سرگرمی


2 دقیقه پیش

تصاویری که شما را به فکر فرو می‌برد (34)

یک عکس، یک طرح یا یک نقاشی؛ بعضاً چنان تاثیری روی بیننده دارد که شنیدن ساعت ها نصیحت و یا دیدن ده ها فیلم نمی‌تواند داشته باشد. هنرمندانی که به ساده ترین روش ها در طول تاریخ ...
2 دقیقه پیش

دیدنی های امروز؛ سه شنبه 18 خرداد ماه

دیدنی های امروز؛ سه شنبه 18 خرداد ماه وبسایت عصرایران: نماز تراویح مسلمانان اندونزی در نخستین شب آغاز ماه رمضان – آچهمعترضان عوارض زیست محیطی یک پروژه انتقال آب در کاتالونیا ...

ضرب المثل هم از گندم ری افتاد، هم از خرمای بغداد



ریشه تاریخی ضرب المثل, ضرب المثل ایرانی

این عبارت مثلی در مواردی به كار می رود كه كسی قصد تامین منابع از دو جانب را داشته باشد به این معنی كه مقصودش از یك سو حاصل است و به علت حرص و طمع یا جهات دیگر بخواهد از طریق دیگر، خواه معقول و خواه نامعقول، به اقناع و ارضای مطامع خویش اقدام كند ولی نه تنها در این مورد مقصودش حاصل نیاید بلكه منافع اولیه را نیز از دست بدهد.

 

ابن زیاد فرمان حكومت ری را به نام عمربن سعدبن ابی و قاص صادر كرد و او را با چهار هزار سپاهی ماموریت داد كه پس از سركوبی دیلمیان به حكومت آن سامان (ری) برود. عمر سعد یا به قول روضه خوانان ابن سعد مشغول تدارك سفر شد و حمام اعین را لشكرگاه ساخت تا به طرف ایران عزیمت كند و مانند پدرش كه پس از فتح قادسیه برسریر فرمانروایی مدائن تكیه زده بود او نیز شیر مردان جبال دیلم را منكوب كرده برتخت حكمرانی شهر ری كه در آن موقع از بلاد معظم ایران به شمار می رفت جلوس نماید و از گندم سفید و معنبر ری كه در آن عصر و زمان بهترین گندمهای خاورمیانه بوده است نان برشته و خوش خوراكی تناول كند!


از آنجا كه به قول معروف گردش دهر نه بر قاعده دلخواهست واقعه كربلا پیش آمد و ابن زیاد به او تكلیف كرد كه قبلاً به جنگ حسین بن علی (ع) برود و پس از آنكه كارش را یكسره كرد آن گاه به جانب ایران برای تصدی حكومت ری عزیمت كند .

 

چون ابن اثیر مورخ قرن ششم هجری در این مورد حق مطلب را به خوبی ادا كرده است به منظور خودداری از اطناب سخن به نقل ترجمه گفتارش می پردازیم:
چون كار حسین (ع) بدان گونه رسید ابن زیاد، عمربن سعد را خواند و گفت: « برو برای جنگ حسین (ع) كه اگر ما از او آسوده شویم تو به محل ایالت خود خواهی رفت». عمربن سعد عذر خواست. ابن زیاد گفت: « قبول می كنم به شرط اینكه فرمان ری را به ما پس بدهی.»


چون آن سخن را شنید گفت: « یك روز به من مهلت بده كه من مطالعه و مشورت كنم.» چون عمرسعد وارد سرزمین كربلا شد روزی حضرت حسین بن علی(ع) برایش پیغام داد كه با تو سخنی دارم و بهتر آن است كه امشب با من ملاقات كنی. عمر سعد اجرای امر كرد و با پسر و غلامش دور از انظار سپاهیان به ملاقات سیدالشهدا رفت.


حضرت فرمود: « تو می دانی كه من پسر كیستم. از این اندیشه ناصواب درگذر و سلوك طریقی اختیار كن كه متضمن صلاح دنیا و آخرت تو باشد. از اهل ضلال ببر و به من پیوند و بر خارف دنیای غدار مغرور مشو.» عمر سعد جواب داد:« می ترسم ابن زیاد خانه ام در كوفه خراب كند.»
حضرت فرمود:« سرایی بهتر از آن به تو می دهم.» ابن سعد گفت:« در ولایت كوفه ضیاع و عقار دارم، از آن می اندیشم كه پسر مرجانه همه را تصرف و مصادره كند.»


