سرگرمی


2 دقیقه پیش

تصاویری که شما را به فکر فرو می‌برد (34)

یک عکس، یک طرح یا یک نقاشی؛ بعضاً چنان تاثیری روی بیننده دارد که شنیدن ساعت ها نصیحت و یا دیدن ده ها فیلم نمی‌تواند داشته باشد. هنرمندانی که به ساده ترین روش ها در طول تاریخ ...
2 دقیقه پیش

دیدنی های امروز؛ سه شنبه 18 خرداد ماه

دیدنی های امروز؛ سه شنبه 18 خرداد ماه وبسایت عصرایران: نماز تراویح مسلمانان اندونزی در نخستین شب آغاز ماه رمضان – آچهمعترضان عوارض زیست محیطی یک پروژه انتقال آب در کاتالونیا ...

نوروز از عهد باستان تا امروز


پس از ورود اسلام به ایران، نوروز همچنان به عنوان یک جشن ملی مورد تأئید ضمنی قرار گرفت و بر محتوای معنوی آن نیز افزوده شد.

روزگارنو: پس از ورود اسلام به ایران، نوروز همچنان به عنوان یک جشن ملی مورد تأئید ضمنی قرار گرفت و بر محتوای معنوی آن نیز افزوده شد. این یادگار ملی و مذهبی به عنوان میراثی ارزشمند امروزه نیز از جایگاه رفیعی در بین جشنهای دیگر ملل برخوردار است . و با آئین ها و آداب و رسوم خاص سوری تا سیزده بدر همراه است.



اشاره: سرانجام تلاش‌های چندین ساله، فرهنگمداران و فرهنگ دوستان، به ثمر نشست و نوروز ایرانی به عنوان میراث فرهنگی بشری در سازمان علمی، فرهنگی یونسکو به ثبت رسید و در مجمع جهانی سازمان ملل نیز در شمار روزهای رسمی تقویم سازمان ملل قرار گرفت. پذیرش این میراث معنوی مشترک توسط مراکز مهم علمی و فرهنگی و حتی سیاسی جهانی حکایت از ظرفیت و توان قدرتمند فرهنگ ملی ایرانیان و این روز پراهمیت در تاریخ زندگی ملت‌هایی دارد که نوروز ایرانی را گرامی می‌دارند و آن را ارج می‌نهند.

ضمن تبریک یک به مناسبت فرا رسیدن نوروز باستانی به همه هموطنان عزیز در سراسر جهان و بویژه کشورهای حوزه فرهنگی ایران، مختصری دربارۀ نوروز این جشن باستانی و ملی با استفاده ازمنابع گوناگون از جمله کتاب نوروز پرویز اذکایی از نظر گرامیتان می‌گذرد:

مختصری دربارۀ نوروز

واژۀ نوروز: «نوروز» واژه‌یی است که بر نخستین روز از نخستین ماه سال خورشیدی، آنگاه که آفتاب به برج حمل انتقال می‌یابد، اطلاق می‌شود و در اصطلاح بر جشن سر سال پارسی ـ ایرانی، که در روز نخست فروردین ماه برابر با 21 مارس، مسیحی ـ آغاز فصل بهار ـ برگزار می‌شود، گفته می‌شود.

اصل پهلوی این واژه «نوک‌روچ (Nok Roč...) یا «نوگ‌روز» (Nogroz...) بوده است، چنانکه در برخی از «فارسیّات» ابونواس آمده است:

بحق المهرجان و نوک روز

و فرخ روز ابسال الکبیس

و النّوک روز الکِبار

وَ جشنُ گاهنبار

«بیرونی» گوید: «از رسم‌های پارسیان نوروز چیست؟ نخستین روز است از فروردین ماه، و زینجهت روز نو نام کردند، زیراک پیشانی سال نو است. آنچ از پس اوست از این پنج روز همه جشنهاست.1

«نوروز» در زبان عربی، به ریخت فارسی آن بکار رفته و هم معرَّب آن بگونۀ «نیروز» چنانکه در بیتی از جَریر خَطفی آمده است:

