سلامت


2 دقیقه پیش

نشانه ها و عوارض کمبود ویتامین‌ها در بدن

ویتامین‌ها نقش مهمی‌ را در بدن انسان ایفا می‌کنند. به‌نحوی‌که کمبود ویتامین‌ (حتی یکی از آن‌ها) می‌تواند برای هر فردی مشکلات اساسی را به وجود آورد. گجت نیوز - معین ...
2 دقیقه پیش

چرا پشه ها بعضی ها را بیشتر نیش می‌زنند؟

فصل گرما و گزیده شدن توسط پشه ها فرا رسیده، دوست دارید بدانید پشه ها بیشتر چه کسانی را دوست دارند؟ بیشتر کجاها می پلکند؟ و از چه مواد دفع کننده ای نفرت دارند؟ وب سایت ...

تربیت خاموش و زیر پوستی



 

روانشناسی,تربیت خاموش, عوامل تربیتی,تربیت کودک

 

در این مقاله به سه مورد از عوامل تربیتی خواهیم پرداخت . محتوای تربیت ،روش تربیت و عامل تربیت.

محتوای تربیت چیست؟ یعنی میخواهیم فرزندمان را بر اساس چه آموزه هایی تربیت کنیم؟

مترّبیمان را می خواهیم بر مبنای کدام یکی از مکاتب و باورها تربیت کنیم ؟

چرا ما در جامعه ای که اسلامی است ، خروجی اسلامی نداریم؟ یکی از علت ها به نظر من این است که محتوای ما یک محتوای خالص نیست. محتوای اسلامی را با محتوای غیراسلامی مخلوط کردیم. نه می شود گفت این محتوا، محتوای اسلامی است نه می شود گفت محتوای غربی است، نه می شود گفت محتوای شرقی است.براساس چه محتوایی می خواهیم تربیت کنیم.

روش تربیت هم مهم است. ممکن است محتوای خوبی داشته باشیم، مثلاً ایده آل محتوای ما محتوای قرآنی است. محتوای وحیانی است که هم قرآن را در بر می گیرد هم روایات را شامل می شود. محتوای ما خوب است هدفمان هم خوب است. هدفمان تربیت و اصلاح و ساختن این شخص است ولی روشمان روش درستی نیست.

گاهی روش ما دقیقاً مغایر با عقاید ماست. یعنی پدر و مادرها آنگونه ای عمل نمی کنند که فکر می کنند و اعتقاد دارند. دقیقاً مخالفش را عمل می کنند. پدری که مذهبی است،اگر روشش روش تندی باشد این پدر نمیتواند فرزندش را به خوبی تربیت کند. خانواده باید یک خانواده مقتدر باشد تا بتواند در تربیت موفق باشد. ما چند نوع خانواده داریم، خانواده های سخت گیر ، خانواده های سهل گیر ، خانواده های مقتدر یا دموکرات.

خانواده های سخت گیر یک سالار دارد . حالا یا پدر سالار یا مادر سالار. بالاخره یک نفر آنجا حکومت می کند. یک نفر تحکم می کند اگر حکومت بکند خوب است اما تحکم می کند.

خانواده ی سهل گیر خانواده ای است که هیچکس به هیچکس کاری ندارد. پدر از فرزندش خبر ندارد. من دیدم پدری را که نمی داند بچه اش کلاس چندم است. مادر کاری به فرزندش ندارد، فرزند هم کاری به والدینش ندارد.

خانواده مقتدر که در عین وجود یک فضا و هوای آزاد برای گفتگو و گفتمان ، نظارت نیز وجود دارد. البته نظارت غیر پلیسی .کنترل پلیسی یعنی :کجا رفتی؟ با کی بودی؟ چرا رفتی؟ چی خوردی؟ چی پوشیدی؟ این میشود نظارت غلط و اشتباه و پلیسی . ولی در خانواده مقتدر نظارت صحیح دیده می شود. روش های تربیتی اگر سخت گیرانه باشد آفت است اگر سهل گیرانه باشد هم آفت است.

