سلامت


2 دقیقه پیش

نشانه ها و عوارض کمبود ویتامین‌ها در بدن

ویتامین‌ها نقش مهمی‌ را در بدن انسان ایفا می‌کنند. به‌نحوی‌که کمبود ویتامین‌ (حتی یکی از آن‌ها) می‌تواند برای هر فردی مشکلات اساسی را به وجود آورد. گجت نیوز - معین ...
2 دقیقه پیش

چرا پشه ها بعضی ها را بیشتر نیش می‌زنند؟

فصل گرما و گزیده شدن توسط پشه ها فرا رسیده، دوست دارید بدانید پشه ها بیشتر چه کسانی را دوست دارند؟ بیشتر کجاها می پلکند؟ و از چه مواد دفع کننده ای نفرت دارند؟ وب سایت ...

حسی که زندگی مشترک را تهدید می کند



منشاء حسادت

حسادت یکی از دلایل مهم مراجعه زنان و مردان به مراکز روان درمانی و مشاوره است

 

آدم های زیادی با حسادت زندگی می کنند. یک پژوهش علمی نشان داده است که بیش از یک سوم آدم ها به ویژه در رابطه زناشویی حسود هستند. حسادت یکی از دلایل مهم مراجعه زنان و مردان به مراکز روان درمانی و مشاوره است.

شاید برایتان این سوال پیش می آید که چرا حسادت می کنید یا چرا او به شما حسادت می کند؟ می خواهید بدانید چطور باید آن را کنترل یا متوقف کنید و عکس العمل درست در برابر حسادت بی دلیل دیگری چه باید باشد.


حسادت از چه و برای چه؟
شاید برایتان جالب باشد که بدانید حسادت بیشتر از اینکه یک خصلت باشد یک واکنش عاطفی است در برابر نگرانی واقعی یا غیر واقعی که فرد گمان می کند رابطه اش را در معرض تهدید قرار داده است یا موقعیت اش را خراب خواهد کرد. می گویند کمی حسادت برای حفظ چیزی که داریم یا برای به دست آوردن یک رابطه و بهبود رابطه لازم است. اما به نظر نمی آید این توجیه درستی برای وجود چنین احساسی و ابراز آن در یک رابطه باشد. حسادت باعث نمی شود چیزی را حفظ کنید یا مراقب آن باشید. اگر کسی را دوست دارید و از نظر شما رابطه عاطفی عمیقی وجود دارد دلیلی ندارد که با حسادت از آن مراقبت کنید.


آیا حسادت طبیعی است؟
حسادت برآمده از احساسات است؛ یک احساس منفی است و با غبطه خوردن فرق دارد. ممکن است شما زیبایی، موفقیت و جایگاه شریک زندگی تان را ببینید و دوست داشته باشید شما هم چنین موقعیتی را تجربه کنید. تا زمانی که جایگاه دیگری را تحسین می کنید و برایش خوشحال هستید و بخشی از این موفقیت را سهم خودتان می دانید شما حسود نیستید. وقتی دیگری انگیزه ای را در شما تقویت می کند تا تغییری ایجاد کنید شما حسود نیستید.


اما زمانی که تحمل موقعیت دیگری را ندارید، دچار احساس خود کم بینی می شوید، گمان می کنید موقعیت تان متزلزل شده است و تهدید شده اید شما آدم حسودی هستید و معمولاً برای نشان دادن این احساس هر رفتار نامعقول و نامتناسبی را از خود نشان می دهید. کمتر پیش می آید که آدم حسود خوددار باشد.


حسود و احوالاتش
آدم های حسود در یک زمان درگیر چندین احساس هستند. آنها هم می ترسند و هم خشمگین هستند، احساس شکست می کنند و در عین حال فکر می کنند تهدید شده اند، سو ظن دارند، غمگین و متأسف هستند، دچار بی اعتمادی، شک، دردمندی و تردید هستند و خود را آدمی ناقابل و کم ارزش می دانند. آدم حسود همیشه در موقعیت از دست دادن است هرچند که سعی می کند برای آرام کردن این احساس دیگری را کنترل و هدایت کند اما در نهایت او یک بازنده است چون همیشه نگران و مضطرب است. حسادت مثل سم ذره ذره اثر می کند و شیره یک رابطه را می کشد.


