سرگرمی


2 دقیقه پیش

تصاویری که شما را به فکر فرو می‌برد (34)

یک عکس، یک طرح یا یک نقاشی؛ بعضاً چنان تاثیری روی بیننده دارد که شنیدن ساعت ها نصیحت و یا دیدن ده ها فیلم نمی‌تواند داشته باشد. هنرمندانی که به ساده ترین روش ها در طول تاریخ ...
2 دقیقه پیش

دیدنی های امروز؛ سه شنبه 18 خرداد ماه

دیدنی های امروز؛ سه شنبه 18 خرداد ماه وبسایت عصرایران: نماز تراویح مسلمانان اندونزی در نخستین شب آغاز ماه رمضان – آچهمعترضان عوارض زیست محیطی یک پروژه انتقال آب در کاتالونیا ...

نعل وارونه می زند



ریشه ­ی ضرب المثل, نعل وارونه, داستان ضرب المثل

افراد مُزَور و مُذبذِب پایبند صراط مستقیم نیستند و اصولا برنامه و برداشت زندگی آنها برمدار صحت و صداقت نیست.
روال و رویه­ ی کارشان بیشتر بر این است که مقصود و منظور خویش را از راه معکوس انجام دهند و از راهی به سوی مقصد پیش بروند که در بادی امر جلب نظر نکند و به اصطلاح دست آنها خوانده نشود.

 

این گونه آحاد و افراد را در عرف اصطلاح عامه مذبذب و عمل آنها را «نعل وارونه» می­گویند که در قرون معاصر رنگ سیاسی نیز به خود گرفته است زیرا دول معظمه و آن عده سیاسیون کهنه کاری که در صحنه­ ی سیاست جهانی با شکست مواجه می­شدند و افکار ملل ضعیف و استثمار شده را به سوی خود معطوف نمی­دیدند از همان طریقی وارد می­شدند که مورد علاقه و خاطرخواه همان ملت باشد ولی در باطن دست به کار می­شدند و منظور نهایی خویش را به کرسی اجابت می­نشاندند.

 

نعل وارونه در سیاست فعلی دنیا نیز گاهگاهی بی ارج و مقدار نیست و زورمندان عالم از رهگذر سیاست نعل وارونه استفاده می­کنند یعنی به ظاهر عیسی رشته و مریم بافته  جلوه ­گری می­کنند ولی باطنا دست شیطان را از پشت می­بندند.
به عبارت اخری نعل وارونه می­زنند تا ردپای خویش را در جهت مصالح ملت­های ضعیف و ناتوان بنمایانند ولی منافع ملک و ملت خود را از نظر دور نمی­دارند.

 

اما ریشه ­ی تاریخی این ضرب المثل :
منطقه­ ی عربستان سرزمینی است سوزان و بایر، بیابانی است کران تا کران مسطح و هموار. در حال حاضر اگر باران نعمت و ثروت از رهگذر طلای سیاه نفت بر سکنه­ ی این مرز و بوم باریدن گرفت اما در اعصار گذشته و در عهد جاهلیت بخصوص در آن قرون متمادی که خود با سوسمار و موش صحرایی و شیر شتر تغذیه می­کردند کار و حرفه­ی اصلی آنها علی الاکثر جنگ و خونریزی، تجاوز و تعدی، دستبرد و سرقت بود. به قبایل یکدیگر می­تاختند و هرچه به دستشان می­آمد یکسره به یغما می­بردند.


حتی به این هم قناعت نکرده و زنان و دختران و کودکان قبیله ­ی مغلوب را چون بردگان در معرض من یزید و بیع و شری قرار می­دادند.
به راستی فقر و بیکاری بدبلایی است، هیچ مصیبتی بالاتر از این نیست که آدمی استعداد کار و قدرت تحرک داشته باشد ولی امکان فعالیت برای او فراهم نباشد تا با آرامش خاطر زندگی کند و به حکم اضطرار و مسکنت ناگزیر از انحراف و تخطی نگردد.

 

اعراب بدوی به تمام معنای کلمه ­ی مصداق عبارت بالا بودند. در سرزمینی زندگی می­کردند که شن­های متحرک سراسر آن را پوشانده آب و نان به منزله ­ی اکسیر بود. برای این دسته از مردم که در صحرای سوزان و لم یزرع غوطه می­خوردند پیداست که قتل و غارت، شبیخون زدن به قوافل ، حمله  و تهاجم به مناطق معمور عربستان مستعد به نظر نمی­رسید . می­زدند و     می­کشتند و از هرگونه ایذا و اضرار کوتاهی و واهمه نداشتند.