عَجَبتُ لِفَخرِ التَّغلَبی وَ تَغلَبُ

تؤدّی جَزی النیّروز خضعاً رقابها

پیدایی نوروز: بیشتر تاریخ‌نویسان و صاحبان فرهنگها، «جمشید» پادشاه پیشدادی را پایه‌گذار نوروز دانسته‌اند، «مسعودی» گوید:

«بیشتر مردمان بر این اعتقادند که نوروز در روزگار او پدید آمد و در پادشاهی‌اش آیینی شد ». 3
اگرچه در کهنترین کتاب ایرانی، یعنی اوستا از نوروز نامی نیست، لیکن از جمشید «یم Yima» یاد شده است و به نوآوری‌های او اشاراتی رفته است.

همچنین در تاریخُ الاُمَم وَ المُلوک محمّد بن جریر طبری و ترجمۀ آن از ابوعلی محمّد بن بلعمی وزیر آمده است:

«... و علما را بفرمود (جمشید) که آن روز که من بنشستم به مظالم شما نزد من باشید تا هرچه در او داد و عدل باشد بنمایید تا من آن کنم و آنروز که بمظالم نشست روز هرمز بود از ماه فروردین پس آن روز (رسم) کردند ... 4



شاعران ایرانی در دورۀ اسلامی بسیار مکرر کرده‌اند که نوروز از جمشید یادگار است، چنانکه استاد حکیم فردوسی آورده است:

«چو آن کارهای وی آمد بجای

ز جای مهی برتر آورد پای

به فرّ کیانی یکی تخت ساخت

چه مایه بدو گوهر اندر نشاخت

که چون خواستی دیو برداشتی

ز هامون بگردون برافراشتی

چو خورشید تابان میان هوا

نشسته بر او، شاه فرمان روا

جهان انجمن شد بر تخت اوی

شگفتی فرو ماند از بخت اوی

به جمشید بر گوهر افشاندند

مر آن روز را، روز نو خواندند

سر سال نو، هرمز فروردین

برآسوده از رنج تن، دل زکین

به نوروز نو، شاه گیتی فروز

بر آن تخت بنشست فیروز روز

بزرگان به شادی بیاراستند

می ورود و رامشگران خواستند

چنین جشن فرّخ از آن روزگار

بمانده از آن خسروان یادگار5

قریب به همین مضمون «بیرونی» در آثار الباقیه به نقل آورده است:

«و باز عید بودن نوروز را چنین گفته‌اند که چون جمشید برای خود تخت بساخت در این روز بر آن سوار شد و جن و شیاطین آنرا حمل کردند و به یک روز از کوه دماوند به بابل آمد و مردم برای دیدن این امر در شگفت شدند و این روز را عید گرفتند ».

هر چند این گفته ها براساس روایات افسانه‌یی و اساطیری بازگویی شده است و به قول بیرونی «هیچ عقلی آنها را نمی‌پذیرد...، ولی مقصود ما آن است که تواریخ را بدست آوریم نه آن که آن گفته‌ها را انتقاد کنیم ».7

چگونگی جشن نوروز:
جشن که به فارسی امروز به معنای عید و روز شادمانی عمومی و ملی است، از واژۀ «یَسن/ یَسنه» اوستایی به یادگار مانده است. هم این واژه در پهلوی «یَزشن» به معنای ستایش و پرستش است، زیرا اصولاً تمام اعیاد ایرانیان باستان، دینی بوده است. نظیر این جشن در سایر ادیان قدیم و جدید نیز موجود است که آنرا عید اموات گویند.

شرح این عید به اختصار چنین است:

ایرانیان باستان عقیده داشتند که «اهورامزدا» پیش از پدید آوردن جهان مادی، جهان مینوی را آفرید و در آن، صور انواعی از جهان هستی بوجود آورد.

اهورامزدا این جهان را به یاری شش مهین فرشته (= امشاسپندان) اداره می‌کند که خود در رأس آنان قرار دارد. پس از این امشاسپندان یا «یزت»‌ها = ایزدان، «فروشی»‌ها یا مینوی‌های نگهبان هستند که تعدادشان زیاد است و سراسر آسمان ایران را این فرشتگان فرا گرفته‌اند».

