سلامت


2 دقیقه پیش

نشانه ها و عوارض کمبود ویتامین‌ها در بدن

ویتامین‌ها نقش مهمی‌ را در بدن انسان ایفا می‌کنند. به‌نحوی‌که کمبود ویتامین‌ (حتی یکی از آن‌ها) می‌تواند برای هر فردی مشکلات اساسی را به وجود آورد. گجت نیوز - معین ...
2 دقیقه پیش

چرا پشه ها بعضی ها را بیشتر نیش می‌زنند؟

فصل گرما و گزیده شدن توسط پشه ها فرا رسیده، دوست دارید بدانید پشه ها بیشتر چه کسانی را دوست دارند؟ بیشتر کجاها می پلکند؟ و از چه مواد دفع کننده ای نفرت دارند؟ وب سایت ...

به همسرتان اعتماد کنید



 

 

به همسرتان اعتماد کنید

 

اگر در بین زن و مرد اعتماد وجود نداشته باشد مشکلاتی در ازدواج بروز می کند. شاید بتوان گفت اعتماد مهم ترین بخش در پی ریزی یک رابطه صمیمانه میان زن و مرد است. اعتماد را می توان در یک جمله خلاصه کرد: «فراهم ساختن محیطی آرام، امن و دلپذیر برای همسر.»

 

محیط خانه نباید به صورتی باشد که زن و مرد از بیان احساسات و عقاید خود هراس داشته باشند.

 

برای داشتن اعتماد در زندگی مشترک به توصیه های زیر توجه کنید:

 

۱) به طور مستمر برای تقویت مهارت های ارتباطی تلاش کنید.

 

سعی کنید شنونده خوبی باشید. فراموش نکنید شنیدن یکی از دشوارترین مهارت های شنونده خوب بودن به این مفهوم است که سخنان همسرتان را قطع نکنید. این کار نیاز به عواملی مثل نظم و احترام دارد.

 

یادبگیرید که از همسر خود بپرسید؛ «آیا سخنانت تمام شد؟ از درک کامل سخنان طرف مقابل اطمینان حاصل کنید.

 

راه ساده ای برای رسیدن به این هدف وجود دارد و آن استفاده از «تکنیک آینه» می باشد. شما سخنان طرف مقابل را بازتاب می دهید. شاید باورتان نشود ولی استفاده از این شیوه بسیار مؤثر است.

 

به عنوان مثال به همسرتان بگویید: «آیا درست متوجه شدم؟ تو از من می خواهی که...»

 

بهتر است حتی به لحن همسرتان نیز توجه داشته باشید. به عنوان مثال: «به نظر می رسد که تو واقعا از دست من ناراضی و از من می خواهی دفعه بعد بیشتر مراقب باشم...»

 

یکی از طرق مهم ایجاد رابطه خوب استفاده از کلمه «من» در اول جمله است. این کار باعث صمیمیت زوجین می شود، در حالی که جمله ای که با «تو» آغاز می شود دور شدن را در پی دارد.

 

به تفاوت این دو جمله توجه کنید: «من احساس می کنم...» و «تو باعث می شوی احساس کنم...»

 

جمله ای که با «تو» آغاز شود همیشه حالت تهاجمی دارد. ولی با استفاده از «من» در اول جمله نشان می دهیم که مسئولیت پذیر هستیم و همسرمان را سرزنش نمی کنیم.

 

۲) خواسته های خود را به طور شفاف و صریح بیان کنید.

 

وقتی یک نفر احساس می کند که نمی تواند خواسته های خود را به طرف مقابل بگوید اعتماد فیمابین لطمه می بیند. ما معمولا به دو دلیل خواسته های خود را بیان نمی کنیم: ترس از مخالفت و شرم. وقتی زوجی به طور مستمر در جریان خواسته های طرف مقابل قرار گیرند. در رابطه آنها اعتماد شکل می گیرد.

 

۳) خوشبین باشید.

 

ما طبیعتاً به کسانی اعتماد داریم که با ما رفتار خوبی دارند. اعتماد نکردن به افرادی که ما را دوست دارند کار بسیار سختی است!

 

قبل از اینکه از همسرتان انتقاد کنید حداقل پنج نکته مثبت را در مورد او به زبان آورید. تنها در آن زمان اجازه دارید مطلبی انتقادی یا منفی بگویید!

 

۴) اجازه ندهید مشکلات، حل نشده باقی بمانند.

 

یک زن و شوهر باید واجد مهارت های حل مشکلات باشند، اگر مشکلات را حل نکنید بغرنج تر می شوند و در نتیجه اعتماد متقابل از بین می رود.

 

۵) رعایت انصاف در مشاجرات را یاد بگیرید.

