سلامت
2 دقیقه پیش | نشانه ها و عوارض کمبود ویتامینها در بدنویتامینها نقش مهمی را در بدن انسان ایفا میکنند. بهنحویکه کمبود ویتامین (حتی یکی از آنها) میتواند برای هر فردی مشکلات اساسی را به وجود آورد. گجت نیوز - معین ... |
2 دقیقه پیش | چرا پشه ها بعضی ها را بیشتر نیش میزنند؟فصل گرما و گزیده شدن توسط پشه ها فرا رسیده، دوست دارید بدانید پشه ها بیشتر چه کسانی را دوست دارند؟ بیشتر کجاها می پلکند؟ و از چه مواد دفع کننده ای نفرت دارند؟ وب سایت ... |
بزرگ شدن کودکان در ازدواجهای بیعشق
ازدواجهای بیعشق میتواند بر رشد کودکانی که به واسطه آن متولد میشوند تاثیر بگذارد
ازدواجهای بیعشق میتواند بر رشد کودکانی که به واسطه آن متولد میشوند تاثیر بگذارد. بااینکه همه ازدواجهایی که کمبود عشق دارند تاثیر منفی بر بچههای این خانوادهها نمیگذارند اما هرچه تضاد و تعارضات بین مرد و زن در خانواده بیشتر باشد، احتمال اینکه بچهها بخواهند نقش فرد بزرگسال را بر عهده بگیرند بیشتر بوده و تاثیر منفی که بر آنها در طولانی مدت گذاشته میشود، بالاتر میرود.
الگوبرداری
بااینکه طلاق ممکن است تاثیر بسیار مخربی بر بچهها بگذارد، ماندن در یک ازدواج بدون عشق هم روی بچهها بیتاثیر نیست. اینکه به هر قیمتی ازدواج را پابرجا نگه دارید، بیشتر از اینکه به نفع بچهها باشد، به ضرر آنها خواهد بود. بچهها از والدین خود یاد میگیرند و رفتارهای آنها را الگوی خود قرار میدهند. درک آنها از رابطه بین زن و مرد و روش حل مشکلات هم در خانواده شکل میگیرد. بچهها معمولاً در زندگی خودشان رفتار بین والدین خود را تکرار میکنند.
تاثیر روی کودکان
طبق گزارشی که در سال ۲۰۰۱ در مجله پزشکی خانواده در امریکا به چاپ رسید، محققان با مشاهده مشکلاتی در بچههای طلاق، موضوع را تا قبل از طلاق والدین آنها دنبال کردند. این مشکلات به صورت افت تحصیلی و مشکلات رفتاری در مدرسه نشان داده شده بودند. این بچهها میزانی از دشمنی و خشمی که بین والدین خود دیده بودند را هم جذب کرده بودند. والدینی که سعی میکنند ازدواج خود را پابرجا نگه دارند هم به صورت غیرمعقول و دمدمیمزاجانهای کودکانشان را تربیت میکنند که این پیامهایی متفاوت به بچهها میفرستد که برای رشد آنها مضر است.
مضرترین ازدواجها
طبق همین گزارش، پرضررترین ازدواجهای بیعشق با میزان اختلاف والدین ارتباط مستقیم دارد. ازدواجهایی که بدترین تاثیر را روی بچهها دارد ازدواجهایی هستند که کودک احساس میکند بین والدین خود گیر افتاده است و یا زمانی که والدین با خشونت و حتی تنبیه فیزیکی با بچهها برخورد میکنند. وقتی والدین درگیر اختلافات بین خود هستند، قادر به دادن انرژی احساسی که بچهها به آن نیاز دارند نبوده و نقش اصلی خود بعنوان پدر یا مادر را فراموش میکنند. وارد کردن بچهها به این اختلافات زناشویی هم باعث میشود کودک نقش خود بعنوان کسی که باید مورد مراقبت و توجه قرار بگیرد را فراموش کرده و خود را تحت فشار سنگین احساسی و روانی حس کند.
