سرگرمی


2 دقیقه پیش

تصاویری که شما را به فکر فرو می‌برد (34)

یک عکس، یک طرح یا یک نقاشی؛ بعضاً چنان تاثیری روی بیننده دارد که شنیدن ساعت ها نصیحت و یا دیدن ده ها فیلم نمی‌تواند داشته باشد. هنرمندانی که به ساده ترین روش ها در طول تاریخ ...
2 دقیقه پیش

دیدنی های امروز؛ سه شنبه 18 خرداد ماه

دیدنی های امروز؛ سه شنبه 18 خرداد ماه وبسایت عصرایران: نماز تراویح مسلمانان اندونزی در نخستین شب آغاز ماه رمضان – آچهمعترضان عوارض زیست محیطی یک پروژه انتقال آب در کاتالونیا ...

ضرب المثل خدا روزی رسان است اما یك سرفه ای هم باید كرد!



ریشه تاریخی ضرب المثل, مثل آباد

داستان ضرب المثل های ایرانی ،ضرب المثل

 

شخص ساده‌لوحی مكرر شنیده بود كه خداوند متعال ضامن رزق بندگان است و به هر موجودی روزی رسان است. به همین خاطر به این فكر افتاد كه به گوشه مسجدی برود و مشغول عبادت شود و از خداوند روزی خود را بگیرد. به این قصد یك روز از سر صبح به مسجد رفت و مشغول عبادت شد همین كه ظهر شد از خداوند طلب ناهار كرد. هرچه به انتظار نشست برایش ناهاری نرسید تا اینكه شام شد و او باز از خدا طلب خوراكی برای شام كرد و چشم به راه ماند.

 

چند ساعتی از شب گذشته درویشی وارد مسجد شد و در پای ستونی نشست و شمعی روشن كرد و از «دوپله» خود قدری خورش و چلو و نان بیرون آورد و شروع كرد به خوردن.

 

مردك كه از صبح با شكم گرسنه از خدا طلب روزی كرده بود و در تاریكی و به حسرت به خوراك درویش چشم دوخته بود، دید درویش نیمی از غذا را خورد و عنقریب باقیش را هم می‌خورد بی‌اختیار سرفه‌ای كرد. درویش كه صدای سرفه را شنید گفت: «هركه هستی بفرما پیش» مرد بینوا كه از گرسنگی داشت می‌لرزید پیش آمد و بر سر سفره درویش نشست و مشغول خوردن شد وقتی سیر شد درویش شرح حالش را پرسید و آن مرد هم حكایت خودش را تعریف كرد. درویش به آن مرد گفت: «فكر كن اگر تو سرفه نكرده بودی من از كجا می‌دانستم كه تو اینجایی تا به تو تعارف كنم و تو هم به روزی خودت برسی؟

شكی نیست كه خدا روزی رسان است اما یك سرفه ای هم باید كرد!»

 

منبع:khorasannews.com


ویدیو مرتبط :
شور - یه روزی حرفای من ضرب المثل میشه

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

ضرب المثل گدا به گدا رحمت به خدا



 

گدایی, رحمت خدا, داستان ضرب المثل

ضرب المثل گدا به گدا رحمت به خدا

می گویند شخصی از راهی می گذشت دید دو نفر گدا بر سر یک کوچه جلو دروازه خانه ای با یکدیگر گفتگو دارندو نزدیک است بینشان دعوا شود .

آن شخص نزدیک شد و از یکی از آنها سئوال کرد : (( چرا با یکدیگر مشاجره و بگو و مگومی کنید ؟ )) یکی از گداها جواب داد : (( چون من اول می خواستم بروم در این خانه گدایی کنم ، این گدا جلو مرا گرفته و می گوید من اول باید بروم . بگو مگو ما برای همین است . ))

آن شخص تا این حرف از دهن گدا شنید سرش را به سوی آسمان بلند کرد و به دو نفر گدا اشاره کرد و گفت : (( گدا به گدا ، رحمت به خدا )) یعنی گدا راضی نیست گدای دیگر از کیسه مردم روزی بخورد ، پس رحمت به خدا که به هر دوی آنها رزق می رساند .

منبع:avaxnet.com