سلامت


2 دقیقه پیش

نشانه ها و عوارض کمبود ویتامین‌ها در بدن

ویتامین‌ها نقش مهمی‌ را در بدن انسان ایفا می‌کنند. به‌نحوی‌که کمبود ویتامین‌ (حتی یکی از آن‌ها) می‌تواند برای هر فردی مشکلات اساسی را به وجود آورد. گجت نیوز - معین ...
2 دقیقه پیش

چرا پشه ها بعضی ها را بیشتر نیش می‌زنند؟

فصل گرما و گزیده شدن توسط پشه ها فرا رسیده، دوست دارید بدانید پشه ها بیشتر چه کسانی را دوست دارند؟ بیشتر کجاها می پلکند؟ و از چه مواد دفع کننده ای نفرت دارند؟ وب سایت ...

با زندگی بدون بچه چطور کنار بیاییم؟



دلایل بچه دار نشدن

دلایل منطقی وجود دارد که شخص نخواهد یا نتواند که بچه دار شود

 

مهم‌ترین اختلالاتی که زوجین نابارور با آن روبه‌رو می‌شوند، به مسائل روحی و روانی برمی‌گردد.

 

دلایل منطقی وجود دارد که شخص نخواهد یا نتواند که بچه دار شود. این می‌تواند خواسته شریک زندگی یا مشکلی در بارداری باشد. اگر این انتخاب و تصمیم شخصی باشد که با دیگری بر سر آن به توافق رسیده باشید کمتر دچار تردید می‌شوید اما اگر این انتخاب یک تصمیم بر اثر اجبار باشد که بخاطر ناتوانی در بارداری گرفته‌اید زمان‌های زیادی را با تردید، یاس، غم و اندوه سپری می‌کنید. در واقع در یک موقعیت احساسی متناقض قرار می‌گیرید؛ از یک سو شریک زندگی‌تان را آنقدر دوست دارید که داشتن بچه اهمیتی برایتان ندارد و از سوی دیگر گاهی به تجربه والد شدن فکر می‌کنید.

 

مهم‌ترین اختلالاتی که زوجین نابارور با آن روبه‌رو می‌شوند، به مسائل روحی و روانی برمی‌گردد.

اضطراب و استرس
محققان معتقدند اغلب زوج‌های نابارور به اضطراب دچار می‌شوند، چراکه ناباروری می‌تواند به صورت یک بحران در زندگی، بحران هویت، بیماری مزمن، علتی برای افسردگی، یک تجربه عمیق یا ترکیبی از این موارد باشد. درواقع گرچه زن و شوهر هر دو از ناباروری و تنها بودن خسته و ناراحت می‌شوند، اما معمولا خصلت زنان به گونه‌ای است که آنها سریع‌تر و بیشتر از مشکلات تاثیر می‌پذیرند و به این دلیل زنان آسیب‌پذیرتر از مردان هستند و تنشی که در وجود زنان شکل می‌گیرد خیلی بیشتر از مردان است. بدون توجه به این‌که کدام زوج عامل ناباروری است، زنان علائم بیشتری را از خود بروز می‌دهند. اضطراب در زنان نابارور بیشتر است، زیرا اهمیتی که آنان برای خود قائل هستند به تولد فرزند نیز ارتباط دارد.

از طرفی معمولا مردان نابارور تصور می‌کنند احساسات مردانه‌شان کم شده و با دارو و معالجه ساده مساله حل می‌شود و خیلی زود بچه‌دار می‌شوند، اما برعکس، زنانی که تصور می‌کنند هرگز بچه‌دار نمی‌شوند، دنیا را جلوی چشمانشان تیره و تار می‌بینند و امیدشان را به کلی از دست می‌دهند و همین باعث تشدید استرس و اضطرابشان می‌شود.