منشاء حسادت چیست؟
حسادت به دلایل متفاوتی تحریک می شود. گاهی انتظارات غیر معقول و ناممکن از یک رابطه باعث ایجاد حسادت می شود ممکن است از فرد درگیر رابطه انتظارات نامتعارف یا نامعقولی داشته باشید. معمولاً عدم تحمل موفقیت دیگری و تمایل به سلطه گری در رابطه و کنترل فرد با عنوان غیرت و تعصب دو عامل مهم برانگیزاننده حسادت هستند.


وقتی حسادت رابطه را خراب می کند
حسادت شما را از احترام ، توجه و محبت تهی می کند. اگر در رابطه ای هستید که دیگری به شما حسادت می کند حتما به خوبی متوجه شده اید که چقدر گاهی خودتان را تهی از عشق و علاقه می بینید و چقدر از اینکه در معرض تهدید های فرد حسود هستید رنجیده اید.با وجود حسادت رابطه پر از گلایه مندی، خشم، جنگ و درگیری، بحث های بی پایان،بی اعتمادی، افسردگی، حس انتقام جویی متقابل، جوابگویی های غیر لازم، واکنش های جسمی، تغییرات خلقی شدید دو طرف و رنجش های بی پایان است.به مرور زمان احساس می کنید بی خواب شده اید، علاقمندی هایتان را از دست داده اید و حتی ذائقه غذایی تان تغییر کرده است.

 

حسادت برآمده از احساسات

تا وقتی حسادت را نپذیرید آن احساساتِ منفی قدرتمندِ درمان پذیر هم پنهان می ماند

 

با حسادت چه کنید؟
آیا می توان بر حسادت غلبه کرد؟ بله، می شود اما این نیاز به تلاش و صبر زیادی دارد. برای کنترل و درمان حسادت گام به گام با ما همراه باشید.


گام اول: پذیرش
ایرادی ندارد اگر پیش خانواده یا دوستان می گویید «عمرا به کسی حسودی کنم!» اصلا قرار نیست شما پیش عالم و آدم اعتراف کنید که از موفقیت فلانی چه حسی دارید، اما لطفا با خودتان صادق باشید و بدانید پشت جمله «حالا دری به تخته خورده و فلانی به جایی رسیده!» یک حسادت ظریف نهفته است. پذیرش احساس حسادت می تواند به ما کمک کند تا به خودشناسی بهتری برسیم شاید پشت این حسادت، یک حس منفی قدرتمند، مثل عدم عزت نفس خوابیده باشد. تا وقتی حسادت را نپذیرید آن احساساتِ منفی قدرتمندِ درمان پذیر هم پنهان می ماند.


گام دوم: شناسایی نوع حسادت
این که مردان بیشتر به پول و شغل و موقعیت اجتماعی دیگران و زنان به تحصیلات و زیبایی و دوستی های دیگران حسادت کنند کمی طبیعی و وابسته به جنس است، هر چند در این زمینه هم به زنان جفا شده و آنقدری که از «حسادت های زنانه» می شنویم از «حسادت های مردانه» کسی چیزی نمی گوید. آنچه در این میان مهم است شناسایی درست و منطقی این حسادت و در نتیجه یافتن ریشه اصلی آن است.


گام سوم: حل کردن ریشه ی افکار نادرست
اگر حسادت را یک بیماری در نظر بگیریم مهم ترین مرحله درمان آن، رفع ریشه های بیماری است. اگر مشکل از عزت نفس یا احساس حقارت است باید به مشاور و روان شناس مراجعه کنید، آن گاه از طریق درمان هایی مثل درمان شناختی می توانید در افکارتان تجدید نظر کرده و نسبت به خودتان حس بهتری پیدا کنید. اگر مشکل از توجه طلبی و اختلال شخصیت است باید باورهایتان را دستکاری کنید و با کمک یک مشاور در مسیر درست قدم بگذارید. اگر به دلیل وضعیت ناپایدار اجتماعی مثلا نداشتن امنیت شغلی یا موقعیت مناسب اجتماعی دچار حسادت به بالادستی هایتان شده اید باید تمام تلاشتان را به کار ببرید تا موقعیت خودتان را در شغل و تحصیلات و مهارت هایتان با توجه به ظرفیتی که دارید ارتقا دهید، وقتی به یک ثبات نسبی دست پیدا کنید و خیالتان از جانب خودتان راحت شود بهتر می توانید با این جنس حسادت مواجه شوید.


