سرگرمی
2 دقیقه پیش | تصاویری که شما را به فکر فرو میبرد (34)یک عکس، یک طرح یا یک نقاشی؛ بعضاً چنان تاثیری روی بیننده دارد که شنیدن ساعت ها نصیحت و یا دیدن ده ها فیلم نمیتواند داشته باشد. هنرمندانی که به ساده ترین روش ها در طول تاریخ ... |
2 دقیقه پیش | دیدنی های امروز؛ سه شنبه 18 خرداد ماهدیدنی های امروز؛ سه شنبه 18 خرداد ماه وبسایت عصرایران: نماز تراویح مسلمانان اندونزی در نخستین شب آغاز ماه رمضان – آچهمعترضان عوارض زیست محیطی یک پروژه انتقال آب در کاتالونیا ... |
طنز؛ تیپولوژی ممتنعان
پنج روز از تصویب کلیات برجام تو مجلس میگذره و من هنوز تو فکر اون دوازده نفری هستم که به مساله به این مهمی رای ممتنع دادن. یعنی طرف این همه تبلیغ کرده، جون کنده، شام و ناهار داده، با خون جیگر راه پیدا کرده به مجلس، از اون طرف یه سری رفتن دو سال شب و روز مذاکره کردن، ظریف دندون و کمر و پای راستش رو از دست داد، اگه یه کم دیگه مذاکرات ادامه پیدا میکرد از ظریف فقط ۳۰۰ گرم لوزالمعده میموند که با همون مذاکره میکرد، یه سری تهدید به مرگ شدن، معادلات منطقه به هم خورد و مهمترین توافق قرن به رای گذاشته شد، اونوقت دوازده نفر از طرف چند هزار نفر موکلشون میگن برای ما فرقی نداره. یعنی من دارم تصور میکنم موقعی که برجام به رای گذاشته شد اینا چی گفتن. «ممنون، صرف شد»؟ «نظر خاصی ندارم»؟ «من یه موز بر میدارم»؟ تنها امیدواری من اینه که کسی از بین این دوازده نفر نگفته باشه «ما رو وارد سیاست نکنین».
تصوری که آدم از این عزیزان ممتنع پیدا میکنه یه مرد تنهاست که یه شخم داره و معمولا دنیا و مافیها رو به این شخم حواله میده، خسته است، زنش گذاشته رفته و خونه رو گند برداشته، دوازده ظهر از خواب پا میشه و نیمرویی که از دیشب مونده رو گرم میکنه و میخوره، بعدش چایی میچسبه ولی تازه دمش تو خونه پیدا نمیشه. تو مجلس اما همیشه چایی تازهدم هست. شال و کلاه میکنه و میره مجلس، وسط چایی خوردن یهو رایگیری شروع میشه. شِت… الان چه موقع رایگیری بود. سریع هورت آخر چایی رو که میکشه و با رای ممتنعی که میده وظیفه بررسی مساله مورد رایگیری رو به شخمش که بیکار افتاده توی خونه واگذار میکنه. از مجلس میزنه بیرون، شب عروسی دعوته.
تو عروسی تک و تنها ژله رو روی باقالی پلو میریزه و با لذت میخوره. او براستی چیزی برای از دست دادن ندارد! میخواستم به عنوان حسن ختام مطلب بگم «بیایید این دوازده نفر را درک کنیم، شاید یک روز ما هم چنین سرنوشتی پیدا کنیم» که دیدم مثل این که تو رایگیری جزئیات برجام یارگیری کردن و از ۱۲ نفر شدهاند ۱۳ نفر و کم کم دارن تقسیم میتوز میکنن. پشیمون شدم. دیگه نباید درکشون کرد، بیشتر درکشون کنیم همینجوری تولید مثل میکنن و زیاد میشن و فردا باید با موچین دو سه تا موافق و مخالف از تو مجلس پیدا کنیم. درک نکن آقا، درک نکن خانم. بذار همینطور رو دوازده بمونن.
ویدیو مرتبط :
تیپولوژی
خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :
فرهنگ لغت طنز ايراني
ادب : يعني كمك به يك خانم زيبا در عبور از خيابان حتي اگر به كمك احتياج نداشته باشد
ازدواج : قمار زندگي است و در قمار برد با كسي است كه بيشتر تقلب كند
الكل : مايه گرانبهايي كه همه چيز را محفوظ نگاه مي دارد مگر اسرار را
اوراقچي : تنها موجودي كه زنها را بهترين رانندگان دنيا ميدان
ايده آل : شوهري كه بتواند با زنش بهمان دقت و ملايمتي كه در مورد تازه اش دارد رفتار كند
زوج ايده آل : شوهر كر و زن لال
بوسه : تصادفي كه فقط يك سيلي به آدم ضرر مي زند
بيست سالگي : دوراني كه پسر ها دنبال معشوقه مي گردند دختر ها دنبال شوهر
چشم : عضويكه چشم چرانها با آن ارتزاق مي كنند
خسيس : كسي كه وقتي خانه اش آتش مي گيرد براي اينكه پول تلفن ندهد تا اداره آتش نشاني بدود
خوش بين : مردي كه تصور كند وقتي زني پاي تلفن خداحافظي كند گوشي را خواهد گذاشت
دست : عضوي كه در سينما نزد بند نمي شود
دوران تجرد : دوراني كه معمولا براي مردها بعد از ازدواج شروع مي شود
رفيق : كسي كه هميشه به شما مقروض است
سوءظن : سعي در دانستن چيزيكه بعدا" انسان آرزو مي كند اي كاش آنرا نمي دانست
سينما : جايي كه پشت سر شما حرف مي زنند
عشق : دردسري كه براي فراموش كردن آن بايد تازه تري پيدا كرد
سرخ پوست : مرد خوشبختي كه وقتي زنش اورا مي بوسد صورتش ماتيكي نمي شود
سنجاق قفلي : تنها قفلي كه بدون كليد باز مي شود
مرد مجرد : كسي كه هنوز عيوبي دارد كه خود نمي داند
معجزه : دختر خانمي كه زنگ آخر جيم شود و به سينما نرود
موش : خانم هايي كه نصفه شب به جيب شوهر هايشان شبيخون مي زنند
هالو : شوهري كه دستكش ظرفشويي را بجاي اندازه دست خودش اندازه دست خانم بخرد.