احساس تنهایی و از دست دادن
بسیاری از زوجین در ابتدای زندگی احساس می‌کنند تمام رویاهایشان تحقق می‌یابد و خیلی سریع به آرزوهایشان می‌رسند، اما مدتی که از زندگی مشترکشان می‌گذرد و احساس می‌کنند در تحقق آرزوهایشان تاخیری افتاده کم‌کم احساس ناامیدی می‌کنند. انسان وقتی در هر شرایطی احساس تردید کند و موفقیت خود را در آینده مبهم ببیند احساس درماندگی می‌کند، این مساله در مورد زوجین نابارور نیز صادق است، برای زوجینی که احساس کنند موقتا بچه‌دار نمی‌شوند، شاید تحمل برخی مسائل و مشکلات آسان باشد، اما وقتی احساس کنند تا آخر عمر نمی‌توانند بچه‌دار شوند، بشدت غمگین و آشفته‌حال می‌شوند.

به عنوان مثال اغلب زنان نابارور این احساس را دارند که زندگی‌شان بی‌روح شده و فرزندی ندارند که به زندگی آنان رنگ و بویی ببخشد، اینجاست که کم‌کم احساس ضعف و ناتوانی می‌کنند، زیرا دستیابی به آرزوها و رویاهایشان را پوچ و بی‌معنا می‌بینند.

آنها احساس می‌کنند خیلی از فرصت‌ها را از دست داده و دیگر امیدی به زندگی ندارند و روح و روانشان بر اثر احساس تنهایی و از دست دادن آرزوها بشدت به‌هم می‌ریزد و ممکن است زندگی را به کام خود و همسرشان تلخ کنند. در واقع ناباروری و حتی ترس از باردار نشدن مهم‌ترین مساله‌ای است که زوجین را آزار می‌دهد و احساس تنهایی و از دست دادن زندگی را در آنها تقویت می‌کند.

با تشخیص ناباروری در ابتدا زوج احساس ناامیدی، غم و اندوه و عصبانیت می‌کنند که با گذشت زمان بدتر هم می‌شود. معمولا افراد نابارور احساس کمبود زیادی دارند، مهم‌ترین کمبود آنان نداشتن وارث، نداشتن تجربه حاملگی، نداشتن مهم‌ترین فرد با ارزش در خانواده است، علاوه بر اینها، نداشتن هدف اساسی در زندگی و از بین رفتن اعتماد به نفس از مهم‌ترین دلایل حس فقدان زوج‌های نابارور است.

شکاف ارتباطی بین زوجین
ناباروری می‌تواند روابط بین فردی، بخصوص رابطه بین زوجین را تحت‌تاثیر قرار دهد. هرچند در برخی موارد فشار روحی ناشی از ناباروری موجب نزدیکی و صمیمیت روابط زناشویی می‌شود، ولی ممکن است برخی دیگر از زوجین در طول درمان با مشکلات جانبی زیادی مواجه شوند. گاه زوجین نسبت به یکدیگر، نسبت به والدین‌شان و حتی نسبت به پزشک معالج خود احساس خشم و دلخوری پیدا می‌کنند یا به علت استفاده قبلی از وسایل ضد بارداری گناه را به گردن همسرشان بیندازند و او را سرزنش کنند. برخی از زوجینی که پس از سال‌ها زندگی، صاحب فرزندی نمی‌شوند، کم‌کم طلاق عاطفی می‌گیرند. شاید هر دو در زیر یک سقف زندگی کنند، اما هیچ‌گونه ارتباط عاطفی با هم ندارند و هرکدام سرگرم وظایف خودشان هستند. مهم‌ترین مشکل آنها به روابط زناشویی‌شان برمی‌گردد که در این دوران ممکن است به حداقل برسد و یا به کلی قطع شود. یکی از اشکالات بزرگ در رفتار اغلب زن و شوهرهای نابارور این است که آنها با وجود آن‌که در زیر یک سقف زندگی می‌کنند دائم در حال ارزیابی رفتار، کنترل شخصی و احساسات یکدیگرند.

