سرگرمی


2 دقیقه پیش

تصاویری که شما را به فکر فرو می‌برد (34)

یک عکس، یک طرح یا یک نقاشی؛ بعضاً چنان تاثیری روی بیننده دارد که شنیدن ساعت ها نصیحت و یا دیدن ده ها فیلم نمی‌تواند داشته باشد. هنرمندانی که به ساده ترین روش ها در طول تاریخ ...
2 دقیقه پیش

دیدنی های امروز؛ سه شنبه 18 خرداد ماه

دیدنی های امروز؛ سه شنبه 18 خرداد ماه وبسایت عصرایران: نماز تراویح مسلمانان اندونزی در نخستین شب آغاز ماه رمضان – آچهمعترضان عوارض زیست محیطی یک پروژه انتقال آب در کاتالونیا ...

معجزه ی عشق



 

 

معجزه ی عشق

 

سالها پیش , در کشور آلمان , زن و شوهری زندگی می کردند.آنها هیچ گاه صاحب فرزندی نمی شدند.یک روز که برای تفریح به اتفاق هم از شهر خارج شده و به جنگل رفته بودند , ببر کوچکی در جنگل , نظر آنها را به خود جلب کرد.مرد معتقد بود : نباید به آن بچه ببر نزدیک شد.به نظر او ببرمادر جایی در همان حوالی فرزندش را زیر نظر داشت.پ

 

س اگر احساس خطر می کرد به هر دوی آنها حمله می کرد و صدمه می زد.اما زن انگار هیچ یک از جملات همسرش را نمی شنید , خیلی سریع به سمت ببر رفت و بچه ببر را زیر پالتوی خود به آغوش کشید , دست همسرش را گرفت و گفت :عجله کن!ما باید همین الآن سوار اتوموبیلمان شویم و از اینجا برویم.آنها به آپارتمان خود باز گشتند و به این ترتیب ببر کوچک , عضوی از ا عضای این خانواده ی کوچک شد و آن دو با یک دنیا عشق و علاقه به ببر رسیدگی می کردند. سالها از پی هم گذشت و ببر کوچک در سایه ی مراقبت و محبت های آن زن و شوهر حالا تبدیل به ببر بالغی شده بود که با آن خانواده بسیار مانوس بود.در گذر ایام , مرد درگذشت و ...

 

مدت زمان کوتاهی پس از این اتفاق , دعوتنامه ی کاری برای یک ماموریت شش ماهه در مجارستان به دست آن خانم رسید.زن , با همه دلبستگی بی اندازه ای که به ببری داشت که مانند فرزند خود با او مانوس شده بود , ناچار شده بود شش ماه کشور را ترک کند و از دلبستگی اش دور شود.پس تصمیم گرفت : ببر را برای این مدت به باغ وحش بسپارد.

 

در این مورد با مسوولان باغ وحش صحبت کرد و با تقبل کل هزینه های شش ماهه , ببر را با یک دنیا دلتنگی به باغ وحش سپرد و کارتی از مسوولان باغ وحش دریافت کرد تا هر زمان که مایل بود , بدون ممانعت و بدون اخذ بلیت به دیدار ببرش بیاید.دوری از ببر, برایش بسیار دشوار بود.روزهای آخر قبل از مسافرت , مرتب به دیدار ببرش می رفت و ساعت ها کنارش می ماند و از دلتنگی اش با ببر حرف می زد.سر انجام زمان سفر فرا رسید و زن با یک دنیا غم دوری , با ببرش وداع کرد.

 

بعد از شش ماه که ماموریت به پایان رسید , وقتی زن , بی تاب و بی قرار به سرعت خودش را به باغ وحش رساند , در حالی که از شوق دیدن ببرش فریاد می زد : عزیزم , عشق من , من بر گشتم , این شش ماه دلم برایت یک ذره شده بود , چقدر دوریت سخت بود , اما حالا من برگشتم , و در حین ابراز این جملات مهر آمیز , به سرعت در قفس را گشود : آغوش را باز کرد و ببر را با یک دنیا عشق و محبت و احساس در آغوش کشید.ناگهان , صدای فریادهای نگهبان قفس , فضا را پر کرد:نه , بیا بیرون , بیا بیرون : این ببر تو نیست.ببر تو بعد از اینکه اینجا رو ترک کردی , بعد از شش روز از غصه دق کرد و مرد.این یک ببر وحشی گرسنه است.اما دیگر برای هر تذکری دیر شده بود. ببر وحشی با همه عظمت و خوی درندگی , میان آغوش پر محبت زن , مثل یک بچه گربه , رام و آرام بود.اگرچه , ببر مفهوم کلمات مهر آمیزی را که زن به زبان آلمانی ادا کرده بود , نمی فهمید , اما محبت و عشق چیزی نبود که برای درکش نیاز به دانستن زبان و رسم و رسوم خاصی باشد.چرا که عشق آنقدر عمیق است که در مرز کلمات محدود نشود و احساس آنقدر متعالی است که از تفاوت نوع و جنس فرا رود.