 

این نکته هم ناگفته نماند که بعضی از اعراب، به حکم ضرورت و احتیاج در تشخیص ردپا مهارت به سزایی داشتند. هر کس به قبیله­ی آنها دستبرد می­زد از ردپای اسب و انسان به دنبالش می­شتافتند و سارق و متجاوز را به هرجا که فرار می­کرد بالاخره دستگیر می­کردند. چون مهاجمین و متجاوزین به این مسئله واقف بودند لذا برای آنکه ردپای آنها و مرکوبشان معلوم و مشخص نگردد همیشه به سم پای اسبان خویش نعل وارونه می­زدند تا مسیر رفت و برگشت آنها مخدوش شود و ردپا شناسان نتوانند بر آنها دست یابند.

 

تعبیر «نعل وارونه» پس از چندی به سایر مناطق نیز سرایت کرد و حتی ترکمانان در صحرای وسیع و پهناور ترکمنستان از این شیوه پیروی کرده ­اند.

منبع:avaxnet.com


ویدیو مرتبط :
یک آزمایش خطرناک -نعل وارونه

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

اصولگرایان نعل وارونه می‌زنند



اخبار سیاسی,اصولگرایان

اصولگرایان نعل وارونه می‌زنند 

پس‌لرزه‌های انتخابات دوره یازدهم ریاست جمهوری به‌تدریج رخ می‌نماید و تبعات و اثرات خود را در سپهر سیاسی هویداتر می‌کند؛ انتخاباتی که به زعم اکثریت قریب به اتفاق کارشناسان نتیجه آن بدین شکل و سیاق و با این حد از فاصله قابل پیش بینی نبود و می‌توان آن را شگفتی نامید چرا که اصولگرایان پس از یک دهه مجبور به واگذاری کرسی سیادت خود آن هم با اختلافی فاحش شدند.

 

برای رهیافتی درست پیرامون علل و عوامل این رویداد غیرمنتظره و اثرات و تبعات پسینی آن بر سپهر سیاسی و جستار چینش و آرایش تازه و محتمل نحله‌های مختلف سیاسی به خصوص اصولگرایان در افق پیش رو باید پلی به گذشته زد.

 

یک سال پیش در چنین روزهایی اصولگرایان خوشحال و سرفراز از پیروزی بی‌چون و چرا و بدون مزاحمت در انتخابات مجلس، رقیب دیرین را در قواره‌ای نمی‌دیدند که برای پیروزی مستعجل آنان در انتخابات ریاست جمهوری آینده مانعی قابل امعان نظر باشد. آنان که خطر رقیب را بیخ گوش خود احساس نمی‌کردند به رقابت درون گفتمانی نیل یافتند و اینجا بود که نقطه عزیمت آنان برای تقلیل جایگاهشان در ساختار سیاسی رقم خورد. فعل و انفعالاتی که اثراتش را در 24 خرداد ماه نشان داد و کاندیدای مورد حمایت جناح رقیب را با اختلافی فاحش بر صدر نشاند. حال اصولگرایان پس از این شوک ناگهانی به خود آمده‌اند و در پی بازسازی ساختار و وجهه خود نزد افکار عمومی هستند.

 

فرار به جلو؛ اولین اقدام عاجل

انتخابات رقابتی است برای جابه‌جایی قدرت به شکل مسالمت آمیز و مدنی که فی الذاته همانند هر رقابتی بازنده‌ای دارد و برنده‌ای و هر آن که پای در این وادی خطیر می‌گذارد باید بداند همانگونه که روزی برنده است امکان دارد در روزی دیگر بازنده باشد. تن دادن به این ساز و کار نشانه بلوغ و رشد سیاسی در ممالک مختلفی است که اصل نهاد انتخابات را به عنوان مقسم قدرت در ساخت سیاست پذیرفته‌اند.

 

کاندیداهای اصولگرا نیز در این دوره با تمکین بی چون و چرا به نتیجه انتخابات و تبریک به رئیس جمهور منتخب نشان دادند که خارج از این حیطه نمی‌نگرند و به اسباب و لوازم بدیهی انتخابات التزام دارند اما از سویی دیگر جمعی از اصولگرایان که از حُسن اتفاق به تندروی هم شهره بودند به جای بازگشت و ارجاع به گفتارها و کردارهای خود که مقبول ملت نیفتاد و جستن راهی برای اصلاح رویکردها و روندهای طی شده‌شان راهی دیگر برگزیدند و با فرار به جلو اعلام داشتند که پیروزی کاندیدای اعتدال پیروزی اصولگرایان بوده و آنان شکستی را متحمل نشده‌اند.

