سلامت


2 دقیقه پیش

نشانه ها و عوارض کمبود ویتامین‌ها در بدن

ویتامین‌ها نقش مهمی‌ را در بدن انسان ایفا می‌کنند. به‌نحوی‌که کمبود ویتامین‌ (حتی یکی از آن‌ها) می‌تواند برای هر فردی مشکلات اساسی را به وجود آورد. گجت نیوز - معین ...
2 دقیقه پیش

چرا پشه ها بعضی ها را بیشتر نیش می‌زنند؟

فصل گرما و گزیده شدن توسط پشه ها فرا رسیده، دوست دارید بدانید پشه ها بیشتر چه کسانی را دوست دارند؟ بیشتر کجاها می پلکند؟ و از چه مواد دفع کننده ای نفرت دارند؟ وب سایت ...

آیین مادرشوهرداری



 

مادرشوهرداری

 

این بحث برای خانم‌های جوان خیلی داغ است. وقتی به تالارهای گفتگوی خانوادگی سر می‌زنید ، علاقه‌مندان زیادی را در آنجا می‌بینید. وقتی پای صحبت خانم‌ها می‌نشینید هم حرف‌های زیادی هست كه مورد مشورت قرار می‌گیرد، اما مردم‌داری، شوهرداری، همسایه‌داری، خانواده‌داری و همین‌طور مادرشوهرداری هم فوت و فنی دارد كه باید آن را بیاموزید. اگر شما با همه افراد روابط خوبی برقرار می‌كنید و هنر ارتباط برقرار كردن را دارید، بعید نیست كه روابط خوبی نیز با مادر همسرتان داشته باشید زیرا ارتباط یك مهارت اجتماعی است. اما پیش از هر چیز خوب است مادرشوهر را بشناسید.

 


مادرشوهر یك مادر است

 

مادر بودن با دلسوز بودن و مهربان بودن توام است. نرگس یك مادرشوهر 52 ساله است. او می‌گوید: ما هم زن هستیم و می‌دانیم عروس چه توقعاتی دارد، اما نمی‌توانیم راحت پا روی دل خود بگذاریم. اگر تازه‌عروس‌ها مادر شدن را تجربه كرده بودند، ما را بهتر درك می‌كردند. آدم دلش برای بچه‌اش كه یك عمر بزرگش كرده تنگ می‌شود. از بی‌تجربگی عروس نگران می‌شود كه مبادا زندگی‌شان سخت بگذرد. از تازه كاری داماد نگران می‌شود كه مبادا در زندگی كم و كسری داشته باشد. اگر می‌بینید مادرشوهری زیاد سراغ عروس و داماد را می‌گیرد از بدجنسی نیست كمی مربوط به كنجكاوی‌های زنانه است و بسیاری به خاطر دلنگرانی‌های مادرانه.

 

گاهی مادرشوهر ، مادر رنج‌دیده‌ای است كه از فرزند خود جز پرخاش ندیده و حالا كه می‌بیند پسرش وقتی به ثمر نشسته همه كارهایی را كه از او دریغ می‌كرده در حق همسرش روا می‌دارد ، دلشكسته می‌شود.

 

 

مادرشوهر دل نازك است

 

یکی از مشاوران خانواده می گوید:‌ مادرشوهر همیشه آن شخصیت با صلابت و قدرتمندی نیست كه شما در تلویزیون دیده‌اید. خیلی از مادرشوهر‌ها از نسل قبلی و خانواده سنتی آمده‌اند. در خانواده‌های سنتی گاهی زنان بالاترین ظلم را به یكدیگر روا می‌داشتند. بانویی نزد من آمده بود و از عروسش گلایه می‌كرد و می‌گفت:‌ مگر من آدم نبودم. 15 ساله بودم كه عروس شدم و در این سن و سال زمستان كه می‌شد مادرشوهرم رخت همه خانواده را جمع می‌كرد و می‌داد من لب حوض بشویم. گاهی هوا اینقدر سرد بود كه به محض پهن كردن رخت‌ها همه یخ می‌زدند. حالا اگر عروس و پسرم به خانه ما بیایند عروسم مثل مهمان رفتار می‌كند و از جایش تكان نمی‌خورد و سهم خود را در همكاری با خانواده ادا نمی‌كند.

