سلامت


2 دقیقه پیش

نشانه ها و عوارض کمبود ویتامین‌ها در بدن

ویتامین‌ها نقش مهمی‌ را در بدن انسان ایفا می‌کنند. به‌نحوی‌که کمبود ویتامین‌ (حتی یکی از آن‌ها) می‌تواند برای هر فردی مشکلات اساسی را به وجود آورد. گجت نیوز - معین ...
2 دقیقه پیش

چرا پشه ها بعضی ها را بیشتر نیش می‌زنند؟

فصل گرما و گزیده شدن توسط پشه ها فرا رسیده، دوست دارید بدانید پشه ها بیشتر چه کسانی را دوست دارند؟ بیشتر کجاها می پلکند؟ و از چه مواد دفع کننده ای نفرت دارند؟ وب سایت ...

با دخالت های مادر زن در زندگی مان چه کنیم؟



دخالتهای بیجای مادر زن

بسیاری از دامادها با مشکل دخالت های مادرزن شان در زندگی مشترک مواجه هستند

 

مادر زن یکی از اعضای خانواده است که ممکن است نادانسته مشکلاتی برای داماد و دخترش به وجود آورد. بسیاری از دامادها با مشکل دخالت های مادرزن شان در زندگی مشترک مواجه هستند و نمی دانند چگونه باید آن را مدیریت کنند.
«پس دو چشم روشن صاحب‌نظر بهتر از صد مادر است و صد پدر!»
«مولانا»

بین ما ایرانیان رسم است كه می‌گویند معمولاً مادرزنها دامادشان را دوست دارند.
دلیل اول آن شاید این باشد كه هر مادری چون دختر خود را دوست دارد و به فكر تأمین سعادت اوست، در نتیجه بر این باور است كه دامادش می‌تواند به سعادت و خوشبختی آیندۀ دخترش جامۀ عمل بپوشاند؛ پس او را مثل پسر خودش دوست دارد! این دلیل درستی است و تا اینجای قضیه ممكن است كه اشكالی در كار به وجود نیاورد.


اما دلیل دوم، تضاد جنسی است كه مادرزن و داماد دارند؛ یعنی چون این دو شخصیت از دو جنس مخالفند، همین هم جنس نبودن آنها موجب می‌شود كه رابطه‌شان بهتر از رابطۀ مادرشوهر و عروس باشد. خب! این هم در جای خود می‌تواند قانع كننده باشد. لیكن كار از جایی عیب پیدا می‌كند كه مادرزن بخواهد به طور مستقیم، در كار دختر و دامادش دخالت كند؛ یعنی به قول اغلب دامادها، به او «چیز» یاد بدهد!

در خیلی از مشاوره‌هایم، بیشتر آقایان به این امر اعتراض داشتند آنها می‌گفتند، همسرم بدون اجازه مادرش حتی آب نمی‌خورد، و هر اتفاقی كه در خانۀ ما می‌افتد، بلافاصله مادر همسرم از آن مطلع است! متأسفانه، بخش اعظم این اعتراض‌ها هم صحیح است.

زیرا مادران فراوانی را دیده‌ام كه به دلیل شرایط روحی خاص خودشان، سعی كرده‌اند تا دخترانشان را به شدت، وابستۀ به خود نگهدارند! آنها اجازه نمی‌دهند كه دخترشان خود به اشتباهش پی برده و به تصحیح اعمالش بپردازد. این گونه مادرزنها نیاز شدیدی در خود احساس می‌كنند كه به خود ثابت نمایند دخترشان نیاز به كمك و راهنمایی آنها دارد!.

ضمناً اغلب مادرزن‌ها، ناخودآگاه نسبت به رابطۀ‌جدید بعد از ازدواج دختر و دامادشان به نوعی حسادت می‌ورزند؛ زیرا می‌بینند دختری كه سالها تحت اطاعت آنان بوده، اینك به یكباره به اطاعت مرد دیگری درآمده و به همسرش متكی شده است.


به خصوص مادرزنهایی كه رابطۀ خوبی با شوهرشان ندارند و با دختر تازه ازدواج كردۀ خویش قبلاً همدل و همراز بوده‌اند و به این وضع خو كرده بودند، حالا می‌بینند كه دخترشان به شخص دیگری تكیه كرده و او را رها ساخته است. بنابراین ناخودآگاه، احساس دلتنگی می‌كنند؛ در نتیجه به بهانه‌های مختلف، دایم سر از خانۀ داماد سر درمی‌آورند! از طرفی داماد هم كه از این نكتۀ ظریف غافل است، این حضورهای مكرر مادرزن را نوعی مزاحمت و دخالت تلقی می‌كند!