 

برای هدیه کردن محبت , یک دل ساده و صمیمی کافی است , تا ازدریچه ی یک نگاه پر مهر عشق را بتاباند و مهر را هدیه کند.محبت آنقدر نافذ است که تمام فصل سرمای یاس و نا امیدی را در چشم بر هم زدنی بهار کند.عشق یکی از زیباترین معجزه های خلقت است که هر جا رد پا و اثری از آن به جا مانده تفاوتی درخشان و ستودنی , چشم گیر است.محبت همان جادوی بی نظیری است که روح تشنه و سر گردان بشر را سیراب می کند و لذتی در عشق ورزیدن هست که در طلب آن نیست.بیا بی قید و شرط عشق ببخشیم تا از انعکاسش , کل زندگیمان نور باران و لحظه لحظه ی عمر , شیرین و ارزشمند گردد.در کورترین گره ها , تاریک ترین نقطه ها , مسدود ترین راه ها , عشق بی نظیر ترین معجزه ی راه گشاست.مهم نیست دشوارترین مساله ی پیش روی تو چیست , ماجرای فوق را به خاطر بسپار و بدان سر سخت ترین قفل ها با کلید عشق و محبت گشودنی است.پس : معجزه ی عشق را امتحان کن !

 

منبع:roozeshadi.com


ویدیو مرتبط :
معجزه عشق

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

لادن طباطبایی: «ولایت عشق» معجزه بود


لادن طباطبایی گفت: «ولایت عشق» برای من مثل یک معجزه بود، وقتی که برای صحبت درباره این سریال رفتم هیچ اشاره ای به بیماری ام نکردم.

خبرگزاری میزان: لادن طباطبایی بازیگر سینما و تلویزیون گفت: «ولایت عشق» با تحقیقات زیاد ساخته شده بود و تک تک عوامل به کاری که می کردند ایمان داشتند و از این کار لذت می بردند در واقع فضای کار معنوی بود و همه با جان و دل کار کردند و تنها چیزی که درباره علت ماندگاری این سریال می توانم بگویم این است که هر چه از دل بر آید لاجرم بر دل نشیند.

وی افزود: این سریال با صرف هزینه های مالی و معنوی بسیار بالا و با صبر و تامل زیادی ساخته شد. این را هم باید بگویم که دوران فیلمبرداری سختی داشتیم چون ضمن داشتن امکانات کم، هنروران زیادی هم در سریال بودند که کنترل آن ها سخت بود، صحنه های جنگ زیادی در فیلم وجود داشت و در واقع ما در بیابان ها فیلمبرداری داشتیم.فخیم زاده نیز مواردی را در نظر داشت که روی آن تاکید می کرد.

وی ادامه داد: همانطور که می دانید امام رضا(ع) مانند همه امامان دیگر ما، صلح طلب بودند و به دلیل تسلطی که بر امور زمان داشتند بسیار از جنگ اجتناب می کردند که در واقع نیاز آن زمان بود این را هم باید بگویم که دوران زندگی آن حضرت دورانی بود که مسائل و جریانات سیاسی به شدت می توانست تحریک آمیز و مسئله برانگیز باشد به همین دلیل امام عزیزمان با درایت تمام آن دوران را سپری کردند و حتی  ولایت عهدی ذا پذیرفتند  و در حالی که می دانستند چه اتفاقی قرار است بیافتد از مدینه به مرو مهاجرت کردند به هر حال فکر می کنم این ها همه دلایلی است که باعث می شود این سریال جاودانه باشد.

لادن طباطبایی: «ولایت عشق» معجزه بود

طباطبایی با اشاره به کمک امام رضا(ع) در طول کار به او عنوان کرد: قبل از اینکه من به سریال اضافه شوم حدود یک سالی بود که گروه مشغول فیلمبرداری بودند اما من از همان ابتدای ورودم به این پرو|ژه بار معنوی آن را احساس می کردم، زمانی که کار به من پیشنهاد شد پزشکان به من گفته بودند که تو باید به صورت مطلق استراحت کنی زیرا دیسک کمرم را عمل کرده بودم و خیلی اعتماد به نفس پایینی داشتم،من تازه از تخت بیماری بلند شده بودم و گمان می کردم باید تا آخر عمرم با احتیاط راه بروم البته در آن زمانی که استراحت مطلق بودم ، خیلی روی خودم کار کردم و از خدای خودم خواستم تا نگذارد در سن جوانی یک معلولیت مزمن را با خودم حمل کنم.