 

این روان‌شناس می‌افزاید: گاهی مادرشوهر ، مادر رنج‌دیده‌ای است كه از فرزند خود جز پرخاش ندیده و حالا كه می‌بیند پسرش وقتی به ثمر نشسته همه كارهایی را كه از او دریغ می‌كرده در حق همسرش روا می‌دارد ، دلشكسته می‌شود و گاهی خود را با عروس مقایسه می‌كند و می‌خواهد جایگاه خود را در مقابل عروس بازتعریف كند. گاهی نیز همه این كارها به خاطر دلتنگی است و یك رفت و آمد ساده ولو برای نیم ساعت می‌تواند این دلتنگی‌ها را كاهش دهد.

 

شما اگر كمی دقت كنید همه این تشویش‌ها را در مادر خود نیز می‌یابید. البته واكنش افراد یكسان نیست، اما چیزهای دیگری نیز در این رابطه مهم است.

 

مادرشوهرداری


خوشبختی درون شماست

 

با عروس خانم‌های زیادی برخورد كرده‌ام كه از مادرشوهر چنان گلایه می‌كنند كه گویی پرنده خوشبختی آنان را در قفسی حبس كرده و جلوی هر نوری را در زندگی آنان گرفته است. در حالی كه مشاوران معتقدند خوشبختی در درون شما یافت می‌شود، نه در دستان شخصی دیگر.

بنابراین اگر خوشبختی و شادی و آرامش خود را وابسته به یك عامل بیرونی نكنید ، چیزی آن را برهم نخواهد زد. ما آدم‌های بیرون از وجود خود را نمی‌توانیم كنترل كنیم. ممكن است مادر شوهر یكی از آنها باشد، ولی ما بدون كسب توجه او نیز می‌توانیم خوشبخت باشیم.

باید پیشداوری و قضاوت كرد، اما باید مسوولانه و برنامه‌ریزی شده عمل كرد.

 


برنامه‌ای برای دل خودتان

 

اگر حس می‌كنید مادرشوهرتان دوست دارد هفته‌ای یك بار با شما ملاقات داشته باشد و شما می‌توانید این خواسته را برآورده كنید با همسرتان مشورت كنید و ابتكار عمل را به دست بگیرید.

 

مهربان محمدی، بانوی 27 ساله‌ای است كه از ناخشنودی مادرشوهرش كلافه است و می‌گوید هر كاری می‌كنم مرا دوست ندارد و هر وقت او را دعوت می‌كنم از برخوردهایش ناراحت می‌شوم و حس می‌كنم او مرا بازیچه خود قرار داده است و در دل به ناراحتی‌هایم می‌خندد.

 

نكته همین جاست. نباید پیشداوری و قضاوت كرد، اما باید مسوولانه و برنامه‌ریزی شده عمل كرد. شما برنامه‌ریزی كنید و طبق برنامه او و برحسب وظیفه با وی رفت و آمد كنید و هیچ توقعی نداشته باشید. مطمئنا او نیز بزودی نرم خواهد شد. شما نیز آسوده‌اید كه دارید طبق برنامه خود عمل می‌كنید و بازیچه دست كسی نیستید.

 

همسرتان را متقاعد كنید كه خودتان باید برای زندگی خود تصمیم بگیرید. نه خانواده شما و نه خانواده همسرتان نمی‌توانند در زندگی شما تصمیم‌گیرنده باشند، اما در صورت نیاز، آنان بزرگ‌ترهای باتجربه‌ای هستند كه بهترین مشورت‌ها را می‌توانید از آنان بگیرید.

 

احترام، احترام می‌آورد و عشق جواب عشق دریافت می‌كند اما اگر این اتفاق نیفتاد، شما به آخر دنیا نرسیده‌اید.

 

 

اعتراف‌گیری نكنید

 

فراموش نكنید خانواده شما و خانواده همسرتان از آدم‌های معمولی‌اند كه البته جایزالخطا هستند. بابت این اشتباهات و خطاها مچ‌گیری نكنید و نكوشید همسرتان را قاضی كنید. این كار، او را بین شما و خانواده‌اش قرار می‌دهد و كار خوشایندی نیست.

 

عروس وظیفه‌شناسی باشید، ولی برای جلب توجه خودكشی نكنید. لازم نیست دست به هر كاری بزنید كه از شما راضی باشند. گاهی زمان همه چیز را حل می‌كند.یعنی با استفاده از مهارت‌های زندگی و ارتباطی در بستر زمان می‌توانید ارتباط خود و خانواده همسرتان را بهبود بخشید.

