باشیم که در طول زمان برای همدیگر نامرئی شده ایم. اگرچه به ظاهر همدیگر را می بینیم اما به خلوت همدیگر راه نداریم. دغدغه ها، غصه ها، پرسش ها و شادی هایمان را به صورت عمیق با همدیگر در میان نمی گذاریم.

اما چرا این اتفاق می افتد؟ واقعیت آن است که ما به همان میزان که تصویر ذهنی بازتری از خود، توانمندی ها، امیدها و هدف گذاری هایمان داشته باشیم می توانیم این تصویر را در همسرمان هم جستجو کنیم. اگر کسی در پی کشف زوایای پنهان غار وجود خویش باشد می تواند دست همسرش را هم بگیرد و با او پیش برود.

کدام زوج ها می توانند تالارهای غار را کشف کنند؟
زوجی را تصور کنید که هیچ برنامه مشخصی برای اوقات فراغت خود ندارند. آن ها در همان دهانه غار می مانند و پیش تر نمی روند. کسانی که در زندگی شان تمایل و شوقی به ادامه تحصیل، آموزش، تحقیق و کسب مهارت نشان نمی دهند، در واقع بساط زندگی مشترک خود را در همان دهانه غار برپا کرده اند و پیش تر نمی روند، بنابراین آرام آرام برای خود و همسرشان نامرئی می شوند چون احساس می کنند این دهانه غار را هر روز می بینند و هیچ زاویه تازه ای در این فضا وجود ندارد بنابراین ترجیح می دهند که آرام آرام نادیده اش بگیرند.

اما این آموزش علم، هنر و مهارت، مطالعه و تولید است که ما را با ابعاد جدیدی از شخصیت مان روبرو می سازد. هر مهارت آموزی یا کسب هنر و علم یا مطالعه ای به مثابه تلاش برای ورود به تالارها وحفره های همان غار است. وقتی ما زبان تازه ای یاد می گیریم در واقع طناب هایمان را به سمت دیگری از غار می اندازیم تا تالاری جدیدی را در خود کشف کنیم و کسی که می تواند تالار جدید را در خود بیابد می تواند دست همسر و همراهش را هم بگیرد تا در آن تالار جدید با هم قدم بزنند.
 
زندگی مشترک این چند قلم جنس نیست
پس بنابراین کسی که می خواهد در هزارتوی نامرئی شدن برای خود و همسر در زندگی مشترک به دام نیفتد راهی ندارد جز این که بپذیرد زندگی مشترک چیزی فراتر از خوردن، استراحت کردن، خوابیدن، کار کردن، تماشای تلویزیون و ارضای نیازهای جنسی است. همه این رفتارها اگرچه در جای خود عیب و ایرادی ندارند اما حکم همان دهانه غار را دارند ما به واسطه این رفتارها وارد فضای غار می شویم اما اگر رفتارهای ما در همین چند قلم جنس خلاصه شود دیر یا زود دچار آفت نامرئی و تکراری شدن زندگی مشترک خواهیم شد.
منبع: تبیان

 


ویدیو مرتبط :
تکنولوژی نامرئی کردن اجسام.تانک نامرئی تا حالا دیدین؟؟

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

چطور همسر خسيس‌مان را درمان كنيم؟



کنترل دخل و خرج و آینده‌نگری اصلاً صفت بدی نیست اما بعضی از ما مثل میرزا نوروز - که به کفش‌های پاره و زهواردررفته‌اش چسبیده بود - چنان به پول می‌چسبیم که جداشدن از آن محال است.

روان‌شناسان خساست را یک نوع مشکل «روانی» می‌دانند چون معتقدند افراد مبتلا به این اختلال روحی- روانی در همه رفتارهایشان دچار خست و امساک هستند؛ حتی در ابراز احساسات و نشان‌دادن محبتشان به همسر، فرزندان و اقوام نزدیک.

