سرگرمی


2 دقیقه پیش

تصاویری که شما را به فکر فرو می‌برد (34)

یک عکس، یک طرح یا یک نقاشی؛ بعضاً چنان تاثیری روی بیننده دارد که شنیدن ساعت ها نصیحت و یا دیدن ده ها فیلم نمی‌تواند داشته باشد. هنرمندانی که به ساده ترین روش ها در طول تاریخ ...
2 دقیقه پیش

دیدنی های امروز؛ سه شنبه 18 خرداد ماه

دیدنی های امروز؛ سه شنبه 18 خرداد ماه وبسایت عصرایران: نماز تراویح مسلمانان اندونزی در نخستین شب آغاز ماه رمضان – آچهمعترضان عوارض زیست محیطی یک پروژه انتقال آب در کاتالونیا ...

ضرب المثل عمرو در امانت خیانت نکرد ، تو چرا؟



عمرو در امانت خیانت نکرد ، تو چرا, ضرب المثل های ایرانی

گاهی اتفاق می افتد که انسان از نزدیک ترین کسانی که همه گونه توقع و انتظار از او متصور است خیانت خلافی در امر امانت و راز داری می بیند که هرگز در مخیله اش چنان عمل غیر متصوره خطور نکرده است.

در چنین موقعی و مورد با تعجب و تاثری زاید الوصف می گوید: عمرو در امانت خیانت نکرد تو چرا؟

 

و مقصود از این عمرو همان عمرو عاصی است که شیعیان نسبت به او از لحاظ خیانتی که داشت و خیانتی که در جنگ صفین نسبت به حضرت علی بن ابی طالب (ع) ورزیده با نظر بغض و عداوت می نگرند و به همین ملاحظه با استفاده از این ضرب المثل در واقع می خواهد بگویند که عمروعاص با آن همه خباثت ذاتی در حفظ امانت و اسرار امین بود تو چرا در لباس دوستی و خصوصیت خیانت ورزیدی؟

 

ولی فکر می کنم علت و جهت دیگر که معقولتر به نظر می رسد این باشد که چون اکثریت مردم ایران به صرف و نحو زبان عربی آشنا نبوده اند خیال می کرده اند که طرز تلفظ عمرو با عمر فرقی ندارد در حالی که اگر فرقی نداشت یکی را با" و" و دیگری را بدون"و" نمی نوشته اند.

منبع:sarapoem.persiangig.com


ویدیو مرتبط :
سوتی اونم تو کتاب ضرب المثل

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

تو به این خریت فهمیدی و ما نفهمیدیم !(ضرب المثل)



 

مثل, ضرب المثل, داستان ضرب المثل

این مثل را موقعی ایراد می كنند كه كسی بخواهد با زبان چرب و نرم كسی را فریب دهد و چیزی را به زرنگی از چنگ او بر باید .
آورده اند كه ...
گویند شخصی در یكی از خیابانهای اصفهان به طفل خردسالی برخورد كرد .
دید دودانه اشرفی در دست دارد و آنها را بالا و پایین می اندازد و با آنها بازی می كند .
آن شخص یا دیگ طمعش به جوش آمد یا برای امتحان میزان هوش و فراست طفل ، با لهجه ای و آهنگی كه در موقع خطاب به كودكان به كار می برند به او گفت : بچه جون ! یكی از اینها را به من بده !
طفل بسیار زیرك بود و گفت : قدری صدای خر در بیاور تا بدهم شخص به این سو و آن سو خیابان نظری افكنده و سپس همین كه شخصی را در آن حوالی ندید ، بنای عرعر كردن را گذاشت و سپس گفت : حالا به عهد خود و فاكن !
طفل گفت : عجب ، تو به این خریت فهمیدی كه اینها چیز خوبی است ولی من با این آدمیتم نفهمم ؟!

منبع:shamimm.ir