 

در آخر تاكید می‌كنم كه دنیا خیلی بزرگ است و قرار نیست همه مردم آن شما را دوست داشته باشند. در واقع مهم است كه خودتان حتما خودتان را دوست داشته باشید و شاخص‌های انسانی را در روابط خود و مادر همسرتان در نظر بگیرید و منصفانه هر كاری كه برای مادر خود می‌كنید برای او هم بكنید. گاهی اگر لازم است رهنمودهایش را با احترام گوش دهید و نشان بدهید كه به كار می‌بندید. احترام، احترام می‌آورد و عشق جواب عشق دریافت می‌كند اما اگر این اتفاق نیفتاد، شما به آخر دنیا نرسیده‌اید.

منبع:جام جم


ویدیو مرتبط :
قسمت هفدهم : آیین بابی یا آیین خوابی

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

آیین زرتشتیان:خواستگاری , نامزدی , عقد و ...



 

 

 

در ایران باستان و بنا بر قوانین دوره ی ساسانی، دختران خود همسر خویش را انتحاب می

کردند. هنگامی که بهرام گور،پادشاه معروف ساسانی از دختران یک مرد روستایی ساده درخواست ازدواج می کند؛ روستایی، پاسخ را به دختران خود وا می گذارددر شاهنامه زنان دلاور و خردمندی چون کتایون و تهمینه، همسر خویش را انتخاب کرده و برای یافتن همسر خود همه ی مرزهای سیاسی و طبقاتی را زیر پا می گذارند.

زرتشت نیز در اوستا برای ازدواج و تشکیل خانواده منزلت والایی دیده است. در یسنا آمده است: عروس و داماد! این کلمات را به شما می گویم: زندگی سرشار از شادی داشته باشید و به حقوق یکدیگر احترام بگذارید. بی گمان زندگی شیرینی خواهید داشت. زرتشتیان که تعداد آنها در دنیا بیش از ٣۰۰ هزار نفر و در ایران ٣۰هزار نفر می باشد پس از گذشت قرن ها مراسم مربوط به ازدواج خود را نگه داشته و بنا بر باورهای دیرین خود رفتار می کنند. به این مراسم نگاه کنیم که چه اندازه زیبا هستند. بیاییم این آداب انسانی و والا را پاس داریم.

 

خواستگاری

خواستگاری زرتشتیان به این روش است که مادر و خواهر پسر در صورت تمایل خانواده دختر با چند نفر از بستگان نزدیک برای خواستگاری دختر می روند. در بیشتر مواقع خانواده پسر نامه‌ای که در باره ی خواستگاری از سوی پسر به پدر دختر نوشته شده همراه خود می برند. این نامه را بیشتر برای شگون روی کاغذ سبز رنگ و در پاکتی سبز می گذارند و با یک دستمال سبز و یک کله قند همراه با مقداری سنجد و آویشن به منزل دختر می برند. جواب نامه چند روزپس از آن از سوی خانواده دختر با همان روش به سرای پسر برده می شود. در این نامه پدر دختر، موافقت خود را بیان می دارد و به دنبال آن نامزدی آغاز می شود.

 

نامزدی

در روز نامزدی پسر همراه خانواده خود به خانه دختر می رود و همراه با بردن انگشتر نامزدی هدایایی (از قبیل کیف، کفش، پارچه ،‌سکه طلا) به دختر می دهد.دادن این هدایا همراه با مراسم ویژه ای است. در جلوی همه این هدایا دو لاله که در داخل هر کدام یک شمع روشن قرار دارد همراه آیینه،‌گلاب‌پاش، یک کله قند و نقل با خود می برند و پس از پیش کش کردن این هدایا از سوی پسر به دختر، آنان انگشتر نامزدی را در دست همدیگر می کنند. چند روزپس از نامزدی،‌خویشان دختر نیز با دو لاله روشن ونقل و کله قند سبز پوش،‌گل، پارچه و هدایای دیگر به خانه پسر می روند و آنها را به خانواده پسر هدیه می کنند. در این دیدار، دختر همراه پدر و مادر وخویشان خود نمی رود زیرا این کار را گونه ای سبکی ازسوی دختر می دانند. پسر می تواند بعد از انجام مراسم نامزدی به خانه دختر رفت و آمد کند .پس از مدتی،‌که به آمادگی دو خانواده بستگی دارد، روز عروسی را که باید روزی نیک و مبارک باشد برمی گزینند.