«فره‌وشی» در اوستا و «فرورتی» پارسی باستان و «فَرَه‌وَهر/ فروهر» در پهلوی، به معنای نگاهدارنده و پوشاننده، جوهری ازلی است که پیش از آفرینش هر آفریده‌یی، از سوی اهورا مزدا مأمور نگهداری آن آفریدۀ جهان خاکی گردیده و این غیر از «روان» است.

«پیش از آنکه اهورامزدا جهان خاکی را بیافریند، فروهر هر یک از آفریدگان نیک این گیتی را بنوبۀ خود برای نگهداری آن آفریدۀ جهان خاکی فرومی‌فرستد و پس از مرگ آن آفریده فروهر او دیگر باره به سوی آسمان گراید و به همان پاکی ازلی بماند. اما هیچگاه کسی را که به وی تعلق داشت فراموش نمی‌کند و هر سال یکبار بدیدن وی می‌آید و آن هنگام جشن فروردین است، یعنی روزهایی که برای فرود آمدن فروهرهای نیاکان و پاکان اختصاص دارد ». 8

پس هنگام فرود آمدن این فروهرها به زمین و مدت توقف آنها را جشن فروردگان نامند که یکی از شش جشن سال و آخرین «گاهنبار» و در آیین مزدیسنا اوقات خلقت بشر است، چنانکه در اوستا آمده:

«فروهرهای نیک توانای پاک مقدسین را می‌ستاییم که در هنگام هَمَسپَتمَدُم از آرامگاه‌های خود بیرون شتابند و در مدت ده شب پی در پی در اینجا برای آگاهی یافتن بسر برند ». 9

گاهنبارها:
در برهان قاطع نوشته است:

«گاهنبارها ـ ... و گاهنبار، این دو لغت یک معنی دارد و آن شش روزی است که خدای تعالی عالم را آفرید و اول هر گاهی نامی دارد و در اول هر گاهی جشنی سازند ». 10

همانطور که در دین‌های سامی، آفریدگار، جهان هستی را در شش روز می‌آفریند، در دین ایرانیان کهن نیز اهورامزدا نیز آفرینش جهان مادی را در شش گاهنبار به انجام رسانده است.

بهیزک:
ایرانیان قدیم، هر یک از دوازده ماه سال را سی روز تمام به شمار می‌آورده‌اند و هر یک از روزهای ماه را به نام یکی از ایزدان می‌خوانده‌اند. و چون سال خورشیدی، 365 روز و ربعی است، پنج روز زیادتی سال را (5=30×12-365) کبیسه می‌گرفته‌اند. این کبیسۀ سال را در عربی «خمسّ مسترقه» و در فارسی پنجۀ دزدیده و در پهلوی بهیزک و «وهیجک» پنجه‌وه، اندرگاه نامیده‌اند.

فروردگان:
هر یک از جشنهای ششگانۀ گاهنبارها پنج روز به طول می‌انجامیده است و آخرین روز هر گاهنبار مهمترین روز هر جشن بوده است. ششمین گاهنبار و انجامین آنها ـ گاهنبار ـ همسپتمدم ـ که گاه آفریده شدن آدم و نیز هنگام فرود آمدن فروهرهای پاکان در گذشته است، مصادف بوده است با روزهای بهیزکی (پنجروزۀ مکبوسۀ پایان سال). در پی آخرین روز این گاهنبار و بهیزک (= وهیشتواشت گاه ـ روز) آغاز فروردین ماه بوده است، و وجه تسمیۀ فروردین به مناسبت موافقت میان این اسم با فروردگان، هنگام نزول فروهران که گونه‌یی از واژۀ «فره‌وشی» ـ ایزد نگهبان آدمی است.