راهحل
متخصصین بر این عقیدهاند که والدینی که شاد نیستند بچههایی بزرگ میکنند که آنها هم نمیتوانند احساس شادی کنند. بااینکه متخصصین تصور میکنند خیلی مهم است که اختلافات زناشویی مورد بررسی قرار گیرند اما گاهی اوقات طلاق برای سلامت همه اعضای خانواده بسیار بهتر خواهد بود. اما بااینحال اگر یک ازدواج بدون عشق باز هم بتواند محیطی حمایتکننده و سالم برای بچهها فراهم کند، باز هم میتواند بچههایی موفق و سالم وارد جامعه کند. بهترین حالت برای بچهها این است که اختلافات زناشویی در کمترین میزان ممکن باشد. از اینها گذشته، به هیچ عنوان تصور نکنید که میتوانید مشکلات ازدواج بدون عشق خودتان را از چشم فزرندان خود پنهان کنید. وقتی بچهها به صورت مرتب در معرض برخی رفتارها قرار گیرند، خیلی راحت متوجه اختلافات و ارتباط بین شما خواهند شد.
منبع:مردمان
ویدیو مرتبط :
ازدواج، جگر خانم بزرگ را حال آورد - نتایج مثبت ازدواج با باغبان کلاه قرمزی
خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :
تفاوت عشق و ازدواج!؟
یک روز پدر بزرگم برام یه کتاب دست نویس آورد، کتابی که بسیار گرون قیمت بود، و با ارزش، وقتی به من داد، تاکید کرد که این کتاب مال توئه مال خود خودته و من از تعجب شاخ در آورده بودم که چرا باید چنین هدیه با ارزشی رو بی هیچ مناسبتی به من بده.
من اون کتاب رو گرفتم و یه جایی پنهونش کردم، چند روز بعدش به من گفت کتابت رو خوندی؟ گفتم نه، وقتی ازم پرسید چرا گفتم گذاشتم سر فرصت بخونمش، لبخندی زد و رفت، همون روز عصر با یک کپی از روزنامه همون زمان که تنها نشریه بود برگشت اومد خونه ما و روزنامه رو گذاشت روی میز، من داشتم نگاهی بهش مینداختم که گفت این مال من نیست امانته باید ببرمش، به محض گفتن این حرف شروع کردم با اشتیاق تمام صفحه هاش رو ورق زدن وسعی میکردم از هر صفحه ای حداقل یک مطلب رو بخونم.
در آخرین لحظه که پدر بزرگ میخواست از خونه بره بیرون تقریبا به زور اون روزنامه رو کشید از دستم بیرون و رفت. فقط چند روز طول کشید که اومد پیشم و گفت ازدواج مثل اون کتاب و روزنامه میمونه، یک اطمینان برات درست میکنه که این زن یا مرد مال تو هستش مال خود خودت، اون موقع هست که فکر میکنی همیشه وقت دارم بهش محبت کنم، همیشه وقت هست که دلش رو به دست بیارم، همیشه میتونم شام دعوتش کنم اگر الان یادم رفت یک شاخه گل به عنوان هدیه بهش بدم، حتما در فرصت بعدی اینکارو میکنم حتی اگر هرچقدراون آدم با ارزش باشه مثل اون کتاب نفیس و قیمتی، اما وقتی که این باور در تونیست که این آدم مال منه، و هر لحظه فکرمیکنی که خوب اینکه تعهدی نداره میتونه به راحتی دل بکنه و بره مثل یه شیء با ارزش ازش نگهداری میکنی و همیشه ولع داری که تا جاییکه ممکنه ازش لذت ببری شاید فردا دیگه مال من نباشه، درست مثل اون روزنامه حتی اگر هم هیچ ارزش قیمتی نداشته باشه! این تفاوت عشق و ازدواجه!