سلامت


2 دقیقه پیش

نشانه ها و عوارض کمبود ویتامین‌ها در بدن

ویتامین‌ها نقش مهمی‌ را در بدن انسان ایفا می‌کنند. به‌نحوی‌که کمبود ویتامین‌ (حتی یکی از آن‌ها) می‌تواند برای هر فردی مشکلات اساسی را به وجود آورد. گجت نیوز - معین ...
2 دقیقه پیش

چرا پشه ها بعضی ها را بیشتر نیش می‌زنند؟

فصل گرما و گزیده شدن توسط پشه ها فرا رسیده، دوست دارید بدانید پشه ها بیشتر چه کسانی را دوست دارند؟ بیشتر کجاها می پلکند؟ و از چه مواد دفع کننده ای نفرت دارند؟ وب سایت ...

آنچه كه یك مرد از زنش می خواهد



خواسته مرد از زنش ,نیاز مرد

 

زناشویی - نیاز مرد است که احساس کند قوی و قدرتمند است. او می خواهد حامی زنش باشد. مرد می خواهد که دد و دیو را بکشد و زن را نجات بدهد.

 

مرد به این نیاز دارد که زنش نشان دهد به قدرت او برای رسیدن به خواسته هایش در زندگی احتیاج دارد.

 

مردها از زنان شان می خواهند به آنها احساس قدرتمند بودن بدهند. مردها می خواهند رئیس خانواده باشند. منظورم آن نوع ریاست مردان در دوران غارنشینی نیست که موی زنان را می گرفتند و آنان را با خود روی زمین می کشیدند. اما مرد احتیاج دارد که رهبر خانواده باشد.

 

یک مرد از زنش احترام، مهربانی، عشق و محبت می خواهد.

 

مرد می خواهد در نظر زنش مهمترین شخص مورد علاقه ی او باشد.

 

مرد به این نیاز دارد که زنش نشان دهد به قدرت او برای رسیدن به خواسته هایش در زندگی احتیاج دارد.

 

عضله ای قوی در كنار استخوانی محكم.

 

مرد باید نان آور اصلی خانواده باشد. هر مرد باید در نبرد و در جبهه ای پیروز شود تا به این باور برسد که می تواند اژدها را بکشد. مراقبت از خانواده و تامین افراد خانواده اش در حکم جبهه های نبرد مرد هستند.

 

مرد به این احتیاج دارد که تایید شود، مورد قدردانی واقع گردد، زنش به او احترام بگذارد، آن هم به این دلیل که او مردی واجد شرایط است، شوهر و پدر واجد شرایط است.

 

یک مرد از زنش احترام، مهربانی، عشق و محبت می خواهد.

 

مرد به این احتیاج دارد که زن به علائق او علاقه نشان بدهد.

 

مرد به این احتیاج دارد که وقتی از سر کار به خانه می آید، زنش با روی خوش از او استقبال کند.

 

مرد به این احتیاج دارد که زنش به روزی که او پشت سر گذاشته علاقه نشان دهد.

 

مرد به تشویق های زنش احتیاج دارد تا یک مرد باشد.

 

روز پدر,روز مرد,پیام تبریک روز پدر

 

منبع:اقتباس از کتاب« آیین شوهرداری»


ویدیو مرتبط :
yeknet.ir - عشق عجیب یك مرد یزدی به یك زن

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

كابوس وحشتناك یك مرد



 

 

كابوس وحشتناك یك مرد

 

والدین ۲ دختر نوجوان وقتی با حضور در دادسرا اطلاع پیدا كردند فرزندان آنها پس از فرار به اتهام سرقت دستگیر شده اند ، از پذیرفتن آنها به جمع خانواده خودداری كردند.



سربازی كه چند پرونده را در دست دارد از اتاق دادیاری بیرون می آید و با اشاره او ۲ دختر نوجوان و ۲ پسر كه دستبندی فولادی به دست هایشان قفل شده است، وارد اتاق می شوند.



دادیار جنایی از بالای عینك ذره بینی خود نیم نگاهی به آنها می اندازد. اتهام درج شده روی پوشه پرونده زورگیری و سرقت همراه با ضرب و جرح یك راننده است.



