سرگرمی
2 دقیقه پیش | تصاویری که شما را به فکر فرو میبرد (34)یک عکس، یک طرح یا یک نقاشی؛ بعضاً چنان تاثیری روی بیننده دارد که شنیدن ساعت ها نصیحت و یا دیدن ده ها فیلم نمیتواند داشته باشد. هنرمندانی که به ساده ترین روش ها در طول تاریخ ... |
2 دقیقه پیش | دیدنی های امروز؛ سه شنبه 18 خرداد ماهدیدنی های امروز؛ سه شنبه 18 خرداد ماه وبسایت عصرایران: نماز تراویح مسلمانان اندونزی در نخستین شب آغاز ماه رمضان – آچهمعترضان عوارض زیست محیطی یک پروژه انتقال آب در کاتالونیا ... |
ماندگارترین دیالوگ های تاریخ سینما (47)
ماندگارترین دیالوگ های تاریخ سینما
باران كوثری: چرا یه كاری تو رشته ی خودت نمیكنی؟ تاكسی اخه.......
پیمان معادی: خیلی پیشنهاد خوبی بودا! من تعجب میكنم چرا یه همچین چیزی به فكر خودم نرسیده بود هیچوقت ، قشنگ یه جوری حرف میزنی انگار تو این مملكت زندگی نمیكنیا ! خانوم كو كار...؟!!
قصه ها|رخشان بنی اعتماد
دكتر هانیبال لكتر (آنتونی هاپكینز):
مردم همیشه به شما نمی گن که چه فکری می کنن فقط منتظرن که توی زندگی پیشرفت نکنی.
The Silence Of The Lambs| سكوت بره ها 1991| جاناتان دمی
- شما چطور انقدر خوب راجع به زن ها مینویسید؟
+ یه مرد رو تصور میکنم... بعد منطق و مسئولیت پذیری رو ازش حذف میکنم!
As Good as It Gets | 1997| James L. Brooks
شان پاکر: یه زمانی انسانها در مزارع زندگی می کردند.
یه زمانی انسانها شهرنشین شدند و در شهرها زندگی کردند.
حالا وقتشه که انسان در اینترنت زندگی کنه.
The Social Network| شبکه اجتماعی 2010| دیوید فینچر
مکس جری هوروویتز: ته سیگار ها خوب نیستند چون اونها رو توی دریا میریزند
و ماهیها اونها رو میکِشند و به نیکوتین معتاد میشن…
داشتم شوخی می کردم چون ته سیگار نمیتونه زیر آب روشن بمونه
و البته ماهیها هم جیب ندارند که بخوان فندکشون رو توش بذارند.
Mary and Max| مری و مکس 2009| آدام الیوت
+ هوش مصنوعی : پدر متاسفم ، من باعث شکستت شدم ..
- فینچ : ما هنوز شکست نخوردیم
+ نمی دونستم چطور برنده بشم ، مجبور شدم قوانین جدیدی وضع کنم
- تو یه چالش غیرممکن رو تجربه کردی ، چیزی که تو رو براش طراحی نکردم
+ فکر میکردم تو هم دلت می خواد زنده بمونم ، ولی حالا مطمئن نیستی
- این درست نیست
+ اگه فکر میکنی راهمو گم کردم ، شاید باید بمیرم
+ من زجر نمیکشم
- تو مخلوق من بودی نمی تونم بذارم بمیری
+ اگه زنده نموندم ازت ممنونم که من رو خلق کردی.
Person of Interest| سریال مظنون | نوشته ی جاناتان نولان
طوری رفتار کنید انگار مرد ثروتمندی هستید، آنگاه مطمئناً ثروتمند خواهید شد.
طوری رفتار کنید انگار اعتماد به نفس زیادی دارید آنگاه مردم مطمئناً به
شما اعتماد خواهند کرد، طوری رفتار کنید انگار تجربه ی زیادی دارید آنگاه
مردم توصیه های شما را دنبال خواهند کرد. طوری رفتار کنید انگار موفقیت
بزرگی کسب کرده اید انگاه به یقین همانطور که من اینجا ایستاده ام، موفق
خواهید شد.
The Wolf of Wall Street| 2013| مارتین اسکورسیزی
تا زمانی که عاشق هم بودیم همدیگه رو می فهمیدیم، چون چیزی برای فهمیدن وجود نداشت...
