سلامت


2 دقیقه پیش

نشانه ها و عوارض کمبود ویتامین‌ها در بدن

ویتامین‌ها نقش مهمی‌ را در بدن انسان ایفا می‌کنند. به‌نحوی‌که کمبود ویتامین‌ (حتی یکی از آن‌ها) می‌تواند برای هر فردی مشکلات اساسی را به وجود آورد. گجت نیوز - معین ...
2 دقیقه پیش

چرا پشه ها بعضی ها را بیشتر نیش می‌زنند؟

فصل گرما و گزیده شدن توسط پشه ها فرا رسیده، دوست دارید بدانید پشه ها بیشتر چه کسانی را دوست دارند؟ بیشتر کجاها می پلکند؟ و از چه مواد دفع کننده ای نفرت دارند؟ وب سایت ...

بالاخره زود ازدواج کنیم یا دیر ؟!



 

 

زودازدواج کردن,دیرازدواج کردن

 

از بچگی به ما یاد داده ‌اند که ازدواج پیوندی ثابت و ماندگار بین دو نفر است که عمیقاً به هم متعهدهستند و می‌خواهند با هم زندگی نو بسازند ، اما از کی ؟!

 


آمار بالای طلاق سوالات زیادی مطرح می‌کند : آیا ازدواج به اندازه کافی جدی گرفته نمی‌شود ؟ آیا زوج‌ ها خیلی جوان ازدواج می‌کنند ؟

 

از بچگی به ما یاد داده ‌اند که ازدواج پیوندی ثابت و ماندگار بین دو نفر است که عمیقاً به هم متعهد هستند و می‌خواهند با هم زندگی نو بسازند. ازدواج باید سرشار از عشق، همراهی، اعتماد، حمایت و شادی باشد.

 

اما وقتی جوان و در حال رشد هستیم، وقت این است که آزاد باشیم و فردیتمان را رشد دهیم—یک شغل برای خودمان انتخاب کنیم ، مسافرت کنیم ، مستقل شویم. اینها چیزهایی هستند که به شکل زوج هم می‌توان انجام داد اما وقتی یک خانواده تشکیل می‌دهید، محدودتر می‌شوید.


وقتی جوان ‌تر هستیم و دهه بیست سالگیمان را پشت سر می‌گذاریم، بعضی وقت ‌ها نمی‌دانیم که بعنوان یک "فرد" چه هویتی داریم. همین باعث می‌شود در رابطه ‌مان خود را گم کنیم. بیشتر زوج‌هایی که در سنین پایین ازدواج می‌کنند به خاطر همین عدم بلوغ احساسی و تجربیات محدود زندگی با طلاق روبه رو می‌شوند.


دختر و پسری که از 16-17 سالگی رابطه خود را شروع می‌کنند، احساس می‌کنند که ازدواج ، قدم بعدی برای آنها در دهه بیست زندگیشان است. بااینکه این می‌تواند موثر باشد اما خیلی مهم است که بدانند مشکلاتی هم در راه خواهد بود. بعنوان مثال، اگر به این دلیل که از دبیرستان فقط با یک نفر دوست بوده‌ اید و از او برای خود یک بت ساخته اید ، این را بدانید که وقتی بزرگ تر و بالغ تر شدید و به اجتماع راه پیدا کردید دیگرانی را خواهید دید و شناخت کامل تری از ازدواج و تعهد پیدا خواهید کرد .

 

همچنین داشتن امنیت مالی هم اهمیت زیادی دارد. مراسم عروسی خرج و مخارج بالایی دارد و چیزهایی مثل تهیه مسکن و شروع یک خانواده نیاز به مقدار زیادی پول دارد. وقتی جوان ‌تر هستیم، می‌توانیم بدون خرج پول زیادی زندگی را بگذرانیم اما وقتی به کسی متعهد شوید، خیلی مهم است که هر دوی شما ثبات مالی داشته باشید.

 

هیچ چیز بدتر از دعوا کردن بر سر پول یا بالا آوردن بدهی برای مخارج خانه نیست. این مشکلات ایجاد رنجش می‌کند و استرس زیادی بر رابطه وارد می‌کند. هرچه سنمان بالاتر می‌رود، یاد می‌گیریم که چطور بودجه ‌بندی کنیم و چطور مدیریت مالی داشته باشیم. لازم به ذکر نیست که وابستگی مالی به خانواده‌ ها هم فشار زیادی بر زوج وارد می‌کند.


اگر بدانید ازدواج کاملاً متعهد چیست، هیچوقت برای رسیدن به آن عجله نمی‌کنید. طلاق گرفتن سخت است. همه جدایی‌ها همینطور هستند اما طلاق بسیار مشکل سازتر است، مخصوصاً اگر پای بچه هم وسط باشد. در ازدواج کردن هیچوقت نباید عجله کنید. درست است که ازدواج قدم بسیار خوبی در زندگی می باشد که نشان‌ دهنده عشق و محبت است، اما نباید به آن بعنوان راهی برای مقابله با بی وفایی کسی که دوستش دارید ، به دست آوردن امنیت بیشتر یا نجات از تنهایی به آن نگاه کنید.

 

ازدواج تعهدی واقعا جدی است و نباید آسان به آن نگاه کرد. وقتی هنوز جوان هستیم و فردیت خودمان را کشف نکرده ‌ایم، بهتر است این قدم را برای زمانی که بزرگتر و بالغ‌تر شدیم و از نظر مالی و احساسی ثبات و امنیت بیشتری به دست آوردیم، نگه داریم.