با اولین پرسش قاضی ۲ دختر نوجوان خود را خواهر معرفی می كنند و می گویند: فریب ۲ پسر جوان را خورده اند و پس از دوستی و ارتباط با آنها، تشویق به فرار از خانه شده و سرانجام مجبور به همراهی آنها در سرقت شده اند.



این پاسخ، واكنش ۲ جوان سارق را به همراه دارد و آنها نیز سعی می كنند به نوعی دختران را مقصران حادثه قلمداد كنند.



پرسش و پاسخ میان قاضی و متهمان ادامه دارد. زن و مردی میانسال وارد شعبه می شوند. ۲ دختر نوجوان با مشاهده آنها سرشان را پایین می اندازند و جرات نگاه كردن به چهره اشان را ندارند.


رگ های گردن مرد متورم شده است و در چهره اش عصبانیت شدید موج می زند.



قاضی دادسرا زن و مرد میانسال را دعوت به آرامش می كند.


مرد می گوید: آقای قاضی این ۲ دختر فرزندان من هستند یا بهتر بگویم بودند؛ سال ها با آبرو زندگی كردم و به هر دری زدم تا آنها كمبودی در زندگی احساس نكنند، اما مدتی پیش آنها بدون هیچ دلیلی از خانه فرار كردند و فرار آنها موجب شد پسر ۱۸ ساله ام دست به خودكشی بزند كه اكنون در بیمارستان بستری است.



۲ دختر جوان آرام، آرام می گریند، با نگاه به چهره اشان می توان حدس زد كه بشدت پشیمان هستند.



یكی از آنها كه جثه بزرگتری نسبت به خواهر خود دارد، می گوید: بابا... بابا، مرد پاسخی نمی دهد و این بار زن میانسال در پاسخ می گوید: شما ۲ نفر دیگر برای خانواده ما مرده ای بیش نیستید و با فرار خود پدر و مادرتان و حتی تنها برادرتان را قربانی كردید و ....



قاضی آنها را دعوت به آرامش می كند، ۲ پسر جوان تنها سكوت كرده و چشم به قاضی دوخته اند.



مرد میانسال و همسرش آرام می گیرند، وقتی از شاكی خواسته می شود شكایت خود را بیان كند، می گوید: آقای قاضی بازنشسته هستم و با خودرو مسافركشی می كنم.



این ۴ متهم خودروی مرا به صورت دربستی كرایه كرده بودند كه در میانه راه به من حمله ور شدند و پس از ضرب و جرح، مرا از خودرو بیرون انداختند و فرار كردند كه در این هنگام یك خودروی گشت پلیس به كمكم آمد و آنها را دستگیر كرد.



با شكایت شاكی دختران نوجوان می گویند، ما نقشی در سرقت نداشتیم و این جمله آنها با بی تفاوتی شاكی كه دست خود را باندپیچی كرده، روبه رو می شود.



سوال و جواب ها یكی پس از دیگری از ۴ متهم ادامه پیدا می كند، مرد میانسال همچنان بی قرار است.


سرانجام پس از پایان تحقیقات وقتی قاضی از او و همسرش می خواهد تا ضمانت ۲ دخترشان را بپذیرد، مرد لبخند تلخی می زند و می گوید: گفتم كه آنها برای من تمام شده هستند و امروز نیز به اصرار شما به دادسرا آمده ام.



مرد بغض می كند و ادامه می دهد: با فرار آنها كمرم شكست و زندگی ام به كابوسی وحشتناك مبدل شده است... .



اصرارهای قاضی برای مجاب كردن زن و مرد میانسال برای پذیرش ۲ دختر نوجوان بی نتیجه است.۲ دختر فراری به التماس درآمده اند، اما گویی پدر و مادر آنها صدایشان را نمی شنوند.



قاضی سری به تاسف تكان می دهد و با نوشتن دستور تازه ای سربازی كه آنها را به دادسرا آورده صدا می زند، ۲ خواهر فراری همچنان می گریند ..... / گزارش : جام جم آنلاین