سلامت
2 دقیقه پیش | نشانه ها و عوارض کمبود ویتامینها در بدنویتامینها نقش مهمی را در بدن انسان ایفا میکنند. بهنحویکه کمبود ویتامین (حتی یکی از آنها) میتواند برای هر فردی مشکلات اساسی را به وجود آورد. گجت نیوز - معین ... |
2 دقیقه پیش | چرا پشه ها بعضی ها را بیشتر نیش میزنند؟فصل گرما و گزیده شدن توسط پشه ها فرا رسیده، دوست دارید بدانید پشه ها بیشتر چه کسانی را دوست دارند؟ بیشتر کجاها می پلکند؟ و از چه مواد دفع کننده ای نفرت دارند؟ وب سایت ... |
راحتی ذهن و جان با ریلکسیشن
برای کاهش استرس و هیجانات لازم است آرامش داشته باشیم و به این منظور استفاده از تکنیک ریلکسیشن یا آرمیدگی روانی توصیه میشود.
من به آرامترین نقطه این شهر پر از همهمه و حادثه میاندیشم.
آرامش واژهای آشنا ولی کم پیدا در ذهن و روان آدمهای امروزی که نا خواسته یا خواسته خویشتن را در گیر روزمرهگیهای پیدا و پنهان زندگی و محیط پیرامونشان نمودهاند به حساب میآید. چه بسا همگان به دنبال رسیدن به حتی لحظهای آرامش و راحتی ذهن و جانشان هستند. به راستی در بستر پر تلاطم رودخانه خروشان زندگی چگونه میتوان سبد سبد صدف و گوهر گران آرامش را صید کرد بیآنکه هراس از افتادن در امواج ویرانگر این سیل در وجودمان رخنه کرده است. ما آدمها گاهی یادمان میرود که زندگی با تلخیها و شیرینیها و بیمها و امیدها و نگرانیها و اطمینانها و دلواپسیها و آرامش است که زیبایی و معنا پیدا میکند. در کنار تغییر نگرش و باور این نکته که پستیها و بلندیهای زندگی و اینکه این من تنها نیستم که در موقعیتهای تلخ و ناکامآوری قرار میگیرم بلکه دیگران هم هستند که بارها و بارها چنین شرایط سخت و بحرانی را پشت سر گذاشتهاند کمک میکند که آستانه تحمل با اتفاقات تنشافزای زندگی در درون شکل گیرد. علاوه بر این امروزه یکی از روشهای پرطرفدار که جنبه علمی و عملی نیز دارد نقش بسزایی در بر طرف نمودن تنشها و فشارهای روحی و روانی دارد روش ریلکسیشن یا آرمیدگی است که به صورت مختصر به معرفی و کاربرد آن اشاره میکنیم.
ریلکسیشن تکنیکی برای آرام کردن عضلههای بدن است و شما با استفاده از آن میتوانید از فشاری که بر اعضای بدنتان وارد شده است خلاص شوید و هم زمان با تمرکز درست ذهن خود را نیز آرام کنید. فشارهای عصبی و عامل استرسزا آنچنان بر اعصاب ما تاثیر میگذارد که گاهی خودمان متوجه انقباض بیش از حد عضلههای بدنمان نمیشویم. اما بعد از اینکه آنها را آزاد کردیم از روی احساس آرامشی که پیدا میکنیم تازه پی میبریم وجودمان تا چه اندازه تحت استرس و فشار بوده است.
ریلکسیشن تکنیکی است که میتوانید آن را در هر زمان و مکانی به کار برده و از آن لذت ببرید.
ریلکسیشن طولانی
ابتدا لباس راحت بپوشید و در وضعیت آرام بنشینید. مشت راست خود را منقبض کرده تا در آن فشار و درد احساس کنید. نفس بکشید سپس آن را رها کنید و آرام شوید. سعی کنید میزان آرامش دو دست خود را مقایسه کنید. آنگاه خواهید دید دستی که ریلکسیشن نکرده چقدر فشرده و منقبض است، در حالی که در گذشته تصور میشد حالت طبیعی و آرامی دارد.
مشت چپ را سفت کنید. تا زمانی که احساس انقباض شدید و درد نکردید آن را در همان حالت نگه دارید. سپس رها کنید و آرام شوید. اجازه دهید احساس آرامش درون بازوها و تمام بدن شما پخش شود. اکنون به ترتیب برخی از اندامهایتان را منقبض و سپس رها کنید. هرگز در یک زمان به دو منطقه توجه نکنید. و هر بار فقط یک نقطه را آرام سازید.