 

شاید تعجب کنید ولی مشاجره بخشی از یک ازدواج موفق است! برخی از مردم بر این باورند که در ازدواج های موفق، زوجین هرگز با یکدیگر مشاجره نمی کنند. مشاجره فی نفسه مشکلی محسوب نمی شود بلکه نحوه مشاجره است که می تواند مشکل ساز باشد.

 

اگر شما در مشاجرات انصاف را رعایت نکنید اعتماد از بین می رود ولی اگر منصف باشید اعتمادسازی خواهد شد.

 

برای اطمینان از رعایت انصاف در مشاجرات، به توصیه های زیر توجه داشته باشید:

 

الف) هرگز طرف مقابل را تحقیر نکنید.

 

ب) هرگز مسائل گذشته را پیش نکشید. دلیلی وجود ندارد که هر بار در مورد مشکلات گذشته بحث کنید.

 

پ) هرگز از عبارات مطلقی مثل «تو هرگز...» و یا «تو همیشه...» استفاده نکنید.

 

ت) هرگز پای اعضای خانواده همسرتان را به میان نکشید.

 

در مورد شیوه قطع مشاجره با همسرتان توافق کنید.

 

ج) هرگز آخر شب یعنی زمانی که شما و همسرتان خسته هستید و کنترل کمی بر روی احساسات خود دارید به مشاجره نپردازید.

 

چ) به جای جملاتی که با «تو» شروع می شود جملاتی را به کار ببرید که با «من» آغاز می گردد.

 

اعتمادسازی فرایندی وقت گیر است ولی از سوی دیگر امکان دارد در مدت کوتاهی همه تلاش هایتان به باد رود. مراقب رفتار خودتان باشید. بسیاری از مردم اعتقاد دارند در یک ازدواج موفق نیازی نیست زوجین مراقب گفتار و رفتار خود باشند ولی این باور، کاملا اشتباه است.

 

در یک ازدواج موفق، زوجین باید همواره مراقب رفتار خود باشند. تنها در این صورت است که آنها می توانند رابطه ای مستحکم و توأم با اعتماد را پایه ریزی کنند.

منبع: kayhannews.ir


ویدیو مرتبط :
دلخوریتان را با همسرتان مطرح کنید

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

چگونه اعتماد به نفس فرزندخودرا تقويت كنيم؟



عتماد به نفس تأثير مهمي در سازماندهي رفتارهاي سالم و سازنده فردي و اجتماعي انسان‌ها دارد، در نتيجه والدين ، نهادها و مربيان آموزشي همه مي‌خواهند بدانند بهترين راه براي دروني كردن اين حس در كودكان و نوجوانان چيست؟ به ويژه كه پژوهشگران روانشناسي نيز معتقدند فقدان اعتماد به نفس در افراد، پايه و اساس بسياري از معضلات اجتماعي است.

اعتمادبه نفس

ولي واقعيت اين است كه گر چه در زمينه اعتماد به نفس، بيش از صد سال مطالعه و تحقيق ‌شده است، اما هنوز نتيجه قطعي‌ به دست نيامده و متخصصان همچنان درباره ماهيت اعتماد به نفس و چگونگي تكامل آن بحث مي‌كنند. با وجود اين بيشتر پژوهشگران معتقدند پدر و مادر و خانواده در پي‌‌ريزي و تكامل شخصيت بچه‌ها نقشي اساسي‌ دارند.

اما به راستي اعتماد به نفس چيست؟ فرهنگ لغت و‌بستر آن را اين‌گونه تعريف مي‌كند: «اعتماد به نفس يعني احساس رضايت و اطمينان در وجود خود. يعني شما درباره خود چگونه فكر مي‌كنيد و چه احساسي از خودتان داريد؟»

خانواده‌ها و معلمان نيز معتقدند نوجوان براي داشتن اعتماد به نفس نخست بايد نسبت به خود احساس خوبي داشته باشد، ولي خود نوجوانان اعتماد به نفس را اين‌گونه معنا مي‌كنند: «ميزان پذيرش جمعي‌اي كه از بزرگسالان و يا همسالان خود به عنوان فردي ارزشمند دريافت مي‌كنند.»

خانواده‌هاي علاقه‌مند به پرورش اعتماد به نفس در بچه‌ها پيش از هر كاري بايد بياموزند بچه‏ها را بپذيرند، قبول داشته باشند و به آنها توجه كنند و اين چنين در طول زندگي، اعتماد به نفس را در كودكان بيافرينند و نهادينه كنند. پدر و مادرها اغلب احساس مي‌كنند اگر كودكان از آنها جدا باشند، احساس ناتواني و عجز خواهند كرد. از سوي ديگر، بچه‌هايي كه از كمبود اعتماد به نفس رنج مي‌برند، احساس مي‌كنند پدر و مادر و اطرافيان، آنها را قبول ندارند و نمي‌توانند احساس خوب و ارزشمند بودن و در نتيجه، اعتماد به نفس را در آنها بيدار كنند.