L'eclisse| کسوف 1962| میکل آنجلو آنتونیونی
آلفرد : سال ها پیش در برمه بودم... منو دوستام برای یه حکومت محلی کار میکردیم. اونا سعی داشتن با دادن جواهرات به عنوان رشوه وفاداری روسای قبیله رو بخرن اما یک راهزن کاروان هاشون در جنگلی در شمال رانگون غرات میکرد. برای همین مارو فرستادن تا جواهرات رو پیدا کنیم اما طی مدت 6ماه هیچکس رو ندیدیم که با راهزنها معامله کرده باشه. یک روز بچه ای رو دیدم که با یه یاقوت بازی می کرد که اندازه یک نارنگی بود... اون راهزن جواهراتو دور می انداخته
بتمن (christine Bale) : پس چرا اونا رو دزدیده بوده؟
آلفرد : چون فکر می کرد سرگرمی خوبیه, چون بعضی آدما دنبال چیزای منطقی مثل پول نیستن. نمیشه اونارو خرید, بهشون زور گفت,باهاشون منطقی حرف زد ویا مذاکره کرد! بعضی آدما فقط میخوان سوختن دنیا رو تماشا کنن
The Dark Knight| شوالیه تاریکی 2008| کریستوفر نولان
هر آدمی برای خودش غرور داره، آدم زخمی میشه، بهش توهین میشه، اما آدم همه اینا رو مینونه تحمل کنه تا لحظه آخر. اما وقتی آدم پشت سر هم بد میاره، بهتره آدم قید این دنیا روبزنه و بره، اما با غرور.
Gloomy Sunday| یکشنبه غم انگیز 1999| رالف شوبل
ﺍﮔﻪ ﭘﻮﻟﻲ ﮐﻪ ﺑﺮﺍﻱ ﺩﺳﺘﮕﻴﺮﻱ ﻣﻦ ﺧﺮﺝ ﻣﻲ ﮐﻨﻦ ﺭﻭ ﺑﻪ ﺧﻮﺩﻡ ﺑﺪﻥ
ﺩﺳﺖ ﺍﺯ ﺩﺯﺩﻱ ﺑﺮﻣﻲ ﺩﺍﺭﻡ.
Butch Cassidy and the Sandance Kid|ﺑﻮﭺ ﮐﺴﻴﺪﻱ ﻭ ﺳﺎﻧﺪﻧﺲ ﮐﻴﺪ 1969| جرج روی هیل
آرون رالستون: اگه یه روز مجبور بشی دستتو قطع كنی، بد ترین گزینه یه چاقوی چینیه!
127 Hours |2010|دنی بویل
فارست: نمی دونم حق با مامان بود یا ستوان دن. من نمی دونم که هر کدوم ما سرنوشتی داریم یا بطور تصادفی روی یک نسیم شناوریم. ولی به نظر من هر دوتا درستن. شاید هر دو تا همزمان دارن اتفاق می افتن.
Forrest Gump| فارست گامپ 1994| رابرت زمکیس
میدونی پدربزرگم همیشه چی می گفت؟ "قدمهای بلند بردار." می گفت "اینطوری هم زودتر می رسی هم كفشهات دیرتر خراب می شن"
Sergio Leone |1984| Once Upon a Time in America
- ایشون برادرتونن؟!
+بله
- ایشونم تو بیمارستان مشغولن؟!
+ نخیر
- شغلشون چیه اون وقت؟!
+ تیریپ هنری ان!
- تو شاخه خاصی مشغولن؟!
+ نه با رفقاشون تو کافه و خیابون و دور و برای تئاتر شهر می چرخن
سریال شمعدونی| سروش صحت
پیمان معادی: خیلی پیشنهاد خوبی بودا! من تعجب میكنم چرا یه همچین چیزی به فكر خودم نرسیده بود هیچوقت ، قشنگ یه جوری حرف میزنی انگار تو این مملكت زندگی نمیكنیا ! خانوم كو كار...؟!!
قصه ها|رخشان بنی اعتماد
دكتر هانیبال لكتر (آنتونی هاپكینز):
مردم همیشه به شما نمی گن که چه فکری می کنن فقط منتظرن که توی زندگی پیشرفت نکنی.
The Silence Of The Lambs| سكوت بره ها 1991| جاناتان دمی
- شما چطور انقدر خوب راجع به زن ها مینویسید؟
+ یه مرد رو تصور میکنم... بعد منطق و مسئولیت پذیری رو ازش حذف میکنم!
As Good as It Gets | 1997| James L. Brooks
شان پاکر: یه زمانی انسانها در مزارع زندگی می کردند.
یه زمانی انسانها شهرنشین شدند و در شهرها زندگی کردند.
حالا وقتشه که انسان در اینترنت زندگی کنه.
The Social Network| شبکه اجتماعی 2010| دیوید فینچر
مکس جری هوروویتز: ته سیگار ها خوب نیستند چون اونها رو توی دریا میریزند
و ماهیها اونها رو میکِشند و به نیکوتین معتاد میشن…
داشتم شوخی می کردم چون ته سیگار نمیتونه زیر آب روشن بمونه
و البته ماهیها هم جیب ندارند که بخوان فندکشون رو توش بذارند.
Mary and Max| مری و مکس 2009| آدام الیوت
+ هوش مصنوعی : پدر متاسفم ، من باعث شکستت شدم ..
- فینچ : ما هنوز شکست نخوردیم
+ نمی دونستم چطور برنده بشم ، مجبور شدم قوانین جدیدی وضع کنم
- تو یه چالش غیرممکن رو تجربه کردی ، چیزی که تو رو براش طراحی نکردم
+ فکر میکردم تو هم دلت می خواد زنده بمونم ، ولی حالا مطمئن نیستی
- این درست نیست
+ اگه فکر میکنی راهمو گم کردم ، شاید باید بمیرم
+ من زجر نمیکشم
- تو مخلوق من بودی نمی تونم بذارم بمیری
+ اگه زنده نموندم ازت ممنونم که من رو خلق کردی.
