سلامت


2 دقیقه پیش

نشانه ها و عوارض کمبود ویتامین‌ها در بدن

ویتامین‌ها نقش مهمی‌ را در بدن انسان ایفا می‌کنند. به‌نحوی‌که کمبود ویتامین‌ (حتی یکی از آن‌ها) می‌تواند برای هر فردی مشکلات اساسی را به وجود آورد. گجت نیوز - معین ...
2 دقیقه پیش

چرا پشه ها بعضی ها را بیشتر نیش می‌زنند؟

فصل گرما و گزیده شدن توسط پشه ها فرا رسیده، دوست دارید بدانید پشه ها بیشتر چه کسانی را دوست دارند؟ بیشتر کجاها می پلکند؟ و از چه مواد دفع کننده ای نفرت دارند؟ وب سایت ...

زندگی در حال را به بچه‌ها بیاموزیم



 

 

زندگی در حال را به بچه‌ها بیاموزیم

 

زندگی در جوامع بزرگ و صنعتی به مرور به ما می‌آموزد که آینده‌نگر باشیم و همیشه نیم‌نگاهی به آتیه داشته باشیم ولی گاهی این آینده نگری‌ها از حد و مرز خود عبور کرده و به‌نوعی وسواس و فراموشی حال تبدیل می‌ ...

 

این مسئله در مورد کودکان نیز به همین اندازه صدق می کند و کم نیستند کودکانی که از دوران خردسالی، زندگی در حال را به فراموشی می سپارند و با نگرانی، برای موفقیت بیشتر و بهتر بودن دست و پنجه نرم می کنند.

 

یادمان باشد که زندگی باید برای بچه ها سرگرم کننده و جذاب باشد و در چنین فضایی کودک علاوه بر آنکه لحظات خوش در حال زیستن را تجربه می کند، مسیر خوب و برنامه ریزی شده حرکت به سوی موفقیت و آتیه برتر را نیز طی می کند.

 

بچه ها باید بیاموزند که زندگی پر از لحظات شاد و لذت بخشی است که خود آفریننده آن هستیم و در واقع نگاه کردن به زندگی به عنوان پدیده ای سخت و رنج آور و تلخ، کاری بس اشتباه است هر چند که گاه شیوه نگاه ما به زندگی، این افکار و عقاید را به بچه ها نیز منتقل می کند. البته این کار بدین معنی نیست که برای داشتن لحظات خوش، به اطرافیانمان بد بگذرد و آنها دچار خستگی و مشکلات شوند. کودکان را با پدیده های ساده زندگی آشنا کرده و به او بیاموزید تا از این اتفاقات لذت ببرد.

 

دیدن گیاهان گوناگون در جنگل، جمع کردن سنگ های مختلف، کلکسیون برگ های درختان و... همه اینها علاوه بر تجربه اندوزی و افزایش خلاقیت، حس خوشایند «درحال زیستن» را نیز به آنها می آموزد. شما به عنوان والدینی علاقه مند می توانید برای لحظات در حال زیستن فرزند خود برنامه ریزی کنید تا او علاوه بر لذت بردن به کسب تجربه و مهارت های لازم برای کارهای آتی خود نیز بپردازد البته شرط مهم برای این کار این است که خود شما نیز در این برنامه ها شریک باشید و همراه فرزند خود به لذت بردن از آنچه در حال می گذرد، بپردازید. این مسئله در مورد مدرسه رفتن و انجام تکالیف نیز صادق است.

 

متأسفانه این روزها، مدارس، مسابقه ای برای اثبات برتر بودن خود گذاشته اند که قربانیان اصلی این مسابقه، کودکان هستند؛ کودکانی که برای بهتر بودن باید تلاش بیشتری کنند و در فشار امتحانات بیش از حد غوطه ور شوند. تا چند سال پیش امتحانات تحصیلی بچه ها به صورت 3دوره (سه ثلث) در سال بود که هر سه ماه یک بار انجام می گرفت. پس از چندی کارشناسان آموزش و پرورش به این نتیجه رسیدند که این تعداد آزمون برای کودکان به ویژه کودکان دبستانی زیاد است و به همین دلیل سال تحصیلی را به 2ترم تقسیم کردند، غافل از اینکه مدارس بی توجه به این امر، علاوه بر گرفتن امتحانات پایان 2ترم، با امتحانات میان ترم و ماهانه و هفتگی، بچه ها را در فشاری عظیم قرار می دهند و تازگی ها به این مقوله امتحانات آموزشگاه های کمک درسی نیز اضافه شده که هر دو، سه جمعه یک بار اقدام به برگزاری آزمون های درسی می کنند.