 

آنان فراموش کردند که نه تنها روحانی را در هیچ کدام از دسته‌بندی‌های خود قرار نمی‌دادند بلکه صراحتا او را کاندیدای اصلاح طلبان می‌خواندند و از خطر پیروزی وی بر حذر می‌داشتند. این رفتار عجیب البته تا حدودی طبیعی است، سونامی روز جمعه شیخ دیپلمات در هیچ یک از پیش‌بینی‌های آنان نمی‌گنجید و اکنون برای التیام ذهنیت مخاطبان؛ کمی طبیعی می‌ماند که آنان به این روش فوری و آنی دست ببرند اما این نکته را نباید فراموش کرد که در بازه زمانی آینده قطعا با فروکش کردن احساسات زاویه بندی‌های تازه‌ای را شاهد خواهیم بود و بالطبع آن جناح منتقد شاکله‌ای سامان یافته‌تر گرفته و به بازسازی توده‌ها و امکانات رسانه‌ای و تشکیلاتی خود بپردازد.

 

در آن سوی اردوگاه اصولگرایی اما افرادی بودند که در بازه زمانی انتخابات از زمره حامیان کاندیداهای منتسب به این جناح سیاسی بوده و آشکارا و با تمام قدرت و پتانسیل برای کاندیدای متبوع خود تلاش کردند و پس از واگذاری نتیجه انتخابات نیز آنان نه خود را پیروز میدان خواندند و نه چنین عنوان داشتند که روحانی را کاندیدای اصولگرای صرف می‌دانند آنان با عزت نفس گفتند که از کاندیداهای دیگری حمایت می‌کردند اما روحانی را نیز شخصیت معتدل و وزین و با کارایی بالا در فضای فعلی می‌دانند و آماده همکاری با دولت هستند. اینان به معنای اخص کلمه پیروز میدان دموکراسی هستند چرا که نه زیر میز بازی می‌زنند و نه زیاده خواهی می‌کنند و نه آنکه اخلاق را به مسلخ می‌برند؛ طیفی که می‌توان از پتانسیل آنان نهایت بهره را جست و خیر‌خواهی خود را بر همگان ثابت کرده‌اند.

 

دیروز رقیب، امروز آشنا

در فضای پیشا انتخاباتی مجلس نهم گروهی خودرا در عرصه سیاسی عرضه داشت که به تندروی شهره عام و خاص بود، جبهه پایداری پایه‌گذار انشقاق در جریان اصولگرایی شد و همقطاران دیروز را طرد و تقبیح کرد چرا که معتقد بود آنان آنگونه که بایسته و شایسته است به موضع گیری نمی‌پردازند و عیار اصولگرایی آنان خالص نیست. حال همین عده که نوع مواضع و دیدگاه‌هایشان بر همگان آشکار است چرخشی عجیب و غیر‌منتظره داشته‌اند. 

 

در آخرین نمونه قاضی‌زاده سخنگوی جبهه پایداری در گفت‌وگو با سایت خانه ملت عنوان داشته است: آقای روحانی در نشست خبری‌اش پس از انتخابات ریاست‌جمهوری مواضعی گرفت که اگر قبلا بیان کرده بود ما در انتخابات به او رای می‌دادیم! گفتاری که نه با مشی ارکان و اجزای جبهه پایداری همخوانی دارد و نه واقعیت میدانی راانعکاس می‌دهد چرا که روحانی در کنفرانس خبری هیچ تغییر ملموسی در گفتار خود نداد و عین به عین همان سیاست‌هایی که در ایام تبلیغات اعلام می‌داشت را با لحنی دیپلمات‌گونه و در شأن ریاست جمهوری با خبرنگاران خارجی و داخلی مطرح کرد و این گفتار قاضی‌زاده یا از روی تغافل است یا آن که قصدی جز مصادره به مطلوب را نمی‌توان از آن برداشت کرد. رویکردی که با واقعیت هیچ تطابقی نداشته و جز وارونه‌نمایی نمی‌توان بر آن نامی گذاشت./روزنامه آرمان