سرگرمی
2 دقیقه پیش | تصاویری که شما را به فکر فرو میبرد (34)یک عکس، یک طرح یا یک نقاشی؛ بعضاً چنان تاثیری روی بیننده دارد که شنیدن ساعت ها نصیحت و یا دیدن ده ها فیلم نمیتواند داشته باشد. هنرمندانی که به ساده ترین روش ها در طول تاریخ ... |
2 دقیقه پیش | دیدنی های امروز؛ سه شنبه 18 خرداد ماهدیدنی های امروز؛ سه شنبه 18 خرداد ماه وبسایت عصرایران: نماز تراویح مسلمانان اندونزی در نخستین شب آغاز ماه رمضان – آچهمعترضان عوارض زیست محیطی یک پروژه انتقال آب در کاتالونیا ... |
طنز؛ خاله زنکی های بین المللی!
در پی افشای رابطه پنهانی فرانسوا اولاند با «ژولی گایه»، سطح ارتباط رئیسجمهور فرانسه با شریک زندگی سابق خود «والری تریر وایلر» به «دوست معمولی» تنزل پیدا کرد.
روزنامه قانون: در پی افشای رابطه پنهانی فرانسوا اولاند با «ژولی گایه»، سطح ارتباط رئیسجمهور فرانسه با شریک زندگی سابق خود «والری تریر وایلر» به «دوست معمولی» تنزل پیدا کرد. بنا بر گفته شاهدان، اولاند و ژولی گایه سابقا در فیسبوک همدیگر را «داداشی» و «آبجی» مینامیدند که همین باعث شک والری به رابطه این دو شده بود، از همان موقع والری دائم بر شفافسازی روابط رئیسجمهور با این دختره پافشاری میکرد ولی همیشه با این پاسخ اولاند مواجه میشد که «ژولی گایه دختر خوبیه، فقط اسمش غلط اندازه». با این وجود اولاند طاقت نیاورد و چند روز پیش پایان رابطه خود با والری تریروایلر را رسما اعلام کرد. یک کارشناس مسائل و مشکلات دامنگیر غرب در این زمینه اظهارنظر کرد و گفت: وقتی فرانسوا اولاند فرانسوی در مقابل شریک زندگی خود به تعهداتش پایبند نیست، چه تضمینی وجود دارد که آمریکا مفاد توافق ژنو را رعایت کند؟ وی در پاسخ به این سوال که ارتباط این دو مسئله با هم چیست؟ بعد از چند ثانیه سکوت گفت: مرگ بر آمریکا.
طبق اخبار واصله پس از اعلام جدایی اولاند و تریروایلر موج اختلافات خانوادگی کشورهای غربی را در نوردیده است. گویا دیروز میشل اوباما با دیدن همسرش که در حال خوردن شیرینی دانمارکی بود به شدت عصبانی شده و گفته «تو هنوز دلت گیر اون نخست وزیر ایکبیری دانمارکه» اوباما هم هر چی مالهکشی کرده و گفته این اسمش شیرینی گل محمدیه و دانمارکی نیست، میشل زیربار نرفته و گفته اون ماریجوآنا هم که میکشیدی لابد اسمش «ماریجوانان» بوده و چون همیشه خراب بود شما مجبور بودین بکشیناش!
شهروندان کشورهای غربی هم از این موج فساد و بیبند و باری به ستوه آمدهاند. یکی از این شهروندان به نام «جان» به خبرنگار ما میگوید: ما دیگر از غرب خسته شدهایم. ما سیاستهای کشورمان را محکوم میکنیم. ما میخواهیم به ایران بیاییم تا خانواده تشکیل بدهیم. حالا درست است که ایران پارازیت دارد، آلودگی هوا دارد، پول ندارد، آتشنشانیاش نردبان ندارد، محدودیت اینترنتی دارد ولی عوضش آنجا صفا و صمیمیت هست، هرمز شجاعیمهر هست، سیب هست و مسئولانی که به زور میخواهند آدم را خوشبخت کنند. ما میخواهیم از دامن غرب خارج شویم و به ساپورت خاورمیانه بیاییم.
تو رو خدا!
طبق اخبار واصله پس از اعلام جدایی اولاند و تریروایلر موج اختلافات خانوادگی کشورهای غربی را در نوردیده است. گویا دیروز میشل اوباما با دیدن همسرش که در حال خوردن شیرینی دانمارکی بود به شدت عصبانی شده و گفته «تو هنوز دلت گیر اون نخست وزیر ایکبیری دانمارکه» اوباما هم هر چی مالهکشی کرده و گفته این اسمش شیرینی گل محمدیه و دانمارکی نیست، میشل زیربار نرفته و گفته اون ماریجوآنا هم که میکشیدی لابد اسمش «ماریجوانان» بوده و چون همیشه خراب بود شما مجبور بودین بکشیناش!