ابتدا فشار زیادی بر نقاط بدن وارد کنید و توجه داشته باشید که دیگر اندامها آرام و در وضعیتی عادی باشند و انقباض فقط در آن نقاط وجود داشته باشد سپس آنها را رها کنید. در طول انقباض هر یک از اندامها باید دست کم ۵ بار نفس عمیق بکشید. در ریلکسیشن آرام کردن شانهها از اهمیت بسیاری برخوردار است. شانههای خود را تا نزدیکی گوشها بالا بیاورید. آن را مدتی نگه دارید. حقیقت این است که آنها هرگز در حالت عادی نبودهاند بلکه همین حدی استرس و فشار داشتهاند و بالاتر از آنچه باید باشند قرار میگرفتند. در زمان انقباض مراقب باشید که به گلوی خود فشار نیاورید و فک خود را منقبض نکنید. صورت شما گرچه یک عضو از بدن شماست. اما باید تکتک اعضای آن منقبض شده و رها شوند. یعنی ابتدا فک و چانه را آرام سازید. سپس لبها، بینی، چشمها، پیشانی و در آخرین مرحله تمام جمجمه را منقبض کنید و بعد رها سازید.
اگر نقاط خاصی در بدن شما درد دارند یا احساس بیحسی در آنها میکنید پس از تمام شدن ریلکسیشن به سوی آنها برگردید و آنها را دوباره آرام کنید. نفس عمیق را فراموش نکنید. اگر مسئلهای در زندگی شما وجود دارد که باعث ناراحتی و استرس در شما میشود میتوانید از شروع ریلکسیشن به آن مسئله فکر کنید. بطور کامل خود را از ناراحتیها و برخوردها که موجب است پیش بیایند درگیر کنید. آنها را با وضوح جلوی چشمانتان بیاورید و عمل ریلکسیشن را انجام دهید. هنگامی که از نقطهای به نقطه دیگر میروید دوباره آن منظره را در ذهن زنده کنید. این به شما کمک میکند تا هنگامی که خود را در میان آن مسئله دردسر ساز ببینید بتوانید آرام فکر کنید و همه چیز را راحتتر سپری کنید.
این تکنیک را روزی یکبار انجام دهید. در شرایط حاد و استرسزا میتوانید آن را سه بار در روز انجام دهید. تکرار جملهها و عبارتهای تاکیدی در ذهن نیز بسیار سودمند است میتوانید از جملههایی مانند «زندگی زیباست»، «من موفق هستم»، «عشق و مهربانی در جاری است» استفاده کنید. فن ریلکسیشن ابتدا بوسیله مرتاضان کشف شد. اما امروزه روانشناسان برای معالجه انواع بیماریهای روانی، از جمله ترس شدید، اضطرابها و افسردگی از آن استفاده میکنند. این تکنیک ساده میتواند شما را تا بالاترین حد آرامش پرواز دهد، تا آنجا که احساس کنید در بهشت واقعی به سر میبرید.
ریلکسیشن سریع
در مواقعی که وقت کافی نداریم ناچارید که ظرف مدت کوتاهی خود را آرام کنید میتوانید از ریلکسیشن سریع استفاده کنید.
ماهیچههای انگشت پا را منقبض کنید و تا ۱۰ بشمارید. در انگشتان پا احساس درد و فشار میکنید سپس آنها را رها کرده و به احساس آسودگی که در انگشتان پایتان ایجاد میشود توجه کنید. ماهیچه پا را منقبض کنید تا ۱۰ بشمارید سپس رها کنید. به این ترتیب رانها، شکم، کمر، گردن و صورت را منقبض کرده و بعد از اینکه تا ۱۰شمردید رها کنید. در مدتی که این کار را انجام میدهید آرام نفس بکشید. همواره کردن این تکنیک با تنفس آرام بسیار موثر است. تنفس شما از بینی به درون کشیده میشود، از شکم تا سینهها احساس میشود و سپس از لبهایتان خارج میشود.