اما موضوع روش تربیت

خیلی وقت ها ما در تربیت یک سری مفاهیم اصلی را فراموش می کنیم مثل مفهوم تغافل ،به محض اینکه کوچکترین خطایی را می بینیم اولاً به روی بچه می آوریم. کاش فقط به روی خودش بیاوریم. در جمع خرابش می کنیم .کاش خرابش کنیم دیگر اصلاً راه برگشت برایش نمیگذاریم یعنی این احساس را می کند که الان یک کمونیست مرتد است و دیگر در درگاه خدا راهی برای برگشت ندارد.

این روش ، غلط است. روش قرآنی چیست؟ خیلی وقت ها آدم باید ببخشد و بگذرد اصلاً اشتباه و خطاها را نبیند. البته اینکه هیچ و قت خطاهارا نبیند هم اشتباه است وباید اعتدال را رعایت کرد.

بچه ی ما 15-16 ساله می شود. میگوییم میخواهیم تغافل کنیم، نماز نمی خواند. تغافل تغافل تغافل... 25 سالش شد نماز نمی خواند بازهم تغافل .این روش هم غلط است. باید بدانیم چه زمانی تغافل کنیم و چه زمانی نه.

بحث چهارم در تربیت هم ، عامل تربیتی(مربی) است . خواه شما یکی از والدین باشید خواه معلم. عالم تربیتی هم یک رکن مهم در تربیت است.

روایتی از امیرالمومنین علیه السلام است که می فرمایند:

((هر کسی خودش را پیشوا و امام مردم قرار داد (هرکسی خودش را الگوی یک جمعی قرار داد ممکن است این جمع بچه های فرد باشند.) پس بر اوست (یعنی بر او واجب است) که قبل از پرداختن به تربیت دیگری خودش را تربیت کند.))

امیرالمومنین علیه السلام می فرمایند: هر کسی به یک گوینده ای گوش فرا دهد او را عبادت کرده است.(اینجا منظور تاثیر کلام مربی است.)

شما قصد دارید مربی خوبی باشید. هر کسی هستید و در هر جایگاهی که هستید ، وقتی مربی می شوی، الگو می شوی، اسوه می شوی، اول از تربیت خودت باید شروع کنی. قبل از اینکه بقیه را تربیت کنی.

ادامه حدیث: قبل از اینکه بخواهید کسی را با زبانتان تربیت کنید ، او را با سیرت و روش و عملتان تربیت کنید.

بچه های ما کسی نمی شوند که ما دوست داریم کسی میشوند که ما هستیم. این جمله را باید با آب طلا بنویسیم .

آرزوها ی زیادی برای فرزندم دارم ولی باید بدانم فرزندم به آرزو های من نمی رسد به چیزی می رسد که من هستم.

این تعبیر صحیح نیست که به بچه ها به عنوان یک محصول نگاه کنیم ولی فرزندان محصول تربیتی والدینشان هستند البته این روزها وضع بدتر است. فرزندان ما محصول تربیتی تلویزیون و خشایار مستوفی و مهران مدیری و قهوه تلخ و سریال پایتخت و...هستند.

میزانی که فلان بازیگر تلویزیون یا بازیکن فوتبال یا فلان هنرپیشه برای بچه های ما الگو دهی دارند ، پدرندارد. روش ها ی تربیتی ما مشکل دارد که چنین شده است.

قبل از اینکه پدر و مادر، من و شما، بخواهیم مترّبی را با زبانمان تربیت کنیم با روشمان باید این کار را انجام دهیم.

من موفق ترین تربیت را تربیت خاموش می دانم یعنی تربیتی که بلندگویی نباشد. داد میزنیم و شعار میدهیم و آنوقت کار خراب می شود.

تربیتی که در یک شب ایجاد شود ، در یک شب هم از بین می رود. تربیت خاموش...، خیلی مطلب هست . انشاء الله در مطالب آینده تو همین بحث تربیت خاموش نکاتی را خواهیم گفت.

کسی که معلم خودش باشد خیلی شایسته تر و موفق تر خواهد بود و قابل احترام یعنی اگر اینجا دو نفر نشسته باشند یکی معلم خودش باشد و یکی معلم مردم باشد. امیرالمومنین علیه السلام می فرمایند که کدام یک را بیشتر احترام کنیم؟ کسی که معلم خودش باشد.

