سلامت


2 دقیقه پیش

نشانه ها و عوارض کمبود ویتامین‌ها در بدن

ویتامین‌ها نقش مهمی‌ را در بدن انسان ایفا می‌کنند. به‌نحوی‌که کمبود ویتامین‌ (حتی یکی از آن‌ها) می‌تواند برای هر فردی مشکلات اساسی را به وجود آورد. گجت نیوز - معین ...
2 دقیقه پیش

چرا پشه ها بعضی ها را بیشتر نیش می‌زنند؟

فصل گرما و گزیده شدن توسط پشه ها فرا رسیده، دوست دارید بدانید پشه ها بیشتر چه کسانی را دوست دارند؟ بیشتر کجاها می پلکند؟ و از چه مواد دفع کننده ای نفرت دارند؟ وب سایت ...

اسرار زندگی مجردی مان را به نامزدمان بگوییم یا نه؟



زندگی مجردی ,اسرار زندگی

 

اسرار زندگی مجردی مان را به نامزدمان بگوییم یا نه؟

یكی از نکات بسیار مهم در جلسات خواستگاری این است که فرد تا چه حد می تواند اسرار زندگی خود را به فرد مقابل بیان نماید؟ آیا اگر خطا و اشتباهی یا مسئله ای در زندگی اش رخ داده است، اجازه دارد آن را با نامزدش مطرح کند یا نه؟ مبادا بیان این اسرار دست مایه ای برای سركوب وی توسط همسرش در زندگی زناشویی آینده گردد؟

 

اسرار زندگی را می توان مانند مباحث امنیتی اطلاعات به چهار طبقه ( بکلی سری، سری، خیلی محرمانه و محرمانه ) تقسیم نمود. در زندگی نیز برای مسائل خود طبقه بندی داشته باشید.

 

1 - در جلسات اول خواستگاری می توانید مسائلی را مطرح کنید که دیگران اطلاع و آگاهی دارند ولی خواستگار شما از آن بی اطلاع است. مثلاً در محل و فامیل همه می دانند شما با یک ازدواج غیر موفق روبرو بوده اید بهتر است این نکته را قبل از قرار خواستگاری به اطلاع فرد مورد نظر برسانید که اگر با شنیدن این موضوع نظرش تغییر می کند قبل از جلسات خواستگاری و ایجاد زحمات و مشکلات متوجه شود.

 

2 - گاهی ازدواج تا مراحلی پیش رفته است و بعد به دلایلی انجام نشده و در شناسنامه هم ثبت نشده و عروسی هم انجام نگرفته است در این شرایط لازم نیست قبل از خواستگاری اطلاع دهید ولی در آخر جلسه اول خواستگاری باید برای فرد تشریح کنید. برخی از اسرار را که جز خانواده شما کسی از آن اطلاع ندارد نباید در جلسات اول بیان کنید. شما می توانید در مراحل بعد و به میزان اعتمادی که به فرد مقابل پیدا کرده اید، او را از این اسرار مطلع سازید.

 

3 - هرگز نباید از اشتباهات و لغزش هایی که در دوران مجردی انجام داده اید و کسی هم از آن باخبر نیست و شما نیز توبه کرده اید و یقیناً بعد از ازدواج هم همسرتان متوجه آن نخواهد شد، سخنی به میان بیاورید. زیرا گناهان وخطاها امری ما بین ما و خدای ماست، و هیچ کس اجازه ندارد آبروی خود را جلوی دیگران ببرد. علاوه بر این هرگز از فرد مقابل نخواهید كه به اینگونه مسائل اشاره کند.

ولی اگر مسئله ای قبل از ازدواج برای شما پیش آمده و شما مرتکب جرم وخطایی شده اید و امکان بر ملاشدن آن را پس از ازدواج وجود دارد، باید حتماً به نحوی آن را برای فرد مقابل بیان کنید.

 

4 - گفتن تمام جزئیات ( عصبانیت های موردی، بی نظمی های موردی، ضعف در مهارتهای زندگی و... ) لازم نیست زیرا مفسده دارد و باعث نگرانی و ایجاد تردید می شود و زمینه وسوسه های شیطانی را فراهم می آورد و ممکن است فرد مقابل اینگونه برداشت کند که مشکل بسیار بزرگ بوده و فقط قسمتی از آن گفته شده است. به همین ترتیب گفتن جزئیات و مسائلی که به زندگی مشترک مربوط نمی شود لازم نیست، پرسیدن از آنها نیز لزومی ندارد بنابراین پرسش درباره اینکه چه گناهی مرتکب شده‌ای؟، آیا دوست پسر یا دختر داشته‌ای؟، چند تا خواستگار برایت آمده است؟، به خواستگاری چند نفر رفته‌اید؟ و... لازم نیست و گاهی توهین و بی‌حرمتی به شمار می ‌رود و پیامدهای منفی بسیاری دارد.

 

5 - از گفتن عیبی که خواستگاریتان را به هم می ‌زند، ابا نداشته باشید، چون در غیر این صورت خانه را درزمین سستی بنا کرده‌اید. عیبی که امکان دارد گفتن آن یک خواستگاری را به هم بزند،نگفتن آن یک زندگی را به هم خواهد زد .