 

عروسی

چند روز پیش از عروسی، عروس و داماد و خویشان بسیار نزدیک به خرید وسایل عروسی می روند. از سوی داماد لباس عروسی (کیف و کفش،‌چند قواره پارچه،‌طلا و لوازم آرایش...) و از سوی دختر لباس دامادی و هدایای دیگر ( کفش، پیراهن ...) خریداری می شود. دو سه روز پیش از عروسی از سوی خویشان عروس جهیزیه را به خانه‌ای که باید عروس و داماد با هم در آن زندگی کنند می برند و خانه را خود تزیین و آماده می کنند. هم چنین در این روز همراه با بر پا کردن جشن کوچکی، با نخی که از سوی خانواده دختر فرستاده شده رختخواب عروسی به یاری خانواده پسر دوخته می شود. گرد همایی برای مراسم عروسی را انجمن گویند.در یزد مراسم زیبای حنابندان نیز رواج دارد و دست و پای دختر و پسر را با نقش های زیبا می آرایند.عقد و عروسی زرتشتیان در یک روز انجام می گیرد. روز عروسی،‌عروس و داماد وخویشان نزدیک پیش از شامگاه برای انجام مراسم عقد در نیایشگاه حاضر می شوند. دراین مراسم در پیشاپیش عروس و داماد،‌کتاب اوستا، دو لاله ی روشن،‌آیینه،‌نقل سفید، انار و تخم مرغ به وسیله اقوام نزدیک به معبد برده می شود. عروس و داماد در جای ویژه ای که در جلوی سفره عقد است می‌نشینند.

 

سفره ی پیمان (گواه) یا عقد

سفره ی عقد یا گواه بر روی زمین گسترده می شود. این سفره از ترمه یا مخمل و ابریشم است و از سوی مادر عروس نسل به نسل نگه داری شده است . سفره باید رو به خاور یا برآمدن خورشید گسترده شود و بر روی آن این چیزها دیده می شود:گل سرخ. سینی از هفت سبزه. دو کله قند. کاسه ی عسل. سکه ی طلا. شاخ یا کاسه نبات. منقل برای اسفند. برنج. سبزی خشک. نمک. رازیانه. چای. کندر. خشخاش. انار. سیب. نانی محلی که بر آن مبارک باد نوشته اند. اوستا. آینه ی بخت. لاله( شمعدان)

عروس و داماد روبروی هم می نشینند. بر فراز سرشان توری از حریر سپید نگه می دارند و دو کله قند را به هم می سایند تا مراسم بله برون یا بله گفتن عروس به پایان رسد و می خوانند:

مسابم و مسابم!...........چی چی مسابی؟

مهر و محبت مسابم!.......برای کی مسابی؟

برای عروس و دوماد!


داماد لباس سفید چین دار و عروس ساری چین دار سفید می پوشد. بر گردن آن ها گلوبندی از گل آویزان می کنند و بر پیشانی آن ها خالی سرخ رنگ می گذارند. نخست عروس بر تخت می نشیند و سپس داماد را دوستان وخویشان به نزد او می آورند و به هنگام عروسی در دهان یکدیگر با انگشت عسل می گذارند.بنا بر دینکرد به هنگام عروسی و برای آگاهی همگان طبل و شیپور می نوازند. این مراسم را شاه جان گویند. روبروی عروس و داماد موبد و کنارشان خانواده‌های نزدیک می‌نشینند. آنگاه مراسم عقد در حضور دو شاهد که یکی از خانواده دختر و دیگری از خانواده پسر می باشد انجام می گیرد. سپس موبد شروع به خواندن بخش هایی از اوستا نموده و اندرز زناشویی می دهد. بعد از طرفین می‌پرسد که آیا به ازدواج با هم خوشنود هستند یا نه. پس از شنیدن جواب بله از هردو، نوشتن ازدواج در دفتر رسمی رزتشتیان انجام میگیرد و عروس و داماد وشاهدان آنرا گواهی میکنند . پس از پایان مراسم عقد،‌تخم مرغی که در سر سفره عقد بوده به وسیله (موبد) به پشت بام پرتاب می شود. با اینکار موبد حقوقی را که پدر نسبت به دختر خود داشته با قیچی بریده به این تخم مرغ مصالحه کرده از خانه بیرون می اندازد باین هدف که پدر دیگر حقی به دختر ندارد.