در همین جا به دامادهای محترم توصیه‌ای می‌كنم كه هیچ مادرزنی از روی عمد، قصد ویرانگی خانه و كاشانۀ دخترش را ندارد. بیشترین تلاش و انگیزۀ مادرزنها، خدمت به حسن روابط زن و مرد جوان است. او می‌خواهد كه در حل مشكلات، كمك حال شما باشد؛ لذا به نقش سنتی مادرزن كه همان دخالت به منظور سركشی است بی‌اعتنا باشید.

مشکل دخالت های مادرزن

مادر زن ممکن است نادانسته مشکلاتی برای داماد و دخترش به وجود آورد

 

گو اینكه سركشی با سرک كشی فرق می‌كند و هردو طرف، باید این دو را از هم تمیز دهند! گاهی همسر شما نیاز دارد كه با كسی درددل كند و حتی از حوادث خوب و خوشی كه بین شما و او اتفاق افتاده با كسی سخن بگوید. این شخص جز مادر دختر، كس دیگری نمی‌تواند باشد و اتفاقاً بهتر است كه كس دیگری نباشد. او حالا كه شوهر كرده و احتمالاً بچه‌ای هم به دنیا آورده، نیاز دارد تا به نوعی از فداكاریهای مادرش قدردانی كند. پس بین او و مادرش نایستید؛ یعنی بدون جهت و علت منطقی، مانع رفت و آمد سالم مادر و دختر نشوید.

تذكر این نكته به دختران جوانی كه بسیار به مادرشان وابسته‌اند لازم است : باید هرچه زودتر از درجۀ وابستگی خود نسبت به مادرتان بكاهید و سعی كنید آنچنان رابطۀ معقولی ایجاد كنید كه نه مادر شما برنجد و نه حضور دائمی و احتمالاً دخالتهای بیجایش موجب دلخوری همسرتان را فراهم آورد.


وقتی در این مورد با زنان جوان صحبت می‌كنم، می‌گویند ما نمی‌خواهیم كه مادرمان در كارهای ما دخالت كند ولی خجالت می‌كشیم كه مستقیماً این عمل را از آنان بخواهیم. آخر او سالها برای ما زحمت كشیده و حالا انتظار دارد كه حرفهایش را گوش كنیم، بنابراین نمی‌توانیم چشم در چشمش بیندازیم و به او بگوییم كه ما خودمان بلدیم همۀ كارهایمان را شخصاً انجام دهیم و نیازی به شما نداریم!


در جواب این خانمهای عزیز می‌گویم، اولاً شما همۀ كارها را به خوبی بلد نیستید و نیاز به راهنمایی آنها دارید؛ ثانیاً دخالت مستقیم، با راهنمایی فرق دارد. لازم نیست هر حرف و نصیحت مادرتان را با آب و تاب برای شوهرتان بازگو كنید، تا او از یك طرف دخالت مادرتان را احساس كند و از طرف دیگر شما را وابسته به او پندارد. از مجموع راهنمایی‌های مادرتان، آنچه كه به دردتان می‌خورد را به كار برید و در مقابل بقیۀ حرفهایش فقط گوش باشید!

دختر خانمی می‌گفت: « مادرم بدون جهت فكر می‌كند كه ما راحت زندگی نمی‌كنیم و خلاصه، راحت نیستیم. دائماً می‌گوید بیایید خانۀ ما؛ یا اصرار دارد كه برایمان غذا درست كند و بیاورد منزلمان. من دلم می‌خواهد كه خودم پخت و پز كنم و شوهر من دست پخت خودم را بخورد؛ در حالی كه مادرم می‌گوید تو بلد نیستی! این كار را بكن و آن كار را نكن! بالاخره باید خودم شروع كنم تا یاد بگیرم».


همین دختر خانم می‌گفت: «وقتی با پدر و مادرم به مسافرت می‌رویم، دائماً به ما می‌گویند كه چرا داخل جمع ما نمی‌شوید و خودتان دو نفری با هم هستید؟! اگر مادرم خوب دقت كند، متوجه می‌شود كه ما خودمان دلمان می‌خواهد كه تنها باشیم؛ ولی آنها فكر می‌كنند ما راحت نیستیم».
منبع:سیمرغ

 


ویدیو مرتبط :
دلیل دخالت مادر زن در زندگی چیست؟

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

تائید حکم قصاص قاتل زن همسایه/زندگی پسر خردسال کنار جسد مادر



اخبار حوادث - تائید حکم قصاص قاتل زن همسایه/زندگی پسر خردسال کنار جسد مادر

مرد جنایتکار که به خاطر وسوسه سرقت طلا‌، زن همسایه را به طرز هولناکی به قتل رسانده بود، با تائید حکم مجازاتش در دیوان عالی کشور در یک قدمی چوبه دار قرار گرفت.