اما جشن فروردگان برخلاف پنج جشن گاهنباری دیگر ـ که هر یک پنجروز بوده ـ در ده روز برگزار می‌شده است، چنانکه بیرونی در آثار الباقیه گوید:

«و در این روز ایرانیان با یکدیگر اختلاف دارند، برخی می‌گویند که آن اندرگاه است که خمسۀ لواحق آبانماه و آذرماه باشد و چون اختلاف در آن زیاد شد و تنازع در آن نمودند برای احتیاط هر دو را عید گرفتند. زیرا یکی از ارکان دین ایشان می‌باشد. پنج روز اول را فروردگان اول گفتند و پنج روز آخر را فروردگان دوم، و این فروردگان از اولی بهتر است».

همچنین «به توسط مورخین نیز می‌دانیم که این جشن ده روز بوده است، خسرو انوشیروان در مدت ده روز جشن فروردگان سفیر امپراطور روم ـ ژوستین ـ را نپذیرفت، چه مشغول بجای آودن اعمال عید بود ». 11

بنابراین این جشن «= یسن» یعنی ستایش و نیایش، عیدی مذهبی بوده است، منتها به مناسبت اتفاق آن با نخستین روز اعتدال ربیعی و رویدادهای دیگر از سایر جشنهای ششگانه گاهنباری و از دیگر جشنهای چهارگانۀ فصلی و دوازده‌گانۀ شهوری و خلاصه از سایر اعیاد مذهبی، برتری و شکوه بیشتری داشته است، که اکنون نیز همان ویژگیها را نسبت به دیگر جشنها داراست.

اما سرور و شادمانی این جشن ده روزه، در پایان آخرین روز آن (= آخرین روز پنجه‌وه و گاهنبار هَمَسپَتمَدُم)، یعنی از نخستین روز سال نوین که «هرمزروز» ـ اول فروردین ماه ـ باشد آغاز می‌گردیده، چه اینکه ده روزۀ فرودگان اوقات فرود آمدن فروهران در گذشتگان و دیدار آنها از بازماندگان و هنگام «یسن» و سوگ بوده، چنانکه بیرونی در آثار الباقیه 12» می‌گوید:

«و پنج روز آخرین این ماه، اول آن روز اشتاد است که فروردگان نام دارد و در این روز در نواویس مردگان طعام و شراب در پشت خانه‌ها می‌گذاشتند و چنین گمان می‌کردند که ارواح مردگان از جایگاه ثواب و عقاب خود بیرون می‌آمدند و از آن طعام و شراب می‌خوردند و در خانه‌های خود سن دود می‌کردند تا آنکه مردگان از بوی آن بهره‌مند شوند و می‌گفتند ارواح ابرار گذشته به خانواده و اولاد و اقارب در این روز توجهی می‌کنند و مباشر امور در آنها می‌شوند، اگرچه آن ارواح را نبینند».

«خشوم ـ (ماه دوازدهم سغدی) در آخر این ماه اهل سغد بر مردگان پیشین خود گریه می‌کنند و برآنان نوحه می‌زنند و رویهای خود را می‌خراشند و برای مردگام طعام و شراب می‌برند، چنانکه ایرانیها در فرودگان بهمین طریق رفتار می‌کرده‌اند و سبب اینکه در آخر این ماه این کار را می‌کرده‌اند، این است که پنجه دزدیدۀ اهل سغد چنانکه در پیش گفته شد در آخر این ماه است... 13».

نوروز در زمان هخامنشیان:
گرچه اطلاعات دقیقی از نوروز در این دوره از تاریخ ایران در دست نیست، لاکن در اینکه آیینهای این جشن در روزگار آنان مرسوم بوده است تردیدی نیست. از تحقیقاتی که در تطبیق نوروز ایرانی و نوروز قبطی (= مصری) و تأثیر و تأثر آندو، به عمل آمده، برمی‌آید که نوروز ایرانی در زمان داریوش اول هخامنشی و هم به وسیلۀ او در مصر رایج گردید. و هم می‌دانیم که برخی اصول گاهشماری مصری را ایرانیان اقتباس کردند. و در مقابل، آیینهای نوروز ایرانی تأثیر فراوانی در مراسم نوروز قبطی، به احتمال قریب به یقین از زمان همو به جای گذارده است.

از همین جا توان دانست که نوروز و برگزاری آداب و رسوم آن در زمان هخامنشیان رونقی داشته است و همین داریوش شاه، بطوریکه از آثار بابلی برمی‌آید در نوروز هر سال به معبد «پل» مردوک ـ خدای بزرگ بابلی ـ می‌رفته است.