ما می خواهیم به فرزندمان مفهوم حق الناس را آموزش دهیم.

من مثال می زنم شما هم مثال بزنید:

یک راهش این است که من با زبان فرزندم را موعظه کنم که به جای خود لازم است. اما باید با عملم به او نشان دهم.مثلا وقتی مدادش را بر می دارم تا با آن چیزی بنویسم ، از او بپرسم می شود با مداد تو بنویسم؟

تا آخر عمر این فرد یادش می ماند که من وقتی می خواهم از خودکار کسی استفاده کنم باید اجازه بگیرم .

این میشود آموزش عملی ، به همین سادگی :بابا من می تونم با خودکارت بنویسم؟ پسرم می تونم بیام تو اتاقت؟ هم احترام گذاشتن را آموزش داده ایم و هم مفهوم حق الناس را به صورت عملی یاد گرفته است.

لازم نیست خیلی راه دور برویم ، مثلاٌ صدای تلویزیونت زیاداست ، صدا را کم می کنی و می گویی همسایه ها ناراحت می شوند. 

مثلاً در مورد نماز اول وقت، می شود به فرزندمان بگوییم : پاشو نماز بخون ، چرا گذاشتی آخر وقت ، و به او غر بزنیم اما یک روش دیگر هم این است که علاوه بر گفتن زبانی که نماز خواندن خوب است ، خودمان اینکار را در اول وقت به بهترین شکل انجام دهیم.

خیلی از ما یک سناریو داریم که فرزندمان را با خدا آشنا کنیم اما گاهی رفتار ما فرزندمان را از خدا و دین دور می کند.فرآیندی که می خواهم فرزندم به نقطه ی مطلوب برسد هم خیلی مهم است.

اگر میخواهم نماز خوان شود ،باید با فرزندم بازی کنم ، حرف بزنم، مهربان باشم و ارتباط خوبی با او بر قرار کنم .

ارتباط که نباشد ، پذیریش نیست ، تاثیر نیست بلکه ما در واقع یک فرصت را از دست می دهیم.

منبع:تبیان

 


ویدیو مرتبط :
کارشناس شبکه دیدار :کودکان تحت تربیت دولت آمریکا معتاد و دزد تربیت می شوند

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

نقش خانواده در تعلیم و تربیت کودکان دبستانی



خانواده در تعلیم و تربیت کودکان نقش مهمی را ایفا می کند. يکي از نکات بسيار مهم در خانواده ، ارتباط است ، يعني والدين بايد به روش هاي صحيح برقراري ارتباط با کودکان ، آگاهي داشته باشند .

 

به منظور برقراري ارتباط صحيح ، والدين بايد به نکات زير توجه نمايند :


1-با فرزندان خود ارتباط برقرار کرده ، فرصت ابراز عقايد را به او بدهند ، به نيازهاي وي پي ببرند ، انتظارات آنها از کودک ، فرصت برقراري ارتباط به کودک ، زمينه اطمينان به والدين و مراجعه به آنها ، هنگام ايجاد مشکل و فراهم کنند .

تعلیم و تربیت

پدر قبل از پدر بودن ، بايد با فرزندش دوست باشد ، علاوه بر اين ، او بايد قادر به اداره اين دوستي باشد تا مانع لوس شدن کودک گردد . به قول يکي از دانشمندان : " هر جا مشکلي در جامعه بود ، به حتم پاي آموزش و پرورش وسط است " يا به قول اريکسون : " فرزندان لوس معضل جامعه اند".


2-ايجاد فضاي آرامش بخش در خانواده : چنانچه والدين در صدد موفقيت تحصيلي و سلامت شخصيت کودکان باشند ، بايد محيط خانواده را از هر گونه درگيري و تنش دور سازند .