به گزارش باشگاه خبرنگاران، ساعت 17 و 45 دقیقه پنجم مرداد امسال همزمان با شب 19 ماه رمضان‌، از طریق مركز فوریت‌های پلیسی 110‌، وقوع یك فقره قتل در خیابان پنجم نیروی هوایی به كلانتری 128 تهران نو اعلام شد‌.

با حضور مأموران كلانتری و تیم بررسی صحنه قتل اداره دهم پلیس آگاهی وانجام بررسی‌های اولیه مشخص شد مقتول به هویت مرضیه 28ساله بر اثر ضربات چاقو از سوی قاتل یا قاتلان به قتل رسیده و پسر یک ساله اش نیز برای چندین ساعت در کنار جسد مادرش حضور داشته است‌.

همسر مقتول پس از حضور در اداره دهم‌، در اظهاراتش به کارآگاهان گفت: ساعت 9 صبح پنجم مرداد، به قصد رفتن به محل کار از خانه خارج و در داخل پارکینگ با یکی از همسایگان برخورد کردم که او نیز قصد داشت تا به محل کارش برود. همراه همسایه‌، سوار خودروی زانتیا وی شده و از خانه خارج شدم. حدود ساعت 17 زمانی‌که از سر کار برگشتم، پس از باز کردن در آپارتمان ناگهان با پسر یک ساله ام روبه‌رو شدم که سر و صورت و بدنش کاملا قرمز رنگ بود! ابتدا تصور کردم که صورت وی به علت بازی با لوازم همسرم اینگونه شده اما پس از ورود به منزل‌، ناگهان با جسد خون آلود همسرم روبه‌رو شدم. بلافاصله از همسایگان کمک خواسته و با اورژانس تماس گرفتیم و زمانی‌که تیم پزشکی اورژانس در محل حاضر شد به ما اعلام کردند که همسرم به قتل رسیده است‌.

در ادامه تحقیقات برای مشخص شدن انگیزه جنایت‌، بر اساس اظهارات همسر مقتول مشخص شد که مقدار زیادی از طلا و جواهرات متعلق به مقتول از داخل اتاق خواب به سرقت رفته و به احتمال بسیار زیاد‌، قاتل یا قاتلین با انگیزه سرقت وارد خانه شده که با مقتول مواجه‌، با وی درگیر و او را به قتل رسانده و پس از سرقت طلاجات از محل متواری شده اند‌.

با مشخص شدن انگیزه جنایت و با توجه به "وجود چشمی روی در آپارتمان" و همچنین "وجود آیفون تصویری روی در ورودی"‌، فرضیه وقوع جنایت از سوی فرد یا افراد آشنا قوت گرفت و به همین علت‌، تحقیقات روی همسایگان مقتول در دستور کار کارآگاهان قرار گرفت‌. همزمان و پس از گذشت دو روز از تاریخ وقوع جنایت‌، یکی از همسایگان مقتول به همراه همسرش به اداره دهم مراجعه و اظهار داشتند که طلاهای مقتول در داخل جاکفشی آنها پیدا شده است.

کارآگاهان با مراجعه به ابتدای کوچه محل سکونت مقتول، به بررسی تصاویر به دست آمده از دوربین‌های مداربسته بانکی پرداختند. بررسی تصاویر نشان داد که همسر مقتول به همراه یکی از همسایگان و ساعت 9 و 10 دقیقه، سوار بر خودروی زانتیا از کوچه خارج شده که نشان از صحت اظهارات همسر مقتول داشت اما در ادامه بررسی تصاویر مشخص شد که خودروی زانتیا دوباره ساعت 9 و 30 دقیقه به داخل کوچه بازگشته که نشان از مراجعه دوباره همسایه مقتول به داخل مجتمع مسکونی داشت.

با توجه به تصاویر به دست آمده از دوربین‌های مداربسته بانکی، کارآگاهان به تحقیق از همسایه مقتول به نام محمود 30 ساله پرداختند. محمود‌، در اظهاراتش به کارآگاهان گفت‌: روز حادثه، همسر مقتول را در پارکینگ دیدم. به من گفت که او را تا جایی برسانم و من نیز او را سوار ماشین کرده و پس از طی مسیر کوتاهی او را پیاده و حدود ساعت 10 به محل کار خود مراجعه کردم‌.