دکتر پروانه صفایی مقدم روانشناس بالینی
منبع:زیبـــاشــو دات کام
ویدیو مرتبط :
چقدر خوبه به این راحتی و آسانی جان دادن
خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :
موسیقی در ذهن «هانس مایر» جان می گیرد
هانس زیمر یکی از بهترین آهنگسازان دوران ما محسوب می شود. او تا به حال جوایز ارزشمندی از جمله اسکار، گلدن گلوب و گرَمی دریافت کرده است
موفقیت او صرفاً به خاطر نبوغش نیست. اگر چه هانس هیچ وقت تحصیلاتی در زمینه موسیقی نداشته، اما در کارش حرفه ای است و خوب می داند چطور یک قطعه موسیقی ناب بسازد.
مایکل لِوین که 8 سال زیر دست هانس زیمر کار کرده، مقاله ای درباره دلایل موفقیت او نوشته است. ما نیز این مقاله را با تلخیص و تصرف آماده کرده ایم تا شما را بیشتر با هانس زیمر و دلایل موفقیت او آشنا کنیم.
مایک لوین: من به مدت 8 سال برای هانس زیمر کار می کردم که 5 سال آن را در استودیوی شرکت Remote Control (شرکت تهیه کننده موسیقی که هانس زیمر آن را تأسیس کرد) بودم. بعد از ترک آنجا، بسیاری از افراد به من می گفتند که هانس از خودش چیزی نمی سازد؛ به او کار می دهند صرفاً چون معروف است؛ او یک موسیقیدان واقعی نیست و افراد پشت صحنه تمام کارها را انچام می دهند.
اما حقیقت اینطور نیست. هانس موفق است چون واقعاً شایستگی اش را دارد. به دلایلی که در ادامه، از زبان مایک لوین می خوانید:
1- هانس یک خیال پرداز است.
در فیلم ها فرآیندی به نام «مکاشفه» وجود دارد که در آن آهنگساز و کارگردان تصمیم می گیرند چه نوع موسیقی ای برای کجای فیلم مناسب است. هانس بهترین مکاشفه گری است که تا به حال دیده ام. او درک فوق العاده ای از این دارد که چه موسیقی ای برای کار جواب می دهد.
قبل از مکاشفه، او هفته هایی را صرف نوشتن یک سوییت (یک فرم موسیقی) می کند که منبع تم اصلی موسیقی فیلم می شود. این کار ربط چندانی به موسیقی و موسیقیدان بودن ندارد و به ماهیت داستان و کاراکترهای فیلم مربوط می شود.
این که آهنگساز چطور بتواند آن داستان و کاراکترها را به شکل موسیقی بیان کند. یک بار اِلمر برنشتاین، آهنگساز برجسته فیلم به من گفت: «راز کوچک این است که ما موسیقیدان نیستم ــ خیال پردازیم.» هانس یکی از بهترین خیال پردازان است.
او همچنین بی پروا خودش را به چالش می کشد. در موسیقی «بتمن: شوالیه تاریکی»، مدت ها قبل از ضیط موسیقی فیلم، هانس از هِیتور پیریرا (گیتار)، مارتین تیلمن (ویلون سل) و من (ویولن و ویولن تنور) خواست که به طور جداگانه واریاسیون هایی را روی مجموعه شامل 2 نت «دو» و «رِ» ضبط کنیم.
می توان با این دو نت قطعات متعددی را اجرا کرد. اگر با موسیقی کلاسیک آشنایی دارید، این کار مثل این بود که کار جان کیج را با فیلیپ گلس تلفیق کنند.
ما هر کدام یک هفته را به ساختن صدها قطعه کوچک اختصاص دادیم. بعد به کارهای همدیگر گوش می دادیم و آن ها را طور دیگری دوباره بیان می کردیم.
نتیجه نهایی مجموعه از صداها بود که با نگرش هانس زیمر برای موسیقی متن فیلم همخوانی داشت.
بعداً او از من خواست که هر نتی که بخش ویولن و ویولا زده بودند را دوبار تکرار کنم. حجم کار زیاد بود. یک یک ارکستر حرفه ای نیز همه آن ها را نواخت. من یک هفته با خودم فکر می کردم که هانس مرا به دنبال نخود سیاه فرستاده است.
وقتی با آلن میرسون، میکسر موسیقی صحبت کردم، به شوخی گفتم که چه قدر کار من مفیده بود! او گفت که در اصل بخش های که من دوباره نواختم، به قسمت های اصلی کار تبدیل شده اند به طوری که در بعضی قسمت ها که به صدای خاصی نیاز داشته، ارکستر را کنار گذاشته و از قطعات ضبط شده من به جایشان استفاده کرده است.
