سلامت
2 دقیقه پیش | نشانه ها و عوارض کمبود ویتامینها در بدنویتامینها نقش مهمی را در بدن انسان ایفا میکنند. بهنحویکه کمبود ویتامین (حتی یکی از آنها) میتواند برای هر فردی مشکلات اساسی را به وجود آورد. گجت نیوز - معین ... |
2 دقیقه پیش | چرا پشه ها بعضی ها را بیشتر نیش میزنند؟فصل گرما و گزیده شدن توسط پشه ها فرا رسیده، دوست دارید بدانید پشه ها بیشتر چه کسانی را دوست دارند؟ بیشتر کجاها می پلکند؟ و از چه مواد دفع کننده ای نفرت دارند؟ وب سایت ... |
آیا مزدوج خوب و مجرد بد است؟
در جامعه ما ازدواج یک ارزش است که واقعا هست اما در مقابل تجرد یک جرم بالقوه تلقی شده که واقعا نیست.ازدواج به دلیل آنکه باعث ایجاد خانواده ، توالی نسل بشر و جلوگیری از پاره ای انحرافات جنسی می شود در تمامی ادیان و سنن جوامع، ارزش و گاه مقدس تلقی می شود .
از طرف دیگر فرد مجرد به همان دلایل بالا فردی مستعد برای ایجاد خطر برای حریم جنسی جامعه تلقی شده و همواره مورد تهاجم جامعه قرار میگیرد.این نگرش قالبی یا استریو تایپ ها نسبت به مجرد و مزدوج در جوامع تابع سنت ، باعث ایجاد مخاطرات روانی در جامعه مجردین می شود.استریو تایپ که برداشتهای قالبی نیز ترجمه شدهاست. در مفهوم به طرز فکرها و نگرشهایی اطلاق میشود که شخص بر روی آن پافشاری دارد و با وجود دانستن واقعیت بر روی اندیشه خود اصرار دارد.
در مورد جامعه ما نیز از سطح خانواده ها تا مسئولان این استریو تایپ ها نسبت به مزدوج و مجرد وجود دارد.
جامعه ما که هم اکنون لا اقل جامعه جوانی است با جمعیت جوان ازدواج نکرده ای رو به روست که به آن بحران تجرد نام داده اند.اما نکته اینجاست که بحران تجرد وندیدن بحرانهای جامعه مزدوج حاصل نگاهی قالبی ما به جامعه جوان نیست؟
چنان که اشاره شد در جامعه ما از سطح خانواده ها تا سطح دولت ، جوان مجرد مساویست با یک منحرف بالقوه . لذا هر دوی این نهادهای اجتماعی مخصوصا در چند سال اخیر می کوشند تا به نحوی گاه با دادن آمارهای خطرناک به خانواده ها از طریق رسانه ها و گاه از طریق تشویق های خاص، جوان مجرد را از این وضعیت خارج کرده و اصطلاحا به هر نحوی آنها را دست به دست بدهند.
گرچه بالا رفتن سن ازدواج برای مسئولان یک زنگ خطر است اما اگر بخواهیم از لحاظ کیفی و نه کمی به قضیه ازدواج نگاه کنیم باید این نکته را هم در نظر آوریم که سن بیشتر در ازدواج احتمالا با آگاهی های بیشتر نیز توام خواهد بود.با نگاهی به آمار طلاق در شهرهای بزرگ در میابیم که در صد بالایی از طلاقها یعنی بیش از نیمی از این پدیده در5 سال اول زندگی و در نزد زوجهای زیر 30 سال به وقوع پیوسته است. بسیاری از زنان که چنین تجربه ای داشته اند به خیل مجردان قطعی می پیوندند و مخاطرات روانی ناشی از بروز عدم تفاهم و طلاق در نزد این زوجها تا سالها باقی مانده و باعث بروز عقده های اجتماعی و مشکل در روابط اجتماعی می شود.
