سرگرمی


2 دقیقه پیش

تصاویری که شما را به فکر فرو می‌برد (34)

یک عکس، یک طرح یا یک نقاشی؛ بعضاً چنان تاثیری روی بیننده دارد که شنیدن ساعت ها نصیحت و یا دیدن ده ها فیلم نمی‌تواند داشته باشد. هنرمندانی که به ساده ترین روش ها در طول تاریخ ...
2 دقیقه پیش

دیدنی های امروز؛ سه شنبه 18 خرداد ماه

دیدنی های امروز؛ سه شنبه 18 خرداد ماه وبسایت عصرایران: نماز تراویح مسلمانان اندونزی در نخستین شب آغاز ماه رمضان – آچهمعترضان عوارض زیست محیطی یک پروژه انتقال آب در کاتالونیا ...

عاقبت دعوای گوریل با لشگر پروانه ها!


کشور افریقای مرکزی و گوریل 25 ساله بنام مالوی در جنگلهای زانگا سانگا که حین عبور با لشگری از پروانه ها روبرو شد.

خبرآنلاین: کشور افریقای مرکزی و گوریل 25 ساله بنام مالوی در جنگلهای زانگا سانگا که حین عبور با لشگری از پروانه ها روبرو شد.

ابتدا مالوی سعی کرد با دست پروانه ها را از خود دور کرده و به راهش ادامه دهد اما عاقبت تسلیم شده و دست خود را روی سرش گذاشت.

منطقه حفاظت شده زانگا سانزا از سال 1990 به مساحت 6865 در افریقای مرکزی ایجاد شده که مرکز حیوانات از گونه های بعضا نادر است.

گوریل ماده جوان بین 70 تا 120 کیلوگرم وزن داشته و قدرت بدنی اش 6 برابر یک انسان بالغ است.

آنها به صورت گروهی زندگی کرده و رییس شان یک گوریل پشت نقره ای نر است.

عاقبت دعوای گوریل با لشگر پروانه ها!

عاقبت دعوای گوریل با لشگر پروانه ها!

عاقبت دعوای گوریل با لشگر پروانه ها!

عاقبت دعوای گوریل با لشگر پروانه ها!

عاقبت دعوای گوریل با لشگر پروانه ها!


ویدیو مرتبط :
دعوای گوریل های عصبانی..

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

عاقبت تلخ یک دعوای کودکانه!



اخبار ,اخبار حوادث ,قتل

 

اخبار حوادث - عاقبت تلخ یک دعوای کودکانه!

یک لحظه عصبانیت و درگیری کافی بود تا قتلی تلخ رخ دهد. جنایتی ناخواسته که در کمتر از یک دقیقه رخ داد و حالا پشیمانی هیچ کمکی به پسر جوان نمی کند.

به گزارش مهر، هیچ وقت فکر نمی کرد به خاطر یک دعوای بچه گانه پای چوبه دار برود. همه چیز خیلی ساده شروع شد اما پایانی تلخ داشت. سه سال از ماجرا گذشته اما همه چیز را  به طور کامل به خاطر دارد. همه چیز با یک تصادف آغاز شد و به حکم قصاص ختم شد. سعید 23 ساله سه سال قبل به اتهام قتل در یک نزاع خیابانی دستگیر و از همان روز آینده ای که برای خود ترسیم کرده بود را بربادرفته دید. در حاشیه دادگاه فرصت کوتاهی پیش آمد تا گفتگویی با او داشته باشیم.

در مورد شب حادثه توضیح می دهید؟
آن شب ساعت 11 در حال رفتن به خانه بودم، خیلی عجله داشتم. در خیابان ابوذر ناگهان یک خودروی 206 جلوی من توقف کرد که من نتوانستم ماشین را کنترل کرده و با پژو 206 تصادف کردم. راننده آن پسر جوانی بود و وقتی پیاده شد شروع به فحاشی کرد، من هم عصبانی شده و از داخل ماشین چاقویی برداشته و با آن یک ضربه به سینه راننده زدم بعد هم از آنجا گریختم.

چگونه دستگیر شدید؟
راننده یکی از خودروهای عبوری که شاهد این درگیری بود موضوع را به پلیس اطلاع داد، او حتی شماره پلاک ماشین مرا یادداشت کرده بود. وقتی پلیس مرا دستگیر کرد نمی دانستم که راننده پژو 206 به قتل رسیده است.

فردی نبود که در درگیری شما میانجی گری کند؟
این اتفاق در کمتر از یک دقیقه رخ داد و من خودم نیز شوکه شدم. هیچگاه فکر نمی کردم که در جریان یک درگیری ساده مرتکب قتل شوم.

برای جلب رضایت اولیای دم کاری نکردید؟
خیلی تلاش کردم اما آنها حاضر به رضایت نبودند حالا هم از کار خود پشیمانم اما این پشیمانی هیچ سودی برای من ندارد. به اتهام قتل به قصاص محکوم شدم و اگر اولیای دم راضی به رضایت نشوند چند روز بیشتر از عمرم باقی نمی ماند.کاش می توانستم آن شب خشم خودم را کنترل کنم و ای کاش مقتول به من فحاشی نمی کرد.

حالا در زندان چه می کنی؟
در ابتدا همه زندگی ام افسوس شده بود. افسوس آرزوهایی که بر باد رفت.اما حالا سعی می کنم گذشته ام را جبران کنم و هنوز به رضایت اولیای دم امید دارم.

اخبار حوادث - مهر