 

همه این آماده سازی ها خوب است به شرط آنکه توان و استعداد و سن کودک نیز درنظر گرفته شود و مهم تر از آن کودک دچار اضطراب و استرس برای بهتر بودن و بهتر ماندن نشود و قیمت های گزافی جهت این آینده نگری نپردازد. البته علاوه بر این طیف گسترده امتحانات، کلاس های فوق برنامه و امتحانات آنها را نیز به برنامه روزانه بچه ها اضافه کنید و به سادگی در می یابید که چگونه می توان کودک را از زندگی در حال محروم کرد! تکالیف مدرسه و آموزش مهارت های گوناگون باید برای بچه ها لذت بخش و خوشایند باشد نه رنج آور و ترسناک؛ برای این دسته از کودکان، مدرسه و به طور کلی امر آموزش عذابی اجباری است که کودک به علت سن کم، قادر به مبارزه برای گرفتن حق طبیعی خود نیست. این کودکان در بزرگسالی نیز به همین زندگی ادامه می دهند و مدام از شاخه ای به شاخه دیگر می پرند زیرا دوست دارند به بهترین ها دست یابند.

 

دکتر وین دایر، در توصیف این دسته از افراد مثال جالبی دارد؛ « این افراد هیچ گاه یاد نمی گیرند که از سرعت خود بکاهند و به لذت بردن از لحظات حال و آنچه در دسترسشان است بپردازند. این بچه ها در بزرگسالی از غذایی که می خورند، لذت نمی برند، زیرا مدام به دسر بعد از غذا فکر می کنند و از طعم اولین فنجان قهوه خود نیز احساس خوشایندی ندارند زیرا دائماً به فکر فنجان دوم هستند!»

 

نیازی نیست که شما کار چندان سختی برای باز گرداندن خوشی های زندگی در لحظه حال به فرزند خود انجام دهید، چون بچه ها به طور ذاتی این موهبت را درون خود دارند و ما پدران و مادران و مربیان هستیم که آنها را از این موهبت محروم می کنیم. نگاه شما به زندگی نیز اثر مستقیم بر طرز فکر و نگرش فرزندتان دارد. ترس های خود از زندگی در اکنون را به او منتقل نکنید و سعی کنید اگر تاکنون از این لحظات لذت نبرده اید، از امروز همگام با فرزند خود، دنیای آرام و زیباتری را تجربه کنید. یادتان باشد که خوش بینی با بدبینی بیش از حد شما تغییری در حوادث روزمره نمی دهد و تنها می تواند موجب تغییر در احساس شما شود؛ احساسی خوب یا بد !

منبع:funpatogh.com


ویدیو مرتبط :
:) سعی کنیم زبان بچه ها را بیاموزیم :)

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

کاهش رضایت زندگی پس از بچه دار شدن



 

 

 

کاهش رضایت زندگی پس از بچه دار شدن

 

طبق تحقیقات انتشار یافته «جان گاتمن» در انجمن روانشناسی آمریکا و در مجله «روانشناسی خانواده »، رضایت زناشویی 67 درصد زوج‌ها بعد از بچه دار شدن کاهش پیدا می‌کند.

 

به گفته جان گاتمن «مشاجرات بعد از بچه‌دار شدن امری معمول است و بسیاری از زوج‌ها فکر می‌کنند غیرقابل اجتناب بوده و پذیرفتنی است. اما آنچه آن‌ها نمی‌دانند آن است که مشاجرات تاثیراتی منفی بر کودکان آن‌ها دارد».

 

دو دهه تحقیقات نشان می‌دهند که تعارضات زناشویی برای کودکان بد است و باعث افزایش احتمال ابتلا به افسردگی، اختلالات ارتباطی و کاهش مهارت‌های اجتماعی در دوره‌های بعدی می‌شود.

 

وی می‌افزاید «وقتی کاهش سریع در رضایت زناشویی و افزایش در خصومت وجود دارد، این وضعیت به کودکان انتقال پیدا می‌کند و کودک را تحت تاثیر قرار می‌دهد».

 

برای پیدا کردن راه حلی برای این مشکل جان گاتمن و همسرش «جولیو گاتمن» 33 زوج را که هم اکنون بعد از بچه‌دار شدن همچنان شاد هستند مورد بررسی قرار دادند.

 

بر اساس آنچه از این تحقیقات بدست آمد آن‌ها برنامه‌ای را طراحی کردند که به طور موثری مهارت‌های ارتباطی قابل انتظار را استحکام می‌بخشید.

 

طبق آزمایشی که در مجله «ارتباط خانوادگی» منتشر شد شرکت کنندگانی که قبل از بچه‌دار شدن در کارگاه‌های گاتمن شرکت کرده بودند، جریان تولد فرزندشان را پی‌گیری می‌کردند که به نسبت گروه کنترل رضایت بیشتری از روابط و کاهش افسردگی پس از زایمان نشان می‌دادند و بعد از سه ماه پدرانی که در کارگاه شرکت کرده بودند رابطه بیشتری با کودکان خود داشتند.