برای مثال اگر زن احساس کند شوهرش کم‌حوصله است به جای این‌که دلیل آن را بفهمد با او بحث می‌کند و یا زمانی که زن صاحب بچه نمی‌شود، شوهر به جای آن‌که استرس زن را کم کند با رفتارهای نابجا اندوه زن را بیشتر می‌کند، آنان به جای این‌که در یک فرصت مناسب در مورد مسائلشان با هم صحبت کنند در یک موقعیت نامناسب با دعوا و سروصدا همه عقده‌ها را از دل بیرون می‌ریزند و همین مسائل باعث شکاف بین آنان و دور شدنشان از یکدیگر می‌شود. زن و شوهر باید در موقعیت‌های خطرناک اینچنینی یار و یاور یکدیگر باشند، نه آن‌که عقب‌نشینی کنند و در مواقع سختی و غم یکدیگر را ترک کنند. نگرش اطرافیان و برخی باورهای غلط در جامعه در کنار استرس ناباروری بر اضطراب زوجین می‌افزاید. در فرهنگ ما نیز به علت گسترده بودن بسیاری از خانواده‌ها و نقش بارز والدین و بستگان نزدیک ناباروری بعد عمیق‌تری به خود می‌گیرد و همین مساله گاه فاصله زوج نابارور را از هم بیشتر می‌کند.

عکس‌العمل‌های متفاوت در مردان و زنان
معمولا مردان و زنان در مورد بچه‌دار نشدن عکس‌العمل‌های متفاوتی را از خود بروز می‌دهند. اگر زن و شوهر به یک اندازه ناراحتی و اندوه خود را نسبت به ناباروری نشان نمی‌دهند به این دلیل است که یکی ناراحتی خود را با واکنش‌های شدید نشان می‌دهد و دیگری با وجود ناراحتی سعی می‌کند ظاهر خود را حفظ کند و خود را خونسرد نشان دهد. اصولا مردان ساده‌نگرند و زنان سختگیر و حساس.

مردان ناراحتی را در دل پنهان می‌کنند اما زنان قدرت پنهان کردن ناراحتی‌شان را ندارند و تا زمانی که لب به سخن نگشایند، آرام نمی‌گیرند. به دلیل این‌که مردان عکس‌العمل کمتری نشان می‌دهند زنان احساس می‌کنند که این موضوع برای مردشان اهمیتی ندارد و این حالت در شرایطی که زوج در درمان با شکست مواجه می‌شوند، حادتر می‌شود. در صورت خونسرد باقی ماندن مرد، زن احساس می‌کند رها شده و بی‌پناه و ضعیف‌تر از طرف مقابل است.

مشکل اینجاست که برخی از مردان واقعا نمی‌دانند که چگونه می‌توانند در این شرایط حامی همسرشان نباشند و در این کار قصد و عمدی هم ندارند. آنها حتی ممکن است برداشت همسر خود را از خودشان به عنوان یک فرد بی‌احساس و بی‌اعتنا به داشتن فرزند را هم بپذیرند، اما پرواضح است که چون تربیت مردان به گونه‌ای است که قاعدگی، تولید مثل و ناباروری را مشکل زنانه می‌دانند و صحبت کردن در این باره برایشان مشکل است و به این دلیل هم توانایی همدردی لازم را ندارند. پس لازم است که زوجین تفاوت‌های روانی یکدیگر را درک کنند و به اشتباه قضاوت نکنند.

تصور منفی از هویت بدنی
اغلب افراد نابارور هویت منفی‌ای از بدن خود دارند. آنان از لحاظ بدنی احساس می‌کنند جذابیتی ندارند و زنانگی یا مردانگی کمتری دارند.

در چنین شرایطی تشخیص ناباروری مثلا اگر به علت کاهش تعداد اسپرم و یا تخمدان مشکل‌دار باشد شخصیت آنان را مخدوش می‌کند. تصورات زنان و مردان نابارور از بدنشان با هم تفاوت دارد، به عنوان مثال برخی از زنان نابارور احساس بسیار منفی از بدن خود دارند و این به بارور بودن یا ناباروری همسرشان ارتباطی ندارد. آنان احساس می‌کنند که دچار ضعف یا نقص جسمانی هستند یا زن کاملی نیستند و نمی‌توانند هم‌پایه زنانی باشند که توانایی بچه‌دار شدن را دارند.