شاهان این سلسله در نوروز به بار عام می‌نشستند و از اطراف و اکناف کشور هدایایی به نزد آنان آورده می‌شد.

نوروز در زمان اشکانیان:
از چگونگی آیینهای نوروزی در روزگار اشکانیان، خبری در دست نیست. ولی از اجرای مراسم مهرگان می‌توان پی‌برد که نوروز، بویژه در میان عموم مردم به وسعت و با اهمیت، جشن گرفته می‌شده است. برخی اشارات در منظومۀ ویس و رامین فخرالدین اسعد گرگانی که متن آن مربوط به عهد اشکانی است، مبین این موضوع است. به ویژه آنکه گویا در اثر عقب افتادن کبیسۀ سالها، جشن نوروز از موضع طبیعی ـ نجومی خود خارج گردیده بوده است:

چو گردشهای ایشان را بدیدند

ز آذرماه روزی برگزیدند

کجا آنکه ز گشت روزگاران

در آذرماه بودی نو بهاران16

منم آذار و تو نوروز خرم

هر آیینه بود این هر دو با هم17

سر سال و خجسته روز نوروز

جهان پیروز گشت از بخت پیروز 18

نوروز در روزگار ساسانیان: از این دوره اخبار و اطلاعات فراوانی در دست است، که علاوه از برخی متون پهلوی، منابع عمده و مهم همانا، کتابهای ادبی و تاریخ عربی است، مانند آثار «جاحظ» و جز او.



نوروز پس از اسلام:

پس از ورود اسلام به ایران، نوروز همچنان به عنوان یک جشن ملی مورد تأئید ضمنی قرار گرفت و بر محتوای معنوی آن نیز افزوده شد. این یادگار ملی و مذهبی به عنوان میراثی ارزشمند امروزه نیز از جایگاه رفیعی در بین جشنهای دیگر ملل برخوردار است . و با آئین ها و آداب و رسوم خاص سوری تا سیزده بدر همراه است. از آئینهای دلپذیر جشن نوروزی، پیش‌کش کردن ارمغان‌هاست . به قول جاحظ شگفت نیست که: «ارمغان، دوستی ببار می‌آورد و مهر می‌کارد و کینه می‌زداید و پریشانی و پریشیدگی را برمی‌اندازد و مردمان را مهر ورز و گران دلان را نرم دل می‌کند».


ویدیو مرتبط :
تکنولوژی در عهد باستان

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

روش‌های جالب آرایش در عهد باستان!!



 

 

 

روش‌های جالب آرایش در عهد باستان!!

 

شاید امروز بیشتر از همیشه به درك این جمله رسیده ایم كه: زن موجود پیچیده‌ای است. جنگهای بسیاری در طول تاریخ به خاطر زنان درگرفته و خونهای بسیاری ریخته شده. زن موجود پیچیده‌ایست و این پیچیدگی باعث جذابیت او در نوع خود می‌باشد. اما در طول تاریخ خانمها و یا بانوان به این درك رسیده اند كه چگونه این جذابیت را حفظ كرده و چگونه بر آن بیفزایند!! هر چقدر آنها زیباتر باشند جذابتر هستند و این صلاح خوفناكترین اسلحه‌ایست كه آنها به آن دست یافته اند. یكی از وسایلی كه به جذابیت آنها می‌افزاید " آرایش" آنهاست. مطلب زیر مستنداتی از جهان باستان درباره زنانی است كه می‌خواستند زیبا بمانند. چگونه؟ با ما در طول تاریخ سفر كنید.
اولین رژ لبها حدود پنج هزارسال پیش درشهر قدیمی ‌اور نزدیك بابل درست شده بود. در مصر همسایه اور كلئوپاترا از هزاران لوازم طبیعی زیبایی استفاده می‌كرده تا قدرت ارغوانی افسانه‌ای خود را حفظ كند. عطرهای او به طور یقین چهره تاریخ را عوض كرد، زیرا "مارك آنتونی" شیفته رایحه دلپذیر عطرهای او شده بود. "كلئوپاترا " مرتباً با شیر الاغ، گل سرخ و نعنای هندی حمام می‌گرفت و از لوازم آرایشی ساخته شده و دانه‌های ساییده شده كنجد استفاده می‌كرد.