با توجه به اظهارات محمود‌، کارآگاهان به بررسی صحت اظهارات وی پرداخته و متوجه شدند که وی بر خلاف اظهارات قبلی اش، ساعت 11 و 30 دقیقه در محل کارش حاضر شده است. با توجه به تناقضات به دست آمده در اظهارات محمود‌، وی 13 مرداد دستگیر و در اختیار اداره دهم قرار گرفت‌.

 با توجه به اطلاعات به دست آمده در مسیر تحقیقات‌، وی که چاره ای جز اعتراف نداشت 16 مرداد لب به بیان حقیقت گشود و در اعترافاتش با اشاره به انگیزه مالی، به کارآگاهان گفت: اوایل سال جاری بود که در بازار اقدام به خرید و فروش مقداری لوازم و وسایل خانه کرده اما حساب و کتاب‌هایم درست از آب در نیامد و در زمان وصول چک‌ها متوجه شدم که چک‌ها‌، یکی پس از دیگری در حال برگشت خوردن هستند و همین موضوع انگیزه اصلی من برای سرقت طلا و جواهرات از منزل همسایه مان شد‌.

محمود درباره زمان جنایت نیز به کارآگاهان گفت: روز جنایت‌، حدود ساعت9 صبح از منزل خارج شدم. در داخل پارکینگ بودم که متوجه شدم گوشی تلفن همراهم را در داخل خانه جا  گذاشته ام‌. زمان برگشت به منزل، همسایه مان آقای... را دیدم که از من خواست تا او را به محل کارش برسانم. به خانه آمدم تا گوشی تلفن همراهم را بردارم که متوجه شدم آقای‌... در منزلشان را به خوبی نبسته و باز مانده است. هنگام رساندن آقای‌... به محل کارش و با توجه به مشکلات مالی، وسوسه شدم که از منزل وی سرقت کنم. به همین خاطر او را در نزدیکی محل کارش پیاده و سریع به خانه برگشتم. از لای در که هنوز باز بود، صندوق طلاجاتی را که روی میز آینه بود مشاهده کردم. داخل خانه شده و طلا و جواهرات را برداشتم اما هنگام خروج از منزل‌، ناگهان مقتول که تازه از خواب بیدار شده بود از اتاق خارج و مرا مشاهده و شروع به سر و صدا کرد.

 در حالی‌که ترسیده بودم‌، گردن و دهانش را گرفتم و محکم فشار دادم و او را به سمت اتاق خواب بردم که بی حال شد و افتاد‌. بدن نیمه جانش را به داخل حمام کشانده و برای اطمینان از مرگش به آشپزخانه رفته و با برداشتن چاقو چند ضربه به سینه او وارد، با برداشتن طلاجات از منزل خارج شدم. در تمام طول این مدت، پسر یک ساله مقتول خواب بود.

با تکمیل تحقیقات پرونده برای محاکمه به شعبه 71 دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد. دی ماه سال گذشته مرد جنایتکار به ریاست قاضی عزیزمحمدی پای میز محاکمه قرار گرفت.

در ابتدا جلسه اولیای دم مقتول برای قاتل تقاضای قصاص کردند. همسر مقتول به قاضی گفت: فرزندم چند ساعت گرسنه کنار مادرش بود. تا چند روز زیر ناخن پسرم رد خون مادرش وجود داشت. سپس متهم در جایگاه قرار گرفت که با قبول اتهامش گفت: در خانه مقتول کامل بسته نمی‌شد و با وزش باد باز می‌شد. روز حادثه قرص ترامادول مصرف کرده و حال خوبی نداشتم. وضع مالی ام نیز آنقدر خراب نبود که به خاطرش سرقت کنم. وقتی صندوقچه جواهرات را دیدم وسوسه شده و وارد آپارتمان شدم. هنگام فرار، مقتول از دستشویی خارج شد و شروع به سروصدا کرد. جلوی دهانش را گرفتم که بی حال روی زمین افتاد‌. بعد از آشپزخانه چاقویی برداشته و چند ضربه به او زدم. زمان قتل متوجه حضور کودک خردسال نشدم.

پس از آخرین دفاعیات متهم قضات دادگاه وارد شور شده و متهم را به قصاص، سه سال زندان و 74 ضربه شلاق  محکوم کردند.

با اعتراض متهم پرونده برای رسیدگی به شعبه 27 دیوان عالی کشور فرستاده شد که قضات دیوان عالی کشور حکم مجازات مرد جنایتکار را تائید کردند.

اخبار حوادث - باشگاه خبرنگاران