 


3-
ايفاي نقش موثر در زمينه تکليف خانه : والدين نقش بسيار مهمي در تکليف خانه يا مشق شب کودک ايفا مي کنند . بسياري از بچه ها در انجام تکاليف خود اهمال مي ورزند . والدين بايد به صورت قطع با اين امر برخورد کنند و از فرزند خود بخواهند که در فرصت مناسب و مطلوب ، به انجام تکاليف خود بپردازند ، در غير اينصورت ، بايد از روش محروميت استفاده کنند، يعني وي را از بازي مورد علاقه يا تلويزيون محروم کنند.


4-تکريم شخصيت کودکان : ما بايد به بچه ها احترام بگذاريم و آنها را با الفاظ بد خطاب نکنيم .


5-تعامل با مربيان در مدرسه : والدين بايد در تعامل متقابل با مربيان باشند و از مشکلات فرزندشان در مدرسه مطلع شوند .

 

6-کمک به کودک در تعيين هدف و برنامه ريزي : فعاليتهاي کودک در طول هفته ، بايد تقسيم بندي شود و زمان خاصي براي تفريح ، تماشاي تلويزيون و انجام تکاليف در نظر گرفته شود . روش برنامه ريزي به منظور انجام برنامه هاي روزمره و تکاليف ، بايد به کودکان آموزش داده شود تا آنها بتوانند ، فن مهار زمان را بياموزند .


7-تشويق کنجکاوي و خلاقيت کودکان : به صورت جدي بايد از تحقير کودک خودداري کرد و هنگام کنجکاوي ، بايد به او فرصت سوال کردن داده شود. کودک نبايد به جواب هاي ما دست يابد تا خود به تفکر و انديشيدن بپردازد. خلاقيت کودک ، بايد پرورش داده شود ، نه اينکه او به اطاعت محض ملزم باشد. کودک نبايد به اطاعت کورکورانه عادت کند ؛ البته الگو برداري با دنباله روي فرق مي کند . منظور از الگو برداري ، اين است که کودک رفتار والدين را در مسأله اي چون نظم ، تقليد مي نمايد ، خود نيز به موقع کارهايش را با برنامه ريزي دقيق و منظم انجام مي دهد و از نظم پدر ، الگو برداري مي کند.


در ارتباط با دنباله روي ، عده اي معتقدند : بچه ها بايد مثل خودشان فکر کنند و کودک بايد به صورت دقيق ، عقايد آنها را در مورد مسائل اجتماعي، تقليد کند ؛ البته اين امر ، مانع رشد و پرورش آزاد کودک مي باشد ، زيرا کودک بايد به صورت مستقل ، به نظرات اجتماعي دست يابد .

 

8-انتظار پيشرفت از کودکان : کودک بايد بداند که والدين در همه زمينه ها از او انتظار پيشرفت دارند .


9-کاهش ترس از شکست در کودک : ما نبايد از کودکان انتظار نمره ٢٠ داشته باشيم ، زيرا اين امر ، ترس از شکست را در کودک ايجاد مي کند و اضطراب از امتحان را به دنبال خواهد داشت .


10-اعمال صحيح تشويق و تنبيه کودکان : ما بايد به صورت جدي ، از تنبيه بدني خودداري کرده ، به کارهاي درست کودک پاداش داده ، هنگام انجام اعمال نادرست ، از روش محروم کردن از خواسته ها و امتيازات استفاده کنيم ، زيرا تنبيه صحيح ، نبايد موجب تحقير کودک شود ، والدين نبايد در طولاني مدت با کودک قهر داشته باشند و آشتي بايد توسط يکي از والدين برقرار شود ، زيرا قهر طولاني و عدم توجه به کودک ، موجب احساس نا امني در کودک مي گردد و به بهداشت رواني وي لطمه وارد مي کند .


در مواقعي که والدين شاغل هستند و فرصت کافي براي برقراري ارتباط با کودک و درک او را ندارند ، بايد با مربيان مدرسه به صورت مداوم تعامل داشته باشند تا از طريق اين انجمن ، آموزشهاي بسيار مفيدي از جمله آموزش در زمينه تربيت کودک و نحوه برقراري ارتباط صحيح با وي ، به اولياء ارايه داده شود امروزه اکثر مدارس ، از روانشناسان به منظور آشنايي والدين با روشهاي نوين تعليم و تربيت استفاده مي کنند .