هانس همه جوانب کار را در نظر گرفته بود و در نهایت صدایی تولید شد که مشابه آن را قبلاً نشنیده بودید.
2- هانس بسیار سخت کوش است.
وقتی که هانس روی پروژه ای کار می کند، معمولاً ساعت 11 قبل از ظهر به استودیو می آید و تا ساعت 3-4 صبح روز بعد کار می کند؛ چند ماه و هر روز هفته. چون وقتی که زمان ضرب الاجل برسد، همه چیز تمام است. هَری گرگسون ویلیامز یک بار من به من گفت که از حجم ریش هانس می توانی بفهمی چه قدر درگیر پروژه است.
شب ها که او تا دیر وقت مشغول است، سر و صدای زیادی به پا می شود. ساعت کاری آن ها با متابولیسم من که ساعت 6 صبح برای یوگا از خواب بیدار می شدم سازگاری نداشت و نتوانستم خودم را هماهنگ کنم. بنابراین «هیچ وقت با ساعت کاری رئیستان ناهماهنگ نباشید.»
هانس به اندازه دستیارش، هَری یا تنظیم کننده اش، لورن بالف، سریع نیست. هر دوی آن ها با سرعت فرا انسانی کار می کنند. یک بار هانس به من گفت که بیش از حد سریع کار می کنم. اول خوشحال شدم، اما فکر می کنم او در اصل می خواست بگوید که من باید بیشتر به جزئیات توجه کنم؛ جزئیاتی که منشاء تمام تفاوت ها می شوند.
3- هانس بهترین تهیه کننده موسیقی است.
بحث تکنیک های موسیقیایی نیست. هانس یک پیانیست و گیتاریست معمولی است و دانش تئوری او نیز محدود است. یک بار سر ساختن موسیقی The Simpsons Moive هانس مرا به خاطر گفتن «لیدیَن بمُل 7» (یک مُد موسیقی) به جای «گام کارتونی» سرزنش کرد.
او در خواندن نت استاندارد موسیقی چندان قوی نیست. اما هیچ کسی بهتر از او نمی تواند پیانو رول را بخواند. ]پیانو رول یک صفحه در نرم افزارهای آهنگسازی است که کیبورد و نت ها را به صورت گرافیکی نشان می دهد.[ اصل ماجرا نیز در تهیه موسیقی همین قسمت است. او می داند چه چیزی را باید بداند تا موسیقی خوبی بسازد.
گاهی اوقات استفاده از نوازندگان خوب، گاهی اوقات استفاده از صداها و سمپل های مناسب و گاهی فضا یا مهندسی صدای مناسب هستند که تأثیر گذار واقع می شوند. به هر حال آنچه که شنیده می شود، نتیجه نهایی کار است و در مورد هانس، همیشه بی نظیر است.
4- هانس با بهترین افراد کار می کند.
کافیست نگاهی به لیست افرادی که برای هانس کار کرده اند بیندازید:
جان پاول، هری گرگسون ویلیامز، هیتور پیریرا، هنری جکمن، استیو یابلونسکی، لورن بالف، ترور موریس، رامین جوادی، جف رونا و بسیاری از افراد نخبه دیگر.
آلن میرسون، میکسر او؛ و باب بادامی و کن کارمان ویرایشگران موسیقی او. نوازنده های فوق العاده پرکاشن، ستنام رامگوترا و ریلند الیسون؛ هاوارد اسکار و مِل وسون، طراحان صدا و استیو کوفسکی، شریک تجاری او و بسیاری افراد دیگر که همگی از بهترین ها هستند، با هانس زیمر کار می کنند.
افرادی که برای هانس کار می کنند یک طرف، و افرادی که هانس برای آن ها کار می کند طرف دیگر:
کریس نولان، جیم بروکس، ران هاوارد، جفری کاتسنبرگ و … افرادی هستند که هانس برای آن ها موسیقی ساخته است. او توانسته با چنین افرادی کار کند چون به تعهداتش پایبند بوده است.
5- هانس یک افسونگر است.