 

کارگاه‌های گاتمن بر نظریه «صدای رابطه در خانه» استوار بود؛ نظریه‌ای که در آن فرض می‌شد سه کلید برای رضایت زناشویی وجود دارد:

 

1- دوستی و صمیمیت

 

2- تعارضات ساختار یافته

 

3- سهیم شدن در معنا

 

طی کارگاه این سه مولفه ارتباطی به شرکت کنندگان آموزش داده می‌شد.

 

برای مثال در حوزه دوستی، از تحقیقات گذشته جان گاتمن استفاده می‌شد که نشان می‌داد زوج های شاد در تمام طول عمر در حال کشف یکدیگر هستند حتی زمانی که در حال گرفتن جشن سالگرد ازدواج بودند و حتی در این زمان از هم می‌پرسند که آرزویی که می‌خواهی در زندگیمان به آن برسی چیست؟

 

برای ایجاد عادت سوال پرسیدن در زوج‌های جوان، گاتمن مجموعه سوال‌های خنده داری آماده کرد؛ سوال های احمقانه و جدی مانند نوار مورد علاقه تو چیست؟ یا دشمن اصلی‌ات در محل کار چه کسی است؟

 

به گفته گاتمن «این سوال‌ها به زوج‌ها در فهم و قدردانی از هم کمک می‌کند».

 

بسیاری از زوج‌ها فکر می‌کنند رابطه خوب یعنی یک مکان تفریحی خوب و خلوت با یک قایق ماهی‌گیری، آرامش امواج با آفتاب ملایم.

 

اما برعکس زوج‌هایی که احساس شادی می‌کنند از شیوه‌های مدیریتی متفاوتی برای حل تعارضات خود کمک می‌گیرند. برای مثال وقتی یک مکالمه با حالت سخت و خشنی شروع می‌شود آن‌هایی که مهارت ارتباطی بالایی دارند به سمت نرم خویی متمایل می‌شوند و سعی می‌کنند به جای پریدن به طرف مقابل بر احساسات خود تمرکز کنند.

 

به گفته جولیو گاتمن، این زوج‌ها به جای آنکه بگویند «دیوانم کردی باز آشغالا رو بیرون نذاشتی؟!» یا «چقدر بی نظمی، این بی نظمیت متنفرم می‌کنه»، می‌گویند «من ناراحت شدم وقتی آشغالا رو بیرون نذاشتی».

 

برای آموزش این مهارت‌ها به زوج‌ها، در کارگاه دیگری از شرکت کنندگان خواسته شد 14 جمله اتهامی را به شکل‌های مثبت تری تغییر دهند.

 

برای مثال جمله «فکر می‌کنی خیلی حالیته اینقدر دستور می‌دی» را به جمله «وقتی مدام به من می‌گویی چه کنم یا چه نه کنم احساس بدی بهم دست می ده» تغییر دهند. (جملات به موقعیت‌های ایرانی تغییر شکل پیدا کرده است)

 

باید به خاطر داشته باشید که گاهی اختلافات بالا می‌گیرد و فشار خونمان بالا می‌رود. در این زمان کنترل اوضاع از دستمان خارج می‌شود و غیر منطقی و هیجانی رفتار می‌کنیم. بهتر است بگذارید کمی آرام شوید و سپس در مورد موضوع صحبت کنید.

 

گاتمن می‌گوید:«وقتی زوج‌ها از هم جدا می‌شوند به آن‌ها آرام سازی تصویری را یاد می‌دهیم و به آن‌ها می‌گوییم از عمیق نفس کشیدن استفاده کنند و حداقل 20 تا 30 دقیقه از هم جدا باشند و در آن زمان در مورد حالت‌های قبل فکر نکنند».

 

برای تحکیم سومین مولفه رابطه شاد یعنی سهیم شدن در معنا، گاتمن زوج‌ها را تشویق می‌کند ارتباط روحی با یکدیگر مانند خوردن شام بایکدیگر یا بازی‌های خانوادگی را گسترش دهند. این فعالیت‌ها باعث گسترش احساس اهداف مشترک دو نفره و فهم یکدیگر می‌شود.

 

وی افزود: «در یک رابطه قوی، زوج‌ها از هم حمایت می‌کنند و به اهداف، ارزش‌ها و آرزوهای هم احترام می‌گذارند».

 

این شیوه‌ها محدود به انتظارات زناشویی نمی‌شوند و مقالات دیگر نشان می‌دهند که می‌توان از این روش در بحران‌های زناشویی، کاستن خشونت‌های خانوادگی و غیره استفاده کرد.