همین احساسات می‌تواند به یک برداشت منفی در تمام جنبه‌های زندگی زن منجر شود. مردان نابارور به گونه دیگری هویت بدنی خود را ترسیم می‌کنند. آنان احساس می‌کنند که آسیبی به مردانگی‌شان وارد شده است. اگر همسرشان علت ناباروی باشد آنان احساس نقص در هویت‌شان نمی‌کنند، ولی چون شریک فردی هستند که نمی‌تواند بچه‌دار شود ممکن است نگران قضاوت اطرافیان باشند.

 

راههای کنار آمدن با زندگی بدون بچه

مهم‌ترین اختلالاتی که زوجین نابارور با آن روبه‌رو می‌شوند،به مسائل روحی و روانی برمی‌گردد

 

راههای کنار آمدن با زندگی بدون بچه
احساساتتان را بیان کنید: حتی اگر احساساتتان بسیار در هم تنیده و پیچیده هستند باز هم باید آنها را بشناسید و خودتان را درک کنید. یاد بگیرید آنها را بازگو کنید. روش ابراز احساسات بستگی به ویژگی‌های شخصی خودتان دارد. ممکن است گریه و زاری کنید، بیش از حد بخندید، جیغ بزنید، آواز بخوانید، بنویسید، حرف بزنید و هر شیوه‌ای که روش شما در بیان احساساتتان است. اجازه ندهید این اندوه شما را از درون فروبپاشد.

واقعیت را بپذیرید: اگر بچه‌دار نشدن یک حقیقت مسلم است باید با آن کنار بیایید. آنچه ضروری است واقع‌گرایی درباره شرایط زندگی است. اگر خودتان هم مطمئن هستید که نمی‌توانید بچه دار شوید باید آن را بپذیرید قبل از اینکه اوضاع و شرایط برایتان سخت‌تر شود. هم شما و هم همسرتان باید با این مساله کنار بیایید. معمولا یکی از شما دونفر بیشتر تحت تاثیر ناباروری و بچه‌دار نشدن قرار می‌گیرد و حاضر به پذیرش این موقعیت نیست. شما و همسرتان نیاز دارید تا با حقیقت رو به رو شوید و آگاهانه و منطقی با آن برخورد کنید. این تمرین‌های کاربردی را هر روز در زندگی تان اجرا کنید:

ـ به جای اینکه روی «چه چیزی می‌توانست و چه چیزی باید اتفاق بیفتد» تمرکز کنید به اینکه «چه چیزی هست و چه چیزی می‌تواند باشد» فکر کنید.

ـ زندگی بدون بچه را تصور کنید. برای زندگی دونفره شاد زناشویی برنامه‌ریزی کنید. پیش بینی کنید چه اتفاقات مثبت دیگری می‌تواند برای شما در کار و رابطه اتفاق بیفتد و برای به ثمر رسیدن هدف‌های مشترک و فردی‌تان تلاش کنید. سعی کنید برای هر کاری حتی اگر لازم است با تلاش و القا به خودتان، شاد باشید.

ـ تلاش کنید تا خاطرات تلخ و دردناک را فراموش کنید. اگر در روند درمان ناباروری قرار دارید ممکن است حتی شنیدن خبر بارداری دوست یا همکارتان شما را آزار بدهد و لحظات سختی را بگذرانید. سعی کنید دیدگاهتان را تغییر بدهید و به خاطرات ناخوشایند فکر نکنید. اگر ناباروری در شما و همسرتان قطعی است و هر دو به این نتیجه رسیده‌اید دیگر برای بچه دار شدن تلاش نکنید هر چیزی که مربوط به بچه است مثلا لباس یا عروسکی که به امید بچه‌دار شدن خریده بودید را از زندگی‌تان خارج کنید.

ـ همه چیز را در چشم‌اندازی مثبت ببنید. هرکسی ممکن است در زندگی‌اش با شرایط ناخواسته‌ای روبه رو شود. مرگ و بیماری و ناباروری فقط برای شما نیست. همین که یاد بگیرید شرایط دیگران را هم با دقت بیشتری ببینید کمتر احساس تنهایی می‌کنید. شاید در این مقایسه احساس کنید بازهم شما چیزهای بیشتری را از دست داده‌اید اما چه کسی می‌تواند تضمین کند احساس شما کاملا درست است و یا شرایط زندگی شما همیشه همین‌طور باقی می‌ماند؟ چطور می‌توانید احساسات دیگران و خودتان را اندازه گیری کنید و به این نتیجه برسید شما در زندگی تان بیشتر باخته‌اید؟ فقط تا این اندازه حق دارید در این مقایسه پیش بروید که همه انسان‌ها تجربه‌هایی مشترک از کمبودها، ضعف‌ها و از دست دادن‌ها دارند.