گام چهارم: شناسایی ابعاد وجودی خود
دنیا پر از تفاوت است؛ زیبایی، ثروت، هوش، مهارت های کلامی، مهارت های عملی و... هیچ کدامشان به شکل برابر بین انسان ها تقسیم نشده است. هرکس که در یک رشته توانمندتر از دیگری است، بی شک در زمینه ای دیگر ضعیف تر از او ارزیابی می شود. باید بدانیم انسان ها با سلایق و خواسته های متفاوت پرورش یافته اند و هرکدام از این علایق برای خود جذابیت هایی دارد که می تواند حس حسادت را تحریک کند. اگر به دستاوردهای دیگران بیش از دستاوردهای خود توجه کنید به خود جفا کرده اید. هر کدام از ما جنبه های منحصر به فردی داریم که کافی است شناسایی شو د و در مسیر درست خودشان قرار بگیر د. به همین دلیل شناخت استعدادها و به عمل آوردن آنها یکی از راه های لذت بردن از وجود خویش و راه ندادن حسادت به فکر و ذهن است.


منبع : تبیان

 


ویدیو مرتبط :
ترانزیستور ( بیس مشترک امیتر مشترک کلکتور مشترک ) www.aviation.blogfa.com

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

تفاوت زندگی مشترک,بادوستی های عاشقانه



بسیاری از جوانان تصور می کنند:که زندگی مشترک وشرایط به وجود آمده در زمان ازدواج مانند شرایطی است که در زمان دوستی یا نامزدی بین دو طرف حاکم بوده است.و مقایسه بین این دو شرایط برای تعدادی از زوج ها باعث شده تا بدبینی خاصی نسبت به زندگی مشترک داشته باشند. در حالی که دنیای دوستی و نامزدی دنیای بسیار متقاوتی از زندگی مشترک می باشد.

 

دنیای دوستی دنیای رویاها و ایده آل هاست در حالی که زندگی مشترک دنیایی کاملا حقیقی و ملموس است . دنیایی که در آن خوبی ها و بدی ها در کنار یکدیگر است و تنها می توان با تلاش و کوشش و صبوری دنیای ایده آلی ساخت.دنیای دوستی سراسر شیرینی ، امید و شرایط مطلوب است.اینجا مرد مورد علاقه ات کاملا در اختیار توست .برای با تو بودن به اندازه کافی فرصت دارد تنها به تو می اندیشد و به همه خواسته هایت تن در می دهد.زن مورد علاقه ات به همان گونه است که تو می خواهی ، تنها به فکر توست و برای رضایت و خوشنودیت تلاش می کند.

 

دوستی

 

در زمان دوستی از گذشته خود به راحتی صحبت می کردی ، از همه خواسته هایت بی پرده سخن به میان می آوردی و احساس می کردی که گذشته و حالت از خودت می باشد.وآزاد هستی تا در انتخاب خود تجدید نظر کنی.همه چیز را عاشقانه می نگریستی و از کمی ها و کاستی ها به راحتی می گذشتی چون باور داشتی که باید این زندگی رویایی را شیرین نگاه داشت و برای شیرین بودن آن باید از عیب ها گذشت. اما همین که وارد زندگی مشترک می شوی شرایط کاملا تغییر می کند.اینجا دیگر صحبت از تحمل کردن است. اینجا صحبت از یک عمر زندگی است. اینجا خوبی و بدی، شیرینی و تلخی و زشتی ها و قشنگی ها در کنار همدیگر است.در دنیای دوستی محبوب تو خود را به شکلی ایده ال به تو ارایه می کرد اما در زندگی مشترک تو باید از او یاری ایده آل بسازی.

