سلامت


2 دقیقه پیش

نشانه ها و عوارض کمبود ویتامین‌ها در بدن

ویتامین‌ها نقش مهمی‌ را در بدن انسان ایفا می‌کنند. به‌نحوی‌که کمبود ویتامین‌ (حتی یکی از آن‌ها) می‌تواند برای هر فردی مشکلات اساسی را به وجود آورد. گجت نیوز - معین ...
2 دقیقه پیش

چرا پشه ها بعضی ها را بیشتر نیش می‌زنند؟

فصل گرما و گزیده شدن توسط پشه ها فرا رسیده، دوست دارید بدانید پشه ها بیشتر چه کسانی را دوست دارند؟ بیشتر کجاها می پلکند؟ و از چه مواد دفع کننده ای نفرت دارند؟ وب سایت ...

دلایل داشتن یا نداشتن فرزند دوم !



فرزند دوم,بارداری,فرزنداول,روانشناسی کودک

 

چه دلایلی برای داشتن یا نداشتن فرزند دوم دارید؟


خیلی از مادرهایی که کودک‌شان در سنین بین 2 تا 5 سالگی به سر می‌برد، به موضوع فرزند دوم فکر می‌کنند. حتی اگر تکلیف‌تان را با خودتان کاملا هم روشن کرده باشید، ممکن است در مورد بعضی از دلایل هنوز تردید داشته باشید. دلایلی که برای داشتن یا نداشتن فرزند دوم در این دو صفحه گفته شده، می‌تواند به شما نشان بدهد که به کدام دلایل باید جدی‌تر فکر کنید و کدام‌های‌شان بهانه‌های نادرستی هستند.

 

می‌ترسم دومی را مثل اولی دوست نداشته باشم


درست فکر می‌کنید! شما هیچ وقت دو فرزندتان را «مثل هم» دوست نخواهید داشت، اما این به معنای بیشتر دوست داشتن یکی نیست. همه مادرها با گذشت چند سال به قدری عاشق فرزندشان می‌شوند که نمی‌توانند باور کنند می‌شود موجود دیگری را هم این قدر دوست داشت. مادر 2 کودک 4 و یك ساله می‌گوید: «وقتی پسر اولم دنیا آمد، از همان لحظه تولد، احساس کردم یک عشق جادویی بین من و او برقرار است؛ اما این اتفاق در مورد پسر دومم نیفتاد. آن موقع فکر می‌کردم بدترین مادر دنیا هستم، اما بعدها فهمیدم هیچ چیز بین کودک اول و دوم شبیه هم نیست. پسر کوچک‌ترم به سرعت خودش را توی دلم جا کرد و حالا من نمی‌توانم زندگی‌ام را بدون او تصور کنم.»

 

تفاوت روحیه کودک اول و دوم و فرضیات ذهنی شما در مورد مادری که بر اساس خاطرات‌تان با کودک اول ساخته شده، می‌تواند به این موضوع دامن بزند و در دوران بارداری و ماه‌های اول نوزادی کودک دوم حال‌تان را بگیرد! زود افسرده نشوید. کافی است به خودتان زمان بدهید تا ببینید عشق چطور معجزه می‌کند.

 

البته ممکن است برعکس این اتفاق هم رخ بدهد. یک مادر دیگر می‌گوید: «وقتی فرزند دومم به دنیا آمد، من چنان غرق رابطه با او شدم که پسر بزرگ‌ترم را کلا به پدرش واگذار کردم. این چند ماه از طرفی موجب شد رابطه پسرم با پدرش بهتر شود و از طرفی هم به من اجازه داد تا کودک کوچکم را به خوبی بشناسم. به مرور هر کدام از آن‌ها جایگاه خودشان را در زندگی من پیدا کردند و حالا رابطه‌ام با هر دو عادی است.» در هر دو حالت، با گذشت چند ماه دیگر یادتان نخواهد آمد که دوست داشتن تنها یکی از آن‌ها چطور بوده است!

