سرگرمی
2 دقیقه پیش | تصاویری که شما را به فکر فرو میبرد (34)یک عکس، یک طرح یا یک نقاشی؛ بعضاً چنان تاثیری روی بیننده دارد که شنیدن ساعت ها نصیحت و یا دیدن ده ها فیلم نمیتواند داشته باشد. هنرمندانی که به ساده ترین روش ها در طول تاریخ ... |
2 دقیقه پیش | دیدنی های امروز؛ سه شنبه 18 خرداد ماهدیدنی های امروز؛ سه شنبه 18 خرداد ماه وبسایت عصرایران: نماز تراویح مسلمانان اندونزی در نخستین شب آغاز ماه رمضان – آچهمعترضان عوارض زیست محیطی یک پروژه انتقال آب در کاتالونیا ... |
طنز؛ نگاهی کوتاه به زندگی بلند چرچیل
141 سال پیش در چنین روزی پسربچه ای کچل و توپولی موپولی با لوپ هایی آویزون و سیگار برگی به دهان و بی خیال در انگلیس متولد شد. پدرش نام او را مارلبرو و مادرش نام او را بهمن کوچولو نهاد. اما دیگران او را وینستون صدا می کردند.
ماهنامه خط خطی - علی دریاکناری: 141 سال پیش در چنین روزی پسربچه ای کچل و توپولی موپولی با لوپ هایی آویزون و سیگار برگی به دهان و بی خیال در انگلیس متولد شد. پدرش نام او را مارلبرو و مادرش نام او را بهمن کوچولو نهاد. اما دیگران او را وینستون صدا می کردند.
سال ها بعد همین تنش ها و اختلافات خانوادگی باعث تشنج ذهنی اش شد و به آلمان حمله کرد و بدین شکل جنگ دوم جهانی آغاز شد. پس از خودکشی دسته جمعی هیتلر آریایی و بانو، کتاب داستانی تخیلی نوشت و عامل جنگ را در کمال نامردی هیتلر معرفی کرد و متاسفانه این داستان تقلبی به قدری برای مردم جذاب بود که علاوه بر نوبل ادبیات، توپ طلای سال اروپا را نیز کسب کرد و خو چرچیل هم توسط الیزابت به لقب «سِر» نائل گردید.
چند وقت بعد چرچیل از فرط خوشحالی دچار سرماخوردگی شد و بستری گردید، سپس دچار خونریزی مغزی شد و بعد سکته مغزی کرد و به کما رفت، اما از بس بی خیال بود که نمرد و همچنان زنده که چه عرض کنم، مشغول حکومت کردن ماند، تا اینکه گاز اتاقش نشتی داشت و دچار خفگی شد، که البته باز نمُرد... ولی دخترش که وارد منزل شده بود، چراغ اتاق را روشن کرد، اتاق منفجر شد و از شدت انفجار چرچیل از پنجره طبقه سوم به پایین پرتاب شد و روی کابل برق افتاد و پس از برق گرفتگی در حالی که به زمین افتاده بود، زیر چرخ های یک کامیون ماند و در نهایت توسط پلیس لندن به ضرب گلوله کشته شد. یادش نه چندان گرامی.
سال ها بعد همین تنش ها و اختلافات خانوادگی باعث تشنج ذهنی اش شد و به آلمان حمله کرد و بدین شکل جنگ دوم جهانی آغاز شد. پس از خودکشی دسته جمعی هیتلر آریایی و بانو، کتاب داستانی تخیلی نوشت و عامل جنگ را در کمال نامردی هیتلر معرفی کرد و متاسفانه این داستان تقلبی به قدری برای مردم جذاب بود که علاوه بر نوبل ادبیات، توپ طلای سال اروپا را نیز کسب کرد و خو چرچیل هم توسط الیزابت به لقب «سِر» نائل گردید.
ویدیو مرتبط :
Winston Churchill داستانی کوتاه از زندگی وینستون چرچیل
خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :
طنز؛ کوتاه بیا، بلند بمان!
پوریا عالمی در روزنامه شرق نوشت:
بهمناسبت روز جهانی رکورد گینس، کوتاهترین و بلندترین مرد جهان با یکدیگر ملاقات کردند. به همین مناسبت ما با بلندترین و کوتاهترین مردان جهان گفتوگو کردیم؛
آمبولانس: در یک جمله توضیح دهید شغلتان چیست و چطوری و چرا بلند و کوتاه شدید؟
بلنده: من روزنامهنگارم. چون همیشه از دو طرف دارند میکشندم، اینقدر بلند شدم.
کوتاهه: من هم روزنامهنگارم. چون همیشه میزنند توی سرم نتوانستم رشد کنم.
آمبولانس: از سختیهای کارتان بگویید.
بلنده: راستش به این دلیل ساده که من بلندم، برای ورود و خروجم از برخی درها با مشکل مواجه میشوم.
کوتاهه: بنده مشکل زیادی ندارم. بنده عادت کردهام کوتاه بیایم. دورهبهدوره و دولتبهدولت کوتاه آمدهام تا مثل ایشان دراز نشوم.
آمبولانس: چه پیامی دارید؟
بلنده: به قول عمران صلاحی آخر خط که میرسیم، خط رو درازش میکنند. پس پیام من این است اصلا دنبال خطی نباشید که تهوتوش را دربیاورید یا ببینید آخر خط به کجا میرسد یا بخواهید تا ته یک خطی را بروید. نروید عزیزان من.
کوتاهه: من پیام خاصی ندارم جز اینکه همیشه کوتاه بیایید تا همیشه بمانید. فوقش پشتسرتان میگویند طرف کوتوله است.
آمبولانس: تا خودمان بلند و کوتاه نشدیم گفتوگو را به پایان میبریم.
بهمناسبت روز جهانی رکورد گینس، کوتاهترین و بلندترین مرد جهان با یکدیگر ملاقات کردند. به همین مناسبت ما با بلندترین و کوتاهترین مردان جهان گفتوگو کردیم؛
آمبولانس: در یک جمله توضیح دهید شغلتان چیست و چطوری و چرا بلند و کوتاه شدید؟
بلنده: من روزنامهنگارم. چون همیشه از دو طرف دارند میکشندم، اینقدر بلند شدم.
کوتاهه: من هم روزنامهنگارم. چون همیشه میزنند توی سرم نتوانستم رشد کنم.
آمبولانس: از سختیهای کارتان بگویید.
بلنده: راستش به این دلیل ساده که من بلندم، برای ورود و خروجم از برخی درها با مشکل مواجه میشوم.
کوتاهه: بنده مشکل زیادی ندارم. بنده عادت کردهام کوتاه بیایم. دورهبهدوره و دولتبهدولت کوتاه آمدهام تا مثل ایشان دراز نشوم.
آمبولانس: چه پیامی دارید؟
بلنده: به قول عمران صلاحی آخر خط که میرسیم، خط رو درازش میکنند. پس پیام من این است اصلا دنبال خطی نباشید که تهوتوش را دربیاورید یا ببینید آخر خط به کجا میرسد یا بخواهید تا ته یک خطی را بروید. نروید عزیزان من.
کوتاهه: من پیام خاصی ندارم جز اینکه همیشه کوتاه بیایید تا همیشه بمانید. فوقش پشتسرتان میگویند طرف کوتوله است.
آمبولانس: تا خودمان بلند و کوتاه نشدیم گفتوگو را به پایان میبریم.