این بازیگر تصریح کرد: «ولایت عشق» برای من مثل یک معجزه بود، وقتی که برای صحبت درباره این سریال رفتم هیچ اشاره ای به بیماری ام نکردم . برای برخی از سکانس ها لازم بود روی اسب بنشینم و این کار را کردم در حالی که 4 پزشک به من گفته بودند فقط روی زمین صاف راه برو و حتی سعی کن از پله بالا رفتن هم اجتناب کنی  وگرنه ممکن است فلج شوی ، من هیچ اعتنایی به این حرف ها نکردم، اما اعتراف می کنم که خیلی ترسیده بودم سه هفته تمام وقتی برای تمرین اسب سواری می رفتم در طول مسیر هنگام رانندگی گریه می کردم به طوری که قادر به دیدن درست  جاده نبودم، زیرا از اسب و از این کاری که شروع کرده بودم می ترسیدم ولی با اتکا به خدا  و کمک آقا این کار را انجام دادم و بهترین شدم این امر به جز لطف و نگاه امام رضا و شفاعت آن حضرت پیش خدا میسر نمی شد، ما بارها و بارها صحنه هایی را فیلمبرداری کردیم که به پهنای صورت خود اشک می ریختیم، زیرا روح معنوی بزرگی در آن حضور داشت.

بازیگر «یک وجب از آسمان» ادامه داد: حالا هم که سال ها از فیلمبرداری«ولایت عشق» می گذرد آقا را به شفاعت می طلبم و از او می خواهم که مرا فراموش نکند و هر چه بیشتر می گذرد به صورت عمیق تر از جان و دل مرحمت های امام رضا(ع) در حق خودم را بیشتر حس می کنم و علاقه ام به آن حضرت بیشتر می شود. خیلی خوشحالم و خدا را شاکرم که این شانس را داشتم تا در بازسازی قسمت کوچکی از زندگی پربار آن حضرت سهمی جزئی داشته باشم ذکر این نکته هم خالی از لطف نیست لحظاتی بود که حس می کردم در همانجا در  مدینه و مرو هستم در میان اهالی سبزوار که به صورت نمادین به استقبال ایشان می امدند. «ولایت عشق» به واقع تاثیر زیادی بر روی زندگی من گذاشت و از این بابت خدا را شاکرم.

بازیگر «خواهران غریب» اظهار کرد: مسئله مهم در ساخت سریال های دینی و مذهبی، قصه است . معمولا در مسائل دینی و مذهبی روایات زیادی وجود دارد به نظرم باید یک گروه  زبده بنشینند و از میان این روایت یک قصه منسجم و درست را پیدا کنند و جذابیت های بصری را به آن بی افزایند، نقاط عطف درام هم باید به خوبی رعایت شود برای مثال شخصیت من و یکی دیگر از خانوم های این سریال مستند تاریخی ندارند اما در صدر اسلام زنانی بودند که شخصا در جبهه های جنگ حضور داشتند اما در سریال های دینی و مذهبی به این ها پرداخته نشده بود، من زمانی که می خواستم نقش طاهره را ایفا کنم یک تحقیق مفصلی انجام دادم و لیست بلند بالا از زنان جسور و بی باک را تهیه کرده بودم و می دانستم در چه مقطعی و چگونه در جنگ حضور داشتند.

طباطبایی تصریح کرد: به نظرم در کنار همه این موارد بوجه هم نقش اساسی را ایفا می کند زیرا درصورت وجود بودجه کم کار ضعیف و کوچک می شود و آنطور که باید و شاید نمی تواند عظمت تاریخ دینی را به تصویر بکشد.
این بازیگر ادامه داد: من دیگر مایل نیستم در پروژه های تاریخی به ایفای نقش بپردازم زیرا آن زمان جوان بودم و آن چیزی که باید و در توانم بود را یکبار ارائه دادم، دوست دارم به همان شکل، پرشکوه باقی بماند، الان در این شرایط در هر پروژه ای که بخواهم بازی کنم سایه نامناسبی بر روی «ولایت عشق»می افتد کما اینکه من دیگر نمی خواهم در هیچ پروژه ای به ایفای نقش بپردازم.

وی خاطرنشان کرد: امیدوارم آقا امام رضا شفقت خود را بر سر ایرانیان و شیعیان و انسانیت جهان داشته باشند، شهادت امام رضا(ع) را به همه تسلیت می گویم.