او نظیر بیشتر زنان مصری علاقه وافری به استفاده از حنا و روغن گردو برای سیاه‌تر و درخشانتر كردن گیسوانش داشت و از مدادهای مشكی ابرو و چشم استفاده می‌كرد كه از پودر سنگ سرمه یك ماده فلزی شكننده و ترد با رنگ درخشان مایل به آبی درست شده بود تا تاثیر نگاهش را دوچندان كند. سایه‌های آبی و سبز زیبای چشم او چیزی غیر از پودر بسیار نرم سنگهای كم بهاتر مانند لاجورد و مالكیت نبود كه نه تنها پوست را از تابش اشعه‌های قوی خورشید محافظت می‌كرد بلكه مصرف آرایشی نیز داشت. لوازم آرایشی دیگر كلئوپاترا، كه چندان چنگی به دل نمی‌زند، رژلبها و روژگونه‌های او بودند كه رنگ قرمز ارغوانی داشتند و از تخم مورچه پودر شده و كنه قرمز ساییده شده درست می‌شدند.


زنان تبسی (=Thebes منطقه ای در مصر باستان) به خوبی می‌دانستند كه چگونه از رنگها و پودرهای طبیعی برای صورت، بدن و موهایشان استفاده كنند. ملكه‌ها و بانوان نجیب زاده مصری را با كوزه‌های مرمر سفید، دفن می‌كردند كه محتوی لوسینها و معجونهایی بود كه به تمام بدنشان می‌مالیدند. در گورهای این زنان، جعبه وسایل آرایش، برای جهان پس از مرگشان قرار داده می‌شد كه حاوی مدادهای چشم، ریمل، موم زنبور و آینه‌هایی بود كه از مس بسیار صیقل یافته درست شده بود و دسته‌هایی از عاج حكاكی شده داشت. در مقایسه با سایر فرهنگهای آن زمان، مصریها بسیار به ظاهر خود می‌رسیدند و بدان می‌بالیدند. پس جای تعجب نیست اگر نقشهای ترسیمی ‌از آن دوران كه در مقبره‌های متعلق به پنج هزار سال پیش از میلاد مسیح، یافت شده كاربرد وسیع لوازم آرایش چشم و ابرو را نشان می‌دهد. جای شگفتی است كه بازمانده‌های لوازم آرایش چشم كه در اهرام ثلاثه یافت شده حاكی از آن است كه این لوازم را از مواد سختی نظیر سولفید سرب و زغال درست می‌كرده اند كه ممكن بود چشمها را ناراحت و ملتهب كند. مواد آرایشی صورت به رنگ قهوه ای متمایل به قرمز حاوی خاك رسی بود كه درصد بالایی آهن داشت و به صورت مصریان رنگ خاصی می‌داد و حتی دوای ضد چین وچروك نیز وجود داشت كه از گاو وحشی و تخم شترمرغ درست شده بود! خوشبختانه این داروهای طبیعی در طول زمان به دست فراموشی سپرده شده اند، اما سایر ابداعات مصریها تا امروز باقی مانده اند. بیشترین امتیاز اختراع اولین لوازم آرایش و زیبایی را می‌توان به مصریان قدیم داد. آنها علاقه خاصی به خوشبو كننده‌های بسیار معطر داشتند، لوازمی ‌قدیمی ‌مانند ظرفهای حاوی عطرهای بسیار گرانبها و اسانسهای روغنی برای خوشبو كردن صاحبانشان در "زندگی پس از مرگ" در اهرام پیدا شده است.