Person of Interest| سریال مظنون | نوشته ی جاناتان نولان
طوری رفتار کنید انگار مرد ثروتمندی هستید، آنگاه مطمئناً ثروتمند خواهید شد.
طوری رفتار کنید انگار اعتماد به نفس زیادی دارید آنگاه مردم مطمئناً به
شما اعتماد خواهند کرد، طوری رفتار کنید انگار تجربه ی زیادی دارید آنگاه
مردم توصیه های شما را دنبال خواهند کرد. طوری رفتار کنید انگار موفقیت
بزرگی کسب کرده اید انگاه به یقین همانطور که من اینجا ایستاده ام، موفق
خواهید شد.
The Wolf of Wall Street| 2013| مارتین اسکورسیزی
تا زمانی که عاشق هم بودیم همدیگه رو می فهمیدیم، چون چیزی برای فهمیدن وجود نداشت...
L'eclisse| کسوف 1962| میکل آنجلو آنتونیونی
آلفرد : سال ها پیش در برمه بودم... منو دوستام برای یه حکومت محلی کار میکردیم. اونا سعی داشتن با دادن جواهرات به عنوان رشوه وفاداری روسای قبیله رو بخرن اما یک راهزن کاروان هاشون در جنگلی در شمال رانگون غرات میکرد. برای همین مارو فرستادن تا جواهرات رو پیدا کنیم اما طی مدت 6ماه هیچکس رو ندیدیم که با راهزنها معامله کرده باشه. یک روز بچه ای رو دیدم که با یه یاقوت بازی می کرد که اندازه یک نارنگی بود... اون راهزن جواهراتو دور می انداخته
بتمن (christine Bale) : پس چرا اونا رو دزدیده بوده؟
آلفرد : چون فکر می کرد سرگرمی خوبیه, چون بعضی آدما دنبال چیزای منطقی مثل پول نیستن. نمیشه اونارو خرید, بهشون زور گفت,باهاشون منطقی حرف زد ویا مذاکره کرد! بعضی آدما فقط میخوان سوختن دنیا رو تماشا کنن
The Dark Knight| شوالیه تاریکی 2008| کریستوفر نولان
هر آدمی برای خودش غرور داره، آدم زخمی میشه، بهش توهین میشه، اما آدم همه اینا رو مینونه تحمل کنه تا لحظه آخر. اما وقتی آدم پشت سر هم بد میاره، بهتره آدم قید این دنیا روبزنه و بره، اما با غرور.
Gloomy Sunday| یکشنبه غم انگیز 1999| رالف شوبل
ﺍﮔﻪ ﭘﻮﻟﻲ ﮐﻪ ﺑﺮﺍﻱ ﺩﺳﺘﮕﻴﺮﻱ ﻣﻦ ﺧﺮﺝ ﻣﻲ ﮐﻨﻦ ﺭﻭ ﺑﻪ ﺧﻮﺩﻡ ﺑﺪﻥ
ﺩﺳﺖ ﺍﺯ ﺩﺯﺩﻱ ﺑﺮﻣﻲ ﺩﺍﺭﻡ.
Butch Cassidy and the Sandance Kid|ﺑﻮﭺ ﮐﺴﻴﺪﻱ ﻭ ﺳﺎﻧﺪﻧﺲ ﮐﻴﺪ 1969| جرج روی هیل
آرون رالستون: اگه یه روز مجبور بشی دستتو قطع كنی، بد ترین گزینه یه چاقوی چینیه!
127 Hours |2010|دنی بویل
فارست: نمی دونم حق با مامان بود یا ستوان دن. من نمی دونم که هر کدوم ما سرنوشتی داریم یا بطور تصادفی روی یک نسیم شناوریم. ولی به نظر من هر دوتا درستن. شاید هر دو تا همزمان دارن اتفاق می افتن.
Forrest Gump| فارست گامپ 1994| رابرت زمکیس
میدونی پدربزرگم همیشه چی می گفت؟ "قدمهای بلند بردار." می گفت "اینطوری هم زودتر می رسی هم كفشهات دیرتر خراب می شن"
Sergio Leone |1984| Once Upon a Time in America
- ایشون برادرتونن؟!
+بله
- ایشونم تو بیمارستان مشغولن؟!
+ نخیر
- شغلشون چیه اون وقت؟!
+ تیریپ هنری ان!
- تو شاخه خاصی مشغولن؟!
+ نه با رفقاشون تو کافه و خیابون و دور و برای تئاتر شهر می چرخن
سریال شمعدونی| سروش صحت
ویدیو مرتبط :
یکی از ماندگارترین صحنه های تاریخ سینما
خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :
ماندگارترین دیالوگ های تاریخ سینما
- پدر خوانده -