سپس ده موبد در حالی که گلاب و آیینه در دست دارد جلو مهمانان آمده همراه با نگاه داشتن آیینه روبروی آنان به آن ها گلاب می دهد و یک نفر دیگر که پشت سر ده موبد حرکت می کند به مهمانان شیرینی می دهد. آنگاه ده‌موبد سینی بزرگ پر از لورک یا آجیل را برداشته به تقسیم آن بین مهمانان که بیشتر سهم خود را به خانه می برند می‌پردازد.پس از انجام مراسم عقد، موبد،‌عروس و داماد را در معبد دور آتش مقدس می گرداند. آنگاه عروس و داماد به مجلس جشن عروسی می روند و پس از پایان مراسم جشن، عروس و داماد به وسیله خویشان نزدیک به خانه داماد برده می شوند. در این مجلس موسیقی زنده نواخته می شود و مهمانان با ترانه های بومی به رقص و پایکوبی می پردازند. انار و هندوانه و شیرینی می خورند. غذا بیشتر گوسفند بریان کرده، مرصع پلو و شیرین پلو می باشد. مراسم بین سه تا هفت روز به درازا می کشد. گاه نیز با آوردن مطرب ها به اجرای گونه ای نمایش های رو حوضی می پردازند. حوض میان خانه پر از سیب و انار و هندوانه است و بر تختی روی حوض، مردمان به تماشای نمایش کمدی و شادی می پردازند. در چند عروسی دیدم که زنی با بستن چند قاشق به انگشتان پای خود، که بر هرکدام صورتی را نقاشی کرده بودند، بر پشت نیم پرده ای خوابیده و نمایش شاد عروسکی را اجرا می کرد.

در مراسمی دیگر دو شخصیت نمایش، یکی در نقش عروس و دیگری در نقش داماد برای هم می خواندند:

آی دخترک ترگلک ورگلک خوش قد و بالا.........عقدت می کنم، عقد مدارا

تو که عقدم می کنی، عقد مدارا............ ......منم عروس می شم حجله می شینم

تو که عروس می شی حجله می شینی.......منم دوماد می شم، پهلوت می شینم

بادا بادا مبارک بادا

 

پا انداز (پاگشا)

در یزد و کرمان زرتشتیان عروس را با آداب ویژه ای به خانه داماد می برند. بدین ترتیب که سمت راست عروس، خواهر داماد و سمت چپ او خواهر عروس (یا یکی از زنان خانواده ی عروس) قرار گرٿته زنان فامیل در حالی که صف چهار یا پنج نفری تشکیل داده‌اند پشت سر عروس به سوی خانه داماد حرکت می کنند. چون به کوچه ای باریک ( کوچه ی آشتی کنان) می رسند، می ایستند و می خوانند:

این کوچه تنگه؟ بله......عروس قشنگه؟ بله

دست به زلفاش نزنید....مروارید بنده. بله

بادا بادا مبارک بادا.......ای یار مبارک بادا

همراهان عروس از جلوی منزل هر زرتشتی عبور کنند، در برابرش، آتش افروخته بر روی آن اسفند و کندر دود می کنند. زنان شاباش می کشند . بدین گونه که سر در گوش و دوش یکدیگر نهاده و فریاد شادمانه بر می آورند. در جلو در خانه، جلوی پای عروس و داماد آتش می افروزند. خانواده داماد برای ورود عروس پاگشا یا پانداز می دهند که بیشتر پول و طلاست. در خانه به مهمان ها شربتی به نام (شربت در حجله ) می دهند. در هنگام ورود عروس و داماد به حجله مادر شوهر هدیه‌ای( گوشواره، انگشتر، دستبند و سینه ریز) به عروس می دهد. پس از ورود عروس و داماد به حجله،‌در حضور عده ای‌ از زنان خانواده نزدیک آنها،‌عروس و داماد به پاشویی یکدیگر می پردازند. ابتدا سینی را در زیر پای عروس و داماد قرار میدهند. عروس و داماد از ظرفی ،مقداری سبزی که به آن (مرو) و (مور) یا مورد سبز می گویند، و مقداری شیر و آب که همه با هم مخلوط شده برداشته هر دو پای عروس را با آن می شوید و سپس عروس پای داماد را می شوید به این نشان که مانند گیاه مورد همیشه زندگی آنها سبز و خرم باشد و مانند آن شیر همواره از گناهان پاک گردند و مانند آن ریشه( مورد) زندگیشان دراز و پردوام باشد.