 

می‌خواهم تمام امکانات و توجه‌ام را به یک کودک اختصاص بدهم


ممکن است شما از نظر اقتصادی در مضیقه باشید یا هر دو به صورت تمام وقت شاغل باشید و واقعا فرصت و هزینه رسیدگی به یک کودک را هم به زحمت فراهم کرده باشید. در این صورت می‌توانید در مورد این موضوع جدی‌تر فکر کنید. اما اگر یک خانواده معمولی هستید، در مورد این موضوع سخت نگیرید. بزرگ کردن فرزند دوم به مراتب آسان‌تر از فرزند اول است.

 

تجربه شما، هزینه‌هایی که قبلا صورت گرفته (مثل تجهیز اتاق کودک) و حتی روحیه خودتان که حالا سهل‌گیرتر شده‌اید و برای هر چیزی تا سرحد مرگ مضطرب نمی‌شوید، به شما کمک می‌کند که راحت‌تر کودک دوم را بزرگ کنید. ضمن این که کودک بعد از گذر از دوران نوزادی و شیرخواری و در حدود 18 ماهگی می‌تواند به کودک بزرگ‌تر ملحق شود و ساعت‌های زیادی را با همدیگر پر کنند. علاوه بر این‌ها شما نمی‌توانید «همه چیز» را به کودک‌تان بدهید. عاطفه خواهر و برادری، رقابت، اشتراک، مالکیت و یک همبازی با ویژگی‌های مشترک تربیتی چیزهایی هستند که شما حتی اگر تمام وقت و هزینه‌تان را هم صرف کودک‌تان کنید، نمی‌توانید به او بدهید. شما حداکثر می‌توانید یک مادر و پدر عالی باشید، اما نمی‌توانید جای خواهر یا برادر را برای او بگیرید.

 

توان جسمی یا روانی برای بزرگ کردن یک کودک دیگر را ندارم


این را خودتان باید تشخیص بدهید. بارداری دوم، یک زایمان دیگر و دوره شیردهی مجدد می‌تواند تمام آسیب‌های جسمی کودک اول را شدیدتر کند. به خصوص اگر فاصله سنی بین کودکان کم باشد (کمتر از 3 سال) ممکن است دچار عوارض جبران‌ناپذیری مثل آسیب به دندان‌ها و استخوان‌ها، افتادگی در نواحی زیر شکم و حتی تغییر فرم اندام شوید. تنها راه پیشگیری از این مشکلات، رعایت یک فاصله سنی مناسب با توجه به نظر پزشک متخصص و رعایت رژیم مناسب غذایی و ورزشی در فاصله تولد بین 2 کودک و بعد از هر زایمان است.

 

توان روانی و قدرت اعصاب شما هم عامل مهمی است. کودک دوم، به معنای دو برابر شدن مشکلات نیست، بلکه همه مسائل چند برابر می‌شوند. بعضی از مادرهایی که تا پیش از تولد فرزند دوم، خونسرد و آرام بوده‌اند، اعتراف می‌کنند که در چند ماه اول تولد فرزند دوم‌شان برخوردهای عصبی و نامتعادلی با کودک اول‌شان داشته‌اند که برای خودشان هم عجیب بوده. بی‌خوابی، شیردهی، ضعف ناشی از بارداری و زایمان و رسیدگی شبانه‌روزی به شیرخوار می‌تواند تا مدت‌ها برنامه زندگی شما را از روال معمولی خود خارج کند. بنابراین پیش از تصمیم به بارداری مجدد، باید به این مسائل آگاه شوید و با پیش‌بینی همه شرایط، فاصله سنی مناسب را بین دو فرزند در نظر بگیرید.

 

می‌خواهم کودک اولم هم‌بازی داشته باشد


اگر به این دلیل به فکر فرزند دوم هستید، جدا در تصمیم‌تان تجدید نظر کنید. نوزاد کوچک شما تا حدود 2 سالگی، فقط می‌تواند ناظر برادر یا خواهر بزرگ‌ترش باشد و حتی ممکن است بیشتر «مزاحم» او باشد تا هم‌بازی‌اش. به خصوص اگر فاصله سنی کودکان بیشتر از 5 سال باشد، عملا نمی‌توانید روی فرزند دوم به عنوان هم‌بازی حساب کنید، چون تا رسیدن او به 2 سالگی، فرزند اول‌تان وارد محیط مدرسه شده و از بازی‌های کودکانه دور شده. از همه مهم‌تر این که کودک دیگر، یک شخصیت واقعی است؛ اسباب‌بازی کودک اول نیست و شما اجازه ندارید وجود او را تنها به خاطر کودک اول بخواهید. برای همبازی کودک‌تان می‌توانید روی مهدکودک حساب کنید.