البته معيارهاي اعتماد به نفس نيز بسيار مهم و البته متفاوت است و اغلب خانواده‌ها و گروه‌هاي مختلف قومي و فرهنگي در تعيين معيار اعتماد به نفس، نقش اساسي دارند؛ مثلاً بعضي گروه‌ها ممكن است بر زيبايي و ويژگي‌هاي جسماني تأكيد كنند، و گروه‌هاي ديگر ممكن است پسرها و دخترها را با ارزش‌هاي متفاوتي بسنجند. در هر صورت، تبعيض جنسيتي، تعصب و نگاه تك بعدي به مسائل كودكان و نوجوانان، ممكن است به سلامت روحي و اعتماد به نفس آنها آسيب‌هاي جدي وارد سازد.

اعتمادبه نفس

چگونه مي‌توان به رشد طبيعي اعتماد به نفس در فرزندان ياري رساند؟


بنيان‌هاي اعتماد به نفس هر فرد در دوران كودكي و حتي نوزادي او ريشه دارد و درست در همين دوران، نقش مهم و اساسي خانواده در آينده كودك بسيار سرنوشت ساز است. وقتي پدر و مادر به گريه‌ها و خنده‌هاي كودكان، با حساسيت و همدلي پاسخ دهند، كودكان كم كم ياد مي‌گيرند احساس كنند انسان‌هاي ارزشمندي هستند و اطرافيان، آنها را دوست دارند. كودكان احساس دوست داشتن و دوست داشته شدن و احساس پذيرش و توانايي برقراري ارتباط سالم و مؤثر ب انسان‌ها را از الگوهاي رفتاري‏اي كه از خانواده و اطرافيان مي‌گيرند، مي‌آموزند.

تعلق به يك گروه و امكان بروز توانايي‌هاي اجرايي در گروه همسالان، احساس اعتماد به نفس را در كودكان تقويت مي‌كند. البته نكته ظريفي كه در اين ميان وجود دارد، اين است كه گاه پدر و مادرها به جاي تقويت احساس ارزشمندي در فرزند خود، به تمجيد و ستايش افراطي از او مي‌پردازند كه مسلماً راهكار مناسبي نيست و نه تنها اعتماد به نفس او را تقويت نمي‌كند، بلكه ممكن است سبب بروز اختلالاتي چون خود بزرگ‌بيني و كمال‌گرايي افراطي نيز بشود.

افرادي كه داراي اعتماد به نفس متعادل و سازنده هستند، احساس ‌ارزشمندي مي‏‌كنند و حسي دروني به آنها مي‌گويد توانايي پيروزي در برابر مشكلات زندگي را دارند و در نهايت راهكارهايي براي حل مسائل خود خواهند يافت. چنين افرادي، درك و نگرشي مثبت از خود و توانايي‌هايشان دارند، اما كساني ‌كه اعتماد به نفس ندارند، درك درستي از انتظارات خود ندارند، اين افراد اغلب خود‌كم‌بين هستند، قضاوت‌هاي خوبي درباره خودشان ندارند و به شدت به ديگران وابسته‌اند.

انتظارات و انتقادهاي بيش از اندازه والدين و يا بي‌توجهي آنها نسبت به فعاليت‌هاي مستقل فرزندانشان، سبب مي‌شود كودك احساس بي‌كفايتي و يا بي‌ارزشي بكند، اما هنگامي كه پدر و مادر محيطي پذيرا، مطبوع و طبيعي در خانواده فراهم كنند، كودك مي‌تواند به درك روشني از خود و احساساتش دست يابد.

كودكان در سن رشد نسبت به اصول و ارزش‌هاي افراد همانند خود حساس‌تر مي‌شوند، بنابراين والدين و معلم‌ها مي‌توانند به كودك كمك كنند تا ياد بگيرد چگونه با افراد هم جنس و غير همجنس خود ارتباطي سالم برقرار كند.

اعتمادبه نفس

برقراري روابط موثر با گروه همسالان، در مدرسه يا هر محيط اجتماعي ديگري در پرورش اعتماد به نفس كودكان بسيار مؤثر است، ولي از سوي ديگر ممكن است اختلالاتي در شيوه‌هاي ارزش‏گذاري كودك و نوجوان ايجاد كند. مثلاً نوجوانان ممكن است ارزش‌هاي گروه همسالان را با ارزش‌هايي كه در منزل آموخته‌اند در تضاد ببيند. پدر و مادر آگاه، مي‌توانند فرزند خود را ياري دهند تا بتواند از يك سو ارزش‌هاي خود را با شفافيت و به روشني تعريف كند و از سوي ديگر، قوانين جامعه و اصول رفتار سازماني را نيز بشناسد.