در دنياي مدرن ، درگيري والدين در کارهاي مختلف ، زياد است و معلمها وقت کافي براي تربيت فرزند را ندارند . ما نبايد به مدت زمان دقت کنيم ، بلکه بايد به کيفيت توجه شود . والدين مي توانند ، در عين حضور کم در حد يکي دو ساعت ، به درستي از زمان استفاده کنند ، يعني کيفيت ارتباط مهم است .

 


بهداشت رواني در کودکان دبستاني


در ادامه بحث تعليم و تربيت کودکان دبستاني ، به بعد مهم بهداشت رواني در کودکان دبستاني مي پردازيم .


والدين و مربيان در تأمين بهداشت رواني کودک ، نقش بسيار مهمي را ايفا مي نمايند ، زيرا در صورت عدم تأمين بهداشت رواني در کودکان دبستاني، آموزش نيز مختل خواهد شد .

 

بهداشت رواني

منظور از بهداشت رواني ، سازگاري فرد با محيط اطراف خود مي باشد، در صورتي که فرد بتواند خود را به راحتي با محيط اطراف تطبيق دهد، قابليتهاي خود را بروز دهد و فاقد اختلالات عاطفي و رفتاري باشد ، از بهداشت رواني برخوردار است .

 

بخداشت روانی


والدين در تأمين بهداشت رواني کودک ، نقش مهمي به عهده دارند.

 


به منظور برخورد صحيح با فرزندان ، والدين بايد به نکات زير توجه نمايند:

 

-1داشتن اطلاعات کافي از نيازهاي گوناگون کودکان : کودک نياز به امنيت، آرامش ، محبت متقابل ، تعلق به گروه و شکوفايي دارد . والدين بايد نسبت به نيازهاي جسمي ، رواني و عاطفي کودک ، آشنايي کامل داشته باشند.

 


2-توجه به مراحل رشد کودک و ويژگيهاي هر مرحله از رشد : کودک هميشه بايد در حال تکوين و تحول در نظر گرفته شود ، به اين تربيت ، بايد از تربيت تکويني بهره جست . تربيت تکويني ، نوعي از تربيت است که مبتني بر ويژگيهاي رشدي کودک ، توانمنديهاي ذهني و عقلاني وي مي باشد. بنابراين ، والدين بايد از ويژگيهاي مختلف کودک در مراحل رشد ، مسائل آموزشي و مشکلات عاطفي وي آگاه باشند و بر شخصيت کودک و مسائل آن اشراف کامل داشته باشند .

 


راهکارهاي عملي موثر در تأمين بهداشت رواني کودکان ، عبارتند از :


1-انتخاب الگوي واحد و مشترک توسط هر يک از والدين ، در الگو پذير کردن کودک ، به منظور جلوگيري از سردرگمي وي .


2-تأمل نسبت به جوانب و عوارض تنبيه کودک ، ريشه يابي ناهنجاريها ، عدم قضاوت و ارزشيابي سريع مسائل ، زيرا اين احتمال وجود دارد که عامل بسياري از ناهنجاريهاي رفتاري ، والدين و مربيان باشند .


3-کودک نبايد هيچ گاه احساس بي پناهي و ناامني کند ، او بايد از توجه و محبت کافي بهره مند گردد و هيچ گاه نبايد از تنبيه شديد ، به خصوص تحقير ، سرزنش و بي اعتنايي استفاده کرد .


4-جتناب از به خواب رقتن کودک هنگام ترس و اضطراب .

 


انواع ناهنجاريهاي رفتاري در کودک دبستاني


1-ترس : به طور معمول ، ترس در اثر يادگيري ايجاد مي شود . والدين بايد از بيان داستانهاي تخيلي ترسناک به کودک اجتناب بورزند تا موجب ايجاد ترس در وي نگردند .