 

می‌خواهم یک خانواده گسترده داشته باشم


این دلیل، بیشتر از انتخاب داشتن یا نداشتن فرزند دوم، به سبک زندگی شما مربوط می‌شود. همان قدر که داشتن یک فرزند می‌تواند سبک زندگی شما را عوض کند و شما را از یک زوج جوان آزاد به یک مادر و پدر پرمسئولیت تبدیل کند، فرزند دوم می‌تواند شما را به یک خانواده شلوغ و پرمسئله تبدیل کند. در اغلب کشورهای پیشرفته، اصل خانواده با حداقل 4 نفر تعریف می‌شود و ترکیب یک زوج و یک کودک چندان هم خانواده به حساب نمی‌آید. با این حساب فکر کردن به فرزند دوم برای گسترده کردن خانواده یک دلیل خوب است که باید پیش از آن خودتان را برای این نوع زندگی آماده کرده باشید.

 

می‌خواهم سهم عشق را در زندگی‌ام بیشتر کنم


یک دلیل رمانتیک و زیبا برای داشتن یک فرزند دیگر همین است که اگر زیرساخت‌های آن در خانواده و در درون شما مهیا باشد، بسیار عالی است. یادتان باشد، کودک دوم، یک کپی از کودک اول‌تان نیست. سعی کنید سختی‌ها و مشکلات ماه‌های اول تولد فرزندتان را به یاد بیاورید. به خصوص اگر کودک اول شما حالا بزرگ و مستقل شده، ممکن است با تولد فرزند دوم از حجم مشکلات روزهای اول شوکه شوید. اگر فرزند اول شما دوران نوزادی آرامی داشته، خوب می‌خوابیده، بی‌قراری نمی‌کرده و خوش‌غذا بوده، ممکن است کودک دوم‌تان با خصوصیاتی متفاوت شما را غافلگیر کند. پیش از تصمیم‌گیری در مورد فرزند دوم این موضوعات را مد نظر قرار بدهید.

 

منبع:bartarinha.ir


ویدیو مرتبط :
‫دکتر هلاکویی - تمایل به نداشتن فرزند آسیب است‬‎

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

دلایل نداشتن اعتماد به نفس را دور بیندازید!



 

 

دلایل نداشتن اعتماد به نفس را دور بیندازید

 

آیا این جمله معروف را شنیده اید که ۸۰ درصد ثروت و فراوانی جهانی که در آن زندگی می کنیم تنها در اختیار ۲۰ درصد افراد دنیا قرار گرفته است و مابقی انسان ها گاه حتی شرایط یک زندگی مناسب را هم ندارند؟ نمی خواهیم در مورد تبعیض اجتماعی و مشکلات اقتصادی حرف بزنیم بلکه قصد داریم رازی که در زندگی افراد موفق و مشهور جهان وجود دارد را با یک جمله ساده برای تان شرح دهیم. یک ویژگی مشترک در زندگی همه انسان های موفق وجود دارد و آن داشتن اعتماد به نفس است و در مقابل کسانی هم هستند که با وجود داشتن توانایی و استعدادهای ذاتی حتی نمی توانند دست به کار مورد علاقه شان بزنند. شما نقاش ماهری هستید اما جسارت برگزاری یک نمایشگاه بزرگ نقاشی از آثارتان را ندارید، قلم تان خوب است اما شجاعت نوشتن یک کتاب را به خودتان نمی دهید و در همان مرحله نوشتن نامه های اداری برای دوستان و همکاران مانده اید، یک مدرک معتبر از یک دانشگاه بین المللی دارید اما هنوز برای یک مصاحبه کاری ساده دست و پای تان را گم می کنید و این طور است که جهان توسط آدم های متوسطی که تنها اعتماد به نفس دارند اداره می شود و انسان های با استعدادی مانند شما هنوز در کشمکش پذیرفتن خودشان و توانایی های شان هستند و عقب می مانند اما واقعا علت این موضوع چیست؟ بهتر است برای شروع به دنبال دلایلی برویم که روان شناسان آنها را عوامل اصلی نداشتن اعتماد به نفس می دانند.