بازرگانان عرب كه درخاورمیانه سفر می‌كردند و محموله‌های گرانبهای ادویه، كندر و درخت مرمكی (Myrrh) بار شترهایشان بود، این روغنهای معطر را می‌فروختند. این محموله‌ها قیمت گزافی داشتند و حتی گاه قیمتشان بیشتر از طلا بود. ازدستور العملهای زیبایی كه ازق رون گذشته به دستمان رسیده می‌توانیم اطلاعات مفیدی كسب كنیم. مصریان قدیم اولین كسانی بودند كه علاوه بر لوازم آرایشی و عطریات، صابون را به وسیله پاك كننده طبیعی به نام ساپونین Saponin درست می‌كردند. همچنین چربیهای حیوانی و روغنهای معطر را به صابون افزودند و آن را به عنوان پاك كننده‌های خانگی و وسیله‌ای برای استحمام بكار بردند. آشوریان نیز به آبهایی كه در آن استحمام می‌كردند روغنهای معطر گرانبها می‌افزودند و در حفظ سلامت و بهداشت شخصی خود بسیار دقیق بودند. محصولات نرم كننده‌های پوست بدن بسیار شهرت داشتند و موادی كه بر پوست بدن می‌مالیدند برای اولین بار در حدود هزار سال پیش از میلاد مسیح بكار برده شدند. این مواد را از پودر سنگ خارا درست می‌كردند و زنان آشوری برای ماساژ بدن و نرم كردن پوست از آن استفاده می‌نمودند. مصریان و آشوریان پیش از دوش گرفتن (كاری كه بیشتر مواقع انجام می‌دادند)، با مشتی شن بدنشان را به شدت می‌مالیدند تا منفذهای پوستشان تمیز شود. زنان و مردان آشوری بسیار به موهای خود می‌بالیدند و همیشه آنها را با دقت خاصی می‌بافتند، روغن می‌زدند و معطر می‌كردند. گلوله‌های كوچكی از موم معطر خود را نزدیك پوست سر قرار می‌دادند تا در طول مراسم تشریفاتی بوی آنها به كمك گرمای بدن آزاد و از طریق تعرق به گردن سرازیر شود و تا اواخر شب نیز بوی آنها باقی بماند، مردان ریشهایشان را مانند درختان زینتی به اشكال عجیب و غریبی می‌بافتند و می‌آراستند، موی صورتشان نمادی از قدرت و استقامت بود و حتی چند ملكه مصری در تشریفات خاص ریش مصنوعی زراندود می‌گذاشتند.

 

روش‌های جالب آرایش در عهد باستان!!

 

همان طوركه در جعبه لوازم آرایش توتو Thuthe زن یك نجیب زاده، كه در موزه بریتانیا نگهداری می‌شود دیده ایم، آرایش شب نیاز به وقت بسیار داشت. وسایلی كه دراین جعبه می‌یابیم عبارتند از: كفشهای راحتی (صندل)، بالش كوچكی برای قراردادن بازوان (به منظور استراحت، زیرا آرایش كردن بسیار وقت می‌گرفت) سنگ پا برای نرم كردن پوست و زدودن موهای بدن، مدادهای چشم از جنس چوب و عاج كه با پودرهای رنگی استفاده می‌شد، یك ظرف برنزی برای تركیب رنگها و سه كوزه برای كرمهای صورت.