 


مربيان نيز مي توانند ، در ايجاد ترس در کودک دخيل باشند . گاهي اوقات ، مربيان براي اداره کلاس ، ترس را در کودکان ايجاد مي کنندو خود را فردي مقتدر ، اخمو و انعطاف ناپذير نشان مي دهند . علاوه بر آن ، همکلاسي ها نيز موجب ترس کودک مي گردند و اين امر ، اثرات سوء رواني را بر کودک به جاي مي گذارد .

 


2-دزدي : کودک به دلايل مختلفي دزدي مي کند . کودک به دليل نياز مالي و عدم تأمين اين نياز از سوي والدين يا به دليل کمبود توجه و محبت ، دزدي مي کند . ولي در گروه همسالان ناسالم ، با الگوگيري از آنها و تحت تأثيرشان ، به منظور جلب تأئيد آنها ، دست به اين عمل مي زند .

 

3-ناخن جويدن : تحقيقات انجام شده ، نشان مي دهد که ناخن جويدن در کودک ، در اثر احساس ناايمني و اضطراب به وجود مي آيد .

 


4-پرخاشگري : تنبيه شديد بدني ، انضباط خشک ، تحقير و سرزنش، عوارضي از جمله پرخاشگري را به همراه مي آورند .

 

پرخاشگری کودک


5-دروغگويي : کودک ممکن است که دروغگويي را از والدين يا براي به دست آوردن خواسته خود و فرار از موقعيت ناخوشايندي ، به دروغگويي مبادرت ورزد .

 


به طور کلي ، بي پناهي کودک در محيط خانه ، تنبيه بدني شديد ، زنداني کردن کودک و آزار وي ، تحقير و سرزنش ، بي توجهي ، عدم محبت متقابل، طرد کودک ، ناضايتي ، احساس ناايمني ، اضطراب و محروميت مالي، سبب بروز ناهنجاريهاي رفتاري در کودک مي گردند . به عبارت ديگر ، مي توان گفت که برخورد ناصحيح والدين در محيط خانه و مربيان در مدرسه موجب بسياري از ناهنجاريهاي رفتاري در کودکان مي شود .

 


به منظور پيشگيري از ناهنجاريهاي رفتاري ، بايد بين خانه ، مدرسه و مراکز تخصصي مشاوره اي ، هماهنگي لازم وجود داشته باشد . چنانچه ارزشها و باورهاي خانوادگي ، متفاوت از عقايد و هنجارهاي مدرسه باشد ، اين تعارض ، مي تواند زمينه ساز تشويق و نگراني و در نتيجه ، بسياري از اختلالات رفتاري در کودک باشد .

 


نقش مشاوره در مدرسه و دوران ابتدايي ، بسيار حساس و با اهميت مي باشد ؛ البته مشاوره به تنهايي قادر به حل مشکلات کودک نبوده و برقراري ارتباط بين مشاور ، والدين و معلم ، بسيار ضروري است .

 


نقش مشاوره در مورد افرادي که به نوعي دچار نقص و محروميت جسمي - حسي - حرکتي مي باشند ، از اهميت وافري برخوردار است . دانش آموزاني که دچار مشکل جسماني ( معلوليت بدني ) هستند ، حساسيت خاصي نسبت به نحوه برخورد اطرافيان دارند ، در نتيجه ، اين امر بهداشت رواني آنها را به خطر مي اندازد . اطرافيان هم بايد به نحوي با اين نقص برخورد نمايند که موجب احساس حقارت در وي نشوند .


اين کودکان را بايد به گروههايي که توانايي پذيرش آنها را دارند ، هدايت نمود، نه گروههاي برتري که موجب احساس ضعف کودک مي گردند . بر مبناي تحقيقات انجام شده ، حضور دانش آموزان ناشنوا يا کم شنوا در کلاسهاي عادي و ابراز توجه کافي از سوي معلمان و همکلاسيها ، مي تواند موجب سازگاري اين کودکان با افراد عادي گردد .

 


بنابراين ، بهداشت رواني عامل بسيار مهمي است که نيازمند هماهنگي گروههاي مختلف و برخوردهاي سالم تربيتي ، از بدو تولد کودک است و بايد دقت کنيم که سلامت رواني کودکانمان را به خطر نيندازيم .