سرگرمی
2 دقیقه پیش | تصاویری که شما را به فکر فرو میبرد (34)یک عکس، یک طرح یا یک نقاشی؛ بعضاً چنان تاثیری روی بیننده دارد که شنیدن ساعت ها نصیحت و یا دیدن ده ها فیلم نمیتواند داشته باشد. هنرمندانی که به ساده ترین روش ها در طول تاریخ ... |
2 دقیقه پیش | دیدنی های امروز؛ سه شنبه 18 خرداد ماهدیدنی های امروز؛ سه شنبه 18 خرداد ماه وبسایت عصرایران: نماز تراویح مسلمانان اندونزی در نخستین شب آغاز ماه رمضان – آچهمعترضان عوارض زیست محیطی یک پروژه انتقال آب در کاتالونیا ... |
طنز؛ بحث سیاسی ممنوع!
امروز همسایهمان ویر جغرافی گرفته بود. گفت: مهندس جان آستارا کجاست؟ گفتم: گیلان. گفت: رشت؟ گفتم: گیلان. گفت: ایذه کجاست؟ گفتم: خوزستان. گفت: خرمآباد کجاست؟ گفتم: لُرستان. گفت: عباسآباد کجاست؟ گفتم: مازندران.
امروز همسایهمان ویر جغرافی گرفته بود. گفت: مهندس جان آستارا کجاست؟ گفتم: گیلان. گفت: رشت؟ گفتم: گیلان. گفت: ایذه کجاست؟ گفتم: خوزستان. گفت: خرمآباد کجاست؟ گفتم: لُرستان. گفت: عباسآباد کجاست؟ گفتم: مازندران. گفت: ارومیه کجاست؟ گفتم: آذربایجان غربی. گفت: جیرفت کجاست؟ گفتم: کرمان. گفت: ماشاالله خوب بلدی. گفتم: سخت نبود، حالا چرا دارید این سوالها را میکنید؟ گفت: به نظرت وجه تشابه این شهرها چیست؟ گفتم: بستگی دارد. گفت: آفرین بستگی دارد. گفتم: حالا به چی بستگی دارد؟ گفت: نمیخواهی حدس بزنی. گفتم: نمیدانم، سوال سختی است، یعنی چه چیزی است که میان آستارا و جیرفت مشترک است؟ لابد خیابان؟ یا بوستان؟ گفت: خیر. گفتم: راهنمایی کنید. گفت: به حوادث اخیر ربط دارد. گفتم: شما هم که همهاش دنبال سیاست هستید. گفت: اتفاقا سیاسی نیست. گفتم: پس چیست؟ گفت: اجتماعی است. معضلی شهری است. گفتم: این که بدتر شد. گفت: یعنی چه؟ گفتم: باز هم دارید حرف سیاسی میزنید. گفت: من کی حرف سیاسی زدم؟ گفتم: همین که میگویید معضل شهری دیگر. گفت: معضل شهری حرف سیاسی است؟ گفتم: نیست؟ گفت: نه. گفتم: اصلا بگویید؛ من حوصله حدسزدن ندارم. گفت: باران، وقتی باران میآید همه این شهرها دچار آبگرفتگی میشوند، طوری که باید قایق بیندازند توی خیابانها. گفتم: باز هم که حرف سیاسی زدی. گفت: مهندس خوبی؟ حرف سیاسی کجا بود؟ گفتم: همین که باید قایق بیندازند کنایه سیاسی است دیگر. گفت: امروز خوبی؟ گفتم: چه چیز را میخواهی ثابت کنی؟ چرا میگویی شهرهای ما با یک قطره باران ناامن میشوند؟ گفت: خوبی پسرم؟ گفتم: از شما بعید است این طور سیاهنمایی و اغراق. الکی دارید قضیه را بزرگ میکنید. گفت: من؟ من دارم اغراق میکنم؟ خودت برو سایتها را ببین، آب همه جا را برداشته. اخبار هم گفت. گفتم: اخبار از دید هواشناسی گفته است اما شما دارید اینرا مستمسک میکنید. گفت: چه میکنم؟ گفتم: مستمسک. گفت: چرا بیراه میگویی مهندس؟ فحش نده جوان. گفتم: مستمسک فحش است؟ گفت: پس چیست؟ گفتم: مستمسک میکنی یعنی داری از بحث سیلاب در شهرها استفاده دیگری میکنی. گفت: چه استفادهای. گفتم: خودت میدانی. گفت: امروز اصلا سر حال نیستی. گفتم: دیگر حوصله بحثهای سیاسی ندارم. بااجازه میروم. دفعه بعد اگر خواستید گپ بزنیم، فقط درباره ورزش و تغذیه باشد. گفت: بحث حق پخش تلویزیونی خوب است؟ فریاد زدم: سیاست نه. داد زد: حق پخش تلویزیونی کجایش سیاسی است؟ عربده کشیدم: نیست؟ فغان زد: نه نیست! دیگر صدایش را نشنیدم.