امروزه جامعه مجردما با بحران های عمیقی رو به روست ؛ از یک طرف فشاربحران اقتصادی و بالا بودن هزینه های زندگی، فرصت شروع یک زندگی موفق از اکثر جوانان گرفته است و از طرف دیگر نگاه جامعه و انتظارات از آنان مبنی بر تشکیل خانواده و سر وسامان گرفتن آنها در یک منگنه اجتماعی قرار داده است.در این شرایط طرحهای تشویقی دولت مانند وام ازدواج و وعده و وعید ها در مورد مسکن مهر و غیره عملا هیچ تاثیری در کیفیت زندگی مشترک نداشته و حتی از لحاظ کمی نیز نتوانسته بر جمعیت مجرد کشور ایجاد انگیزه کند.
در این گیر و دار مصاحبه ها و اظهار نظر ها درباره پیری جمعیت در سالیان آینده و لزوم داشتن 5 یا 6 بچه در هر خانواده فاصله معنا داری با واقعیتهای موجود خانواده ها دارد که حتی برای گرفتن یک مراسم عروسی ساده و زندگی در یک مسکن استیجاری 40 تا 50 متری با مشکلات جدی مواجه اند.این شرایط لاجرم در سالیان بعد هم آمار مجردان را تکانی نخواهد داد و داشتن نگاهی از پیش قضاوت کننده در مورد جامعه مجردین نظیر آنچه در جامعه ما مشاهده می شود تنها بر مخاطرات روانی این نسل خواهد افزود.
جامعه ما باید در مورد جامعه مجردان نگاه خود را اصلاح کند و آنها را در شرایطی که هستند به رسمیت بشناسد.این یعنی اینکه دایره امکانات اجتماعی و اقتصادی را به مزدوجین محدود نکرده و حتی از لحاظ روانی پایگاه اجتماعی آنان را پایگاه لرزان یک فرد بی سر وسامان نداند.این اصلاح نگاه در موقعیتی که جامعه ما در آن قرار دارد می توان تا حدودی جو روانی جامعه و حاکمیت را نسبت به این جمعیت تعدیل کرده و از برنامه ریزی های خلق الساعه و با اثر کوتاه مدت برای ازدواج به هر قیمت این قشرجلوگیری کند.چرا که بالا بردن آمارکمی ازدواج از یک طرف و بالا رفتن همزمان آمار طلاق از طرف دیگر اصلا افتخار آمیز نیست.
منبع: سلامت نیوز
ویدیو مرتبط :
پناهیان : هم خوب هم بد زجر میکشند پس بهتر است خوب باشیم
خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :
آموزش لمس بد و خوب به کودکان
يكي از موارد آموزنده كه بايد مورد توجه قرار بگيرد سوءاستفاده جنسي از كودكان است. در آمريكا هر ساله در حدود دويستهزار مورد سوءاستفاده جنسي گزارش ميشود كه هر ساله 10درصد به آن اضافه ميشود. بيشتر كارشناسان معتقدند كه بين 20 تا 30 درصد از اين تعداد را دختران و تقريبا نيمي از آن را قربانيان پسر تشكيل ميدهد.
با توجه به اين خطر، بسياري از مدارس برنامههايي را براي جلوگيري از سوءاستفادههاي جنسي از كودكان تنظيم كردهاند. در بيشتر اين برنامهها آموزشهاي مختلفي درباره سوءاستفاده جنسي به بچهها آموخته ميشود، براي نمونه آگاه كردن آنها در مورد تفاوت بين لمس «خوب و محترمانه» و لمس «بد و زشت»، هوشيار كردن آنها نسبت به خطرات وتشويق كردن آنها براي گزارش كردن اين اعمال خلاف به افراد بزرگسال. تحقيقات نشان داده است كه اين آموزشها در كاهش جرايم بيتاثير نبوده است اما بچههايي كه تحت آموزشهاي جامع و گسترده شامل تقويت قابليتهاي اجتماعي و عاطفي مربوطه قرار داشتهاند بهتر توانستهاند از خود در برابر تهديدات جنسي محافظت كنند. آنها بهتر از بچههاي ديگر ميتوانند از فرد خطاكار بخواهند كه آنها را رها كند، داد و هوار راه بياندازند و با فرد خلافكار گلاويز شوند، يا او را تهديد به لو دادن كنند، و هنگامي كه رفتار ناشايستي با آنها شد عملا آن را به والدين خود بگويند. ويژگي اخير ( گزارش كردن عمل خلافكار) يكي از بهترين راههاي پيشگيريكننده است.