ـ به سلامتی خود و همسرتان اهمیت بدهید. احساس افسردگی و ناامیدی در این شرایط کاملا طبیعی است و بی‌توجهی به سلامت جسمی اوضاع را بدتر خواهد کرد. به خواب و تغذیه خودتان و همسرتان توجه کنید به ویژه اگر برای درمان تلاش می‌کنید. ممکن است بارها و بارها جواب آزمایش‌ها منفی باشد بااین حال بازهم باید به سلامت روحی و جسمی تان توجه کنید. اگر می‌خواهید موفق شوید باید مقاوم باشید و بهتر عمل کنید.

ـ اندوه را بشناسید. پذیرش زندگی بدون فرزند، مثل هر تجربه غم‌انگیز دیگری سخت است. شما بارها بارها با سختی‌ها و از دست دادن‌ها در شکل‌های مختلفش رو به رو شده اید. درک و پذیرش اندوه و اینکه این احساس چه تظاهراتی دارد در مدیریت و کنترل آن تاثیرگذار است.

انکار: شما یا همسرتان ممکن است زیر بار اتفاقی که افتاده نروید و اصلا آن را باور نکنید. حقیقت را نپذیرید و تلاش‌های بی‌ثمری برای بچه دار شدن انجام بدهید.

ناامیدی: دومین مرحله از اندوه ناامید و یاس است و با عوارض افسردگی همراه است.

ندامت: در این مرحله مدام از خودتان می‌پرسید چرا این اتفاق افتاده است و خودتان را گناهکار و مقصر اصلی می‌دانید. پافشاری در این احساسات می‌تواند باعث اشتباهات جبران ناپذیری بشود.

خشم: احساس خشمی که در پس اندوه بچه دار نشدن احساس می‌کنید حتما متوجه شخص یا چیزی نیست و می‌تواند محصول شرایطی باشد که در آن قرار دارید.

ترس: وقتی تلاش می‌کنید با این حقیقت و شرایط غیرارادی کنار بیایید دچار احساس ترس و اضطراب و پریشانی می‌شوید.

اندوه جسمانی: علائم اندوه جسمانی در بی‌خوابی، تغییراتی در اشتها، تهوع، استفراغ، سردرد و دردهای ناشناخته و بدون علت خود را نشان می‌دهد.

حمایت عاطفی طلب کنید: برای شما و همسرتان آسان نخواهد بود که همه جنبه‌های عاطفی نداشتن بچه را کنترل کنید و روی احساسات خودتان و یکدیگر تاثیر کافی و لازمی را داشته باشد. هردوی شما فشارروحی زیادی تحمل می‌کنید و امکان ندارد بتوانید حمایت همه جانبه‌ای از یکدیگر داشته باشید در این شرایط کمک گرفتن از دیگران در تحمل و کنارآمدن با این شرایط بسیار مهم است.

ـ کمک از روان درمانی و مشاوره پزشکی: یک مشاور یا روان درمان خوب پیدا کنید. کسی که بتوانید در بیان احساسات و ناراحتی هایتان بااو راحت باشید.

ـ انجمن‌های حمایتی: در اینترنت می‌توانید گروه‌ها و انجمن‌هایی را پیدا کنید که دقیقا مشکلات و بحران‌های شما را بازگو می‌کنند. ایجاد ارتباط با کسانی که تجربه‌هایی مثل مشکلات شما را از سر گذرانده در احساس آرامش برای شما و همسرتان مفید خواهند بود.

ـ باورهای دینی: اگر مذهبی هستید و در گروه‌ها و انجمن‌های مذهبی فعال هستید، باافرادی آشنا خواهید شد که با مشاوره مذهبی و با تکیه بر باورهای دینی تان احساسات بهتری در شما و همسرتان ایجاد خواهند کرد.