خسيس‌ها از دیدگاه علم

از نظر علم روان‌شناسی «سخاوت روح» یکی از ویژگی‌های مثبت روحی - روانی و رفتاری است که تقریبا در همه افراد- با اندکی تفاوت در میزان آن- وجود مین ناتوانی ، آنها را به فردی خسیس(اسكروچ) تبدیل می‌کند.

خساست در شیوه خرج و پس‌انداز کردن، رفتارهای فردی و اجتماعی، ناتوانی در برقراری ارتباط با دیگران، گوشه‌گیری، امتناع از حضور در جمع، توجه بیش از حد به رفتارهای دیگران و بررسی رفتارهای آنها به قصد انتقاد و ... مشاهده می‌شود.

آنها حتی در ابراز احساسات هم خساست می‌کنند! به این مثال توجه کنید؛ مدیر مؤسسه‌ای از اينكه کارمندان‌اش به خوبی کار می‌کنند، آگاه است اما خساست او اجازه نمی‌دهد تا با پاداش مالی يا حداقل تشويق زباني از همکاران‌اش تشكر و تقدير كند.

در واقع «سخاوت» به صورت بالقوه در این فرد وجود دارد چون متوجه تلاش کارمندانش می‌شود ولی خسیس بودن او مانع از آن می‌شود که سخاوتمندی‌اش را نشان بدهد. این نمونه یکی از هزاران نمونه ناتوانی در برقراری ارتباط با دیگران به دلیل خساست است.

همسرخسیس

خانواده در سایه خست

شاید زمان مجردی، خساست مشکلات فراوانی را برای فرد خسیس ایجاد کند که مهم‌ترین آن، جدا ماندن از جمع و تنها ماندن است. در واقع خساست اجازه نمی‌دهد اندکی از درآمد شخصی‌مان را صرف رفت و آمد یا خرید هدیه برای دیگران کنیم و در برنامه‌های دسته‌جمعی حاضر شویم. به این ترتیب، هر لحظه بیش از قبل از جمع فاصله می‌گیریم و در نهایت به فردی منزوی تبدیل می‌شویم. تا اینجای قضیه، فقط خودمان ضرر می‌کنیم؛ ولی بعد از ازدواج، وضعیت کاملا فرق می‌کند چون پای نفر دیگری هم در میان است.

بعد از تشکیل خانواده، خسیس بودن یکی از طرفین، به شدت بر روابط زوجين و رابطه آنها با يكديگر تاثیر می‌گذارد؛ تا حدی که شاید به جدایی بینجامد؛ مگر آنکه هر دو نفر (زن و شوهر) مبتلا به مشکل خساست باشند تا بتوانند از بودن در کنار هم لذت ببرند. از مهم‌ترین مشکلات زندگی افراد خسیس با خانواده (همسر و فرزندان) می‌توان به این موارد اشاره کرد:

- ناتوانی در برقراری ارتباط عاطفی؛ این افراد حتی نمی‌توانند از ساده‌ترین کلمات محبت‌آمیز برای بیان احساسات خود استفاده کنند. جالب اینکه اگر هم از این کلمات استفاده کنند، آزادی و آرامش در رفتارشان دیده نشده و همیشه حالتی از گرفتگی و ناراحتی در رفتار آنها مشاهده می‌شود.

- به نظر آنها خرید هر چیزی غیر ضروری است و بهتر است به جای آن در بانک پول پس‌انداز شود. خرید هدیه هم که اصلا محلی از اعراب ندارد و دور ریختن پول به حساب می‌آید. در مواقع اجبار هم پرداخت نقدی، بهتر از هر هدیه‌ای است.

- فاصله عمیقی در روابط زن و شوهر دیده می‌شود؛ سایه دائمی خساست در زندگی مشترک، باعث جدایی آنها از هم می‌شود چون یکی از طرفین نمی‌تواند نیازهای عاطفی و روحی- روانی طرف مقابل را برآورده کند. بگذریم از اینکه رفع نیازهای دیگر به طور کامل از یاد رفته است.