امام حسین(ع) مجدداً فرمودند كه اگر آن ضیاع و عقار هم تلف شوند ترا در حجاز مزارع سرسبزی می بخشم كه هزار بار از مزارع كوفه بهتر و مفیدتر باشد. چون عمرسعد متوجه شد كه در مقابل سخنان راستین فرزند برومند علی بن ابی طالب (ع) جوابی ندارد بدهد سردرپیش افكند و پس از لختی تامل گفت:« حكومت ری را چه كنم كه دل در گروی آن دارم؟»


چه به گفته حمدالله مستوفی ملك ری به عظیمی بوده كه آرزوی حكومتش در دل عمر سعد علیه العنه باعث قتل امیرالمومنین حسین بن علی (ع) شد. حضرت حسین بن علی (ع) پس از شنیدن این سخن از حب جاه و حرص و آز پسر سعد و قاص در شگفت شد و فرمود:« لااكلت من برالری» یعنی: امیدوارم از گندم ری نخوری. عمرسعد با كمال وقاحت و بی شرمی جواب داد. « اگر گندم نباشد جو توان خورد».


پس از واقعه كربلا و شهادت سیدالشهدا(ع) و یارانش بر اثر حوادث متواتری كه رخ داده است عمرسعد نه تنها به مقصود نرسید و از گندم ری نخورد بلكه سربرسر این سواد گذاشت و به فرمان برادر زنش مختاربن ابوعبیده ثقفی كه بر كوفه تسلط یافته عبیدالله زیاد و اكثر قاتلان شهدای كربلا را از میان برداشت و عمرسعد و فرزندش حفض نیز به هلاكت رسیدند.
منبع:iketab.com


ویدیو مرتبط :
ضرب المثل ترکی خراسان

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

هم از گندم ری جاماند, هم خرمای بغداد



ریشه تاریخی ضرب المثل, امام حسین

داستان ضرب المثل هم از گندم ری جاماند, هم خرمای بغداد

 

روزی بود و روزگاری بود که در آن زمان امام حسین (ع) زندگی میکردند.
مردم کوفه نامه های فراوانی به ایشان نوشته بودند که به کوفه بروند و فرمانروای آنان شوند. امام برای اینکه از درستی حرف مردم کوفه مطمئن شود مسلم بن عقیل را به کوفه فرستاد.

 

یزید فرزند معاویه ار حضور مسلم در کوفه و علاقه مردم به امام حسین(ع) خبردار شد.برای اینکه شهر کوفه را از دست ندهد یکی از بی رحم ترین و خونخوارترین یارانش به نام عبیداله زیاد را به عنوان حاکم کوفه انتخاب کرد.ابن زیاد با حیله ای مسلم را به شهادت رساند.

 

در آن روزگار ری یکی از بزرگترین و آبادترین شهرهای دنیا بود. ابن زیاد حاکم ری هم بود.به ابن زیاد خبر دادند که دیلمیان به شهر ری حمله کرده اند.او که نمیتوانست همزمان به مشکلات هر دو شهر رسیدگی کند به یکی از سردارانش به نام عمر سعد گفت که او را فعلا حاکم ری میکند اگر دیلمیان را شکست دهد حاکم ری میشود.

عمر سعد از حاکم ری شدن بسیار خوشحال بود. چون شهر ری بسیار ثروتمند و بزرگ بود و در آن زمان که همه نان جو میخوردند ُ نان گندم سفید و خوشمزه ری بر سر زبانها افتاده بود.

عمر سعد آماده حرکت به سمت ری شد اما خبر رسید که امام حسین(ع) به کربلا میروند و میخواهند وارد کوفه شوند.

 

ابن زیاد که مقدمات جنگ با امام حسین(ع) را چیده بود به عمر سعد گفت که با لشکر ۴ هزار نفری ات به جنگ با امام حسین(ع) برود. عمر سعد دلش نمیخواست با امام حسین(ع) بجنگد. میدانست که او امام مسلمانان و نوه پیامبر است. او اول میخواست از زیر بار این مسئولیت شانه خالی کند  اما ابن زیاد خاطر نشان کرد که اگر این کار را نکند ری را هم از دست میدهد.

 

پس این شد که او به جنگ به امام حسین(ع) رفت.امام حسین(ع) به دنبال عمر سعد فرستاد تا با او صحبت کند. در طی صحبتشان عمر طمع خود را نشان داد و امام حسین(ع) را ناامید کرد.
بعد از جنگ با امام حسین(ع)و به شهادت رساندن همه به کوفه بازگشت. او گمان میکرد اکنون دیگر همه چیز خوب پیش میرود اما پس از مدتی مختار ثقفی آمد و او را کشت.

 

از آن به بعد به کسی که به طمع بدست آوردن سود و مقامی دست به کار ناشایستی بزند اما به  آرزویش نرسد گفته میشود که هم از گندم ری جا ماند هم از خرمای بغداد.
منبع:g-stan.blogfa.com