در تحقيقي كه بر روي تعدادي كودكآزار چهلساله صورت گرفت هريك از آنها به طور متوسط در هر ماه ( از دوران نوجواني خود به بعد) يك قرباني داشتهاند. گزارشي درباره يك راننده اتوبوس و يك معلم كامپيوتر نشان داد كه آنها هر ساله سيصد بچه را مورد آزار قرار دادهاند ولي حتي يك بچه از سوءاستفاده جنسي آنها گزارش نداد تا اينكه يكي از پسرهايي كه توسط معلمش مورد سوءاستفاده جنسي قرار گرفته بود همان عمل را با خواهرش انجام داد و بدين ترتيب راز خلافكاران برملا شد. بچههايي كه تحت آموزش برنامههاي جامع و مفصلتر قرار داشتند سه برابر بيشتر از بچههايي كه برنامههای كوتاه مدت را پشت سر گذاشته بودند احتمال داشت كه سوء رفتارهاي جنسي را گزارش دهند. مجريان اين برنامها آموزشهاي مختلفي در مورد بهداشت و مسايل جنسي به بچهها ميدهند و از والدين ميخواهند تا آنچه در مدرسه آموزش داده ميشود در خانه نيز براي بچهها تكرار كنند. بچههايي كه والدينشان چنين كردهاند خيلي بهتر از ديگران در مقابل تهديد به سوءرفتار جنسي مقاومت كردهاند.
علاوه بر آن قابليتهاي اجتماعي و عاطفي تاثير قاطعي در اين زمينه دارند. براي بچه كافي نيست كه فقط چيزهايي دربارهي لمس «بد» و «خوب» بداند بلكه او نياز به خودآگاهي دارد تا بفهمد چه زماني در موقعيت نامناسب يا ناراحت كننده قرار دارد. او بايد آنقدر اعتماد به نفس داشته باشد كه بتواند حتي در مقابل فرد بزرگسالي كه سعي دارد از او سوءاستفاده كند جسورانه بايستد و از خود محافظت كند. يك بچه همچنين نياز به روشهايي براي جلوگيري از سوء رفتار فرد خلافكار دارد، هرگونه عملي اعم از فرار تا تهديد به لو دادن او.
براساس همين دلايل، برنامههاي مفصل آموزشي به بچهها ياد ميدهند كه چگونه بر خواستههاي خود تاكيد ورزند و به جاي كنارهگيري، بر احقاق حقوق خود پافشاري كنند و حد و مرز خود را بشناسند و از آنها دفاع كنند.بنابراين موثرترين برنامهها علاوه بر ارائه اطلاعات جامع در مورد سوءرفتار جنسي، شامل آموزش مهارتهاي اجتماعي و عاطفي اساسي است. اين برنامهها به كودك ياد ميدهد كه روشهاي مثبتتري را براي حل كشمكشهاي دروني خود بيابد، اعتماد به نفس بيشتري داشته باشد، اگر اتفاقي برايش رخ داد خودش را سرزنش نكند، و احساس كند كه در حمايت والدين و معلمان خود قرار دارد و ميتواند به آنها رجوع كند و اگر اتفاق ناخوشايندي برايش اتفاق افتاد بتواند آن را به ديگران بگويد.