- ارتباط زن و شوهر به بحث‌ها و رفع نیازهای مالی محدود می‌شود. در نهایت نیز برای رفع هر نیاز- پس از یک جدال طولانی - باید همه افراد خانواده از چهارچوبی که فرد خسیس تعیین می‌کند، پیروی کنند.

- والد یا والدین (بسته به اینکه کدام‌یک به بیماری خساست دچار باشند) همواره از رفتارها و تلاش‌های فرزندشان در هر زمینه‌ای ناراضی هستند. این نارضایتی از مسائل درسی تا کارها و رفتارهای روزمره آنها را شامل می‌شود. اما این والدین برخلاف والدین کمال گرا - که برای موفقیت فرزندشان هزینه كرده و آنها را همراهی می‌کنند - هیچ تلاش و کمکی برای پیشرفت بیشتر فرزندشان نمي‌كنند و فقط توقع دارند.

- مردان یا زنان خسیس هر مسئله‌ای را با مسائل مالی می‌سنجند و «پول و درآمد» مهم‌ترین عامل تعیین‌کننده در زندگی آنهاست. مثلا معیار محبتشان، مبلغ، کیفیت یا نوع هدایای خریداری شده است، نه زیبايی این كار.

- تصمیم‌گیری برای خرید هر وسیله ساده‌ای برای منزل باید با اجازه زن یا شوهر خسیس باشد. برای صدور این اجازه هم باید همیشه دلیل قانع‌کننده‌ای وجود داشته باشد؛ دلیلی که بتواند فرد خسیس را قانع کند. به این ترتیب، طرف مقابل از هر خریدی منصرف می‌شود.

به نظر شما زندگی‌ای که یکی از طرفین اختیار کامل دارد و دیگری هیچ اختیاری ندارد، به زندگی در زندان شبیه نیست؟

- رفتارها آزادانه نیست؛ ترس از بروز واکنشی نامطلوب از سوی فرد خسیس بر همه رفتارها و روابط سایه افکنده و آزادی عمل را از همه افراد خانواده - به ویژه همسر - سلب کرده است.

- این افراد در برآوردن نیازهای فردی‌شان هم امساک می‌کنند؛ تا حدی که سلامتی‌شان هم در معرض خطر قرار می‌گیرد.

روح و روان، اسیر امساک

بررسی‌ها نشان می‌دهد «افسردگی» یکی از مهم‌ترین اختلالات روحی- روانی است که فرد خسیس به آن دچار می‌شود. روان‌شناسان دلیل اصلی بروز این حالت را منزوی‌شدن آنها می‌دانند.

از طرفی عناد دائمی آنها با جمع، باعث تنها ماندن‌شان می‌شود و همین امر باعث تشدید افسردگی خواهد شد. در واقع عقاید آنها باعث می‌شود تا همیشه تنها بمانند؛ حتی اگر به ظاهر، دیگران آنها را طرد نکنند.

یکی دیگر از مشکلات روحی- روانی این افراد، «بی‌تابی و بروز حالت‌های هیجانی» است. نگرانی درباره همه چیز، به‌ویژه مخارج ( فقط فکرکردن به مخارج و نه خرج‌کردن واقعی)، آنها را به افرادی بهانه‌جو، بی‌تاب، ایرادگیر و... تبدیل می‌کند. این نکته را هم فراموش نکنیم که حالتی «تهاجمی و عصبی» در رفتارهای آنها دیده می‌شود که هم باعث آزار خانواده و هم باعث آزار خودشان می‌شود.رفتارهای دیگری مثل حرص و ولع دائمی برای همه چیز، شک و تردید، حسابگری و خود‌محوری از دیگر اختلالات روحی- روانی افراد مبتلا به بیماری خساست است. این افراد فراموش کرده‌اند که تیر تیز رفتارهای نامطلوب و تهاجمی آنها، بیش از همه، روح و روان همسر و فرزندان‌شان را زخمی می‌کند.