 

● ترس پنهانی

 

حتما شما هم پای صحبت افرادی نشسته اید که مدام از آرزوها و کارهایی که دوست دارند انجام بدهند، حرف می زنند اما وقتی از آنها می پرسید چرا به دنبال کار مورد علاقه شان نمی روند در جواب تان طومار بلند بالایی از موانع و مشکلات را برای تان فهرست بندی می کنند تا نشان دهند تنها عوامل بیرونی که در کنترل آنها نیست دلیل عقب ماندگی آنهاست اما یکی از دلایل عقب نشینی وجود ترس پنهانی است که در این افراد وجود دارد.

 

● احساس گناه

 

دلیل شایع دوم برای نداشتن اعتماد به نفس، احساس گناه است. بعضی از افراد بابت هر موضوعی خودشان را سرزنش می کنند و این سرزنش های همیشگی قاتل اعتماد به نفس آن هاست. اگر در حق کسی بدی کرده اید می توانید از او عذرخواهی کنید و مطمئن باشید او شما را خواهد بخشید اما اگر او این بخشش را برای تان قائل نشد، دیگر فکرتان را درگیر این موضوع نکنید چون شما آن بخشی که مربوط به خودتان بوده است را انجام داده اید.

 

● انتظارات غیر واقعی

 

سومین دلیل شایع نداشتن اعتماد به نفس، انتظارات غیرواقعی است. اگر از خودتان بیش از توانایی ها و فرصت هایی که در اختیارتان است انتظار داشته باشید باید بگوییم با این کار ضربه بزرگی به اعتمادبه نفس تان می زنید. ممکن است شما انتظار داشته باشید کاری را در یک دوره زمانی خاص که برایش برنامه ریزی کرده اید به اتمام برسانید اما به دلیل شرایطی غیرقابل پیش بینی آن کار انجام نشد. در این شرایط نباید خودتان را سرزنش کنید که چرا نتوانستید این کار را به پایان برسانید.

 

● همیشه داوطلب باشید

 

حال که ۳ عامل مهم نداشتن اعتماد به نفس را فهمیدید بهتر است به این موضوع بپردازیم که چطور می شود اعتماد به نفس مان را بیشتر کنیم. سعی کنید برای انجام هر کاری شما نخستین نفری باشید که برای آن کار داوطلب شده اید. این کار به شما فرصتی می دهد که خودتان را ثابت کنید. اجازه ندهید کسی شما را نادیده بگیرد. این جمله را فراموش نکنید که همیشه آدم هایی موفق شده اند که از طرف دیگران مورد توجه و احترام قرار گرفته اند.

 

● مهارت جدید بیاموزید

 

این روزها اینترنت کار را برای همه آسان کرده و هر کسی در خانه با یک کلیک می تواند به دنیایی از اطلاعات دست پیدا کند. سعی کنید مهارت های جدیدی را بیاموزید و اطلاعات عمومی تان را افزایش دهید و مطمئن باشید این کار به شما حس خوبی را خواهد داد. علاوه بر آن سعی کنید روابط اجتماعی تان را هم مانند اطلاعات تان بیشتر کنید. افرادی که اعتماد به نفس ندارند خودشان را از دیگران پنهان می کنند. هرچقدر بیشتر با دیگران تعامل داشته باشید حس اعتماد به نفس تان قوی تر خواهد شد.

 

● مسئولیت پذیر باشید

 

همه انسان ها اشتباه می کنند حتی رئیس شرکت و اداره ای که در آن کار می کنید هم ممکن است اشتباه کند. به جای این که از اشتباهات تان بترسید و اعتماد به نفس تان را تضعیف کنید سعی کنید که مسئولیت آن را به عهده بگیرید، چون هیچ کس نادیده گرفتن اشتباهات را دوست ندارد اما بیشتر افراد برای کسی که مسئولیت اشتباهش را به عهده می گیرد احترام قائل هستند. داشتن اعتماد به نفس کار سختی نیست. یک ضرب المثل چینی می گوید: «کسی که قله کوه را فتح کرد همانی بود که ابتدا سنگ ریزه های جلوی پایش را برداشت.»

منبع:مجله تپش