 

6 - اگر شما دارای نقص عضو یا بیماری هستید باید به طور کامل و به دور از ابهام در مورد شناخت نقص، ناتوانایی‌ های آن و روش درمانش توضیح دهید. بهتر است در این موارد از پزشک بخواهید شرح بیماری شما را به طور دقیق و شفاف به زبان فارسی مکتوب بنویسد و آن را به فرد ارائه دهید وبا معرفی پزشک خود از آنها بخواهید هرگونه سوالی که دارند از پزشک معالجتان بپرسند.

 

7 - اگر فرد مقابل شما دارای نقص عضو یا بیماری است، نباید عجولانه و ناآگاهانه تصمیم بگیرید، بلکه باید بر اساس میزان ظرفیت و تحمل خود یا فرد مقابل و به دور از هرگونه ترحمی تصمیم ‌گیری کنید و هرگز به فکر تغییر اوضاع نباشید.

منبع:‌ پایگاه اطلاع رسانی تنظیم خانواده


ویدیو مرتبط :
زندگی مجردی (قهوه تلخ)

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

اسرار زندگی مردی ۲۰ سال پس از مرگ



 

اسرار زندگی مردی ۲۰ سال پس از مرگ

معمای زندگی پررمز و راز یك مرد كه سال ها با شناسنامه و هویت مرد دیگری زندگی كرده بود ۲۰ سال پس از مرگش، وحشتناك ترین كابوس زندگی همسر و چهار فرزندش شده است.

این در حالی است كه با شكایت صاحب اصلی شناسنامه، مدارك شناسایی فرزندان وی با حكم دادگاه باطل شده است.

حالا خانواده این مرد كه با شناسنامه مردی به نام محمد یزدیان، متولد ۱۳۳۳ و اهل اردستان ازدواج كرده و پس از ۱۰ سال زندگی مشترك نیز جان سپرده در شوك عجیبی به سر می برند و نمی دانند هویت واقعی این مرد چه بوده و در زندگی اسرارآمیزش چه گذشته است. همسر ۵۰ ساله این مرد كه ۱۰ سال در كنار شوهرش زندگی كرده و از او صاحب چهار فرزند شده، از این كه هیچ چیز از گذشته شوهرش و خانواده او نمی داند بشدت در رنج و عذاب است. چهار فرزند این خانواده هم از بی هویتی خود و گذشته مرموز پدرشان بشدت در رنج و عذابند و نمی دانند چرا او سال ها هویت و چهره اصلی خود را پشت نقابی مخفی كرده و همه اسرار زندگی اش را با خود برده است.

حمیده، همسر ۵۰ ساله مرد ناشناس كه همراه دختر جوانش به دفتر روزنامه ایران آمده و از گروه جویندگان عاطفه تقاضای كمك داشت در تشریح ماجرای زندگی عجیبش گفت: سال ۶۰، دختری ۲۲ ساله بودم كه از طریق یكی از اهالی محل با مرد جوانی به نام «محمد یزدیان» آشنا شدم كه آن موقع حوالی چهارراه ولیعصر تهران در فروشگاه پوشاك كار می كرد. پدرم پس از تحقیقات مختصری با ازدواجمان موافقت كرد و محمد به خواستگاری ام آمد. اما به دلیل این كه تنها بود همگی بشدت تعجب كردیم اما محمد در پاسخ به سؤالات ما گفت: «۱۰ ساله بودم كه پدرم فوت كرد. یك سال بعد هم مادرم به رحمت خدا رفت و سرپرستی من و خواهرم را عمویمان برعهده گرفت، اما چند سال بعد راهی تهران شدم و دیگر از هیچ كدام شان خبر ندارم.» یك سال بعد از ازدواج خیلی ساده، خداوند پسری به ما هدیه كرد كه نامش را اصغر گذاشتیم. یك سال بعد هم دخترم مریم به دنیا آمد.

مدتی بعد هم شوهرم در سازمان آب استخدام شد. طی چند سال بعدی زندگی مان نیز خداوند دو دختر دیگر به نام های كبری و رقیه به ما داد.

رقیه یك ساله شده بود كه شوهرم هنگام كار از روی داربست سقوط كرد و جان باخت. با شنیدن خبر مرگش غم دنیا وجودم را فراگرفت. چرا كه نمی دانستم با چهار بچه قد و نیم قد چه كنم. اما هر چه بود با توكل به خدا و حقوق اندكی كه از بیمه شوهرم می گرفتیم برای بچه ها هم پدر شدم و هم مادر.

بنابراین با سختی و بدبختی فراوان آنها را بزرگ كردم. دخترم مریم حدود ۸ سال قبل ازدواج كرد. چند سال بعد از آن پسرم كه به سن سربازی رسیده بود برای گرفتن معافیت اقدام كرد. برای این كار مجبور بود به زادگاه پدرش «اردستان» برود.