باقی بقایتان.
ویدیو مرتبط :
طنز سیاسی دکتر سلام 58 برگشت(طنز سیاسی)
خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :
چشمک زدن در تهران ممنوع شد؟!(طنز)
این تیتر در یکی از روزنامه ها توجه ما را به خودش جلب می کند: «چشمک زدن در تهران ممنوع شد!»
با خودمان می گوییم دم مسئولان گرم با این قانون هایشان! اصلاً هر چه می کشیم از این چشمک می کشیم! فکرش را بکنید، اگر چشمک وجود نداشت، بسیاری از اتفاقات بد به وقوع نمی پیوستند!
* اگر چشمک زدن ممنوع بود دیگر هیچ معتادی به ساقی (و ایضاً برعکسش!) چشمک نمی زد! بدین ترتیب معتاد و ساقی یکدیگر را در پارک ها و سرچهارراه ها نمی توانستند شناسایی کنند و دیگر کسی دچار این بلای خانمان سوز نمی شد!
* اگر چشمک وجود نداشت، دیگر کسی نمی توانست به کسی رشوه بدهد یا رشوه بگیرد! زیرا این روزها وقتی کار یک نفر – مثلا در اداره ای (که مطمئناً آن اداره دولتی نیست، اصلاً مگر در داخل اداره های دولتی رشوه دهی یا رشوه گیری داریم؟!)- گیر پیدا می کند، او ابتدا به طرف مقابل چشمک می زند و اگر طرف مقابل لبخندی زد، کار تمام شده و مبلغی تحت عنوان «شیرینی بچه ها» بین دو طرف رد و بدل می گردد و همه چیز به خوبی و خوشی -با بالاترین سرعت- به اتمام می رسد!
* اگر چشمک زدن ممنوع شود خیلی از دوستی های خیابانی و بیابانی و سینمایی و ... به وقوع نمی پیوندد و هم آمار طلاق و خوکشی پایین می آید و هم اینکه دیگر اینقدر داخل روزنامه ها نمی خوانیم این اون رو کشته یا اون روی این اسید پاشیده و این حرف ها!
*اگر چشمک زدن وجود نداشته باشد همه جوان ها مثل بچه آدم می روند و به مادرشان می گویند که یک گزینه مناسب برای همسری او پیدا کند، نه اینکه خودشان راه بیفتند در خیابان و به این و آن چشمک بزنند!
* اگر پدیده ای به نام چشمک زدن وجود نداشته باشد، دیگر شاهد سرودن و خوانده شدن ترانه های درپیت و ایضاً مشکل دار چشمکی نخواهیم بود
* اگر چشمک زدن وجود نداشت، منهم اینقدر درگیر برخی از سئوالات فلسفی ام نمی شدم! شاید باور نکنید اما در طول چند ده سالی که از عمرم گذشته، بزرگترین سئوالی که برایم بوجود آمده این است که این ستاره ها در آسمان چه منظوری دارند که اینقدر صبح تا شب به من چشمک می زنند؟!
... راستی! اجازه بدهید شرح خبر را هم نگاهی بیندازم! ... ای بابا! امان از دست این خبرنگارها با این تیترزدنشان! در شرح خبر می خوانیم:
«رئیس پلیس راهنمایى و رانندگى: چراغ هاى چشمک زن در تهران حذف مى شوند»
... خب دیگر! نگران نباشید! بروید با خیال راحت چشمکتان را بزنید!
منبع:qudsonline.ir