با آنها چه کنیم؟

اول از همه به‌خاطر بسپاریم که بیماری همسر خسیس ما هیچ گاه درمان نمی‌شود؛ بنابراین فقط باید تلاش کنیم تا رفتار او را تعدیل و ترمیم کنیم. درمان قطعی‌ای برای این بیماری وجود ندارد؛ فقط با این شیوه‌ها مي‌شود با او مدارا کنیم:

- طبیعت افراد خسیس را باور کنیم و بپذیریم که به بیماری امساک و خساست بیمارگونه دچار هستند. این باور باعث می‌شود تا رفتارهای او برایمان قابل تحمل باشد.

- مقابله به مثل نکنیم؛ این مقابله هیچ اثری جز تکرار رفتارهای نامطلوب و ندارد. حتی این رفتارها می‌تواند با شدت بیشتری تکرار شود.

- پیش از خرید هر وسیله‌ای برای منزل با همسرمان مشورت کنیم. با وجود اختلاف‌نظر، مشورت‌کردن ضروری است تا پس از خرید با لجبازی او روبه‌رو نشویم. به این ترتیب، مانع از جنجال شده و زمینه‌سازی کرده‌ایم.

- برای خرید‌های شخصی تنها برویم ولی قبل از بیرون‌رفتن از منزل، حتما به همسرمان اطلاع بدهیم تا احساس کنارگذاشته‌شدن به او دست ندهد. توافق کنیم که این تصمیم برای سلامت روحی- روانی هر دوی ما لازم است.

- بعضی افراد مبتلا به خساست، تلاش می‌کنند تا این صفت نامناسب را اصلاح کنند. در اين صورت با درك مشكلشان و تلاشي كه براي ترك اين صفت مي‌كنند، به آنها کمک کنیم.

فراموش نکنیم نباید اين افراد را مسخره کنیم یا دائم از آنها ایراد بگیریم. كنارشان باشيم تا با كمك هم به تدريج بر مشكل غلبه كنيم.

- زمانی که از رفتار همسرمان غمگین و عصبی می‌شویم، ناراحتی‌مان را ابراز کنیم؛ البته نه با دعوا و جنجال بلکه به او توضیح بدهیم که از رفتارهای او ناراحت می‌شویم و خجالت می‌‌کشیم. این توضیح و ابراز ناراحتی ما به شکل منطقی، تلنگری برای تجدیدنظر در رفتارهای نامناسب اوست.

- همان‌طور که اشاره کردیم، این افراد در ابراز احساسات نیز ناتوان هستند. در مقابل این ناتوانی، لجبازی و بی‌اعتنایی نکنیم اما طوری رفتار کنیم که طرف مقابل هم با کمی کم‌اعتنایی ما روبه‌رو شود. با کمی تغییر در رفتارهای گذشته خود می‌توانیم به راحتی تغییراتی در رفتار همسرمان ایجاد کنیم.

- اگر فرزندمان از رفتار همسرمان رنجید، مقابله به مثل را به او یاد ندهیم. فقط به فرزندمان توضیح بدهیم که این عقیده پدر یا مادر توست و باید به عقیده آنها احترام بگذاری. فقط دفعه بعد طوری رفتار کن که با سرزنش او روبه‌رو نشوی.

- افراد خسیس با وجودی که ممکن است سلیقه خوبی داشته باشند اما برای خرید هر چیزی، ابتدا به مبلغ آن توجه می‌کنند؛ بنابراین به جای دلخورشدن یا مسخره‌کردن همسرمان از او تشکر کنیم. همین که او هزینه‌ای را بابت خرید چیزی پرداخت کرده، کافی است. تشکر ما نوعی تشویق برای تکرار این رفتارهای مثبت و از بین رفتن برخی مشکلات رفتاری همسرمان است.

- برای تقسیم دخل و خرج منزل، همفکری کنیم تا به تدریج تغییراتی در شرایط ایجاد شود.

- با دوستان و آشنایان قطع رابطه نکنیم؛ این راه چاره نیست. با حفظ تعادل در رفت و آمدها این مشکل به تدریج برطرف خواهد شد.

- از روانپزشک، روان‌شناس يا مشاور کمک بگیریم.