اما متأسفانه گرفتاری های ما از همان جا شروع شد. چرا كه پس از بررسی وضعیت شناسنامه و مدارك هویتی اش به پسرم گفته شد پدرش زنده است و نمی تواند معافی بگیرد. اما پسرم با تعجب گفته بود: پدرش سال ۷۰ فوت كرده و تمام مدارك مربوطه را نیز ارائه كرده بود.

با این حال به او گفته بودند برای بررسی و پیگیری ماجرا باید به اداره ثبت احوال شهرری مراجعه كند.

البته پسرم همان سال معاف شد. اما چندی بعد در حالی كه فكر می كردیم مسئولان ثبت احوال اشتباه كرده اند وقتی پسرم برای دریافت كارت ملی اش مراجعه كرد این بار در كمال ناباوری پی برد شناسنامه اش باطل شده و نمی تواند كارت ملی بگیرد. پسرم وقتی با ناراحتی و افسردگی این موضوع را با من مطرح كرد بلافاصله برای پیگیری ماجرا به اداره ثبت احوال رفتم.

اما با شنیدن حقایق تلخ زندگی شوهرم بشدت شوكه شدم. چرا كه به من گفتند شوهرم با شناسنامه فرد دیگری زندگی می كرده است!

در جریان بررسی پرونده قضایی نیز قاضی دادگاه اسلامشهر كه حكم ابطال شناسنامه فرزندانم را صادر كرده بود، گفت: «محمد یزدیان – صاحب اصلی شناسنامه – زنده است.

البته او سال ۱۳۵۵ شناسنامه اش را گم كرده و همان سال هم المثنی گرفته بود. اما مشخص نیست شناسنامه وی چگونه به دست شوهر شما افتاده و با آن سال ها زندگی كرده است؟

ضمن اینكه صاحب اصلی شناسنامه كه خود متأهل و دارای چند فرزند است به محض اطلاع از سوءاستفاده صورت گرفته از شناسنامه اش با مراجعه به دادگاه اسلامشهر خواستار ابطال شناسنامه فرزندان شما شده است!»

زن دل شكسته ادامه داد: با شنیدن این حرف ها برای پیگیری بیشتر موضوع و حل معضلات جدی زندگی فرزندانم به اداره ثبت احوال رفتیم كه همان جا شناسنامه های چهار فرزندم را مقابل چشمان مان باطل كردند.

البته چند بار نیز به نشانی محل زندگی محمد یزدیان واقعی مراجعه كردیم اما موفق به یافتن و صحبت با او نشدیم.

ضمن اینكه هیچ اطلاعی از وضعیت خانوادگی شوهر مرحومم نداریم. حالا هم با مشكلات فراوانی روبه رو هستیم. چرا كه چهار فرزندم بدون شناسنامه و هویت در این شهر زندگی می كنند. از سوی دیگر پسر بزرگم كه ازدواج كرده و صاحب یك دختر ۱۰ ماهه است هنوز نتوانسته برای فرزندش شناسنامه بگیرد.

همچنین نمی تواند شغلی برای خودش دست و پا كند. همسرش نیز از این وضعیت به ستوه آمده و بچه را برداشته و به خانه پدرش رفته است و خواستار رسیدگی فوری و حل این ماجرا است. دخترم مریم نیز با شوهرش اختلاف پیدا كرده و به خانه ما برگشته است. چرا كه به خاطر نداشتن شناسنامه نمی تواند بچه دار شود.

همین موضوع نیز مشكلات دیگری برای همه ما و شوهرش به وجود آورده است. دختر دیگرم نیز سه سال قبل نامزد كرده اما به دلیل اینكه شناسنامه ندارد نمی تواند ازدواج كند و به خانه شوهر برود.

این در حالی است كه پدرشوهرش پیغام فرستاده اگر تا عید نوروز تكلیفش مشخص نشود نامزدی را به هم خواهد زد چرا كه ۳ سال انتظار كافی است! دختر كوچكم هم كه در خانه است نه می تواند ادامه تحصیل دهد و نه می تواند كاری انجام دهد. او نیز همانند من و سایر بچه ها به آتش اشتباه پدر مرحومش می سوزد.

حالا هم مانده ایم با این همه مشكلات تك و تنها و بی هیچ یاوری چه كنیم. باور كنید برای دریافت شناسنامه بچه ها ۴ سال تلاش كرده ایم اما هنوز هم به جایی نرسیده ایم. از طرف دیگر به خاطر اینكه ۱۰ سال با مردی زندگی كردم كه حتی نمی دانم اسم واقعی اش چه بوده، از كجا آمده و خانواده اش چه كسانی بوده اند در شوك هستم.

با این حال بعد از این همه مدت و در حالی كه بشدت درمانده و گرفتار هستیم به فكرم رسید از گروه جویندگان عاطفه روزنامه ایران كمك بگیرم. حالا هم از شما می خواهم با چاپ عكس شوهر مرحومم ما را در یافتن هویت واقعی او و فرزندانم كمك كنید. از تمام افرادی هم كه شوهرم را می شناسند یا از هویت واقعی و خانواده اش اطلاعی دارند تقاضا دارم اطلاعات شان را با ما در میان بگذارند تا شاید گوشه ای از مشكلات ما حل شود و از این برزخ رهایی یابیم.... / گزارش : روزنامه ایران