منبع : mardoman.net


ویدیو مرتبط :
خیلی زود دیر می شود

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

به خاطر فرزندانتان زود ازدواج کنید!



 

 

به خاطر فرزندانتان زود ازدواج کنید

 

تا چند دهه پیش، دخترها و پسرها چند سال بعد از سن بلوغ ازدواج می‌کردند و به خانه بخت می‌رفتند. اگر چه امکانات مثل حالا نبود، ولی با همان اوضاع، دل‌ها خوش بود و شرایط خانواده‌ها برای وصلت، شروع و ادامه زندگی خیلی ساده‌تر و کارسازتر از امروز. چند سالی که گذشت انگار دنیا زیر و رو شد و همه آداب، رسوم و روابط به هم ریخت؛ حالا بچه‌ها درس می‌خوانند، دانشگاه می‌روند و بعد دنبال کار می‌گردند تا شرایط و امکانات زندگی را فراهم کنند.

 

آمارها نشان می‌دهند سن ازدواج در دختران 6/27 سال و در پسران 8/28 سال است. به‌عبارتی در حال حاضر نیمی از مردان جوان و یک سوم زنان جوان مجردند. اتفاقی که تنها با اعداد و ارقام مرتبط نیست و پیامدهایی دارد که گاهی تاثیر آنها سرنوشت یک اجتماع و نه یک خانواده را دگرگون می‌کند.

 

معضلات بهداشتی‌

 

ازدواج در سنین بالا امکان باروری را در مردان و زنان کاهش می‌دهد و اگر دوران درمان را به آن اضافه کنیم، عملاً عده‌ای از دختران و پسران ما فرصت فرزنددارشدن را از دست می‌دهند.

 

همیشه این توصیه پزشکی را شنیده‌اید که زنان بعد از 35سالگی از بارداری اجتناب کنند ولی به‌خصوص در شهرهای بزرگ این شانس برای خیلی از کودکان فراهم نیست و اغلب از مادران مسن به‌ دنیا می‌آیند. بعد از آن که مشخص است چه اتفاقی می‌افتد: والدین در زمان تولد فرزند دچار تنش‌های اساسی می‌شوند چرا که مسئولیت و محدودیت‌پذیری تحمیلی زن و مرد بعد از سال‌ها افزایش پیدا کرده و این خوشایند زن و مردی که به میانسالی نزدیک می‌شوند نیست! فاصله سنی والدین و کودک بیشتر و بیشتر می‌شود و در نتیجه فرهنگی بین این دو نسل آن‌قدر زیاد است که هیچ راهی را به‌سوی تفاهم و همدلی باز نمی‌گذارد.

 

دکتر صاحبی، جامعه‌شناس می‌گوید‌: «فاصله نسل با نسل بعدی از لحاظ فرهنگی 6 سال است؛ یعنی هر 6 سال به نوعی یک نسل فکری عوض می‌شود. حالا تصور کنید بین مادر و دختری که 35 سال اختلاف سنی هست، چند نسل دیدگاهی مطرح می‌شود و اینها چقدر می‌توانند با هم کنار بیایند یا اصلاً همدیگر را بفهمند! شاید این هماهنگی حتی به 10درصد هم نرسد. این وسط چه کسی مقصر است؟»


پدر و مادر همیشه پیر

 

اما ماجرا به همین جا ختم نمی‌شود. فرزند شما از وقتی چشم باز می‌کند و خاطراتش را به یاد می‌آورد، پدر و مادری را می‌بیند که وارد فاز میانسالی، بیماری، خستگی و بی‌حوصلگی شده‌اند. او از یک طرف همیشه نسبت به والدینش حس ترحم دارد و از سویی دیگر به‌دلیل برآورده‌نشدن نیازهای اساسی‌اش مثل تبادلات عاطفی، خشم و ناکامی را تجربه می‌کند.

 

دکتر صاحبی، جامعه‌شناس می‌گوید‌: «فاصله نسل با نسل بعدی از لحاظ فرهنگی 6 سال است؛ یعنی هر 6 سال به نوعی یک نسل فکری عوض می‌شود. حالا تصور کنید بین مادر و دختری که 35 سال اختلاف سنی هست، چند نسل دیدگاهی مطرح می‌شود و اینها چقدر می‌توانند با هم کنار بیایند یا اصلاً همدیگر را بفهمند! شاید این هماهنگی حتی به 10درصد هم نرسد. این وسط چه کسی مقصر است؟»

 

فقط کسانی این وضعیت را درک می‌کنند که خود دچار آن بوده یا در نزدیکان، این «حادثه» را تجربه کرده‌اند. به‌نظر می‌رسد، در وضعیت فعلی اغلب والدین و بچه‌ها هر دو به‌طور همزمان بحران هویت را تجربه می‌کنند و در این زمان سوء‌تفاهم‌ها و تنش‌ها به حداکثر خود می‌رسد و امکان برخورد میان والدین میانسال و فرزندان نوجوان افزایش می‌یابد.

 

بنابراین، ازدواج اگرچه یک فرایند حساس است که برای وارد شدن به آن باید مقدمات لازم را کسب کرده باشید، اما در این بین شاید هیچ چیز به اندازه فاکتور سن، روی آینده زندگی شما، نسل بعد از خودتان و میزان رضایتی که از زندگی مشترک خواهید داشت، تاثیر نگذارد.

منبع: تبیان