اولین بار که جِفری کاتسنبرگ قطعه ای عاشقانه از هانس را برای انیمیشن Megamind شنید، گفت: «احساسی مثل بودن در فرانس ریویرا در سال 1968 می دهد.» او تعریف نمی کرد و کاملاً درست می گفت. در حقیقت، هانس به درستی آن داستان عشقی را درک کرده بود. اما هانس به اعلام رضایت کارگردان بسنده نکرد و گفت: «بگذار کمی بیشتر روی آن کار کنم.»
هانس در طول دو هفته بعد، نسخه های بهبود یافته قطعه را یکی پس از دیگری برای جفری پخش می کرد. البته ساختار اصلی آهنگ را حفظ کرده بود.
دو هفته بعد، جفری آن آهنگ را روی صحنه دیگری گذاشت که ما برای موسیقی آن کلی زحمت کشیده بودیم و گفت: «خب، حداقل یک تم عاشقانه فوق العاده داریم!» ما فقط با تعجب به همدیگر نگاه می کردیم. هانس با موسیقی اش کارگردان را حسابی تحت تأثیر قرار داده بود.
او به ظاهر کار هم اهمیت می دهد چون در کسب و کار ما، اهمیت زیادی دارد. اتاق کنترل بزرگ او به جای این که شبیه یک استودیوی خشک و خالی با در و دیوار چوبی باشد، با پارچه ها و مبل های مزین به مخمل زرشکی آراسته شده است و یک دیوار کامل به سینتی سایزرهای آنالوگ کمیاب اختصاص دارد.
موقع شام که می شود، از مهمان هایش به خوبی پذیرایی می کند و به آن ها هدایای مناسبی می دهد. یکی از مشتریان او به من گفت: «هانس کاری می کند که فکر کنید یک سرآشپز حرفه ای شما را به آشپزخانه اش دعوت کرده است.»
البته خیلی از ما نمی توانیم مثل هانس زیمر چنین کارهای پرهزینه ای انجام دهیم اما می توانیم برای تحت تأثیر قرار دادن دیگران از همان چیزهایی که داریم، بهتر استفاده کنیم.
6- هانس متعهد است.
هانس گاهی برای پروژه های عظیمی استخدام می شود. دلیل این که او یک ارتش از افراد حرفه ای دارد این است که بتواند به تقاضای کارگردانان و استودیوها پاسخ بدهد. مثلاً در میانه ساختن انیمیشن رنگو (Rango)، نظر کارگردان عوض شد و ما مجبور شدیم کار را از سر بگیریم. بدون داشتن یک تیم قوی، از پس این کار بر نمی آمدیم.
کافیست نگاهی به گذشته بیندازیم؛ هاوارد شور در پروژه کینگ کونگ، مارک شایمن در پروژه Team America، موریس ژار در رودخانه وحشی، گابریل یارد در تروی یا حتی برنارد هرمن در Torn Curtain، اخراج شدند.
چرا؟ چون تیم کارگردانی به این نتیجه رسید که نمی توانند از پس پروژه بر بیایند. در بیش از 150 پروژه موسیقی فیلم، چنین اتفاقی برای هانس رخ نداده است.
ضمناً او کاملاً آگاهی دارد که قدرت در دست کیست و چه کسی تصمیم گیرنده واقعی است. من به این دلیل اخراج شدم ــ یا دقیق تر، بعد از اتمام پروژه، دیگر استخدام نشدم ــ که زمان کافی برای پی بردن به خواسته تهیه کننده ــ تصمیم گیرنده اصلی ــ صرف نکردم.
هانس به جای ترحم و دلسوزی به من گفت که در یک وظیفه اساسی کوتاهی کرده ام: تشخیص این که چه کسی رئیس من بود. او درست می گفت، و بعد از آن دیگر این اشتباه را تکرار نکردم.
***
هانس زیمر فوق العاده باهوش، با استعداد، با فضیلت و سخت کوش است. حقیقت تلخ این است که به جز چند مورد استثنا، افرادی که در صنعت فیلم موفق اند، شایستگی اش را دارند؛ آن را به دست آورده اند. بله، شانس هم آن ها را یاری کرده اما بالاخره شانس در خانه همه را می زند.
مهم این است که وقتی فرصت شما رسید، چطور از آن استفاده کنید. اگر می خواهید مانند الگوهایتان به موفقیت برسید، باید هوشمندانه عمل کنید؛ کاردان و مصمم باشید. همانطور که هانس هست.