ـ کمک از خانواده و دوستان: بیان و ابراز احساسات با کسانی که می‌دانید شما را چقدر دوست دارند و نگرانتان هستند یک راه مثبت و سالم برای کنارآمدن با این بحران است.

به دلایل بچه دار نشدن توجه کنید: کنار آمدن با این مساله که چرا بچه دار نمی‌شوید در شکل ادامه زندگی زناشویی تان موثر است.

ـ اگر شما بچه دوست هستید و همسرتان بچه نمی‌خواهد، تصمیم گیری برای نداشتن بچه تنش و استرس زیادی در رابطه زناشویی تان ایجاد می‌کند و شما حتما با همسرتان درگیر خواهید شد و مدام انتقاد خواهید کرد. در این شرایط نیاز به بازسازی و ایجاد حس مشترک با یکدیگر برای کنارآمدن با زندگی بدون بچه خواهید داشت. برای ایجاد یک ارتباط سالم از مشاور و رفتاردرمانگر کمک بگیرید.

ـ اگر ناباروری علت بچه دار نشدن شمااست، نباید با احساس گناه نسبت به خودتان یا همسرتان رفتار کنید. به خودتان فرصت بدهید تا از نظر جسمی و عاطفی بازسازی شوید و سپس با کمک گرفتن از یک مشاور و روان درمانگر با این موضوع کنار بیایید. یادتان باشد که هر گز نمی‌توانید به تنهایی با اندوه، ترس و اضطراب زندگی بدون بچه کنار بیایید.

 

گردآوری:بخش زناشویی صبح بخیر

منابع:
جام‌جم
روزنامه اطلاعات


ویدیو مرتبط :
اگرکوتاه بیاییم...

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

زندگی در حال را به بچه‌ها بیاموزیم



 

 

زندگی در حال را به بچه‌ها بیاموزیم

 

زندگی در جوامع بزرگ و صنعتی به مرور به ما می‌آموزد که آینده‌نگر باشیم و همیشه نیم‌نگاهی به آتیه داشته باشیم ولی گاهی این آینده نگری‌ها از حد و مرز خود عبور کرده و به‌نوعی وسواس و فراموشی حال تبدیل می‌ ...

 

این مسئله در مورد کودکان نیز به همین اندازه صدق می کند و کم نیستند کودکانی که از دوران خردسالی، زندگی در حال را به فراموشی می سپارند و با نگرانی، برای موفقیت بیشتر و بهتر بودن دست و پنجه نرم می کنند.

 

یادمان باشد که زندگی باید برای بچه ها سرگرم کننده و جذاب باشد و در چنین فضایی کودک علاوه بر آنکه لحظات خوش در حال زیستن را تجربه می کند، مسیر خوب و برنامه ریزی شده حرکت به سوی موفقیت و آتیه برتر را نیز طی می کند.

 

بچه ها باید بیاموزند که زندگی پر از لحظات شاد و لذت بخشی است که خود آفریننده آن هستیم و در واقع نگاه کردن به زندگی به عنوان پدیده ای سخت و رنج آور و تلخ، کاری بس اشتباه است هر چند که گاه شیوه نگاه ما به زندگی، این افکار و عقاید را به بچه ها نیز منتقل می کند. البته این کار بدین معنی نیست که برای داشتن لحظات خوش، به اطرافیانمان بد بگذرد و آنها دچار خستگی و مشکلات شوند. کودکان را با پدیده های ساده زندگی آشنا کرده و به او بیاموزید تا از این اتفاقات لذت ببرد.

 

دیدن گیاهان گوناگون در جنگل، جمع کردن سنگ های مختلف، کلکسیون برگ های درختان و... همه اینها علاوه بر تجربه اندوزی و افزایش خلاقیت، حس خوشایند «درحال زیستن» را نیز به آنها می آموزد. شما به عنوان والدینی علاقه مند می توانید برای لحظات در حال زیستن فرزند خود برنامه ریزی کنید تا او علاوه بر لذت بردن به کسب تجربه و مهارت های لازم برای کارهای آتی خود نیز بپردازد البته شرط مهم برای این کار این است که خود شما نیز در این برنامه ها شریک باشید و همراه فرزند خود به لذت بردن از آنچه در حال می گذرد، بپردازید. این مسئله در مورد مدرسه رفتن و انجام تکالیف نیز صادق است.