شهروندان کشورهای غربی هم از این موج فساد و بیبند و باری به ستوه آمدهاند. یکی از این شهروندان به نام «جان» به خبرنگار ما میگوید: ما دیگر از غرب خسته شدهایم. ما سیاستهای کشورمان را محکوم میکنیم. ما میخواهیم به ایران بیاییم تا خانواده تشکیل بدهیم. حالا درست است که ایران پارازیت دارد، آلودگی هوا دارد، پول ندارد، آتشنشانیاش نردبان ندارد، محدودیت اینترنتی دارد ولی عوضش آنجا صفا و صمیمیت هست، هرمز شجاعیمهر هست، سیب هست و مسئولانی که به زور میخواهند آدم را خوشبخت کنند. ما میخواهیم از دامن غرب خارج شویم و به ساپورت خاورمیانه بیاییم.
تو رو خدا!
ویدیو مرتبط :
واکنش تند بهاره رهنما به سوال عجیب مهران مدیری حوصله جواب دادن به این سوال های خاله زنکی را ندارم ن
خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :
طنز: ضرغامی، عمو پورنگ و خاله شادونه!
بعد از ماجرای حواشی مربوط به انتخاب مجری گفت و گوی زنده رئیس جمهور با مردم، هنوز دل ضرغامی با دولت تدبیر و امید صاف نشده.
روزگارنو: امیر وفایی در روزنامه قانون نوشت:
بعد از ماجرای حواشی مربوط به انتخاب مجری گفت و گوی زنده رئیس جمهور با مردم، هنوز دل ضرغامی با دولت تدبیر و امید صاف نشده. رییس سازمان صداوسیما که آن شب در نهایت مجبور شد به خواسته رئیسجمهور تن بدهد، همزمان با پخش آن گفتوگو در حالی که از پنجره دفتر کارش به سیاهی شب خیره شده بود زیر لب گفت: «یادت باشه حسن، خودت این طور خواستی.» او بعد گوشی تلفن را برداشت و شماره عمو پورنگ را گرفت.
چند روز بعد حاشیه جدیدی در تلویزیون اتفاق افتاد. عمو پورنگ یک کلید در ابعاد همان کلیدی که روحانی در تبلیغات انتخاباتی در جیبش میگذاشت را در دست گرفته بود و به کلمه دروغ حک شده روی آن اشاره میکرد. او میگفت: «بچهها این کلید دروغه. باز کردن درها با این کلید به هیچ دردی نمیخوره.» بعد هم بچهها باید نچنچ میکردند، سر تکان میدادند و میگفتند: «وای وای وای وای...»
در نتیجه این یکیبهدوهای انتقامجویانه ما الان کودکانی داریم که از سن پنج سالگی در برنامههای کودک در معرض آموزههای دیپلماتیک قرار میگیرند و درک سیاسیشان روز بهروز بالاتر میرود. مثلا بچهای که هنوز نمیتواند دروغ را تلفظ کند و میگوید «دویوغ» قصد داشت در استودیوی پخش زنده همان برنامه در اعتراض به این رفتار سیاسی آبستراکسیون کند. (ترک استودیو توسط یک سوم از خردسالان حاضر در برنامه که طبق قانون برنامه را از رسمیت میاندازد).
الان کودک چهارساله داریم که اگر مادر یا پدرش هرشب با لحن قصهگو سرمقاله کیهان را برایش نخوانند تا صبح شیون میکند و نمیخوابد. حتی اگر دو، سه خط آخر سرمقاله را هم به گمان اینکه دیگر خوابش برده نخوانند بچه بلافاصله در خواب لب ورمی چیند و بغض میکند. کودک چنان پای برنامه کودک با سیاست درهممیآمیزد که قبل از ثبت نام در کلاس اول به پدرش میگوید: «بابا من که قراره آخرش دانشجوی ستارهدار بشم... خب چه کاریه؟ بذار از همین الان برم یه کاری یاد بگیرم.»
با ادامه این روند هیچ بعید نیست در آستانه انتخابات مجلس آینده و رقابت اصولگرایان و اصلاحطلبان برای کسب آرای اکثریت، در برنامه خاله شادونه هم شاهد چنین تحرکاتی باشیم:
خاله: کی از همه تندروتره؟
بچهها: من من من من.
خاله: کی اصولشگراتره؟
بچهها: من من من من.
ما وقتی هفت، هشت سالمان بود ظهرهای جمعه از دیوار راست بالا میرفتیم و بزرگترهایی که میخواستند استراحت کنند را عاصی میکردیم. اما بچههای الان طوری بار آمدهاند که ظهر جمعه میافتند یک گوشه و رادیو را میچسبانند به گوششان. آنها در حین گوش دادن به مناظرههای سیاسی-اقتصادی در حالی که با اشاره دست از بزرگترها میخواهند آرامتر گل یا پوچ بازی کنند، سر تکان میدهند و به هم میگویند: «دیدی چی گفت؟! داره زمینه گرون شدن بنزین رو میچینه.» کودکان این دوره و زمانه دیگر به زمین خوردن شخصیتهای کارتونی نمیخندند و تنها برای کمدیهای عمیق سیاسی ریسه میروند. آنها در مدرسه از حضور رئیس سازمان محیط زیست در گفتوگوی ویژه خبری دیشب صحبت میکنند و زنگهای تفریح به جای گرگم به هوا، "لابی" بازی میکنند. لذا در بحث کاهش سن رایگیری به هفت سال به لحاظ شعور و پختگی سیاسی رایدهندگان، جای هیچگونه نگرانی نیست.