در این هنگام مهمانان عروس و داماد را تنها می گذارند. عروس و داماد اناری شیرین را که در روی سفره گواه بوده در اتاق حجله با هم می خورند تا به اندازه دانه‌های آن دارای اولاد گردند. بامداد روزدیگر رختخواب عروس و داماد بوسیله خواهر شوهر (یا خواهر زن) بزرگتر جمع می شود. رسم است که داماد سکه‌ای برای خواهر خویش در رختخواب می گذارد و خواهر شوهر موقع جمع کردن رختخواب، آنرا برمی دارد. بامداد همان روز نیز از طرف خانواده عروس مقداری ماست (بعنوان روسفیدی ) همراه شیرینی و پشمک (برای شیرین کامی ) برای خانواده‌های نزدیک عروس و داماد فرستاده‌می شود.

 

پا تختی

داماد عصر همانروز ( که روز پاتختی است) قبل از آمدن مهمانان به وسیله چندتن از مردان فامیل همراه موبد با دو لاله روشن و مقداری شیر که با برگ گل و آب مخلوط میباشد برسر آب روان میرود و پس از خواندن پاره هایی از اوستا به وسیله ی موبد،‌آنرا در آب روان می ریزد تا بدین ترتیب هر گونه آلودگی قبل از زناشویی او شسته شود و مانند آب و شیر و گل پاک باشد. دربازگشت، داماد برای دست‌بوسی وسپاس از رنج هایی که پدر برای دختر خود کشیده است به خانه پدرزن می رود و با بوسیدن دست مادر و پدر زن خود از تلاش آن ها در تربیت دخترشان که حالا زن اوست سپاسگزاری می نماید. پدر زن هدیه‌ای به داماد می دهد. سپس داماد به خانه خود باز می گردد. در بازگشت داماد، در پاگرد خانه، عروس کاسه‌ای از نقل و شیرینی به نشان پذیرایی از داماد به سر او می ریزد. دراین هنگام خویشان و دوستان هدایایی را که آماده کرده‌اند به عروس و داماد می دهند. آنگاه داماد به نشان شیربها، اناری را که به آن ٣٣ یا ۱۰۱ سکه زده شده همراه یک جفت کفش به مادر زن هدیه می کند و یک جفت کفش نیز به خواهر زن می دهد. روز سوم عروسی روز آش رشته است. رشته این آش باید به دست عروس بریده شود و به دست داماد به دیگ ریخته شود. این آش را نیز همراه با برگزاری جشن کوچکی بین دوستان و خویشان بخش می کنند.

رسم است که عروس و داماد پیش از رفتن به جای دیگر همراه خویشان خود به زیارتگاه و مکان مقدسی و در یزد به پیر سبز و چکچک و پیر بانو می روند. پس از زیارت، در یک روز خوب هفته، مادر شوهر و پدر شوهر، عروس و پسرشان را به خانه خود مهمان می کنند و هنگام ورود آن ها هدایایی به نشان پاگشا به آن ها می دهند. همین کار را مادر زن و پدرزن نسبت به داماد و دختر خود انجام داده و هدایایی به نشان پاگشا به آنها می دهند. پس از آن خویشان نزدیک عروس و داماد را به خانه‌هایشان مهمان می کنند. گاهی این مهمانی ها به درازا می کشد، زیرا عروس و داماد هر هفته در خانه یکی از خویشان مهمان می شوند. این مهمانی ها نیزهمراه با تشریفات ویژه ای است. هنگام ورود عروس و داماد یک شاخه گل و گیاه سبزی یا یک دانه انار (یا سیب و یا نارنج) به آن ها داده مقداری (آویشن) که با شیرینی و سنجد و بادام و غیره مخلوط است بر سر آنها می ریزند و چندین مرتبه با صدای بلند که همراه با خوش حالی است نسبت به عروس و داماد شادباش می گویند. زدن دف و خواندن ترانه های شادمانه و خوردن انار و هندوانه و شیرینی نیز در تمام این مراسم رایج است.