 

دنیای دوستی دنیای نیاز های عاطفی، و نیازهای غریضی است.در این دنیا برای رسیدن به خواسته هایت باید محبوب و مطلوب دوستدار خود باشی.اینجا رفع نیاز هایت در ردیف اول اولویت های زندگیت می باشد بنا براین خود را برای برآورده شدن نیاز های عاطفی یا دیگر نیاز های غریضی خود آماده می کنی.اما در زندگی مشترک با برآورده شدن این نیازها، مسائل دیگری در اولویت زندگی قرار می گیرند.ومردان براساس ساختار مغزی ونوع وظیفه ای که در طول تاریخ آفرینش بر عهده آنها گذاشته شده کار و موفقیت های اجتماعی خود را در راس همه امور قرار می دهند.اما زنان ایده آل ترین شرایط زندگی برای آنها زمانی بود که مرد مورد علاقه شان تنها به آنها فکر می کرد و هیچ چیز جز زن محبوب شان در اولویت کار آنان نبود.اما با ادامه زندگی و هویدا شدن نیاز های اساسی دیگر مرد، زنان از رابطه معشوقانه خود سر خورده شده و تصور می کنند که: محبت و عشق مرد مورد علاقه آنها کم رنگ شده است.بنا براین نسبت به همه روابط مشترک حساس شده که این حساسیت تصور سلطه طلبی و زیاده خواهی زنان را در افکار مردان پرورش می دهد.و این مسئله خود باعث می شود تا در برابر نیاز عاطفی و احساسی زنان واکنش های منفی از خود بروز دهند.اینجا یک رابطه ساده وعاطفی تبدیل به رابطه ای پیچیده و پر از شک و ظن می شود.که حل آنها تنها به دست روانکاوان متبحر انجام می پذیرد.

 

دوستی

 

بزرگترین اشتباه زنان در این مرحله از زندگی این است که به حساسیت های خود دامن بزنند.یا بین خود و محبوبشان فاصله ایجاد کنند. یا تصور کنند که اگر با مردی دیگر ازدواج می کردند عشق آنها همیشه پر رنگ و ثابت بود.در حالی که همه مردان برای آشنا شدن به روحیات زنان و تطبیق دادن روحیات خود با زنان مورد علاقه شان نیاز به کسب مهارت عشق ورزی دارند که این وظیفه اصلی هر زنی است که مرد مورد علاقه خود را درمهارت بیان احساسات درونی و عشق ورزی متبحر کند.او باید خود را به مرد مورد علاقه خود نزدیک تر کرده و به او بفهمانند که من یک زنم .من کانون عشق و عاطفه هستم .من دوست دارم وقتی با من زیر یک سقف هستی دنیای مردانه خود را فراموش کنی و چون من تو هم به یک کانون عشق و محبت تبدیل شوی. همچون زمانی که آرزوی با هم بودن را در سر می پروراندیم.محبت تو برای من تنها زمانی که نیاز جنسی داری برایم کافی نیست بلکه من باید دایم و پیوسته از تو انرژی محبت و عشق بگیرم تا بتوانم شاداب و با طراوت زندگی کنم.

 

زنان تصور نکنند که تنها با بیان یک بار این جملات و ظیفه آموزش مرد مورد علاقه خود را به پایان رسانده اند .بلکه این کار نیاز به پشتکار و به کار گرفتن فنون و جذابیت های زنانه است.چون مردان وظیفه مهارت عشق ورزی و بیان احساسات خود را فراموش می کنند چون این وظیفه اصلی آنها نیست و نیمکره مغز آنان که وظایف غیر احساسی و عاطفی را به عهده دارد بزرگتر از نیمکره مغزی است که وظیفه عاطفی و احساسی را به عهده دارد.در ضمن مردان موجودات تنوع طلبی هستند که اگر آنان را رها کنید زنی دیگر را همچون شما اسیر نیازهای عاطفی و جنسی خود می کنند.

 

در دنیای دوستی همه روابط عاشقانه و بی عیب و ایراد است اما در زندگی مشترک این عشق ها کم رنگ شده و عیب ها خود را نمایان می سازند.در این نوع زندگی باید از خرد و اندیشه کمک گرفت و به خود و محبوبمان بفهمانیم که هر انسانی دارای معایب و محاسنی است.و پیدا کردن فردی که فقط خوبی در او باشد محال است همانطور که خودم یا شما دارای نقاط ضعف و عیب هایی هستیم.