 

متأسفانه این روزها، مدارس، مسابقه ای برای اثبات برتر بودن خود گذاشته اند که قربانیان اصلی این مسابقه، کودکان هستند؛ کودکانی که برای بهتر بودن باید تلاش بیشتری کنند و در فشار امتحانات بیش از حد غوطه ور شوند. تا چند سال پیش امتحانات تحصیلی بچه ها به صورت 3دوره (سه ثلث) در سال بود که هر سه ماه یک بار انجام می گرفت. پس از چندی کارشناسان آموزش و پرورش به این نتیجه رسیدند که این تعداد آزمون برای کودکان به ویژه کودکان دبستانی زیاد است و به همین دلیل سال تحصیلی را به 2ترم تقسیم کردند، غافل از اینکه مدارس بی توجه به این امر، علاوه بر گرفتن امتحانات پایان 2ترم، با امتحانات میان ترم و ماهانه و هفتگی، بچه ها را در فشاری عظیم قرار می دهند و تازگی ها به این مقوله امتحانات آموزشگاه های کمک درسی نیز اضافه شده که هر دو، سه جمعه یک بار اقدام به برگزاری آزمون های درسی می کنند.

 

همه این آماده سازی ها خوب است به شرط آنکه توان و استعداد و سن کودک نیز درنظر گرفته شود و مهم تر از آن کودک دچار اضطراب و استرس برای بهتر بودن و بهتر ماندن نشود و قیمت های گزافی جهت این آینده نگری نپردازد. البته علاوه بر این طیف گسترده امتحانات، کلاس های فوق برنامه و امتحانات آنها را نیز به برنامه روزانه بچه ها اضافه کنید و به سادگی در می یابید که چگونه می توان کودک را از زندگی در حال محروم کرد! تکالیف مدرسه و آموزش مهارت های گوناگون باید برای بچه ها لذت بخش و خوشایند باشد نه رنج آور و ترسناک؛ برای این دسته از کودکان، مدرسه و به طور کلی امر آموزش عذابی اجباری است که کودک به علت سن کم، قادر به مبارزه برای گرفتن حق طبیعی خود نیست. این کودکان در بزرگسالی نیز به همین زندگی ادامه می دهند و مدام از شاخه ای به شاخه دیگر می پرند زیرا دوست دارند به بهترین ها دست یابند.

 

دکتر وین دایر، در توصیف این دسته از افراد مثال جالبی دارد؛ « این افراد هیچ گاه یاد نمی گیرند که از سرعت خود بکاهند و به لذت بردن از لحظات حال و آنچه در دسترسشان است بپردازند. این بچه ها در بزرگسالی از غذایی که می خورند، لذت نمی برند، زیرا مدام به دسر بعد از غذا فکر می کنند و از طعم اولین فنجان قهوه خود نیز احساس خوشایندی ندارند زیرا دائماً به فکر فنجان دوم هستند!»

 

نیازی نیست که شما کار چندان سختی برای باز گرداندن خوشی های زندگی در لحظه حال به فرزند خود انجام دهید، چون بچه ها به طور ذاتی این موهبت را درون خود دارند و ما پدران و مادران و مربیان هستیم که آنها را از این موهبت محروم می کنیم. نگاه شما به زندگی نیز اثر مستقیم بر طرز فکر و نگرش فرزندتان دارد. ترس های خود از زندگی در اکنون را به او منتقل نکنید و سعی کنید اگر تاکنون از این لحظات لذت نبرده اید، از امروز همگام با فرزند خود، دنیای آرام و زیباتری را تجربه کنید. یادتان باشد که خوش بینی با بدبینی بیش از حد شما تغییری در حوادث روزمره نمی دهد و تنها می تواند موجب تغییر در احساس شما شود؛ احساسی خوب یا بد !

منبع:funpatogh.com