نكته ظريف ديگري كه وجود دارد، اين است كه ميزان اعتماد به نفس بچه‌ها ممكن است در زمان‌ها و مكان‌هاي مختلف يكسان نباشد. يك كودك سالم ممكن است احساس اطمينان به خود يا پذيرفته شدن در ميان جمع را در خانه داشته باشد، اما در محيط‌هاي اجتماعي ديگر، مثلاً كلاس درس و يا جمع دوستان اين حس را از دست بدهد.

نوجوانان در ميان جمع ممكن است در يك لحظه احساس كنند كه شخصي را بسيار دوست دارند، ولي بعداً احساس متفاوتي نسبت به او نشان دهند. درك تمام اين ظرايف به شما كمك مي‌كند با بينش عميق‌تري با فرزند خود رفتار كرده و بهتر بتوانيد از او حمايت كنيد.

احتمالاً هنگامي كه بزرگسالان به علائق و احساسات كودك خود پاسخ مي‌دهند و در درك او مي‌كوشند،احساس او درباره لياقت‏هاي خودش عميق‏تر و گسترده‏تر مي‏شود. اگر فرزند شما در يك باغ‌وحش به حيواني علاقه نشان دهد، شما مي‌توانيد به او كمك كنيد اطلاعات بيشتري درباره حيوان مورد علاقه‌اش پيدا كند. به اين ترتيب شما با رفتاري مثبت، مؤثر و جدي به احساس و علاقه فرزند خود پاسخ داده‌ايد.

نوجوان در شرايطي است كه مي‌كوشد وارد ميدان زندگي شود، در نتيجه، شركت در فعاليت‌هايي كه تجربه واقعي آنها رعب‌انگيز است، برايش جذاب‌تر بوده و حتي مي‌تواند در اين شرايط نقش مؤثرتري ايفا كند.

موضوع‌هاي بي‌معني و يا مسائلي كه فقط جنبه تفريح و سرگرمي دارند، كم كم از حوزه علاقه و توجه نوجوان خارج مي‌شود. پدر و مادر آگاه مي‌كوشند به فرزند خود تجربه‌هاي عيني‌تر و ملموس‌تري از زندگي بدهند، مثلاً شما مي‌توانيد كودكتان را در كارهاي روزانه منزل شركت دهيد يا در مورد مسائل جاري با او مشورت كنيد تا به اين ترتيب فرزندتان بتواند توانايي‌هاي خود را در يابد و احساس كمال كند.

پاسداشت حرمت نيز نقش بسيار مهمي در پرورش اعتماد به نفس كودكان دارد. هنگامي كه والدين و ديگر اطرافيان به كودك و نوجوان احترام مي‌گذارند، اين پيام را به او منتقل مي‌كنند كه تو براي ما مهم هستي، و از همين راه اعتماد به نفس او را پرورش مي‌دهند. احترام به بچه‌ها به اين معني است كه با آنها مؤدب رفتار كنيد، به نظر و فكر آنها پاسخ دهيد، از آنها نظرخواهي كنيد و رابطه‌اي واقع بينانه و معني‌‌دار با آنها برقرار سازيد.

يكي ديگر از راه‏هاي حفظ و پرورش اعتماد به نفس در كودكان و نوجوانان اين است كه به آنها كمك كنيم تا بتوانند خود را با شكست‌ها و ناكامي‌هاي زندگي وفق دهند و بر قابليت انعطاف خود بيفزايند. تأكيد بيش از حد بر پيروزي مداوم و شادماني هميشگي، كار اشتباهي است.

بهتر است به كودك يا نوجوان خود اين اطمينان را بدهيم كه در دوره‌هاي نااميدي و بحران همچنان در كنارش هستيم و شكست و عدم موفقيت او چيزي از حمايت و مهر ما كم نمي‌كند. شما مي‌توانيد پس از برطرف شدن بحران به فرزند خود كمك كنيد تا چيزي را كه موجب اشتباه او شده بود، به خاطر آورد و درباره آن تأمل و نتيجه‌گيري كند اگر به اين طريق بحران ديگري رخ داد، مي‌تواند، از بينش و آگاهي‌اي كه اكنون به دست آورده است براي غلبه بر مشكل و مديريت خلاق بحران جديد بهره بگيرد. اين چنين است كه مي‌توانيم اعتماد به نفس تضعيف شده فرزند خود را دوباره بازسازي كنيم، البته اين به مفهوم ناديده گرفتن اشتباهات او نيست.