یونانیان قدیم نیز چیزهایی درباره آرایش می‌دانستند، گرچه ریمل آنها تركیبی از صمغ و دوده بود كمی‌ خشن به نظر می‌رسید. زنان یونانی گونه‌هایشان را با خمیرهای گیاهی كه از میوه توت و دانه‌های له و خرد شده درست شده بود رنگ می‌كردند تا بدانها رنگ درخشان و سالمی ‌دهند. همچنین عادت خطرناكتری را رواج دادند و آن استفاده از سرب سفید و جیوه برای پوست صورتشان بود تا رنگ صورتشان مانند گچ سفید به نظر رسد. اما این مسئله برای آنها ناشناخته بود كه فلزهای سنگینی مانند اینها از طریق پوست جذب می‌شود و منجر به مرگ زودرسشان می‌گردد. این عادت تاسف انگیز تا قرون متمادی به طول انجامید. جالینوس، پزشك یونانی، این مسئله را تشخیص داد و نوشت: "چهره زنانی كه اغلب صورتشان را با جیوه رنگ می‌كنند، با وجود سن كم مانند صورت میمون پیر و چروكیده می‌شود." شهرت جالینوس هم به دلیل مهارت فوق العاده اش در پزشكی بوده و هم به خاطراینكه برای اولین بار كرم سردی از موم زنبور، روغن زیتون و گلاب درست كرده وی همچنین مشاهده كرد كه حلزونهای باغی خوب له شده، مرطوب كننده بسیار موثری هستند و برای چند قرن این موجودات را در لوازم آرایشی بكار می‌برند.
رسم دیگر یونانیان كه كمی ‌خوشایند تر از رسوم پیش می‌نمود استفاده از حنا برای رنگ كردن ناخنهای انگشتان دست و پا به همان ترتیبی كه ما امروزه ناخنمان را لاك می‌زنیم بود. همچنین از موی بز رنگ شده، ابروی مصنوعی درست می‌كردند و به كمك صمغها و رزینهای طبیعی، به پوست خود می‌چسباندند. با این وجود، رومی‌ها بودند كه بسیاری از عادات زیبایی امروزی را بوجود آوردند. با گسترش امپراطوری روم در اروپا، استحمام روزانه در حمامهای عمومی ‌كه با گلاب معطر شده بود بسیار رواج یافت. همچنین رومیها به ساختن تیغهایی از برنز صیقل یافته عادت تراشیدن ریش را در بین مردان شایع كردند. زنان و مردان نجیب زاده به استحمام با شیر الاغ ادامه دادند و ملكه پوپایا هنگام سفر الاغهایش را نیز با خود می‌برد. همسر نرون" Neron " مردان نجیب زاده به استحمام با شیر الاغ ادامه دادند تا شیر مورد نیاز برای حمام را داشته باشد. زنان اشراف رومی ‌كاربرد لوازم آرایش طبیعی را با مداد كشیدن به دور چشمانشان، رنگ كردن گونه‌هایشان با خمیرقرمز رنگی كه از پوست سوسك درست شده بود و با مالیدن روغنهای معطرو خوشبو به موهایشان در بریتانیا رواج دادند. یكی از جنبه‌های ظاهری آرایش كه وقت بسیار زیادی هم می‌گرفت رنگ كردن موها بود. رومیها عادت داشتند كه انواع گوناگونی از رنگ موهای طبیعی را بكار بردند كه یكی از آنها از آهك زنده و خام معدنی كه رنگ طلایی قرمز درخشانی به موهایشان می‌داد، درست می‌شد. با خیساندن پوست گردو در روغن زیتون، روغن گردو درست می‌كردند تا موهایشان به رنگ قهوه ای پر رنگ درمی‌آید و دیگر خاكستری یا سفید نشود. در روم قدیم، موی بلوند و بور را نماد بدی می‌دانستند. اما با ورود دختران برده اسكاندیناوی، زنان اشراف شروع به رنگ كردن موهای سیاه خود به رنگهای روشنتر و بلوند كردند و برای این كار از دم كرده غلیظ گل و میوه درخت زعفران استفاده می‌كردند. اكلیل كوهی میوه درخت سرو كوهی - از مواد اصلی داروهای تقویتی مو بودند كه جلو ریزش مو را می‌گرفتند و گلهای زعفران و موم زنبور نیز برای نرم كردن پوست به كار می‌رفت. "پلینی دی الدر" نیز كار برد بسیاری از لوازم طبیعی زیبایی كرم میوه به، زعفران و گلاب فاسلیس را ذكر كرده است. همچنین در یادداشتهای وی به كاربرد وسیع عطر پر دوام و غلیظ چیپر از شهر سیپروس بر می‌خوریم. بسیاری از این مواد هنوز در لوازم آرایش امروزی وجود دارند و می‌توان آنها را دربسیاری از داروهای خانگی موثر به كاربرد. ماده طبیعی دیگری كه خوشبختانه در اثر مرور زمان طرد شد و امروز مورد استفاده قرار نمی‌گیرد عبارت است از فضله كركودیل كه ممكن است باور نكنید، اما ماسك صورت بسیار مشهوری در روم بود.