به تازگی در لالاییهای آخر شب رادیو و تلویزیونی کودکان هم میتوانید رگههایی از تسویه حسابهای سیاسی پیدا کنید. گفته میشود قرار است در تیتراژ برنامه قدیمی رادیویی «شب بخیر کوچولو» هم تغییراتی ایجاد شود: «گنجشک لالا، قورباغه لالا، بهت ندادن، سبد کالا.»
بعد از ماجرای حواشی مربوط به انتخاب مجری گفت و گوی زنده رئیس جمهور با مردم، هنوز دل ضرغامی با دولت تدبیر و امید صاف نشده. رییس سازمان صداوسیما که آن شب در نهایت مجبور شد به خواسته رئیسجمهور تن بدهد، همزمان با پخش آن گفتوگو در حالی که از پنجره دفتر کارش به سیاهی شب خیره شده بود زیر لب گفت: «یادت باشه حسن، خودت این طور خواستی.» او بعد گوشی تلفن را برداشت و شماره عمو پورنگ را گرفت.
چند روز بعد حاشیه جدیدی در تلویزیون اتفاق افتاد. عمو پورنگ یک کلید در ابعاد همان کلیدی که روحانی در تبلیغات انتخاباتی در جیبش میگذاشت را در دست گرفته بود و به کلمه دروغ حک شده روی آن اشاره میکرد. او میگفت: «بچهها این کلید دروغه. باز کردن درها با این کلید به هیچ دردی نمیخوره.» بعد هم بچهها باید نچنچ میکردند، سر تکان میدادند و میگفتند: «وای وای وای وای...»
در نتیجه این یکیبهدوهای انتقامجویانه ما الان کودکانی داریم که از سن پنج سالگی در برنامههای کودک در معرض آموزههای دیپلماتیک قرار میگیرند و درک سیاسیشان روز بهروز بالاتر میرود. مثلا بچهای که هنوز نمیتواند دروغ را تلفظ کند و میگوید «دویوغ» قصد داشت در استودیوی پخش زنده همان برنامه در اعتراض به این رفتار سیاسی آبستراکسیون کند. (ترک استودیو توسط یک سوم از خردسالان حاضر در برنامه که طبق قانون برنامه را از رسمیت میاندازد).
الان کودک چهارساله داریم که اگر مادر یا پدرش هرشب با لحن قصهگو سرمقاله کیهان را برایش نخوانند تا صبح شیون میکند و نمیخوابد. حتی اگر دو، سه خط آخر سرمقاله را هم به گمان اینکه دیگر خوابش برده نخوانند بچه بلافاصله در خواب لب ورمی چیند و بغض میکند. کودک چنان پای برنامه کودک با سیاست درهممیآمیزد که قبل از ثبت نام در کلاس اول به پدرش میگوید: «بابا من که قراره آخرش دانشجوی ستارهدار بشم... خب چه کاریه؟ بذار از همین الان برم یه کاری یاد بگیرم.»
با ادامه این روند هیچ بعید نیست در آستانه انتخابات مجلس آینده و رقابت اصولگرایان و اصلاحطلبان برای کسب آرای اکثریت، در برنامه خاله شادونه هم شاهد چنین تحرکاتی باشیم:
خاله: کی از همه تندروتره؟
بچهها: من من من من.
خاله: کی اصولشگراتره؟
بچهها: من من من من.
ما وقتی هفت، هشت سالمان بود ظهرهای جمعه از دیوار راست بالا میرفتیم و بزرگترهایی که میخواستند استراحت کنند را عاصی میکردیم. اما بچههای الان طوری بار آمدهاند که ظهر جمعه میافتند یک گوشه و رادیو را میچسبانند به گوششان. آنها در حین گوش دادن به مناظرههای سیاسی-اقتصادی در حالی که با اشاره دست از بزرگترها میخواهند آرامتر گل یا پوچ بازی کنند، سر تکان میدهند و به هم میگویند: «دیدی چی گفت؟! داره زمینه گرون شدن بنزین رو میچینه.» کودکان این دوره و زمانه دیگر به زمین خوردن شخصیتهای کارتونی نمیخندند و تنها برای کمدیهای عمیق سیاسی ریسه میروند. آنها در مدرسه از حضور رئیس سازمان محیط زیست در گفتوگوی ویژه خبری دیشب صحبت میکنند و زنگهای تفریح به جای گرگم به هوا، "لابی" بازی میکنند. لذا در بحث کاهش سن رایگیری به هفت سال به لحاظ شعور و پختگی سیاسی رایدهندگان، جای هیچگونه نگرانی نیست.
به تازگی در لالاییهای آخر شب رادیو و تلویزیونی کودکان هم میتوانید رگههایی از تسویه حسابهای سیاسی پیدا کنید. گفته میشود قرار است در تیتراژ برنامه قدیمی رادیویی «شب بخیر کوچولو» هم تغییراتی ایجاد شود: «گنجشک لالا، قورباغه لالا، بهت ندادن، سبد کالا.»