سرگرمی


2 دقیقه پیش

تصاویری که شما را به فکر فرو می‌برد (34)

یک عکس، یک طرح یا یک نقاشی؛ بعضاً چنان تاثیری روی بیننده دارد که شنیدن ساعت ها نصیحت و یا دیدن ده ها فیلم نمی‌تواند داشته باشد. هنرمندانی که به ساده ترین روش ها در طول تاریخ ...
2 دقیقه پیش

دیدنی های امروز؛ سه شنبه 18 خرداد ماه

دیدنی های امروز؛ سه شنبه 18 خرداد ماه وبسایت عصرایران: نماز تراویح مسلمانان اندونزی در نخستین شب آغاز ماه رمضان – آچهمعترضان عوارض زیست محیطی یک پروژه انتقال آب در کاتالونیا ...

طلبه جوان و دختر فراری


شب هنگام محمد باقر - طلبه جوان- در اتاق خود مشغول مطالعه بود که به ناگاه دختری وارد اتاق او شد. در را بست و با انگشت به طلبه بیچاره اشاره کرد که سکوت کند و هیچ نگوید.

شب هنگام محمد باقر - طلبه جوان- در اتاق خود مشغول مطالعه بود که به ناگاه دختری وارد اتاق او شد. در را بست و با انگشت به طلبه بیچاره اشاره کرد که سکوت کند و هیچ نگوید. دختر پرسید: شام چه داری ؟؟ طلبه آنچه را که حاضر کرده بود آورد و سپس دختر که شاهزاده بود و به خاطر اختلاف با زنان حرمسرا  خارج شده بود در گوشه‌ای از اتاق خوابید.

صبح که دختر از خواب بیدار شد و از اتاق خارج شد ماموران،شاهزاده خانم را همراه طلبه جوان نزد شاه بردند. شاه عصبانی پرسید چرا شب به ما اطلاع ندادی و ....

محمد باقر گفت : شاهزاده تهدید کرد که اگر به کسی خبر دهم مرا به دست جلاد خواهد داد. شاه دستور داد که تحقیق شود که آیا این جوان خطائی کرده یا نه؟ و بعد از تحقیق از محمد باقر پرسید چطور توانستی در برابر نفست مقاومت نمائی؟ محمد باقر 10 انگشت خود را نشان داد و شاه دید که تمام انگشتانش سوخته و ... علت را پرسید. طلبه گفت : چون او به خواب رفت نفس اماره مرا وسوسه می نمود. هر بار که نفسم وسوسه می کرد یکی از انگشتان را بر روی شعله سوزان شمع می‌گذاشتم تا طعم آتش جهنم را بچشم و بالاخره ازسر شب تا صبح بدین وسیله با نفس مبارزه کردم و به فضل خدا ، شیطان نتوانست مرا از راه راست منحرف کند و ایمانم را بسوزاند.

شاه عباس از تقوا و پرهیز کاری او خوشش آمد و دستور داد همین شاهزاده را به عقد میر محمد باقر در آوردند و به او لقب میرداماد داد و امروزه تمام علم دوستان از وی به عظمت و نیکی یاد کرده و نام و یادش را گرامی می دارند. از مهمترین شاگردان وی می توان به ملا صدرا اشاره نمود.

منبع : dastanak.com


ویدیو مرتبط :
طلبه عدالتخواه تبریزی با اعلام حمایت از طلبه سیرجانی : عده ای می خواهند طلبه های انقلابی را مارک افراطی گری بچسبانند.

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

دختر فراری همدست سرقت‌های جوان معتاد



دختر فراری همدست سرقت‌های جوان معتاد

پسر شیشه‌ای با همدستی دختر فراری دست به سرقت و کیف قاپی می‌زد اما پس از دومین سرقت هر دوی آنها دستگیر شدند.

به گزارش همشهری چندی پیش مردی نزد مأموران پلیس رفت و گفت: برای انجام کاری ماشینم را کنار خیابان پارک کردم و وارد یکی از ادارات شدم اما وقتی برگشتم متوجه شدم دزدان به ماشینم دستبرد زده و 1.5میلیون تومان پولی را که از بانک گرفته بودم به همراه اسناد و مدارکم سرقت کرده‌اند.

وی ادامه داد: آنها نه شیشه ماشین را شکسته بودند و نه در را تخریب کرده بودند و همان لحظه متوجه شدم که هنگام ترک ماشین، فراموش کرده بودم درها را قفل کنم.بعد از اظهارات این مرد مأموران به دستور بازپرس دادسرای ناحیه یک تهران رسیدگی به پرونده را آغاز کردند. در اطراف محل سرقت، دوربین مداربسته یکی از ادارات به چشم می‌خورد و مأموران با بررسی فیلم ضبط شده در دوربین متوجه شدند که سارقان یک پسر و دختر جوان هستند.

آنها درحالی‌که سوار بر موتور بودند، با سوءاستفاده از فراموشکاری مالباخته، در ماشین او را باز کرده و دست به سرقت محتویات داخل داشبورد زده بودند. مأموران با در اختیار داشتن تصویر سارقان موفق شدند پسر جوان را شناسایی کنند. وی پیش از این نیز به اتهام سرقت دستگیر شده و دارای سابقه کیفری بود. با شناسایی نخستین سارق، مأموران راهی محل زندگی وی شدند و با زیرنظر گرفتن آنجا، متهم را دستگیر کردند.

وی در بازجویی‌ها به سرقت با همدستی یک دختر فراری اعتراف کرد و گفت: برای تأمین هزینه خرید مخدر شیشه تصمیم به سرقت گرفته بودم. قبل از آنکه نقشه سرقت‌هایم را عملی کنم، با دختری به اسم مونا آشنا شدم. او به‌خاطر مشکلات خانوادگی‌ از خانه فرار کرده و از یکی از استان‌های غرب کشور به تهران آمده بود. با مونا در پارک آشنا شدم و با هم سناریوی سرقت را طراحی کردیم.

وی ادامه داد: نخستین سرقت را چند روز پیش انجام دادیم. درحالی‌که سوار بر موتور بودیم مردی را تعقیب کردیم و در یک فرصت مناسب کیفش را به سرقت بردیم. داخل کیف فقط 20هزار تومان پول بود که من با این پول شیشه خریدم و به تنهایی آن را مصرف کردم.

وی درباره دومین سرقت نیز گفت: آن روز با موتور در خیابان پرسه می‌زدیم و قرار بود برای خرید شیشه به خانه یکی از دوستانم برویم. یک دفعه مردی را دیدیم که وارد خیابان شد. او ماشینش را پارک کرد و با عجله پیاده شد و بدون اینکه درها را قفل کند به سمت یک ساختمان اداری رفت. بهترین فرصت برای اجرای نقشه سرقت بود.

برای همین من و مونا وسوسه شدیم تا دست به دزدی بزنیم. ما در ماشین او را باز کردیم و همه مدارک و پول‌هایی را که داخل داشبورد بود سرقت کردیم اما تصور نمی‌کردیم به همین راحتی لو برویم. با اعترافات مرد جوان، همدست او نیز دستگیر شد و به مشارکت در سرقت‌ها اعتراف کرد. هر دو متهم با قرار قانونی راهی بازداشتگاه شدند و تحقیقات تکمیلی از آنها ادامه دارد./همشهری